نشرموج
469 subscribers
531 photos
33 videos
39 files
150 links
📚رمان هاي فانتزي و تخيلي 📚

وبسایت :
WWW.MOWJBOOK.COM
تلفن :
02188980374
09124126731
خ انقلاب خ ۱۲ فروردین خ نظری غربی کوچه جاوید ۱ پلاک ۶ واحد ۱
Download Telegram
معرفی کتاب فانتزی
📚کتاب: طغیان (پوچی شرزه ها)🛡🛡🛡
لخته هایی از خون شب، هنوز بر سپیده خشکيده بود. آسمان آماده خورشید و صبح نزدیک می‌نمود.
نترات با سرگیجه و سستی برخاسته و در میان خانه ایستاده بود.
چشمش به سوی نور رفت و در ایوان را گشاده دید اما نه بادى و نه سرمایی به داخل می‌آمد. به سوی ایوان رفت و ناهید را درحالی دید که نوزادی خندان را در آغوش دارد و ناز می‌دهد.
از او پرسیداین نوزاد از کجاست. در این هنگام صدایی بسان خروشیدن امواج را از دور دست شنيد...
ناهید کودک را روی دست تکان می داد که به سوی افق دشت ها اشاره کرد و با لبخند گفت << نگاه کن نترات... طغیان >>
نمونه ای بی مثال در تاریخ افسانه نویسی نوین ایران.
مفتخریم که شما را به سفر در دنیای بزرگ افسانه طغیان دعوت کنیم. اثری که نگاه شما را به هستی دگرگون خواهد کرد. نگاهی نو به مقوله ی خیر و شر در معجونی تمام عیار از تعامل فن و محتوا در یک اثر. اثری که تنها پرداخت کتاب نخست آن هفت سال به طول انجامیده و نویسنده آن ریاضت بسیاری در قلم فرسودن آن متحمل شده.
با هم به تفکر افسانه طغیان بنشینیم و تجربه آن را با یکدیگر به اشتراک بگذاریم.

سوفار
نشر موج
456 صفحه
#نشرموج #کتاب #کتاب_فانتزی
@mowjpub
کتاب طغیان هم اکنون در فیدیبو با 60% تخفیف .
#کتاب_فانتزی #ترس #تخیل via Instagram http://ift.tt/2iazhC8
Forwarded from نشرموج
معرفی کتاب فانتزی
📚کتاب: طغیان (پوچی شرزه ها)🛡🛡🛡
لخته هایی از خون شب، هنوز بر سپیده خشکيده بود. آسمان آماده خورشید و صبح نزدیک می‌نمود.
نترات با سرگیجه و سستی برخاسته و در میان خانه ایستاده بود.
چشمش به سوی نور رفت و در ایوان را گشاده دید اما نه بادى و نه سرمایی به داخل می‌آمد. به سوی ایوان رفت و ناهید را درحالی دید که نوزادی خندان را در آغوش دارد و ناز می‌دهد.
از او پرسیداین نوزاد از کجاست. در این هنگام صدایی بسان خروشیدن امواج را از دور دست شنيد...
ناهید کودک را روی دست تکان می داد که به سوی افق دشت ها اشاره کرد و با لبخند گفت << نگاه کن نترات... طغیان >>
نمونه ای بی مثال در تاریخ افسانه نویسی نوین ایران.
مفتخریم که شما را به سفر در دنیای بزرگ افسانه طغیان دعوت کنیم. اثری که نگاه شما را به هستی دگرگون خواهد کرد. نگاهی نو به مقوله ی خیر و شر در معجونی تمام عیار از تعامل فن و محتوا در یک اثر. اثری که تنها پرداخت کتاب نخست آن هفت سال به طول انجامیده و نویسنده آن ریاضت بسیاری در قلم فرسودن آن متحمل شده.
با هم به تفکر افسانه طغیان بنشینیم و تجربه آن را با یکدیگر به اشتراک بگذاریم.

سوفار
نشر موج
456 صفحه
#نشرموج #کتاب #کتاب_فانتزی
@mowjpub
Forwarded from اتچ بات
🛡 دانلود رایگان فصل اول طغیان 🛡

نمونه ای بی مثال در تاریخ افسانه نویسی نوین ایران. اثری که نگاه شما را به هستی دگرگون خواهد کرد. نگاهی نو به مقوله ی خیر و شر در معجونی تمام عیار از تعامل فن و محتوا در یک اثر. اثری که تنها پرداخت کتاب نخست آن هفت سال به طول انجامیده و نویسنده آن ریاضت بسیاری در قلم فرسودن آن متحمل شده.
با هم به تفکر افسانه طغیان بنشینیم و تجربه آن را با یکدیگر به اشتراک بگذاریم.

بنیامین ملکی
نشر موج
456 صفحه
#نشرموج #کتاب_فانتزی
#دانلود_کتاب #معرفی_کتاب
📚 @mowjpub
🌐 www.mowjbook.com
Forwarded from اتچ بات
🛡 دانلود رایگان فصل اول طغیان 🛡

نمونه ای بی مثال در تاریخ افسانه نویسی نوین ایران. اثری که نگاه شما را به هستی دگرگون خواهد کرد. نگاهی نو به مقوله ی خیر و شر در معجونی تمام عیار از تعامل فن و محتوا در یک اثر. اثری که تنها پرداخت کتاب نخست آن هفت سال به طول انجامیده و نویسنده آن ریاضت بسیاری در قلم فرسودن آن متحمل شده.
با هم به تفکر افسانه طغیان بنشینیم و تجربه آن را با یکدیگر به اشتراک بگذاریم.

بنیامین ملکی
نشر موج
456 صفحه
#نشرموج #کتاب_فانتزی
#دانلود_کتاب #معرفی_کتاب
📚 @mowjpub
🌐 www.mowjbook.com
نمی‌توانم بگویم رمان مردمک های قرمز بی‌نقص است یا فوق‌العاده از آب درآمده. چیزی که با بدونِ دل‌لرزه می‌توانم بگویم این است: با نویسندۀ جوانی مواجهیم که خوب می‌نویسد، دایرۀ واژگانی خوبی دارد، فانتزی می‌نویسد، از اقلیمش می‌نویسد و پشت‌کاری خیره‌کننده دارد.
در زمانه‌ای که نانویسنده‌های بی‌درد خط به خط در داستان‌های‌شان سرگرمِ چرخیدن لابه‌لای خیابان‌های تهرانند، کارِ جیران ماهتابی ذوق‌آور است.
#حسام _الدین_مطهری #منتقد #کتاب
http://hmotahari.com/blog/
tag/مردمک-های-قرمز/
Forwarded from اتچ بات
‍ پارسيان و من ، رستاخيز فرا مي رسد جلد سوم از سه گانه آرمان آرين نویسنده ایرانی است.
در اين سه گانه اسطوره ، حماسه و ايران باستان به قلمي نو و شيوا در قالبي داستان فانتزي بيان مي شود.
در جلد سوم اين سه گانه كه داستانی مستقل از جلد های دیگر دارد، به زندگي كورش کبیر پادشاه باستانی ایران از فتح بابل تا مرگ او پرداخته مي شود.
راوي داستان پسري ١٥ ساله و امروزي به نام برديا است.
که در اثر حادثه اي به دوران باستان ايران سفر مي كند و در جاي پسر كورش، برديا قرار مي گيرد. بردیا به کورش در فتح بابل کمک می کند و از نزدیک در غم ها و شادی های پادشاه بزرگ همراه است.
این سه گانه تا کنون جوایز بسیاری گرفته است از جمله جایزه کتاب سال و دریافت لوح تقدیر از دفتر بین‌المللی کتاب برای نسل جوان (ibby) و همچنین مهرگان ادب و شورای کتاب.
با هم قسمتی کوتاه از فصل دوم کتاب را می خوانیم :

«... پرنده پاهای بزرگش را بدور کمر من حلقه کرد و بی آنکه به من صدمه ای بزند مرا برداشت و دوباره اوج گرفت! چشمانم را باز کردم و از وحشت فریاد زدم.

کوهستان در زیر پاهایم کوچک می شد و من اینک با آن پرنده در آسمان گرگ ومیش برفراز رشته کوههای درهم پیچیده و بهم پیوسته پرواز می کردم! آیا این پرنده مرا ربوده بود تا برای خوراک فرزندانش به لانه ببرد؟! اما نه! چیزی غریب در او بود که مرا به تعجب و فکر فرو می برد. اندازه ی او آنقدر بزرگ و چهره و رنگ پرهایش طوری مرموز بود که هرگز نشنیده بودم چنین موجودی در دنیای مادّی زندگی کند!

بیشتر شبیه پرندگان عظیم الجثه ی باستانی ای بود که در سالهای بسیار دور نسل شان منقرض شده بود. پاهایش را طوری دور تن من حلقه کرده بود که بهتر و بی صدمه تر از آن نمی شد فرد مجروحی را منتقل کرد!

وقتی از میان پلکهای یخ بسته ام به او دقیق تر نگاه کردم، دیدم که پرهای رنگارنگش در نور پیش از طلوع می درخشد. به سختی چشمانم را بر پرنده ی عظیم الجثه چرخاندم و اندیشیدم که آیا من مرده ام؟ آیا در بهشت و کنار یکی از مرغان آسمانی هستم و یا این، تنها یک رویای خوش زودگذر است؟! پرنده مرا در میان پاهای بزرگش برداشته بود و با خود می برد!

بالهایش را آرام و باشکوه برهم می زد و نگاهش رو بسوی قله ای بود که بلند و سربفلک کشیده پیش روی ما قرار داشت. ما بالاتر از ابرها می رفتیم و من می دیدم که پرهای هزار رنگش با هر چرخش و اوج و فرودی، رنگ برنگ و زیبا و درخشان می شود و می رود و بازمی گردد. آرام با دست های بی حس ام پاهای او را لمس کردم که ناگهان چشمان هوشمندش را بمن دوخت و از میان منقارش، صدایی انسانی برآمد: این رویا نیست بردیا! تو نجات یافته ای!...

او حرف می زد! آن پرنده حرف می زد! بالهایش را طوری بطرف بالا چرخاند که باز هم اوج گرفتیم و بسوی کوه نقره ای زیبا رفتیم. زمزمه کردم: این دماوند است... من ... من...

صدای عجیب و آسمانی اش دوباره در گوشم پیچید: اینجا دماوند است. اینجا خانه ی من است و من سیمرغ هستم!...»

«پارسیان و من سه: رستاخیز فرا می رسد»
#نشرموج #پارسیان_و_من #آرمان_آرین #کورش #کتاب #ایران_باستان
www.mowjbook.com
Forwarded from اتچ بات
از زبان نويسنده
.
.
قبل از صحبت در مورد
افسانه طغیان، دانش خود را در مورد واژه افسانه بسنجیم. با شنیدن این نام چه چیز در ذهنمان می آید، به چه آثاری بر می خوریم و چه توقعاتی ازین نام داریم? همین توقعات و ذهنیات ماست که منجر به سوگیری مسیر فرهنگی افسانه نویسی نوین میشود. چرا که متاسفانه، دیگر در میان نویسندگان داخلی، هیچ اثری از تکلیف و دغدغه دیده نمیشود و سالهاست که با بی خردی تمام کمر به تخریب همین دیوار کوتاه و فرسوده باقی مانده از اصالت افسانه بسته اند و عجیب اینکه خود و قلم بی جوهر خود را هم والا و صاحب تفکر و فن میدانند. مخاطب این زمینه هم، به سختی این مسائل را درک میکند و اشتهایی جز خواندن جنبل و جادو کشتن هیولا و تخیل بی حساب و کتاب از گرگ نما و خوناشام ها و بدترین نوع تقلید از بدترین نوع الگوهای خارجی ندارد. همواره میتوان با کلیشه ی مستقیم از آثاری مانند شاهنامه او را در این وهم فرو برد که با فرهنگ خود سروکار دارد، بی آنکه متوجه فقر هوش و خلاقیت در نویسندگان داخلی کشورش شود و به همین منوال، گمان میبرد که نکند سقف رشد فرهنگش تا همینجاست و باید در مقابل فرهنگ روز دنیا، به کوتاه قامتی خود عادت کند.
در این میان چه باید کرد. دست به خلق آثار پوچ و بی ارزشی از همین انواع زد و به جرگه نویسندگان نان به نرخ روز خور پیوست و شاهد مردن حقیقت افسانه در ادب ایران شد? یا بی آن که انتظار دیدن کوچکترین ثمری از مردم زمانه خود داشت، بار دیگر کسی بود که تن به هر نوع شقاوت و زجری میدهد و زندگی خود را صرف خلق ریاضت بار عنوانی میکند که میراث آینده ادبیات کشور باشد. شاید حماقت بزرگیست اما من گزینه دوم را انتخاب کردم. اینکه نه اکنون برای تو، که برای فرزندان فرزندان تو بنویسم.
طغیان، نام افسانه ایست که امروز مرا برای زاده شدن انتخاب کرده و من نیز تا چنان عمقی از پیوند با آن پیش رفته ام، که دیگر جای بازگشتی برایم نیست. در مقابل آن جز حیرت ندارم و با اطمینان و غرور تمام میگویم با فاصله بسیار زیادی، بهترین اثر فارسی زبان صدها سال قبل و بعد خود باقی میماند. زمانیکه دفتر این ناگفته ادبی را ببندم، دیگر از مردن، باکیم نخواهد بود، چرا که وظیفه بودن خود را درین دنیا به سرانجام رسانده ام و موهبت خیال را شکرانه ای درخور داده ام. نسل فردای ایران، صاحب عنوان دیگری در فرهنگ خود است که در مقابل فرهنگ های بیگانه، احساس کوتاه قامتی و فقدان نکند . جوانه ی خرد و ادراکش، در باغ خانه خود بروید و شاید روزی او نیز درخت قطور دیگری درین باغ برویانید.
#طغیان #زمین_و_زمان #کتاب #ادبیات #فانتزی #نشرموج
Forwarded from اتچ بات
#مردمک_های_قرمز .
.
.

تو نمی‌تونی انسان ها رو تحت کنترل خودت داشته باشی تا زمانی که اونو گزیده باشی، وقتی یه نفر رو می گزی سمی وارد بدن اون می شه که بعد از هوشیاری، تمام خاطرات شکار شدنش رو فراموش می¬ کنه. اوایل برات سخته که شکارتو زنده ول کنی اما به مرور یاد می گیری.
خونآشام با بی حوصلگی مَشکی آورد و گفت:
- این آخرین مرحلة تبدیلته باید اینو بخوری... خم شد و محتوای مَشک را درون دهان جرن خالی کرد.
خون بود!
جرن تهوع داشت و سعی کرد مانع او شود اما نمی توانست از خوردن اجتناب کند.
باید نفس می کشید، پس آن را فرو داد. نمی توانست باور کند چیزی با چنین قدرتی بتواند دردهایش را تسکین دهد. انگار آبی روی آتش ریخته باشند. تمام بدنش تمنای آن مایع غلیظ و لذت بخش را داشت.
خونآشام مَشک را از دهان او دور کرد و درد دوباره به وجودش حمله ور شد.
مرد خون آشام گفت:
- من باید برم. بعد از غروب ماه باید تغذیه کنی و اولین شکارت رو انجام بدی.
بعد نگاهی به جرن انداخت و به سرعت از آن‌جا دور شد....
دانلود رایگان فصل اول کتاب در کانال نشرموج
#خوناشام
#رمان #فانتزي #رمان_فانتزی #داستان #کتاب_فانتزی
#مردمک_های_قرمز #نشرموج 📚 @mowjpub 🌐 www.mowjbook.com
دیدار با نویسنده و فروش ویژه رمان #طغیان نوشته بنیامین ملکی
دوشنبه ۱۷ اردیبهشت ماه ۱۳۹۶ در #نمایشگاه_کتاب تهران.
مصلی تهران-شبستان اصلی - راهرو ۲۶ غرفه ۳۰ #نشرموج
#فانتزی #کتاب_فانتزی #رمان_ایرانی
🔹 جلد سوم از مجموعه #نبرد_خدایان با نام مرگ خدایان به چاپ رسید.
این مجموعه در ژانر فانتزی، حماسی‌ و اسطوره‌ای توسط مرتضی رضایی نویسنده ایرانی نوشته شده است.
جلد اول این مجموعه با نام فرستاده اهریمن و جلد دوم این مجموعه با نام بامداد تاریک پیش از این منتشر شده و با استقبال بسیار خوب مخاطبین و‌ منتقدین روبه رو شده است.
اکنون جلد سوم این مجموعه با نام مرگ خدایان را می‌توانید در کتاب فروشی ها معتبر تهییه کنید.
#نشرموج #کتاب #رمان #کتاب_فانتزی #رمان_فانتزی #رمان_ایرانی #کتاب_ایرانی
wwww.mowjbook.com
جلد اول از مجموعه زامبی نوشت دارنشان به چاپ دوم رسید. جلد دوم این مجموعه به زودی به چاپ خواهد رسید.
این مجموعه توسط رضاکیامحمدی مترجم آثار فانتزی و تخیلی ترجمه شده است و در کتاب فروشی‌های سراسر کشور در دسترس می‌ باشد.
#نشرموج #رضا_کیامحمدی #دارن_شان #دارن_شان_فارسی #زامبی #زام_بی #ترسناک #کتاب #کتاب_ترسناک #رمان #فانتزی #رمان_ترجمه #رمان_ترسناک #رمان_فانتزی www.mowjbook.com