🔶آثار #ولایت و #برائت در کلام #امام_حسن_عسکری علیه السلام🔶
#علامه_مجلسی رحمه الله علیه در کتاب بحار الانوار آورده است :
#علی_بن_العاصم_الکوفی که شخص نابینایی بود نقل می کند : روزی خدمت #امام_عسکری علیه السلام رسیدم و به حضرتش عرض سلام کردم ،حضرت جواب مرا دادند و فرمودند : خوش آمدی ای پسر عاصم بنشین گوارای وجودت آیا میدانی چه چیزی در زیر پای تو قرار دارد ؟ عرض کردم : مولای من! در زیر پایم فرش و زیر اندازی قرار دارد حضرت فرمودند : ای پسر عاصم بدان که تو بر روی فرش و زیر اندازی نشسته ای که بسیاری از #پیامبران و #مرسلین بر روی آن پا نهاده و نشسته اند. به حضرت عرض کردم : مولای من کاش تا زمانی که در دنیا هستم از شما جدا نمی شدم. سپس در ذهن خود گفتم: کاش میشد آن فرش را ببینم وقتی این مطلب به ذهن من آمد حضرت متوجه خواسته قلبی من شدند و #نیت مرا دانستند وبه من فرمودند: نزدیک بیا. وقتی نزدیک حضرت شدم حضرت دستی بر چشمان من کشیدند و من به #اذن_خداوند بینا گشتم. سپس حضرت اشاره به جای قدمها کردند و فرمودند: این جای پای پدرمان #حضرت_آدم اب البشر است و این جای پای #هابیل است و... تا اینکه اشاره کردند به جای قدم های مبارک #پیامبر_اکرم صلی الله علیه وآله و قدم های #امیرالمومنین علیه السلام .
عاصم گوید: خودم را بر جای قدم های این بزرگواران انداختم و بر آنها بوسه زدم و بعد از آن دستان مبارک امام را بوسیدم و عرضه داشتم : من عاجزم از #نصرت شما به دست خود و هیچ عملی ندارم غیر از ولایت و #دوستی شما و برائت جستن و #بیزاری از دشمنانتان و #لعن کردن آنها در #خلوت خود. پس چگونه خواهد بود حال من؟
حضرت فرمودند: پدرم از جدم از #رسول_خدا روایت کرده است که پیامبر فرمودند:
"َ مَنْ ضَعُفَ عَلَى نُصْرَتِنَا أَهْلَ الْبَيْتِ وَ لَعَنَ فِي خَلَوَاتِهِ أَعْدَاءَنَا بَلَّغَ اللَّهُ صَوْتَهُ إِلَى جَمِيعِ الْمَلَائِكَةِ فَكُلَّمَا لَعَنَ أَحَدُكُمْ أَعْدَاءَنَا صَاعَدَتْهُ الْمَلَائِكَةُ وَ لَعَنُوا مَنْ لَا يَلْعَنُهُمْ فَإِذَا بَلَغَ صَوْتُهُ إِلَى الْمَلَائِكَةِ اسْتَغْفَرُوا لَهُ وَ أَثْنَوْا عَلَيْهِ وَ قَالُوا اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى رُوحِ عَبْدِكَ هَذَا الَّذِي بَذَلَ فِي نُصْرَةِ أَوْلِيَائِهِ جُهْدَهُ وَ لَوْ قَدَرَ عَلَى أَكْثَرَ مِنْ ذَلِكَ لَفَعَلَ فَإِذَا النِّدَاءُ مِنْ قِبَلِ اللَّهِ تَعَالَى يَقُولُ يَا مَلَائِكَتِي إِنِّي قَدْ أحببت [أَجَبْتُ] دُعَاءَكُمْ فِي عَبْدِي هَذَا وَ سَمِعْتُ نِدَاءَكُمْ وَ صَلَّيْتُ عَلَى رُوحِهِ مَعَ أَرْوَاحِ الْأَبْرَارِ وَ جَعَلْتُهُ مِنَ الْمُصْطَفَيْنَ الْأَخْيارِ."
👈🏼(ترجمه): هر کسی از شما ضعف پیدا کند از #نصرت ما #اهل_بیت ولی در #خلوت خود #دشمنان ما را لعنت کند خداوند تبارک و تعالی صدای او را به جمیع #ملائکه برساند و هر زمانی یکی از شما دشمنان ما را #لعنت کند ملائکه او را یاری و لعنت فرستند به کسی که شما او را لعن نکردید. و هرگاه صدای او به ملائکه رسد برای او #استغفار کنند و ثنای او را گویند. و به خداوند عرضه می دارند : خدایا #درود بفرست بر روح این عبدت که تمام توان خودش را در #یاری_رساندن اولیائت به کار برده است و اگر قادر بود بر نصرت بیش از این مقدار، دریغ نمی کرد.
در این هنگام نداء از جانب حق تعالی آید که ای ملائکه من ! من دعای شما در حق بنده ام را دوست دارم و آنرا اجابت کردم و شنیدم ندای شما را و درود فرستادم بر روح او همراه با ارواح نیکان و او را از بهترین برگزیدگانم قرار دادم .
📚 بحار الأنوار (ط - بيروت) ج۵۰ ص۳۱۷
#علامه_مجلسی رحمه الله علیه در کتاب بحار الانوار آورده است :
#علی_بن_العاصم_الکوفی که شخص نابینایی بود نقل می کند : روزی خدمت #امام_عسکری علیه السلام رسیدم و به حضرتش عرض سلام کردم ،حضرت جواب مرا دادند و فرمودند : خوش آمدی ای پسر عاصم بنشین گوارای وجودت آیا میدانی چه چیزی در زیر پای تو قرار دارد ؟ عرض کردم : مولای من! در زیر پایم فرش و زیر اندازی قرار دارد حضرت فرمودند : ای پسر عاصم بدان که تو بر روی فرش و زیر اندازی نشسته ای که بسیاری از #پیامبران و #مرسلین بر روی آن پا نهاده و نشسته اند. به حضرت عرض کردم : مولای من کاش تا زمانی که در دنیا هستم از شما جدا نمی شدم. سپس در ذهن خود گفتم: کاش میشد آن فرش را ببینم وقتی این مطلب به ذهن من آمد حضرت متوجه خواسته قلبی من شدند و #نیت مرا دانستند وبه من فرمودند: نزدیک بیا. وقتی نزدیک حضرت شدم حضرت دستی بر چشمان من کشیدند و من به #اذن_خداوند بینا گشتم. سپس حضرت اشاره به جای قدمها کردند و فرمودند: این جای پای پدرمان #حضرت_آدم اب البشر است و این جای پای #هابیل است و... تا اینکه اشاره کردند به جای قدم های مبارک #پیامبر_اکرم صلی الله علیه وآله و قدم های #امیرالمومنین علیه السلام .
عاصم گوید: خودم را بر جای قدم های این بزرگواران انداختم و بر آنها بوسه زدم و بعد از آن دستان مبارک امام را بوسیدم و عرضه داشتم : من عاجزم از #نصرت شما به دست خود و هیچ عملی ندارم غیر از ولایت و #دوستی شما و برائت جستن و #بیزاری از دشمنانتان و #لعن کردن آنها در #خلوت خود. پس چگونه خواهد بود حال من؟
حضرت فرمودند: پدرم از جدم از #رسول_خدا روایت کرده است که پیامبر فرمودند:
"َ مَنْ ضَعُفَ عَلَى نُصْرَتِنَا أَهْلَ الْبَيْتِ وَ لَعَنَ فِي خَلَوَاتِهِ أَعْدَاءَنَا بَلَّغَ اللَّهُ صَوْتَهُ إِلَى جَمِيعِ الْمَلَائِكَةِ فَكُلَّمَا لَعَنَ أَحَدُكُمْ أَعْدَاءَنَا صَاعَدَتْهُ الْمَلَائِكَةُ وَ لَعَنُوا مَنْ لَا يَلْعَنُهُمْ فَإِذَا بَلَغَ صَوْتُهُ إِلَى الْمَلَائِكَةِ اسْتَغْفَرُوا لَهُ وَ أَثْنَوْا عَلَيْهِ وَ قَالُوا اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى رُوحِ عَبْدِكَ هَذَا الَّذِي بَذَلَ فِي نُصْرَةِ أَوْلِيَائِهِ جُهْدَهُ وَ لَوْ قَدَرَ عَلَى أَكْثَرَ مِنْ ذَلِكَ لَفَعَلَ فَإِذَا النِّدَاءُ مِنْ قِبَلِ اللَّهِ تَعَالَى يَقُولُ يَا مَلَائِكَتِي إِنِّي قَدْ أحببت [أَجَبْتُ] دُعَاءَكُمْ فِي عَبْدِي هَذَا وَ سَمِعْتُ نِدَاءَكُمْ وَ صَلَّيْتُ عَلَى رُوحِهِ مَعَ أَرْوَاحِ الْأَبْرَارِ وَ جَعَلْتُهُ مِنَ الْمُصْطَفَيْنَ الْأَخْيارِ."
👈🏼(ترجمه): هر کسی از شما ضعف پیدا کند از #نصرت ما #اهل_بیت ولی در #خلوت خود #دشمنان ما را لعنت کند خداوند تبارک و تعالی صدای او را به جمیع #ملائکه برساند و هر زمانی یکی از شما دشمنان ما را #لعنت کند ملائکه او را یاری و لعنت فرستند به کسی که شما او را لعن نکردید. و هرگاه صدای او به ملائکه رسد برای او #استغفار کنند و ثنای او را گویند. و به خداوند عرضه می دارند : خدایا #درود بفرست بر روح این عبدت که تمام توان خودش را در #یاری_رساندن اولیائت به کار برده است و اگر قادر بود بر نصرت بیش از این مقدار، دریغ نمی کرد.
در این هنگام نداء از جانب حق تعالی آید که ای ملائکه من ! من دعای شما در حق بنده ام را دوست دارم و آنرا اجابت کردم و شنیدم ندای شما را و درود فرستادم بر روح او همراه با ارواح نیکان و او را از بهترین برگزیدگانم قرار دادم .
📚 بحار الأنوار (ط - بيروت) ج۵۰ ص۳۱۷
🔘 کم آوردیم!
🔹 گمان کردیم بدون تو، برجهای بلند میسازیم و دل آسمان را میخراشیم و به خدا میرسیم! #قدرت میآوریم و بینیاز میشویم!
🔹 گمان کردیم بدون تو، جهان را با آرزوهای «دل خوش کُنکِ» چند روزه میگردانیم.
🔹 گمانکردیم میتوانیم به این دنیای شلوغ و پرفریاد و هیاهو، به انسان خسته از کار و عادت و همهمه، لختی #سکوت هدیه کنیم! لختی #خلوت! لختی سکون!
🔹 گمان کردیم میتوانیم به #عشق، رنگ هوس بزنیم و در قلبهای صادق جایشان دهیم!
🔹 گمان کردیم میشود دو روزهی دنیا را سر در گریبان «بی خبری» فرو ببریم و آتش گرفتن جسدهای بیجان انسانها و گلوله باران مستضعفان را به باد فراموشی بسپاریم!
🔹 فکر کردیم...نه! فکر «آه» مادران داغ دیدهی رنجکشیده را نکردیم!
🔹 گمان میکردیم،
وهمی بیش نبود؛
فکر میکردیم...امّا نشد!
نتوانستیم!
کم آوردیم!
🔹 اکنون برای بخیهی زخمهای بیشمار #محبت،
برای غلبه به آسمان خراشهای زور،
برای نوازش بر سر احساسهای مرده و تلخ،
برای کندن گور #جنگ و خونبازی،
برای دقایق رویا شدهی خلوت و سکوت،
برای مشتی آرامش
به تو نیاز داریم!
🔹 اینک!
پس از گذشت قرنها آشوب و بلا،
اعتراف میکنیم:
کم آوردیم،
تو را میان جهان...
#دلنوشته_مهدوی
#منتظرانه
@mouood_org
🔹 گمان کردیم بدون تو، برجهای بلند میسازیم و دل آسمان را میخراشیم و به خدا میرسیم! #قدرت میآوریم و بینیاز میشویم!
🔹 گمان کردیم بدون تو، جهان را با آرزوهای «دل خوش کُنکِ» چند روزه میگردانیم.
🔹 گمانکردیم میتوانیم به این دنیای شلوغ و پرفریاد و هیاهو، به انسان خسته از کار و عادت و همهمه، لختی #سکوت هدیه کنیم! لختی #خلوت! لختی سکون!
🔹 گمان کردیم میتوانیم به #عشق، رنگ هوس بزنیم و در قلبهای صادق جایشان دهیم!
🔹 گمان کردیم میشود دو روزهی دنیا را سر در گریبان «بی خبری» فرو ببریم و آتش گرفتن جسدهای بیجان انسانها و گلوله باران مستضعفان را به باد فراموشی بسپاریم!
🔹 فکر کردیم...نه! فکر «آه» مادران داغ دیدهی رنجکشیده را نکردیم!
🔹 گمان میکردیم،
وهمی بیش نبود؛
فکر میکردیم...امّا نشد!
نتوانستیم!
کم آوردیم!
🔹 اکنون برای بخیهی زخمهای بیشمار #محبت،
برای غلبه به آسمان خراشهای زور،
برای نوازش بر سر احساسهای مرده و تلخ،
برای کندن گور #جنگ و خونبازی،
برای دقایق رویا شدهی خلوت و سکوت،
برای مشتی آرامش
به تو نیاز داریم!
🔹 اینک!
پس از گذشت قرنها آشوب و بلا،
اعتراف میکنیم:
کم آوردیم،
تو را میان جهان...
#دلنوشته_مهدوی
#منتظرانه
@mouood_org