سوم ربیع الثانی : سفر #امام_عسكرى عليه السلام به گرگان🔶
در اين روز #امام_حسن_عسكرى (عليه السلام ) براى وفا به وعده اى كه فرموده بودند و آشكار شدند معجزاتى از آن بزرگوار با طى الارض از سامراء به جرجان تشريف فرما شدند.
جعفر بن شريف مى گويد: سالى قصد #حج كردم ، و قبل از حج به زيارت امام حسن عسكرى عليه السلام در سامراء رفتم . اموالى از شيعيان همراهم بود كه بايد به آن حضرت مى رساندم . خواستم از آن حضرت بپرسم اموال را به چه كسى بدهم ، ولى پيش از آنكه من صحبت كنم حضرت فرمودند: به مبارك خادم بده . عرض كردم : همين كار را كرده ام ، و سپس بيرون آمدم و گفتم : #شيعيان شما در جرجان به شما سلام مى رسانند. امام (عليه السلام ) فرمود: مگر بعد از مراسم حج به جرجان بر نمى گردى؟ عرض كردم : بر مى گردم .
فرمودند: ۱۷۰روز ديگر اول روز جمعه سورم ربيع الثانى به جرجان وارد مى شوى . آن وقت به مردم اعلام كن كه من در آخر همان روز به جرجان مى آيم . برو به سلامت .
خداوند متعال تو را و آنچه باتوست به سلامت به اهل و اولادت خواهد رسانيد. پسرى براى پسرت متولد شده است . نام او را صلت بگذار، كه خداوند به زودى او را به حد كمال مى رساند و او از اولياء ما خواهد بود.
من گفتم يابن رسول الله ، ابراهيم بن اسماعيل جرجانى از شيعيان شماست و به دوستان شما هر سال بيش از صد هزار درهم احسان مى كند، و در جرجان از اشخاصى است كه متنعم به نعمت هاى الهى است . امام عليه السلام فرمودند: خداوند به ابو اسحاق ابراهيم بن اسماعيل در مقابل احسانى كه به شيعيان ما مى كند جزاى خير بدهد و #گناهان او را بيامرزد و او را پسرى صحيح الاعضاء روزى فرمايد كه قائل به حق باشد. به ابراهيم بگو: حسن بن على مى گويد: نام پسر خود را احمد بگذار.
راوى مى گويد: از خدمت حضرت مرخص شدم و حج رفتم و بازگشتم ، و در روزى كه حضرت معين فرموده بودند به سلامت وارد جرجان شدم . هنگام كه اصحاب ما براى تهنيت آمدند، به ايشان گفتم : امام عليه السلام مرا وعد داده كه در آخر امروز به اينجا تشريف مى آورند. پس مهيا شويد و مسائل و حوائج خود را آماده كنيد.
شيعيان چون نماز ظهر و عصر را به جا آوردند، در خانه من جمع شدند. ناگاه امام عسكرى (عليه السلام ) در همان ساعتى كه فرموده بودند وارد شدند. هنگام ورود بر ما سلام كردند و ما به استقبال شتافتيم و دست آن حضرت را بوسيديم . آنگاه حضرت فرمودند: من به جعفر بن شريف وعده كرده بودم كه در آخر اين روز نزد شما بيايم . من نماز ظهر و عصر را در سامراء به جا آوردم و نزد شما آمدم تا با شما تجديد عهد نمايم . اكنون شما حوائج و مسائل خود را بياوريد.
اول كسى كه ابتدا به سؤ ال كرد نضر بن جابر بود. او گفت : يابن رسول الله ، پسر من از هر دو چشم نابيناست ، دعا فرماييد تا خداوند ديده هايش را به او برگرداند. حضرت فرمودند او را حاضر كن . او را حاضر كرد و حضرت دست مبارك بر چشمان او كشيد و چشمانش روشن شد.
پس از او يك يك آمدند و #حاجت خود را بيان كردند و حضرت حاجتهاى آنان را بر آورده مى نمودند، تا اينكه حوائج همه را بر آوردند و مسائل آنها را جواب فرمودند و همان روز به سامراء مراجعت نمودند.
📚اثبات الهداة بالنصوص و المعجزات ج۵ ص۳۰
در اين روز #امام_حسن_عسكرى (عليه السلام ) براى وفا به وعده اى كه فرموده بودند و آشكار شدند معجزاتى از آن بزرگوار با طى الارض از سامراء به جرجان تشريف فرما شدند.
جعفر بن شريف مى گويد: سالى قصد #حج كردم ، و قبل از حج به زيارت امام حسن عسكرى عليه السلام در سامراء رفتم . اموالى از شيعيان همراهم بود كه بايد به آن حضرت مى رساندم . خواستم از آن حضرت بپرسم اموال را به چه كسى بدهم ، ولى پيش از آنكه من صحبت كنم حضرت فرمودند: به مبارك خادم بده . عرض كردم : همين كار را كرده ام ، و سپس بيرون آمدم و گفتم : #شيعيان شما در جرجان به شما سلام مى رسانند. امام (عليه السلام ) فرمود: مگر بعد از مراسم حج به جرجان بر نمى گردى؟ عرض كردم : بر مى گردم .
فرمودند: ۱۷۰روز ديگر اول روز جمعه سورم ربيع الثانى به جرجان وارد مى شوى . آن وقت به مردم اعلام كن كه من در آخر همان روز به جرجان مى آيم . برو به سلامت .
خداوند متعال تو را و آنچه باتوست به سلامت به اهل و اولادت خواهد رسانيد. پسرى براى پسرت متولد شده است . نام او را صلت بگذار، كه خداوند به زودى او را به حد كمال مى رساند و او از اولياء ما خواهد بود.
من گفتم يابن رسول الله ، ابراهيم بن اسماعيل جرجانى از شيعيان شماست و به دوستان شما هر سال بيش از صد هزار درهم احسان مى كند، و در جرجان از اشخاصى است كه متنعم به نعمت هاى الهى است . امام عليه السلام فرمودند: خداوند به ابو اسحاق ابراهيم بن اسماعيل در مقابل احسانى كه به شيعيان ما مى كند جزاى خير بدهد و #گناهان او را بيامرزد و او را پسرى صحيح الاعضاء روزى فرمايد كه قائل به حق باشد. به ابراهيم بگو: حسن بن على مى گويد: نام پسر خود را احمد بگذار.
راوى مى گويد: از خدمت حضرت مرخص شدم و حج رفتم و بازگشتم ، و در روزى كه حضرت معين فرموده بودند به سلامت وارد جرجان شدم . هنگام كه اصحاب ما براى تهنيت آمدند، به ايشان گفتم : امام عليه السلام مرا وعد داده كه در آخر امروز به اينجا تشريف مى آورند. پس مهيا شويد و مسائل و حوائج خود را آماده كنيد.
شيعيان چون نماز ظهر و عصر را به جا آوردند، در خانه من جمع شدند. ناگاه امام عسكرى (عليه السلام ) در همان ساعتى كه فرموده بودند وارد شدند. هنگام ورود بر ما سلام كردند و ما به استقبال شتافتيم و دست آن حضرت را بوسيديم . آنگاه حضرت فرمودند: من به جعفر بن شريف وعده كرده بودم كه در آخر اين روز نزد شما بيايم . من نماز ظهر و عصر را در سامراء به جا آوردم و نزد شما آمدم تا با شما تجديد عهد نمايم . اكنون شما حوائج و مسائل خود را بياوريد.
اول كسى كه ابتدا به سؤ ال كرد نضر بن جابر بود. او گفت : يابن رسول الله ، پسر من از هر دو چشم نابيناست ، دعا فرماييد تا خداوند ديده هايش را به او برگرداند. حضرت فرمودند او را حاضر كن . او را حاضر كرد و حضرت دست مبارك بر چشمان او كشيد و چشمانش روشن شد.
پس از او يك يك آمدند و #حاجت خود را بيان كردند و حضرت حاجتهاى آنان را بر آورده مى نمودند، تا اينكه حوائج همه را بر آوردند و مسائل آنها را جواب فرمودند و همان روز به سامراء مراجعت نمودند.
📚اثبات الهداة بالنصوص و المعجزات ج۵ ص۳۰
🔶آثار #ولایت و #برائت در کلام #امام_حسن_عسکری علیه السلام🔶
#علامه_مجلسی رحمه الله علیه در کتاب بحار الانوار آورده است :
#علی_بن_العاصم_الکوفی که شخص نابینایی بود نقل می کند : روزی خدمت #امام_عسکری علیه السلام رسیدم و به حضرتش عرض سلام کردم ،حضرت جواب مرا دادند و فرمودند : خوش آمدی ای پسر عاصم بنشین گوارای وجودت آیا میدانی چه چیزی در زیر پای تو قرار دارد ؟ عرض کردم : مولای من! در زیر پایم فرش و زیر اندازی قرار دارد حضرت فرمودند : ای پسر عاصم بدان که تو بر روی فرش و زیر اندازی نشسته ای که بسیاری از #پیامبران و #مرسلین بر روی آن پا نهاده و نشسته اند. به حضرت عرض کردم : مولای من کاش تا زمانی که در دنیا هستم از شما جدا نمی شدم. سپس در ذهن خود گفتم: کاش میشد آن فرش را ببینم وقتی این مطلب به ذهن من آمد حضرت متوجه خواسته قلبی من شدند و #نیت مرا دانستند وبه من فرمودند: نزدیک بیا. وقتی نزدیک حضرت شدم حضرت دستی بر چشمان من کشیدند و من به #اذن_خداوند بینا گشتم. سپس حضرت اشاره به جای قدمها کردند و فرمودند: این جای پای پدرمان #حضرت_آدم اب البشر است و این جای پای #هابیل است و... تا اینکه اشاره کردند به جای قدم های مبارک #پیامبر_اکرم صلی الله علیه وآله و قدم های #امیرالمومنین علیه السلام .
عاصم گوید: خودم را بر جای قدم های این بزرگواران انداختم و بر آنها بوسه زدم و بعد از آن دستان مبارک امام را بوسیدم و عرضه داشتم : من عاجزم از #نصرت شما به دست خود و هیچ عملی ندارم غیر از ولایت و #دوستی شما و برائت جستن و #بیزاری از دشمنانتان و #لعن کردن آنها در #خلوت خود. پس چگونه خواهد بود حال من؟
حضرت فرمودند: پدرم از جدم از #رسول_خدا روایت کرده است که پیامبر فرمودند:
"َ مَنْ ضَعُفَ عَلَى نُصْرَتِنَا أَهْلَ الْبَيْتِ وَ لَعَنَ فِي خَلَوَاتِهِ أَعْدَاءَنَا بَلَّغَ اللَّهُ صَوْتَهُ إِلَى جَمِيعِ الْمَلَائِكَةِ فَكُلَّمَا لَعَنَ أَحَدُكُمْ أَعْدَاءَنَا صَاعَدَتْهُ الْمَلَائِكَةُ وَ لَعَنُوا مَنْ لَا يَلْعَنُهُمْ فَإِذَا بَلَغَ صَوْتُهُ إِلَى الْمَلَائِكَةِ اسْتَغْفَرُوا لَهُ وَ أَثْنَوْا عَلَيْهِ وَ قَالُوا اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى رُوحِ عَبْدِكَ هَذَا الَّذِي بَذَلَ فِي نُصْرَةِ أَوْلِيَائِهِ جُهْدَهُ وَ لَوْ قَدَرَ عَلَى أَكْثَرَ مِنْ ذَلِكَ لَفَعَلَ فَإِذَا النِّدَاءُ مِنْ قِبَلِ اللَّهِ تَعَالَى يَقُولُ يَا مَلَائِكَتِي إِنِّي قَدْ أحببت [أَجَبْتُ] دُعَاءَكُمْ فِي عَبْدِي هَذَا وَ سَمِعْتُ نِدَاءَكُمْ وَ صَلَّيْتُ عَلَى رُوحِهِ مَعَ أَرْوَاحِ الْأَبْرَارِ وَ جَعَلْتُهُ مِنَ الْمُصْطَفَيْنَ الْأَخْيارِ."
👈🏼(ترجمه): هر کسی از شما ضعف پیدا کند از #نصرت ما #اهل_بیت ولی در #خلوت خود #دشمنان ما را لعنت کند خداوند تبارک و تعالی صدای او را به جمیع #ملائکه برساند و هر زمانی یکی از شما دشمنان ما را #لعنت کند ملائکه او را یاری و لعنت فرستند به کسی که شما او را لعن نکردید. و هرگاه صدای او به ملائکه رسد برای او #استغفار کنند و ثنای او را گویند. و به خداوند عرضه می دارند : خدایا #درود بفرست بر روح این عبدت که تمام توان خودش را در #یاری_رساندن اولیائت به کار برده است و اگر قادر بود بر نصرت بیش از این مقدار، دریغ نمی کرد.
در این هنگام نداء از جانب حق تعالی آید که ای ملائکه من ! من دعای شما در حق بنده ام را دوست دارم و آنرا اجابت کردم و شنیدم ندای شما را و درود فرستادم بر روح او همراه با ارواح نیکان و او را از بهترین برگزیدگانم قرار دادم .
📚 بحار الأنوار (ط - بيروت) ج۵۰ ص۳۱۷
#علامه_مجلسی رحمه الله علیه در کتاب بحار الانوار آورده است :
#علی_بن_العاصم_الکوفی که شخص نابینایی بود نقل می کند : روزی خدمت #امام_عسکری علیه السلام رسیدم و به حضرتش عرض سلام کردم ،حضرت جواب مرا دادند و فرمودند : خوش آمدی ای پسر عاصم بنشین گوارای وجودت آیا میدانی چه چیزی در زیر پای تو قرار دارد ؟ عرض کردم : مولای من! در زیر پایم فرش و زیر اندازی قرار دارد حضرت فرمودند : ای پسر عاصم بدان که تو بر روی فرش و زیر اندازی نشسته ای که بسیاری از #پیامبران و #مرسلین بر روی آن پا نهاده و نشسته اند. به حضرت عرض کردم : مولای من کاش تا زمانی که در دنیا هستم از شما جدا نمی شدم. سپس در ذهن خود گفتم: کاش میشد آن فرش را ببینم وقتی این مطلب به ذهن من آمد حضرت متوجه خواسته قلبی من شدند و #نیت مرا دانستند وبه من فرمودند: نزدیک بیا. وقتی نزدیک حضرت شدم حضرت دستی بر چشمان من کشیدند و من به #اذن_خداوند بینا گشتم. سپس حضرت اشاره به جای قدمها کردند و فرمودند: این جای پای پدرمان #حضرت_آدم اب البشر است و این جای پای #هابیل است و... تا اینکه اشاره کردند به جای قدم های مبارک #پیامبر_اکرم صلی الله علیه وآله و قدم های #امیرالمومنین علیه السلام .
عاصم گوید: خودم را بر جای قدم های این بزرگواران انداختم و بر آنها بوسه زدم و بعد از آن دستان مبارک امام را بوسیدم و عرضه داشتم : من عاجزم از #نصرت شما به دست خود و هیچ عملی ندارم غیر از ولایت و #دوستی شما و برائت جستن و #بیزاری از دشمنانتان و #لعن کردن آنها در #خلوت خود. پس چگونه خواهد بود حال من؟
حضرت فرمودند: پدرم از جدم از #رسول_خدا روایت کرده است که پیامبر فرمودند:
"َ مَنْ ضَعُفَ عَلَى نُصْرَتِنَا أَهْلَ الْبَيْتِ وَ لَعَنَ فِي خَلَوَاتِهِ أَعْدَاءَنَا بَلَّغَ اللَّهُ صَوْتَهُ إِلَى جَمِيعِ الْمَلَائِكَةِ فَكُلَّمَا لَعَنَ أَحَدُكُمْ أَعْدَاءَنَا صَاعَدَتْهُ الْمَلَائِكَةُ وَ لَعَنُوا مَنْ لَا يَلْعَنُهُمْ فَإِذَا بَلَغَ صَوْتُهُ إِلَى الْمَلَائِكَةِ اسْتَغْفَرُوا لَهُ وَ أَثْنَوْا عَلَيْهِ وَ قَالُوا اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى رُوحِ عَبْدِكَ هَذَا الَّذِي بَذَلَ فِي نُصْرَةِ أَوْلِيَائِهِ جُهْدَهُ وَ لَوْ قَدَرَ عَلَى أَكْثَرَ مِنْ ذَلِكَ لَفَعَلَ فَإِذَا النِّدَاءُ مِنْ قِبَلِ اللَّهِ تَعَالَى يَقُولُ يَا مَلَائِكَتِي إِنِّي قَدْ أحببت [أَجَبْتُ] دُعَاءَكُمْ فِي عَبْدِي هَذَا وَ سَمِعْتُ نِدَاءَكُمْ وَ صَلَّيْتُ عَلَى رُوحِهِ مَعَ أَرْوَاحِ الْأَبْرَارِ وَ جَعَلْتُهُ مِنَ الْمُصْطَفَيْنَ الْأَخْيارِ."
👈🏼(ترجمه): هر کسی از شما ضعف پیدا کند از #نصرت ما #اهل_بیت ولی در #خلوت خود #دشمنان ما را لعنت کند خداوند تبارک و تعالی صدای او را به جمیع #ملائکه برساند و هر زمانی یکی از شما دشمنان ما را #لعنت کند ملائکه او را یاری و لعنت فرستند به کسی که شما او را لعن نکردید. و هرگاه صدای او به ملائکه رسد برای او #استغفار کنند و ثنای او را گویند. و به خداوند عرضه می دارند : خدایا #درود بفرست بر روح این عبدت که تمام توان خودش را در #یاری_رساندن اولیائت به کار برده است و اگر قادر بود بر نصرت بیش از این مقدار، دریغ نمی کرد.
در این هنگام نداء از جانب حق تعالی آید که ای ملائکه من ! من دعای شما در حق بنده ام را دوست دارم و آنرا اجابت کردم و شنیدم ندای شما را و درود فرستادم بر روح او همراه با ارواح نیکان و او را از بهترین برگزیدگانم قرار دادم .
📚 بحار الأنوار (ط - بيروت) ج۵۰ ص۳۱۷
#امام_حسن (ع)
✅چرا امام حسن (ع) را کریم مي نامند؟
🌺بخشش همه چیز
در روایات آمده است که امام حسن(ع)، در بخشیدن، حتّی از لباس تنشان هم می گذشتند. از جمله بذل و بخشش هاى آن حضرت كه روايت شده اسن است: شخصى از امام حسن (ع) چيزى خواست و آن حضرت مبلغ پنجاه هزار درهم و پانصد اشرفى به وى عطا كردند.
آنگاه به او فرمودند: «يك حمّال بياور تا اين پول ها را براى تو ببرد.» وقتى آن شخص حمّال را آورد، امام حسن(ع) پوستين خودشان را به او دادند و فرمودند: «اين هم براى كرايه حمّال تو باشد!»
🌺شروع کردن از صفر
امام حسن(ع) در طول زندگیشان دو (و بنا به روایاتی سه بار) تمام زندگی خود را بخشیدند. تا جایی که هیچ چیز برایشان باقی نماند.
وقتی در هنگام شهادت به ایشان عرض شد: : اى پسر رسول خدا! با وجود قرب منزلت خود به پيامبر (ص) كه درباره تو چنان فرموده اند و با آنكه بيست بار پياده حج گزارده اى و سه بار اموال خود را با خداى خود تقسيم كرده اى كه حتّى يك لنگه كفش را داده اى و لنگه اى را نگهداشته اى، باز هم گريه مى كنى؟ حضرت فرمودند: «آرى، بر دو چيز مىگريم، نخست بيم رستاخيز و دوم فراق دوستان.»
🌺جبران کریمانه
در روایتی زیبا در وصف کرامت امام حسن(ع) آمده است:
«يك كنيز زر خريد، يك شاخه ی ريحان، به عنوان هديه براى امام حسن(ع) آورد و آن بزرگوار او را در راه خدا آزاد نمود.
من به آن حضرت گفتم: براى يك شاخه ريحان او را آزاد نمودى؟!
حضرت فرمودند: «[خداوند فرمود]:"هر گاه چيزى به شما به عنوان هديه دادند، شما نيكوتر از آن را تلافى نمائيد يا همان مقدار را تلافى كنيد." جزاى نيكوى اين زن اين بود كه او را در راه خدا آزاد کنم.»
💠💠💠💠💠💠💠💠
@mouood_org
✅چرا امام حسن (ع) را کریم مي نامند؟
🌺بخشش همه چیز
در روایات آمده است که امام حسن(ع)، در بخشیدن، حتّی از لباس تنشان هم می گذشتند. از جمله بذل و بخشش هاى آن حضرت كه روايت شده اسن است: شخصى از امام حسن (ع) چيزى خواست و آن حضرت مبلغ پنجاه هزار درهم و پانصد اشرفى به وى عطا كردند.
آنگاه به او فرمودند: «يك حمّال بياور تا اين پول ها را براى تو ببرد.» وقتى آن شخص حمّال را آورد، امام حسن(ع) پوستين خودشان را به او دادند و فرمودند: «اين هم براى كرايه حمّال تو باشد!»
🌺شروع کردن از صفر
امام حسن(ع) در طول زندگیشان دو (و بنا به روایاتی سه بار) تمام زندگی خود را بخشیدند. تا جایی که هیچ چیز برایشان باقی نماند.
وقتی در هنگام شهادت به ایشان عرض شد: : اى پسر رسول خدا! با وجود قرب منزلت خود به پيامبر (ص) كه درباره تو چنان فرموده اند و با آنكه بيست بار پياده حج گزارده اى و سه بار اموال خود را با خداى خود تقسيم كرده اى كه حتّى يك لنگه كفش را داده اى و لنگه اى را نگهداشته اى، باز هم گريه مى كنى؟ حضرت فرمودند: «آرى، بر دو چيز مىگريم، نخست بيم رستاخيز و دوم فراق دوستان.»
🌺جبران کریمانه
در روایتی زیبا در وصف کرامت امام حسن(ع) آمده است:
«يك كنيز زر خريد، يك شاخه ی ريحان، به عنوان هديه براى امام حسن(ع) آورد و آن بزرگوار او را در راه خدا آزاد نمود.
من به آن حضرت گفتم: براى يك شاخه ريحان او را آزاد نمودى؟!
حضرت فرمودند: «[خداوند فرمود]:"هر گاه چيزى به شما به عنوان هديه دادند، شما نيكوتر از آن را تلافى نمائيد يا همان مقدار را تلافى كنيد." جزاى نيكوى اين زن اين بود كه او را در راه خدا آزاد کنم.»
💠💠💠💠💠💠💠💠
@mouood_org
#امام_حسن #حکايت
💠شیطان را مي رنجانم
با هر بع بع مظلومانه ی گوسفند، نگاه گوسفندان دیگر به سوی او برمیگشت. انگار که با زبان بی زبانی، خودشان را در درد رنجناک پای او سهیم می دانستند.
🍀حسن بن علی(علیه السلام) در کنار گوسفند زانو زد و ساق پای شکسته اش را در دست گرفت. حیوان زبان بسته بع بع لرزانی کرد و خاموش به امام نگریست.
مسئول دام ها را آوردند. امام از کنار حیوان برخاست و از او پرسید: «چه کسی پای این حیوان را شکسته است؟»
غلام دست به کمر زد و سرش را بالا گرفت و بی هیچ ترسی گفت: «من!»
☘امام پرسید: «چرا؟»
غلام نگاهی به مولایش کرد و گفت: «چون از تو بدم می آمد. چون می خواستم تو را ناراحت کنم.»
🍀حسن بن علی(ع) فرمود: «من هم کسی را که تو را به ناراحت کردن من گمارده، (یعنی شیطان را) ناراحت خواهم کرد.» و سپس فرمودند: «تو آزادی!»
منبع:
http://mastoor.ir/content/view/6144/3/
☘☘☘☘☘☘☘☘
@mouood_org
💠شیطان را مي رنجانم
با هر بع بع مظلومانه ی گوسفند، نگاه گوسفندان دیگر به سوی او برمیگشت. انگار که با زبان بی زبانی، خودشان را در درد رنجناک پای او سهیم می دانستند.
🍀حسن بن علی(علیه السلام) در کنار گوسفند زانو زد و ساق پای شکسته اش را در دست گرفت. حیوان زبان بسته بع بع لرزانی کرد و خاموش به امام نگریست.
مسئول دام ها را آوردند. امام از کنار حیوان برخاست و از او پرسید: «چه کسی پای این حیوان را شکسته است؟»
غلام دست به کمر زد و سرش را بالا گرفت و بی هیچ ترسی گفت: «من!»
☘امام پرسید: «چرا؟»
غلام نگاهی به مولایش کرد و گفت: «چون از تو بدم می آمد. چون می خواستم تو را ناراحت کنم.»
🍀حسن بن علی(ع) فرمود: «من هم کسی را که تو را به ناراحت کردن من گمارده، (یعنی شیطان را) ناراحت خواهم کرد.» و سپس فرمودند: «تو آزادی!»
منبع:
http://mastoor.ir/content/view/6144/3/
☘☘☘☘☘☘☘☘
@mouood_org
mastoor.ir
شیطان را می رنجانم!
Mastoor - the dynamic portal about imam mahdi (aj)
#شعر #امام_حسن_عسگري(ع)
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
سامرا، از غم تو، جامهدران است هنوز
چشم «نرگس» به جمالت، نگران است هنوز
دل شهزادهی روم، آینهی دلبریت
تاکها مست تو و این لقب عسکریت
پسر حضرت هادی! به فدایت پدرم
پدر حضرت مهدی! به فدایت پسرم
حج نرفتی تو، ولی قبلهی حاجات شدی
تو خودت، عین صفا، مشعر و میقات شدی
کعبه، یک چاردهم، بی تو صفا کم دارد
بی تو، یک چاردهم، عطر خدا کم دارد
ماه زیبا ! حسنِ دوم زهرا! برخیز
مهدیت دل نگرانت شده، بابا! برخیز
باز هم جانِ جهان را، تو در آغوش بگیر
صاحب عصر و زمان را، تو در آغوش بگیر
روی زانو بنشان آینهی طاها را
تو ببوس از طرف ما، پسر زهرا را
غم پرپر شدنِ چون تو کریمی، سخت است
به رقیه قسم! آقا ! که یتیمی سخت است
✅قاسم صرّافان
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
@mouood_org
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
سامرا، از غم تو، جامهدران است هنوز
چشم «نرگس» به جمالت، نگران است هنوز
دل شهزادهی روم، آینهی دلبریت
تاکها مست تو و این لقب عسکریت
پسر حضرت هادی! به فدایت پدرم
پدر حضرت مهدی! به فدایت پسرم
حج نرفتی تو، ولی قبلهی حاجات شدی
تو خودت، عین صفا، مشعر و میقات شدی
کعبه، یک چاردهم، بی تو صفا کم دارد
بی تو، یک چاردهم، عطر خدا کم دارد
ماه زیبا ! حسنِ دوم زهرا! برخیز
مهدیت دل نگرانت شده، بابا! برخیز
باز هم جانِ جهان را، تو در آغوش بگیر
صاحب عصر و زمان را، تو در آغوش بگیر
روی زانو بنشان آینهی طاها را
تو ببوس از طرف ما، پسر زهرا را
غم پرپر شدنِ چون تو کریمی، سخت است
به رقیه قسم! آقا ! که یتیمی سخت است
✅قاسم صرّافان
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
@mouood_org
#امام_حسن_عسکری
🌸🌸🌸
کیستم من؟ گوهر ده بحر نور کبریایم
آفتاب سامره، روشنگر ملک خدایم
آسمان معرفت را در زمین شمسالضحایم
کعبهام، رکنم، مقامم، مروهام، سعیم، صفایم
منظر حسن خدا مصباح انوارالهدایم
من ابوالمهدی امام عسکری ابنالرضایم
🌺🌺🌺
🖌 استاد غلامرضا سازگار
@mouood_org
🌸🌸🌸
کیستم من؟ گوهر ده بحر نور کبریایم
آفتاب سامره، روشنگر ملک خدایم
آسمان معرفت را در زمین شمسالضحایم
کعبهام، رکنم، مقامم، مروهام، سعیم، صفایم
منظر حسن خدا مصباح انوارالهدایم
من ابوالمهدی امام عسکری ابنالرضایم
🌺🌺🌺
🖌 استاد غلامرضا سازگار
@mouood_org
🔘 آماده کردن مردم برای #غیبت_کبری
🔸 #امام_هادی(ع) و #امام_حسن_عسکری مأموریت داشتند به تدریج رابطه خود را با مردم کم کنند و آنها را در امور مختلف اعتقادی و فقهی، به فقها و محدّثان شیعه که در مراکز شیعهنشینی چون « #قم» حضور داشتند ارجاع دهند تا به تدریج، مردم با این رویه خو بگیرند.
🔸 در کتب تاریخی آمده است:
امام هادی(ع) خود را از بسیاری از شیعیان پوشیده میداشت و جز تعداد اندکی از یاران خاص آن حضرت، ایشان را نمیدیدند و هنگامی که امر [امامت] به امام حسن عسکری(ع) منتقل شد، ایشان چه با یاران خاص خود و چه با مردم عادی از پشت #پرده سخن میگفت
🔸اینها همه مقدمهای برای غیبت صاحبالزمان(ع) بود تا مردم با این شیوه خو بگیرند و غیبت را انکار نکنند.
🔸 از امام مهدی(ع) نیز درباره رفع سرگردانی مردم در توقیعی نقل شده است:
... و امّا در رویدادهایی [ که در آینده] پیش میآید، به #راویان_حدیث ما مراجعه کنید؛ زیرا آنها #حجت بر شما هستند و من حجت خدا بر ایشان.
📚 برگرفته از کتاب #درسنامه_فرهنگ_مهدویت_و_انتظار, ج 1: #منم_مهدی_ع»؛ اثر #ابراهیم_شفیعی_سروستانی
📬 خرید از یاران شاپ https://b2n.ir/darsnameh
#امام_زمان_شناسی
@mouood_org
🔸 #امام_هادی(ع) و #امام_حسن_عسکری مأموریت داشتند به تدریج رابطه خود را با مردم کم کنند و آنها را در امور مختلف اعتقادی و فقهی، به فقها و محدّثان شیعه که در مراکز شیعهنشینی چون « #قم» حضور داشتند ارجاع دهند تا به تدریج، مردم با این رویه خو بگیرند.
🔸 در کتب تاریخی آمده است:
امام هادی(ع) خود را از بسیاری از شیعیان پوشیده میداشت و جز تعداد اندکی از یاران خاص آن حضرت، ایشان را نمیدیدند و هنگامی که امر [امامت] به امام حسن عسکری(ع) منتقل شد، ایشان چه با یاران خاص خود و چه با مردم عادی از پشت #پرده سخن میگفت
🔸اینها همه مقدمهای برای غیبت صاحبالزمان(ع) بود تا مردم با این شیوه خو بگیرند و غیبت را انکار نکنند.
🔸 از امام مهدی(ع) نیز درباره رفع سرگردانی مردم در توقیعی نقل شده است:
... و امّا در رویدادهایی [ که در آینده] پیش میآید، به #راویان_حدیث ما مراجعه کنید؛ زیرا آنها #حجت بر شما هستند و من حجت خدا بر ایشان.
📚 برگرفته از کتاب #درسنامه_فرهنگ_مهدویت_و_انتظار, ج 1: #منم_مهدی_ع»؛ اثر #ابراهیم_شفیعی_سروستانی
📬 خرید از یاران شاپ https://b2n.ir/darsnameh
#امام_زمان_شناسی
@mouood_org
فروشگاه موعود
فروشگاه اینترنتی موعود - فروشگاه موعود
انتشارات موعود عصر و هلال
🔘 8شوال #یوم_الهدم: داغی صد ساله بر دل شیعیان
🔹 حدود ۱۰۰ سال است که در هشتمین روز ماه شوال داغی سنگین بر سینه شیعیان سنگینی میکند؛ وهابیون افراطی و متعصب در چنین روزی در سال ۱۳۴۴ هجری قمری حرم چهار امام شیعیان در بقیع را ویران کرده و لکه ننگی از خود در تاریخ ثبت کردند.
🔹 در این روز که به یوم الهدم، یعنی روز ویرانی مشهور است قبرستان #بقیع با فتوای ۱۵ نفر از مفتیان #مدینه مبنی بر ممنوعیت ساختن بنا بر روی قبور پس از تخریب در سال ۱۲۲۰ قمری بار دیگر به زمینی مسطح تبدیل شد و اکنون پس از سالها قبور ائمه(ع) فقط با علائمی خاص مشخص است ولی اثری از گنبد و بارگاه نیست.
🔹 بقیع اولین مزاری است که به دستور رسول اکرم (ص) توسط مسلمانان صدر اسلام ایجاد شد. ابن اثیر میگوید: بقیع در لغت به محل وسیعی که دارای #درخت یا #ریشه_درخت باشد، گفته میشود و چون مکان بقیع پیش از آن دارای درخت غرقد و ریشههای آن بود، پس از قطع این اشجار نیز با همان اسم معروف شد.
🔹 در قبرستان بقیع که در واقع همچون بهشتی در زمین است، علاوه بر چهار امام شیعیان، #امام_حسن_مجتبی(ع)، #امام_زین_العابدین(ع)، #امام_محمد_باقر(ع) و #امام_جعفر_صادق(ع) تعدادی از دختران رسول الله (زینب، ام کلثوم و رقیه) و همچنین عمههای رسول الله (صَفِیه و عاتِکه) و قبر #حضرت_ام_البنین(س) و قبر حضرت اسماعیل بن جعفر الصادق، و قبر حضرت ابراهیم فرزند رسول الله (ص)، و قبور تمامی اصحاب و تابعین و ارحام و ازواج رسول الله (ص) و تعداد زیادی از بزرگان و صحابه اسلام نیز وجود دارد.
📚 برگرفته از سایت جامعه اسلامی حامیان کشاورزی ایران
🌐 hamiyanekeshavarzi.ir
#وهابیت
#تخریب_بقیع
@mouood_org
🔹 حدود ۱۰۰ سال است که در هشتمین روز ماه شوال داغی سنگین بر سینه شیعیان سنگینی میکند؛ وهابیون افراطی و متعصب در چنین روزی در سال ۱۳۴۴ هجری قمری حرم چهار امام شیعیان در بقیع را ویران کرده و لکه ننگی از خود در تاریخ ثبت کردند.
🔹 در این روز که به یوم الهدم، یعنی روز ویرانی مشهور است قبرستان #بقیع با فتوای ۱۵ نفر از مفتیان #مدینه مبنی بر ممنوعیت ساختن بنا بر روی قبور پس از تخریب در سال ۱۲۲۰ قمری بار دیگر به زمینی مسطح تبدیل شد و اکنون پس از سالها قبور ائمه(ع) فقط با علائمی خاص مشخص است ولی اثری از گنبد و بارگاه نیست.
🔹 بقیع اولین مزاری است که به دستور رسول اکرم (ص) توسط مسلمانان صدر اسلام ایجاد شد. ابن اثیر میگوید: بقیع در لغت به محل وسیعی که دارای #درخت یا #ریشه_درخت باشد، گفته میشود و چون مکان بقیع پیش از آن دارای درخت غرقد و ریشههای آن بود، پس از قطع این اشجار نیز با همان اسم معروف شد.
🔹 در قبرستان بقیع که در واقع همچون بهشتی در زمین است، علاوه بر چهار امام شیعیان، #امام_حسن_مجتبی(ع)، #امام_زین_العابدین(ع)، #امام_محمد_باقر(ع) و #امام_جعفر_صادق(ع) تعدادی از دختران رسول الله (زینب، ام کلثوم و رقیه) و همچنین عمههای رسول الله (صَفِیه و عاتِکه) و قبر #حضرت_ام_البنین(س) و قبر حضرت اسماعیل بن جعفر الصادق، و قبر حضرت ابراهیم فرزند رسول الله (ص)، و قبور تمامی اصحاب و تابعین و ارحام و ازواج رسول الله (ص) و تعداد زیادی از بزرگان و صحابه اسلام نیز وجود دارد.
📚 برگرفته از سایت جامعه اسلامی حامیان کشاورزی ایران
🌐 hamiyanekeshavarzi.ir
#وهابیت
#تخریب_بقیع
@mouood_org
🕯 سلام، غریب تر از هر غریب!
🕯 سلام، مزار بی چراغ، تربت بی زائر، بهشت گمشده!
🕯 سلام، سینه شعلهور، جگر سوخته، پیکر تیرباران شده!
🕯 سلام، امام غریب من!
🕯 ای کریم اهل بیت! قلب اندوهگینمان در عزایت، دیدار و شفاعتت را در قیامت میطلبد تا طعم بخشندگی تو را دریابیم.
▪️ سالروز شهادت غریب مدینه حضرت #امام_حسن_مجتبی_ع را به ساحت مقدس امام عصر(عج) و شیعیان راستین آن حضرت تسلیت میگوییم.
#مناسبتی
#ماه_صفر
@mouood_org
🕯 سلام، مزار بی چراغ، تربت بی زائر، بهشت گمشده!
🕯 سلام، سینه شعلهور، جگر سوخته، پیکر تیرباران شده!
🕯 سلام، امام غریب من!
🕯 ای کریم اهل بیت! قلب اندوهگینمان در عزایت، دیدار و شفاعتت را در قیامت میطلبد تا طعم بخشندگی تو را دریابیم.
▪️ سالروز شهادت غریب مدینه حضرت #امام_حسن_مجتبی_ع را به ساحت مقدس امام عصر(عج) و شیعیان راستین آن حضرت تسلیت میگوییم.
#مناسبتی
#ماه_صفر
@mouood_org
Forwarded from چندرسانه ای موسسه موعود
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🔘 سبط نبی در لشکر علی(ع)
🔸 شجاعت مثال زدنی #امام_حسن_مجتبی علیه السلام در دفاع از #امیرالمومنین_علی علیه السلام در جنگ #جمل و توصیف زیبای امیرالمومنین از ایشان در کلام شیرین حجت الاسلام #حامد_کاشانی
🔸 ميلاد نور، در نيمهی ماه نور، بر عاشقان نور مبارک باد.
#رمضان
#کریم_اهل_بیت
#مناسبتی
@mouood_org
@mouood_multimedia
🔸 شجاعت مثال زدنی #امام_حسن_مجتبی علیه السلام در دفاع از #امیرالمومنین_علی علیه السلام در جنگ #جمل و توصیف زیبای امیرالمومنین از ایشان در کلام شیرین حجت الاسلام #حامد_کاشانی
🔸 ميلاد نور، در نيمهی ماه نور، بر عاشقان نور مبارک باد.
#رمضان
#کریم_اهل_بیت
#مناسبتی
@mouood_org
@mouood_multimedia
Audio
🔘 لحظات شهادت حضرت حسن بن علی علیه السلام
▪️ نام اثر: #اسم_رمز
🎙 گوینده: محمد جواد موحدی
🖋 نویسنده: محمد پویا قاسمی
▪️ زمانی که لحظه شهادت حسن بن علی علیه السلام نزدیک شد، آن حضرت برادر خود را طلب کرد...
🌐 فایل کامل اسم رمز
https://fa.mouood.com/94429/
#امام_حسن_ع
#صفر
#پادکست
#اختصاصی_موسسه_موعود_عصر
@mouood_org
@mouood_multimedia
▪️ نام اثر: #اسم_رمز
🎙 گوینده: محمد جواد موحدی
🖋 نویسنده: محمد پویا قاسمی
▪️ زمانی که لحظه شهادت حسن بن علی علیه السلام نزدیک شد، آن حضرت برادر خود را طلب کرد...
🌐 فایل کامل اسم رمز
https://fa.mouood.com/94429/
#امام_حسن_ع
#صفر
#پادکست
#اختصاصی_موسسه_موعود_عصر
@mouood_org
@mouood_multimedia
🔘 سبط نبی(ص)
🔹 نزدیک بود از سرعت دویدن پیراهن عربی در پایش بپیچد. راهی نبود از مسجد تا خانه، ولی چنان می دوید که هر که از دور می دید، لبخندی بر لب می نشاند... #حسن بود... خبر می برد برای مادرش!
🔹 به در خانه رسید و یک نفس صدا زد: مادر! مادر!
فاطمه (س) از درون خانه سرش را بیرون آورد و منتظر شد تا نفس های حسن یکنواخت شود. دست بر موهای مجعد و زیبایش کشید و گفت:
«امروز از پدربزرگ چه شنیدی؟»
🔹 حسن نیاز به تشویق و ترغیب نداشت! شروع کرد به گفتن! سر را بالا گرفت و مثل یک سخنران کارکشته شروع به سخنرانی کرد: «مادر جان امروز جدم فرمود...»
✳️
🔹 نماز تمام شده بود. امیرمؤمنان(ع) دست در دست پسرش حسین(ع) به خانه بازگشت و شروع کرد به بازگویی سخنان رسول خدا(س) پس از نماز.
🔹 از لبخند فاطمه(س) معلوم بود مو به مو از سخنرانی با خبر است.
پرسید: «از کجا می دانی رسول الله امروز چه گفت؟»
لبخندی بر لب فاطمه شکفت: «از پسرت، حسن!»
✳️
🔹 امیر خیبر شکن، قد رشید خود را پیش از آمدن حسن(ع)، پشت پرده ای پنهان کرد. می خواست به سخنرانی پسرش گوش بسپارد. می دانست پیش روی او هرگز لب به سخن باز نمی کند.
🔹 حسن مجتبی(ع) مثل هر روز نفس زنان آمد. شروع کرد به سخنرانی... فاطمه(س) می دید امروز با روزهای دیگر فرق می کند، لکنت به جان زبان حسن(ع) افتاده و جمله ها را اشتباه می گفت! با تعجب پرسید: «چه شده میوه دلم؟! چرا امروز اینگونه سخن می گویی؟»
🔹 سبط نبی فرمود: « تعجب نکن مادر! زیرا بزرگی دارد به سخنان من گوش می دهد و همین باعث شده تا نتوانم حرفهایم را به خوبی بیان کنم!»
🔹 علی بن ابیطالب(ع) دیگر تاب نیاورد. از پشت پرده بیرون آمد و لبهای شیرین حسن(ع) را بوسید. حسن چه عجیب بوی پیامبر می داد...
📚 مناقب ابن شهر آشوب، ج 4، ص 7.
#امام_حسن علیه السلام
#صفر
@mouood_org
🔹 نزدیک بود از سرعت دویدن پیراهن عربی در پایش بپیچد. راهی نبود از مسجد تا خانه، ولی چنان می دوید که هر که از دور می دید، لبخندی بر لب می نشاند... #حسن بود... خبر می برد برای مادرش!
🔹 به در خانه رسید و یک نفس صدا زد: مادر! مادر!
فاطمه (س) از درون خانه سرش را بیرون آورد و منتظر شد تا نفس های حسن یکنواخت شود. دست بر موهای مجعد و زیبایش کشید و گفت:
«امروز از پدربزرگ چه شنیدی؟»
🔹 حسن نیاز به تشویق و ترغیب نداشت! شروع کرد به گفتن! سر را بالا گرفت و مثل یک سخنران کارکشته شروع به سخنرانی کرد: «مادر جان امروز جدم فرمود...»
✳️
🔹 نماز تمام شده بود. امیرمؤمنان(ع) دست در دست پسرش حسین(ع) به خانه بازگشت و شروع کرد به بازگویی سخنان رسول خدا(س) پس از نماز.
🔹 از لبخند فاطمه(س) معلوم بود مو به مو از سخنرانی با خبر است.
پرسید: «از کجا می دانی رسول الله امروز چه گفت؟»
لبخندی بر لب فاطمه شکفت: «از پسرت، حسن!»
✳️
🔹 امیر خیبر شکن، قد رشید خود را پیش از آمدن حسن(ع)، پشت پرده ای پنهان کرد. می خواست به سخنرانی پسرش گوش بسپارد. می دانست پیش روی او هرگز لب به سخن باز نمی کند.
🔹 حسن مجتبی(ع) مثل هر روز نفس زنان آمد. شروع کرد به سخنرانی... فاطمه(س) می دید امروز با روزهای دیگر فرق می کند، لکنت به جان زبان حسن(ع) افتاده و جمله ها را اشتباه می گفت! با تعجب پرسید: «چه شده میوه دلم؟! چرا امروز اینگونه سخن می گویی؟»
🔹 سبط نبی فرمود: « تعجب نکن مادر! زیرا بزرگی دارد به سخنان من گوش می دهد و همین باعث شده تا نتوانم حرفهایم را به خوبی بیان کنم!»
🔹 علی بن ابیطالب(ع) دیگر تاب نیاورد. از پشت پرده بیرون آمد و لبهای شیرین حسن(ع) را بوسید. حسن چه عجیب بوی پیامبر می داد...
📚 مناقب ابن شهر آشوب، ج 4، ص 7.
#امام_حسن علیه السلام
#صفر
@mouood_org
🔘 امام جبرئیل، پیشوای میکائیل
🔹 رسول اکرم(ص) روزی همراه با اصحاب خود نشسته بودند و فرمودند:
🔹 «این حسن فرزند و نفس پاک و یکى از بازوان توانمند من است. این حسن، فرزند بزرگ زاده و نور چشم من است. پدرم به فداى این حسن باد!»
🔹 سپس پیغمبر خدا(ص) بر خاستند و یاران هم همراه ایشان برخاستند. آن حضرت به امام حسین(ع)، که در آنجا حضور داشت، می فرمودند: «تو میوه ی (قلب) و حبیب و روحیه ی قلب من هستى.»
🔹 سپس رسول خدا(ص) دست امام حسن(ع) را گرفتند و به راه افتادند. همانطور که یاران پشت سر حضرت می آمدند، می دیدند که رسول خدا(ص) چشم از امام حسن(ع) برنمی دارند.
🔹 سپس حضرت رسول الله(ص) فرمودند:
«این حسن بعد از من راهنماى مسلمین و هدایت شده خواهد بود. این حسن هدیه پروردگار عالم برای من است. این حسن از من خبر می دهد، آثار و دین مرا به مردم معرفى می نماید، سنّت مرا زنده می کند، در رفتار خود متصدّى امور من خواهد شد، خدا به وى نظر رحمت مى افکند.
🔹 خدا رحمت کند کسى را که این مقام را براى او بشناسد و براى خاطر من به او نیکویى و احترام نماید.»
📚 بحار الانوار، ج 43، ص 312.
#امام_حسن علیه السلام
#صفر
@mouood_org
🔹 رسول اکرم(ص) روزی همراه با اصحاب خود نشسته بودند و فرمودند:
🔹 «این حسن فرزند و نفس پاک و یکى از بازوان توانمند من است. این حسن، فرزند بزرگ زاده و نور چشم من است. پدرم به فداى این حسن باد!»
🔹 سپس پیغمبر خدا(ص) بر خاستند و یاران هم همراه ایشان برخاستند. آن حضرت به امام حسین(ع)، که در آنجا حضور داشت، می فرمودند: «تو میوه ی (قلب) و حبیب و روحیه ی قلب من هستى.»
🔹 سپس رسول خدا(ص) دست امام حسن(ع) را گرفتند و به راه افتادند. همانطور که یاران پشت سر حضرت می آمدند، می دیدند که رسول خدا(ص) چشم از امام حسن(ع) برنمی دارند.
🔹 سپس حضرت رسول الله(ص) فرمودند:
«این حسن بعد از من راهنماى مسلمین و هدایت شده خواهد بود. این حسن هدیه پروردگار عالم برای من است. این حسن از من خبر می دهد، آثار و دین مرا به مردم معرفى می نماید، سنّت مرا زنده می کند، در رفتار خود متصدّى امور من خواهد شد، خدا به وى نظر رحمت مى افکند.
🔹 خدا رحمت کند کسى را که این مقام را براى او بشناسد و براى خاطر من به او نیکویى و احترام نماید.»
📚 بحار الانوار، ج 43، ص 312.
#امام_حسن علیه السلام
#صفر
@mouood_org
🔘 شناساندن منجی به شیعیان، مهمترین ماموریت امام حسن عسکری(ع)
🔹 در زمان #امام_حسن_عسکری(ع) شیعیان در مناطق مختلف و شهرهای متعددی زندگی میکردند و این گستردگی و پراکندگی مراکز تجمع شیعیان، مستلزم وجود سازمان ارتباطی منظمی بود تا پیوند شیعیان را با حوزه #امامت از یک سو، و ارتباط آنان را با همدیگر از سوی دیگر برقرار سازد.
🔹 این نیاز از زمان امام نهم حضرت امام جواد(ع) احساس میشد و به همین جهت شبکه ارتباطی #وکالت و نصب #نمایندگان در مناطق گوناگون، به منظور برقراری چنین سیستمی مورد اجرا گذاشته شد که تا زمان امام عسکری(ع) نیز ادامه پیدا کرد.
🔹 امام حسن عسکری(ع) نمایندگانی از میان چهرههای شاخص و شخصیتهای برجسته شیعیان برگزید و در مناطق متعدد منصوب کرد و از این طریق با پیروان خویش در ارتباط بود.
🔹 امام از طریق اعزام پیکها نیز با شیعیان و پیروان خود ارتباط برقرار میساخت و از این راه مشکلات آنان را برطرف میکرد. به عنوان نمونه میتوان از فعالیتهای «ابوالأدیان» یکی از نزدیکترین یاران امام یاد کرد، او نامهها و پیامهای امام را به پیروان آن حضرت میرساند، و متقابلاً نامهها، سؤالها، مشکلات و وجوه ارسالی شیعیان را در سامراء به محضر امام میرساند...
🌐 مطالعه کامل مقاله در وبسایت #موعود
fa.mouood.com/11732
#ربیع_الثانی
#معرفت_امام
@mouood_org
🔹 در زمان #امام_حسن_عسکری(ع) شیعیان در مناطق مختلف و شهرهای متعددی زندگی میکردند و این گستردگی و پراکندگی مراکز تجمع شیعیان، مستلزم وجود سازمان ارتباطی منظمی بود تا پیوند شیعیان را با حوزه #امامت از یک سو، و ارتباط آنان را با همدیگر از سوی دیگر برقرار سازد.
🔹 این نیاز از زمان امام نهم حضرت امام جواد(ع) احساس میشد و به همین جهت شبکه ارتباطی #وکالت و نصب #نمایندگان در مناطق گوناگون، به منظور برقراری چنین سیستمی مورد اجرا گذاشته شد که تا زمان امام عسکری(ع) نیز ادامه پیدا کرد.
🔹 امام حسن عسکری(ع) نمایندگانی از میان چهرههای شاخص و شخصیتهای برجسته شیعیان برگزید و در مناطق متعدد منصوب کرد و از این طریق با پیروان خویش در ارتباط بود.
🔹 امام از طریق اعزام پیکها نیز با شیعیان و پیروان خود ارتباط برقرار میساخت و از این راه مشکلات آنان را برطرف میکرد. به عنوان نمونه میتوان از فعالیتهای «ابوالأدیان» یکی از نزدیکترین یاران امام یاد کرد، او نامهها و پیامهای امام را به پیروان آن حضرت میرساند، و متقابلاً نامهها، سؤالها، مشکلات و وجوه ارسالی شیعیان را در سامراء به محضر امام میرساند...
🌐 مطالعه کامل مقاله در وبسایت #موعود
fa.mouood.com/11732
#ربیع_الثانی
#معرفت_امام
@mouood_org
موعود
نقش امام حسن عسکری(علیه السلام) در آماده سازی شیعه برای عصر غیبت - موعود
هشتم ربیع الثانی در تقویم شیعیان بزرگداشت ولادت امامی است که نام گرامی او یادآور نام فرزند برومندش امام مهدی حضرت صاحب الزمان(عجل الله ...