نقد
3.26K subscribers
198 photos
17 files
780 links
نقد اقتصاد سیاسی- نقد بتوارگی- نقد ایدئولوژی

بهترین، انقلابی‌ترین و نبوغ‌آمیزترین نظریه، بدون پیوند اندام‌وار با نبض، متن و کنشگران یک جنبش اجتماعی و سیاسیِ واقعی، به‌طور بلاواسطه، هیچ هوده‌ای ندارد.

www.naghd.com

Naghd.site@gmail.com
Download Telegram
▫️ تداوم خیزش دی‌ماه در آینه‌ی آمار

نوشته‌ی: تارا بهروزیان

1 می 2018

در یادداشت حاضر تلاش می‌شود تا زمینه‌های عینی این اعتراضات، محتوا و انواع آن‌ها در بازه‌ی زمانی پس از خیزش دی ماه 1396 مورد بررسی قرار گیرد. این یادداشت بر پایه‌ی اطلاعات آماری اعتراضات و تجمعات در بازه‌ی زمانی اول بهمن 1396 تا 31 فروردین 1397 تنظیم شده است. به این منظور پس از اعتراضات دی ماه 1396، به مدت سه ماه (بهمن، اسفند و فروردین) اطلاعات و داده‌های تجمعات، اعتصاب‌ها و اعتراض‌ها به صورت روزانه ثبت شده است...

هدف از این یادداشت به هیچ‌روی پیش‌بینی قطعی نتیجه‌ی این اعتراضات نیست، اما مسئله‌ی محوری آن، توصیف موقعیت و در نتیجه هموار کردن مسیری برای درک و شناخت چشم‌انداز‌های ممکنِ پیش‌رو و ظرفیت‌های حرکت‌های اعتراضی در ایران بر پایه‌ی واقعیت‌‌های روزمره است. گرچه تداوم و تعدد معنادارِ این حرکت‌ها و تجمع‌های اعتراضی، جلوه‌ی بیرونیِ تضادها و بحران‌های چندپهلو و چندوجهی جامعه‌‌ی ایران در سطح خیابان‌های شهرهای کوچک و بزرگ و حتی روستاها هستند که دهه‌ها به شیوه‌های گوناگون، از سرکوب گرفته تا سد فریبنده‌ی گفتمان اصلاح‌طلبی، معوق و معلق مانده‌اند، اما شناسایی راستای حرکت آن‌ها به سوی انسجام یا پراکندگی، سازماندهی یا بی‌برنامگی، اعتلا یا محاق، انشقاق یا اشتراکِ منافع، در گرو تحلیل‌های جامع‌تر و ژرف‌اندیشی‌های نظری برپایه‌ی همین واقعیات عینی است. تحلیل‌هایی که فارغ از خوش‌بینی‌های ساده‌دلانه‌ و یا توهم تغییر خودبه‌خودی در غیاب آگاهی سیاسی و طبقاتی، و یا برعکس ناامیدی از شکل‌گیری هرگونه بدیل مترقی، بتوانند هم‌زمان خط سیر جنبش‌ها و حلقه‌های اتصال و تلاقی مطالبات را بشناسند و کنش سیاسی و اجتماعی متناسب با آن را تعریف کنند.

https://wp.me/p9vUft-eM
#تارا_بهروزیان
#خیزش_دی‌_ماه #اعتراضات
#کارگران #آگاهی_طبقاتی

👇🏽

🖋@naghd_com
▫️ تاریخ تحلیلی جنبش کارگری ایران

بخش اول: درس‏‌هایی برای امروز

نوشته‌ی: یاشار دارالشفاء
19 می 2018

پس از اعتراضات دی ماه 1396 که در گفتمان سیاسی تحلیل‌‌گران به «خیزش دی ماه» شهرت یافت، در خصوص این‌که در آغاز دوره‌‌ی جدیدی از مبارزات مردم علیه حاکمیت قرار گرفته‌‌ایم، گمانه‌‌زنی‌‌های بسیاری شد. متأثر از برخی شعارها، ترکیب معترضان در برخی شهرها و نیز پُررنگی مسائل معیشتی طی یک سال گذشته که تجلی‌‌های اعتراضی‌‌اش را می‌‌شد در اعتصابات کارگری و نیز تظاهرات‌‌های پی‌‌درپی مال باختگان مؤسسات مالی و اعتباری دید، بسیاری بر این شدند که سوژه‌‌ی اصلی این دور جدید مبارزات یحتمل فرودستان شهری و در صدر ایشان «طبقه‌‌ی کارگر» خواهد بود. برجستگی سه نمونه‌‌ی اعتراضی دیگر به فاصله‌‌ی اندکی پس از سرکوب خیزش دی، یعنی «اعتراضات کارگران نی‌‌شکر هفت تپه»، «اعتراضات دهقانان اصفهان به بحران آب» و نیز «اعتراضات گسترده کارگران نورد لوله اهواز»، از جدی بودن اراده‌‌ی معترضانِ طبقات پائین -علی‌‌رغم سرکوب‌‌ها- خبر می‌‌داد.

فارغ از تمرکز بر چند و چون و ترکیب اعتراضات دی ماه، نظر به این‌که این خیزش سراسری، پس از «جنبش سبز» دومین حرکت اعتراضی فراگیر در تمامی شهرهای کشور علیه حاکمیت بوده است، می‌‌توان آن را مبنایی برای یک مقایسه در تبیین این دوره‌‌ی جدید قرار داد تا روشن شود آیا حقیقتا می‌‌توانیم در اعتراضات کارگران ایران از «فصل جدید»ی سخن بگوییم یا نه. پرسش‌‌های ما در این بررسی متأثر از ترکیب «فصل جدید» در بحث از اعتراضات کارگری، عبارت است از این‌که:

اولا آیا در «مبارزاتِ حول محور استیفای حقوق کارگران در قانون کار» که همواره برقرار بوده است، شکل مبارزه از حیث «دفاعی/تهاجمی» بودن دست‌‌خوش تغییراتی شده است؟
و ثانیا توضیح چرایی پاسخ منفی یا مثبت به این پرسش.


🔸متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید:

https://wp.me/p9vUft-iB

#یاشار_دارالشفاء
#کارگران #آگاهی_طبقاتی #اتحادیه #خیزش_دی_ماه

👇🏽

🖋@naghd_com
▫️ تاریخ تحلیلی جنبش کارگری ایران

بخش دوم: جنبش زیر سایه‏‌ی کودتا

نوشته‌ی: یاشار دارالشفاء
29 ژوئن 2018

در بخش اول این مقاله ما با انگیزه پاسخگویی به این پرسش که «آیا پس از «خیزش دی ماه» حقیقتا می‏‌توانیم در اعتراضات کارگران ایران از «فصل جدید»ی سخن بگوییم یا نه؟»، به بررسی تاریخ نزدیک به نیم‏‌دهه‌ای (1285-1332) جنبش کارگری ایران پرداختیم و به پنج نتیجه رسیدیم که نظر به شرایط کنونی مبارزات کارگران ایران برای امروز هم قابل تأمل هستند:

1️⃣ناپایداری خصلت تشکل‏های کارگری شکل داده شده.

2️⃣تمرکز بر سامان دادن تنها یک نوع از تشکل‏های کارگری (سندیکا و اتحادیه).

3️⃣اخلال در روند هماهنگی «از پائین به بالا»ی منافع طبقاتی کارگران با احزاب و سازمان‏های مدعی نمایندگی طبقه‏‌ی کارگر.

4️⃣مردانه بودن جنبش کارگری ایران و بها ندادن به توان و استعداد زنان کارگر در سازمان‏یابی و مبارزه طبقاتی.

5️⃣جریان نداشتن مستمر فرآیند «گفتگو» و «انتقال تجربه» در داخل طبقه‌‏ی کارگر.

در این بخش ما به مرور و تحلیل شرایط حاکم بر مبارزات کارگران ایران در دوران پس از کودتای 28 مرداد تا پیش از اصلاحات ارضی می‏‌پردازیم و می‏‌کوشیم تا بر این پرسش متمرکز شویم که:

چطور از آن انبوه سازماندهی‏‌ها، اتحادیه‌‏ها و سندیکاها، نمایش‏های قدرت طبقاتی در راهپیمایی‏‌های اول ماه می و… در دهه‏‌ی 1320 میراث تشکیلاتی مؤثری برای مقاومت در سال‏های پس از کودتا برجا نماند و مبارزه طبقاتی کارگران دچار رکود چشمگیری شد؟

در پاسخگویی به این پرسش ما عامدانه قدرت سرکوبِ یک حکومت پسا-کودتایی (نظامی) را نادیده می‏‌گیریم تا بتوانیم بر ضعف‏‌های خودِ جنبش تمرکز کنیم. چنین تمرکزی می‏‌تواند برای دغدغه‏‌ی اصلی سلسله مقالات، یعنی تأمل پیرامون چگونگی کیفیت مبارزات کارگری پس از «خیزش دی ماه» و سنجش توان مبارزه طبقاتی برای تأثیرگذاری در شرایط باز بودن همه‏‌جانبه‌‏ی بحران‏های «اقتصادی»، «مشروعیت سیاسی داخلی» و «مشروعیت بین‌‏المللی» بر حاکمیت، واجد این معنا باشد که در صورت متوسل شدن حاکمیت به «منطق نظامی‏گری» کودتایی به منظور فراروی از واقع شدن در چنبره‏‌ی سه بحران ذکر شده، چطور باید از میراث تاکنونی مبارزات طبقاتی دفاع کرد و دست‏‌کم در شکلی تدافعی در هنگامه‌‏ی کودتا آن را تداوم بخشید.

🔸متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید:

https://wp.me/p9vUft-mM

#یاشار_دارالشفاء
#کارگران #آگاهی_طبقاتی #اتحادیه #جنبش_کارگری
#خیزش_دی_ماه

👇🏽

🖋@naghd_com
▫️ سیاست طبقاتی، آگاهی طبقاتی
و طبقه‌ی میانی جدید

نوشته‌ی: گولیه‌مو کارکدی
ترجمه‌ی: سهراب نیکزاد

21 سپتامبر ۲۰۱۹

🔸 با این‌که مطالعه‌ی طبقه همواره امری اساسی برای نظریه‌ی مارکسیستی به‌شمار می‌آمده، مشخصاً در بیست سال گذشته بوده است که در کانون واکاوی تمام‌عیار، پژوهش اصیل و بحث‌وجدل زنده‌وپویا قرار گرفته است. دو مورد از حوزه‌هایی که در این دوره به‌شکلی جدی موشکافی شده‌اند حوزه‌هایی­­‌اند که به ظهور و توسعه‌ی طبقه(ها)ی میانی و در همین رابطه، نبود تناظر میان ساختار طبقاتی (مشخصاً ساختار طبقه‌ی کارگر) و آگاهی طبقاتی می‌پردازند. آثاری که در این‌جا مرور و بررسی شده‌اند، حاکی از تلاش‌هایی­‌اند برای ساختن‌وپرداختن چارچوب‌های مفهومی یک‌پارچه‌ای که ساختار و تقسیم‌بندی‌های طبقاتی را به شکل‌های آگاهی طبقاتی و سیاست مرتبط می­‌سازند. با این‌که هر سه‌ی این آثارْ واکاوی طبقاتی مارکسیستی را ملاک خود قرار می‌دهند، هریک از رویکردی یکسره متفاوت با دیگری پیروی می‌کند. مرور‌ و بررسیِ حاضر به شیوه‌ای انتقادی این آثار را بررسی می‌کند اما به‌دلیل محدودیت‌ جا از پرسش‌هایی می‌گذرد که هریک از آن‌ها به‌طور مشخص به آن پرداخته‌اند. درعوض، تمرکزمان بر حوز‌ه‌ای خواهد بود که دغدغه‌ای‌ عمومی است: ماهیت طبقه‌ی میانی جدید و رابطه‌ی میان ساختار طبقاتی و آگاهی طبقاتی آن.

🔸 تاریخ به‌کرّات نشان می‌دهد که بحران سرمایه در زمانه‌‌ای که جنبش‌های اجتماعیْ زنده‌وپویا و آگاهی طبقاتی گسترش‌یافته است، صرفاً معادل با بحرانی در سودآوری نیست، بلکه هم‌چنین بحرانی در اقتدار (هم در محل‌های کار و هم به‌طور کلی در جامعه) و نیز بحرانی در هنجارها و ارزش‌های سرمایه‌دارانه (بورژوایی) را شامل می‌شود. در این مقاطع تاریخی، کارگر جمعی (اصطلاحی که من آن را به «طبقه‌ی کارگر» ترجیح می‌دهم) ارزش‌ها و هنجارهای اخلاقی خود را ابراز می‌کند. این ارزش‌ها و هنجارهای جدیدْ جنبه‌ای جدایی‌ناپذیر از آگاهی سوسیالیستی است و به‌شکل اجتناب‌ناپذیری تمرکز آن بر برابری‌خواهی، مرکزیت‌یافتنِ شکل‌هایی از دموکراسی مستقیم (که دموکراسی نمایندگی از نظر کارکردی خواه‌‌ناخواه به‌نوعی با آن پیوند دارد)، لزومِ برخورد ناگزیر با شکل‌های خشونت‌بار سرکوب و ازاین‌دست است. در این مقاطع، پیگیری الگویی از اتحاد با بخش‌های پرولتریزه‌شده‌ی «طبقه‌ی میانی جدید» که مبتنی بر شایسته‌سالاری، حفظ جایگاه‌های ممتاز و این توهم باشد که ستیزی مسالمت‌‌آمیز با سرمایه‌داری با واکنشی به‌همان اندازه مسالمت‌آمیز روبه‌رو خواهد شد و ازاین‌دست، تلاشی بیهوده و نافی هدف است. این خط‌مشی در ظرف یک جنبش سوسیالیستی قدرت‌مند و درخور، صرفاً به بازآفرینی (یا دوام‌بخشی به) شکل‌هایی از آگاهی می‌انجامد که در تضاد با آگاهی سوسیالیستی و درنتیجه با خود آن جنبش است.

🔹 متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید:

https://wp.me/p9vUft-12d

#کارکدی #سهراب_نیک‌زاد
#طبقه #آگاهی_طبقاتی #طبقه‌ی_میانی #طبقات_اجتماعی
👇🏽

🖋@naghd_com
▫️ چیزگونگی آگاهی، چیزگونگی آگاهی طبقاتی
چیزگونگی و انتزاع در نظریه‌ی جامعه – بخش دوم

نوشته‌ی: لاورنس کرادر
ترجمه‌ی: کمال خسروی

24 فوریه 2020

پیشکش به دانشجویان و دانش‌پژوهانِ مبارز رشته‌ی انسان‌شناسی

📝 توضیح «نقد»: «چیزگونگی و انتزاع در نظریه‌ی جامعه» دربرگیرنده‌ی دیدگاه‌های کرادر پیرامون نقد جامعه‌ی سرمایه‌داری و ایدئولوژی بورژوایی است. این فصل، شامل سه پاره است‌که ترجمه‌ی آن‌ها، به‌ترتیب در «نقد» عرضه خواهد شد. متنِ پیشِ رو، پاره‌ی دوم از این فصل با عنوان «چیزگونگی آگاهی، چیزگونگی آگاهی طبقاتی» است.

🔸 چیزگونگی فرآورده‌ای اجتماعی است و گوناگون، به‌تناسب گوناگونیِ جامعه. در جامعه‌های ساده انسان‌ها برای خود کار می‌کنند، واحد تولید کمابیش همان واحدِ مصرف است و در آن‌ها تقسیم کاری بسیار جزئی برقرار است. در این جوامع انسان برای انسانِ دیگری کار نمی‌کند و شقاقی و شکافی بین توانگر و تهیدست، ضعیف و قدرت‌مند، و سلسله‌مراتبی برای فرودستان و بردگان وجود ندارد. در چنین جوامعی چیزگونگی موجود است؛ در چارچوب خانواده انسان‌ها با یکدیگر هم‌چون اشیاء رفتار می‌کنند، اما این چیزگونگی شکلی ساده دارد. در جامعه‌هایی با ساختارهایی پیچیده‌تر که در آنها طبقات [اجتماعی] رو در روی یکدیگر قرار گرفته‌اند و ثروت و قدرت نایکسان و بنابراین ناعادلانه تقسیم شده است، چیزگونگی نیز به‌مثابه پدیده‌ای اجتماعی، هم در شکل و هم در محتوا، متناظراً پیچیده است. چیزگونگی‌های گوناگون هم فعال‌اند و هم منفعل: مهاجرتِ اجباری نوعی انفعال است، فروش زمان کار خویش، کارکردن برای دیگری، از لحاظ محتوای خود، هم‌هنگام منفعل و فعال است، درحالی‌که از لحاظ شکلش نوعی فعالیت است: قراردادی است که بین انسان‌های به‌لحاظِ صوری و عینی آزادْ منعقد شده است. اما در اینجا فعالیت به انفعال گذار می‌کند، زیرا فرد بخشی از زمان زندگی‌اش، بخشی از خویشتنِ خویش را به فروش می‌گذارد.

🔸 چیزگونگیِ کارمزدی در جامعه‌ی سرمایه‌داری پی‌آمدِ آن وضعیتی است که به‌واسطه‌ی آن زمانِ کار به‌صاحبِ سرمایه فروخته شده‌است؛ این وضعیت هم‌چنین شرطِ عقدِ قرارداد پیرامون فروشِ زمان، و برای فراهم‌آمدنِ مرحله‌ی کار در کارخانه، در اداره و هر جای دیگر است. انسان با آموختن شرکت در فرآیند کار در جامعه که خود منبعث از تقسیم کار در کارخانه است، خود را به شئ بدل می‌کند. او بعضاً یا کاملاً به شئ بدل می‌شود، در مناسبات اجتماعی تولید، بخشی از وجودِ او شیئیت می‌یابد. بنابراین فرد نسبت به نیازهای جامعه‌ای مفروض پیش‌آگاهی دارد و از همین‌طریق روابط افراد با یکدیگر در جامعه و دریافتش از خود تنظیم و مهار می‌شود. او سازوکارِ مهارِ آموزش خود را به‌مثابه فردی چیزگون‌شده در تولید جامعه‌ای معین درونی کرده است؛ این چیزگونگیِ رابطه‌ی اجتماعیِ درونی‌شده است؛ و از آنجاکه این رابطه‌ی اجتماعی به‌میانجی رابطه‌ای پدید می‌آید که با فرد رفتاری هم‌چون یک شئ دارد، خود نیز به‌همین مقیاس به یک شئ بدل می‌شود. محدودکردن مرزها و ابعادی که در چارچوب آن این پدیده روی می‌دهد، معضلی است عظیم. رابطه‌ی کار مزدی، در شکل مشخصش در جامعه، وسیله‌ای است برای برطرف‌کردنِ نیازهای فرد و جامعه؛ مهار و راهبر این نیازها در شکل کار اجتماعیِ مجرد ظهور می‌کند. شکل‌های مشخص و مجردِ کار دربرگیرنده‌ی بیگانگیِ مضاعفِ فرد در تولید اجتماعی‌اند.

🔹 متن کامل مقاله را در لینک زیر بخوانید:

https://wp.me/p9vUft-1gj

#لاورنس_کرادر #کمال_خسروی
#نقد_بتوارگی #آگاهی_طبقاتی

👇🏽

🖋@naghd_com
🔹 نوشته های دریافتی 🔹

▫️ تأملی اجمالی در میراث دوگانه‌ی جورج لوکاچ

نوشته‌ی: علی رها

21 ژوئن 2020

🔸 از نگارش «مارکسیسم ارتدکس»، اثر ماندگار لوکاچ، یک قرن تمام می‌گذرد. او این اثر را سپس به همراه هفت مقاله‌ی دیگر در سال ۱۹۲۳ در کتاب «تاریخ و آگاهی طبقاتی» منتشر کرد. چنانکه لوکاچ در پیش‌گفتار سال ۱۹۶۷ به آن اشاره می‌کند، این کتاب تحت تأثیر انقلاب اکتبر ۱۹۱۷ نوشته شده بود «که دریچه‌ای نوین به روی آینده گشود.» من در کشاکش انقلاب ایران با این اثر آشنا شدم و چنان تحت‌تاثیر مفاهیم آن، به ویژه سرشت انقلابی دیالکتیک، قرار گرفتم که بلافاصله «مارکسیسم ارتدکس چیست؟» را ترجمه و منتشر کردم. شاید انگیزه‌ی من با هدف لوکاچ به‌هنگام نگارش آن تا حدی مطابقت پیدا کرده بود! چنانکه خود او ابراز می‌کند: «یک تغییر بنیادین جهان ـ تاریخی در شرف وقوع بود که به یافتن بیانی نظری نیاز داشت.»
نسل‌های متمادی، از دهه‌ی 1930 تا دهه‌ی 1960 قرن پیش، برای یافتن یک مسیر فکری مستقل از سلطه خفقان‌آور استالینیسم، همواره به این اثر لوکاچ بازگشته‌اند. دگرگونی واقعیت، و مفهوم «عینیت»، نه همچون رابطه‌ی بیکران جهان اشیا، بلکه به‌عنوان «عینیتِ سوژه» در پراکسیس انتقادی ـ انقلابی، آن روحی است که کنشگران مارکسیست را در تمامی برآمدهای جنبش‌های اجتماعی به سوی خود جذب می‌کند و لوکاچ را مدام روی صحنه‌ی تاریخ می‌آورد.

🔸 اینکه لوکاچِ متأخر این اثر را محصول گرایشاتی «اوتوپیایی»، «ایده‌آلیستی» و فرجام‌گرایانه معرفی کند، یا تحت فشار استالینیسم به خود انتقاد کند و مواضع خود را پس بگیرد، ملاک سنجش آن نیست. او در همان پیشگفتار ۱۹۶۷ اذعان می‌کند که «دقیقاً آن قسمت‌هایی که من خطای نظری می‌دانم، بیشترین تاثیر را داشته‌اند.» با این حال، خودِ لوکاچ از عدالت کافی برخوردار است که آخرین جمله پیشگفتارش را این‌گونه به پایان برساند: «البته تبیین اینکه تاریخ و آگاهی طبقاتی تا چه حد بر فعالیت‌های بعدی من و نیز دیگران اثر مثبت داشت، وظیفه‌ی من نیست. چنین کاری مجموعه‌ای از پرسش‌هایی پیچیده را به میان می‌آورد که اگر اجازه دهید آن‌ها را به قضاوت تاریخ واگذار کنم.»

🔸 لوکاچ در سن ۸۶ سالگی در ژوئن ۱۹۷۱ چشم از جهان فرو بست. آنچه زیر عنوان «هستی‌شناسی هستی‌ اجتماعی» منتشر شده است برگرفته از دست‌نوشته‌های کاملی است که هنوز برای انتشار آماده نشده بودند. فصل سوم و چهارم از پاره‌ی اول و فصل یکم از پاره‌ی دوم کتاب، به ترتیب زیر عنوان‌های «هگل»، «مارکس» و «کار» به انگلیسی برگردانده شده و در سال ۱۹۷۸ منتشر شدند. در مصاحبه‌های متعددی که لوکاچ در اواخر دهه 1960 انجام داد و نیز در پیشگفتار ۱۹۶۷ بر «تاریخ و آگاهی طبقاتی»، بارها به «هستی‌شناسی هستی‌ اجتماعی» اشاره می‌کند و این اثر را ماحصل نهایی اندیشه‌ی خود معرفی می‌کند... اما این اثر بر خلاف «تاریخ و آگاهی طبقاتی»، تاکنون به مباحث و مجادلات زیادی میان منتقدان و متفکران مارکسیست و غیرمارکسیست دامن نزده است.

🔸 بی‌اغراق، مقایسه‌ی این دو اثر در نظر اول مرا دچار شگفتی کرد. در هستی‌شناسی هستی‌ اجتماعی اثری از آثار آن شور و هیجان روح انقلابیِ متاثر از انقلاب اکتبر یافت نمی‌شود! آنچه بدیهی بنظر می‌رسد بردباری، دقت‌نظر و عمق کاوشگریِ فیلسوف سالخورده‌ای است که از فعالیت عملی کناره‌گیری کرده اما ذهن خلاقش کماکان فعال است. با این همه، رد پای انزوا و انفصال از پراکسیس بالفعل جنبش‌های جهانی، به‌ویژه در دهه‌ی 1960 را می‌توان در سراسر کتاب به‌وضوح مشاهده کرد. به نظر این نگارنده، هستی‌شناسی هستی‌ اجتماعی نه نقطه اوج که معرف افول فکری نظریه‌پردازی است که چشم‌انداز انقلاب اجتماعی را از گفتمان خود زدوده است...

🔹متن کامل این نوشته را در لینک زیر بخوانید:

https://wp.me/p9vUft-1wE

#جرج_لوکاچ #علی_رها
#نظریه‌_ارزش #هستی‌شناسی #آگاهی_طبقاتی

👇🏽

🖋@naghd_com