🍁🌸🍃🔮🍃🌸🍁
✨✨🍥 موسیقی کیهانی 🍥✨✨
اینشتین یک بار گفته بود، اگر نظریه ای نتواند تصویری فیزیکی ارائه دهد که حتی یک کودک نیز آن را بفهمد، احتمالا بلا استفاده است. خوشبختانه در پس نظریه ریسمانها تصویر فیزیکی ساده ای قرار دارد، تصویری براساس مفهوم موسیقی.
براساس نظریه ریسمان ها، اگر یک ابر میکروسکوپ داشته باشیم و بتوانیم به دقت به قلب یک الکترون بنگریم، یک ذره نقطه ای، بلکه ریسمانی مرتعش را مشاهده خواهیم کرد. ( این ریسمان بسیار کوچک است، به اندازه طول پلانک برابر با ۳۳- ^۱۰ سانتی متر، میلیاردها بار کوچکتر از یک پروتون، بنابراین تمام ذرات زیراتمی بصورت نقطه ای دیده می شوند. ) اگر بخواهیم این ریسمان را به ارتعاش در آوریم، صدا تغییر خواهد کرد؛ مثلا الکترون ممکن است به یک نوترینو تبدیل شود. و اگر دوباره آن را به ارتعاش در آوریم، ممکن است به یک کوارک تبدیل می شود. در حقیقت اگر ریسمان را با شدت های مختلف به لرزه در آوریم، می توانیم آن را به هر کدام از ذرات زیر اتمی شناخته شده تبدیل کینم. به این ترتیب نظریه ریسمان ها می تواند به راحتی این موضوع را توضیح دهد که چرا تعداد ذرات زیر اتمی تا به این حد زیاد است.
آنها چیزی نیستند جز نت های متفاوتی که می توان بر روی ابر ریسمان نواخت. در حقیقت تمام زیر ذرات موجود در جهان را می توان بصورت ارتعاشات یک ریسمان نشان داد که « هارمونی » های ریسمان همان قوانین فیزیک هستند.
ریسمان ها را می توان از طریق شکافتن و دوباره پیوند خوردن با یکدیگر برهم کنش داشته باشند. این ها همان برهم کنش هایی هستند که بین الکترون ها و پروتون ها در اتم شاهد آن هستیم. به این ترتیب، با کمک نظریه ریسمان ها می توانیم تمام قوانین فیزیک هسته ای و اتمی را ایجاد کنیم. « آهنگ » هایی را که می توان برای ریسمان ها نوشت، به قوانین شیمی مربوط می شوند. اکنون می توان جهان را به شکل سمفونی عظیمی از ریسمان ها تعبیر کرد. نظریه ریسمان ها، علاوه بر اینکه ذرات نظریه کوانتوم را بصورت نت های موسیقی جهان معرفی می کند، قادر است نظریه نسبیت اینشتین را نیز توضیح دهد. پایین ترین ارتعاش ریسمان، یعنی ذره اسپین- ۲ با جرم صفر، را می توان بصورت گراویتون ( کوانتوم گرانش ) تفسیر کرد. اگر برهم کنش این گراویتون ها را محاسبه کنیم، می توانیم به دقت نظریه قدیمی گرانش اینشتین را به شکل کوانتومی آن، بدست آوریم.
وقتی ریسمانی حرکت می کند، یا پاره می شد، یا مجددا ترمیم می شود، محدودیت های زیادی را روی فضا- زمان اعمال می کند. با تحلیل و بررسی مجدد این محدودیت ها، دوباره به نظریه قدیمی نسبیت عام اینشتین خواهیم رسید. بنابراین نظریه ریسمان ها به سادگی نظریه اینشتین را، بدون نیاز به هیچ کار اضافی، توضیح می دهد. ادروار ویتن گفته است که حتی اگر اینشتین هم نسبیت را کشف نکرده بود، نسبیت می توانست بعنوان محصول ثانویه نظریه ریسمان ها کشف شود.
زیبایی نظریه ریسمان آن است که می توان آن را به موسیقی تشبیه کرد. موسیقی، استعاره ای است که از طریق آن طبیعت جهان را می فهمیم، هم در سطوح زیر اتمی و هم در سطوح کیهانی. اینشتین عقیده داشت که تحقیقات او در مورد نظریه میدان یکپارچه، سرانجام به او این امکان را می دهد که « ذهن خدا را بخواند.» اگر نظریه ریسمان درست باشد، می بینیم که ذهن خدا بیانگر موسیقی کیهانی است که در فرا فضای ده بعدی طنین انداخته است.
🍁🌸🍃🔮🍃🌸🍁
#موسیقی_کیهانی #ریسمان #فیزیک_کوانتوم #راهی_بسوی_خدا
@pathwaystogod
@mazeye_malakoot
✨✨🍥 موسیقی کیهانی 🍥✨✨
اینشتین یک بار گفته بود، اگر نظریه ای نتواند تصویری فیزیکی ارائه دهد که حتی یک کودک نیز آن را بفهمد، احتمالا بلا استفاده است. خوشبختانه در پس نظریه ریسمانها تصویر فیزیکی ساده ای قرار دارد، تصویری براساس مفهوم موسیقی.
براساس نظریه ریسمان ها، اگر یک ابر میکروسکوپ داشته باشیم و بتوانیم به دقت به قلب یک الکترون بنگریم، یک ذره نقطه ای، بلکه ریسمانی مرتعش را مشاهده خواهیم کرد. ( این ریسمان بسیار کوچک است، به اندازه طول پلانک برابر با ۳۳- ^۱۰ سانتی متر، میلیاردها بار کوچکتر از یک پروتون، بنابراین تمام ذرات زیراتمی بصورت نقطه ای دیده می شوند. ) اگر بخواهیم این ریسمان را به ارتعاش در آوریم، صدا تغییر خواهد کرد؛ مثلا الکترون ممکن است به یک نوترینو تبدیل شود. و اگر دوباره آن را به ارتعاش در آوریم، ممکن است به یک کوارک تبدیل می شود. در حقیقت اگر ریسمان را با شدت های مختلف به لرزه در آوریم، می توانیم آن را به هر کدام از ذرات زیر اتمی شناخته شده تبدیل کینم. به این ترتیب نظریه ریسمان ها می تواند به راحتی این موضوع را توضیح دهد که چرا تعداد ذرات زیر اتمی تا به این حد زیاد است.
آنها چیزی نیستند جز نت های متفاوتی که می توان بر روی ابر ریسمان نواخت. در حقیقت تمام زیر ذرات موجود در جهان را می توان بصورت ارتعاشات یک ریسمان نشان داد که « هارمونی » های ریسمان همان قوانین فیزیک هستند.
ریسمان ها را می توان از طریق شکافتن و دوباره پیوند خوردن با یکدیگر برهم کنش داشته باشند. این ها همان برهم کنش هایی هستند که بین الکترون ها و پروتون ها در اتم شاهد آن هستیم. به این ترتیب، با کمک نظریه ریسمان ها می توانیم تمام قوانین فیزیک هسته ای و اتمی را ایجاد کنیم. « آهنگ » هایی را که می توان برای ریسمان ها نوشت، به قوانین شیمی مربوط می شوند. اکنون می توان جهان را به شکل سمفونی عظیمی از ریسمان ها تعبیر کرد. نظریه ریسمان ها، علاوه بر اینکه ذرات نظریه کوانتوم را بصورت نت های موسیقی جهان معرفی می کند، قادر است نظریه نسبیت اینشتین را نیز توضیح دهد. پایین ترین ارتعاش ریسمان، یعنی ذره اسپین- ۲ با جرم صفر، را می توان بصورت گراویتون ( کوانتوم گرانش ) تفسیر کرد. اگر برهم کنش این گراویتون ها را محاسبه کنیم، می توانیم به دقت نظریه قدیمی گرانش اینشتین را به شکل کوانتومی آن، بدست آوریم.
وقتی ریسمانی حرکت می کند، یا پاره می شد، یا مجددا ترمیم می شود، محدودیت های زیادی را روی فضا- زمان اعمال می کند. با تحلیل و بررسی مجدد این محدودیت ها، دوباره به نظریه قدیمی نسبیت عام اینشتین خواهیم رسید. بنابراین نظریه ریسمان ها به سادگی نظریه اینشتین را، بدون نیاز به هیچ کار اضافی، توضیح می دهد. ادروار ویتن گفته است که حتی اگر اینشتین هم نسبیت را کشف نکرده بود، نسبیت می توانست بعنوان محصول ثانویه نظریه ریسمان ها کشف شود.
زیبایی نظریه ریسمان آن است که می توان آن را به موسیقی تشبیه کرد. موسیقی، استعاره ای است که از طریق آن طبیعت جهان را می فهمیم، هم در سطوح زیر اتمی و هم در سطوح کیهانی. اینشتین عقیده داشت که تحقیقات او در مورد نظریه میدان یکپارچه، سرانجام به او این امکان را می دهد که « ذهن خدا را بخواند.» اگر نظریه ریسمان درست باشد، می بینیم که ذهن خدا بیانگر موسیقی کیهانی است که در فرا فضای ده بعدی طنین انداخته است.
🍁🌸🍃🔮🍃🌸🍁
#موسیقی_کیهانی #ریسمان #فیزیک_کوانتوم #راهی_بسوی_خدا
@pathwaystogod
@mazeye_malakoot
🌲❄️✨🔮✨❄️🌲
✨✨⚛️ داستان دو نیمه شدن دریا در زمان حضرت موسی مبتنی بر قانون فیزیك است ⚛️✨✨
این دستاورد بخشی از تحقیقات این دانشمندان در ارتباط با اثر باد بر آب است.
'كارل دروز' كه سرپرستی این تحقیق را برعهده داشته است، گفت كه تصاویر رایانه ای تقریبا با آنچه كه در كتاب 'سفر خروج' در كتاب مقدس مطرح شده، مطابقت دارد.
در این گزارش یادآوری می شود، بر اساس دینامیك مایعات می توان این مطلب را درك كرد. باد به گونه ای آب را به حركت در میآورد كه براساس قوانین فیزیك یك گذرگاه امن ایجاد می كند كه آب در دو طرف قرار می گیرد و ناگهان آب به جای خود برمی گردد.
داستان ها در كتابهای مذهبی با كمی اختلاف همگی حكایت از آن دارد كه در سه هزار سال پیش حضرت موسی (ع) و پیروانش تحت تعقیب نیروهای فرعون به سمت دریا حركت می كنند. دریای سرخ در مقابل نیروهای پیشرو به دو نیمه تبدیل می شود و پس از آنكه این نیروها از دریا عبور می كنند دریا به حال اول برمی گردد و لشگریان فرعون غرق می شوند.
'دروز' و همكارانش درحال تحقیق درباره اثر باد در عمق آبهای اقیانوس و چگونگی تاثیر طوفان های اقیانوس آرام و حركت امواج بر اعماق دریا هستند.
گروه زیر نظر 'دروز' به نقطه ای در جنوب دریای مدیترانه اشاره می كنند و مدل خود را بر اساس شكل زمین ها در سه هزار پیش ترسیم كرده اند كه باعث نقل این داستان شده است.
بر اساس این طرح رایانه ای، اگر بادی با سرعت 65 مایل در ساعت در آن شب به مدت 12 ساعت وزیده باشد، امكان دو نیمه شدن دریا تا عمق دو متر امكان پذیر بوده است.
در پایان پژوهش گروه تحقیق 'دروز' آمده است: مردم جهان قرن هاست كه از داستان عبور حضرت موسی از دریا شگفت زده شده اند و از خود پرسیده اند كه آیا این امر حقیقت تاریخی دارد. آنچه كه این تحقیق نشان می دهد این است كه توصیف دو نیمه شدن دریا اساسی در قوانین فیزیكی دارد.
🌲❄️✨🔮✨❄️🌲
#دونیمه_شدن_دریا #موسی_ع #فیزیک #راهی_بسوی_خدا
@pathwaystogod
@mazeye_malakoot
✨✨⚛️ داستان دو نیمه شدن دریا در زمان حضرت موسی مبتنی بر قانون فیزیك است ⚛️✨✨
این دستاورد بخشی از تحقیقات این دانشمندان در ارتباط با اثر باد بر آب است.
'كارل دروز' كه سرپرستی این تحقیق را برعهده داشته است، گفت كه تصاویر رایانه ای تقریبا با آنچه كه در كتاب 'سفر خروج' در كتاب مقدس مطرح شده، مطابقت دارد.
در این گزارش یادآوری می شود، بر اساس دینامیك مایعات می توان این مطلب را درك كرد. باد به گونه ای آب را به حركت در میآورد كه براساس قوانین فیزیك یك گذرگاه امن ایجاد می كند كه آب در دو طرف قرار می گیرد و ناگهان آب به جای خود برمی گردد.
داستان ها در كتابهای مذهبی با كمی اختلاف همگی حكایت از آن دارد كه در سه هزار سال پیش حضرت موسی (ع) و پیروانش تحت تعقیب نیروهای فرعون به سمت دریا حركت می كنند. دریای سرخ در مقابل نیروهای پیشرو به دو نیمه تبدیل می شود و پس از آنكه این نیروها از دریا عبور می كنند دریا به حال اول برمی گردد و لشگریان فرعون غرق می شوند.
'دروز' و همكارانش درحال تحقیق درباره اثر باد در عمق آبهای اقیانوس و چگونگی تاثیر طوفان های اقیانوس آرام و حركت امواج بر اعماق دریا هستند.
گروه زیر نظر 'دروز' به نقطه ای در جنوب دریای مدیترانه اشاره می كنند و مدل خود را بر اساس شكل زمین ها در سه هزار پیش ترسیم كرده اند كه باعث نقل این داستان شده است.
بر اساس این طرح رایانه ای، اگر بادی با سرعت 65 مایل در ساعت در آن شب به مدت 12 ساعت وزیده باشد، امكان دو نیمه شدن دریا تا عمق دو متر امكان پذیر بوده است.
در پایان پژوهش گروه تحقیق 'دروز' آمده است: مردم جهان قرن هاست كه از داستان عبور حضرت موسی از دریا شگفت زده شده اند و از خود پرسیده اند كه آیا این امر حقیقت تاریخی دارد. آنچه كه این تحقیق نشان می دهد این است كه توصیف دو نیمه شدن دریا اساسی در قوانین فیزیكی دارد.
🌲❄️✨🔮✨❄️🌲
#دونیمه_شدن_دریا #موسی_ع #فیزیک #راهی_بسوی_خدا
@pathwaystogod
@mazeye_malakoot
🌲❄️✨🔮✨❄️🌲
✨✨☯️ تلاقی فیزیک با متافیزیک ☯️✨✨
در فیزیک نیوتونی فرض بر این بود که ماده از اتم های سخت ساخته شده و می توان برای آن چرخ دنده های یک ساعت را مثال زد. اما آزمایشهای رادرفورد نشان داده که اتمها به جای آن که سخت و تخریب ناپذیر باشند، از نواحی بزرگی از فضا تشکیل یافتهاند که در آنها ذرات فوقالعاده کوچکی حرکت میکنند. همچنین تئوری کوانتوم روشن ساختهاست که این ذرات، بر خلاف اجسام صلب متعارف در فیزیک کلاسیک، ماهیتی دوگانه دارند و گاهی به صورت ذرات و گاهی به شکل امواج خود نمایی میکنند.
قبل از ادامه لحظه ای در این سوال درنگ کنید که حال که می دانیم در هر لحظه جهان شامل یک هست و نیست است آیا مفهوم اشعار خیام را می توانید درک کنید وقتی می گوید:
از دی که گذشت هیچ از او یاد مکن * فردا که نیامدست فریاد مکن*
بر نامده و گذشته بنیاد مکن * حالی خوش باش عمر بر باد مکن*
یا خیام اشاره ای مستقیم به عمق هر لحظه نداشته؟ بجای طول زمان؟
حال که قدر این دم را می دانید پس آنرا از دست ندهید و به ادامه حرفها گوش کنید و دریابید که طبیعت بر اساس واحدهای زیربنایی مجزایی از یکدیگر بنیان نگرفتهاست، بلکه بیشتر به صورت یک بافت یا شبکهی ارتباطی پیچیده بین اجزای مختلف یک کل، متظاهر است و این همان راهی است که متصوفین شرقی برای تجربهی این جهان پیمودهاند.
در این خصوص جوزف نید هام اینطور بیان می کند: در زمانی که فلسفهی اروپایی متمایل به یافتن حقیقت در جوهر بود، فلسفه شرقی گرایش به یافتن آن در رابطه داشت.
اما، تئوری کوانتوم و نسبیت درک خواص ذرات زیر اتمی را تنها در یک زمینه نیرو سرشتی، یعنی شرایط در حال حرکت و پویا و عملی دو جانبه و تعاملی، ممکن دانستند.
چنین برداشتی از جهان هستی در فیزیک اتمی و زیر اتمی، و همچنین به شکل تصویری است از جهان با حرکات موزون، رو به رشد و با سازمانی اندام وار، تصویری است از بزرگجهانی که در آن همهچیز در سیلان و پیوسته در تغییر است و در آن تمام شکلهای ایستا و ساکن، تنها مفاهیمی غیرواقعی هستند. ( همان نظریه نسبیت انیشتین و اینکه هیچ چیز ثابتی وجود ندارد).
تا جایی که، مفهوم نیرو در فیزیک نوین جای خود را به اثرات متقابل بین ذرات که به وسیلهی میدانها صورت میگیرد، داده است و به گفتهی نیرینگ: "میدان در همهجا و همهوقت وجود دارد و هرگز پاک نمیشود."
به این ترتیب وقتی نور از خلاء گذر می کند یعنی خلاء, تهی نیست بلکه، محتوی تعداد بیشماری ذره است که به گونهای پایانناپذیر هست شده و نیست میشود و ذرات در این روند ضربانی از آفرینش و ویرانش، مجری یک رقص انرژی هستند که این سیلان بیوقفه انرژی که در بی نهایت شکل و الگو در یکدیگر ذوب میشوند.
این حرکت موزون و بی پایان هستی نشان میدهد که، خلاء به واقع یک فضای خالی زنده است که در آن ارتباطی پویا بین ذرات وجود دارد.
چانگ زای (1020ـ 1077م)، حکیم چینی، این یافتههای فیزیک را، خیلی پیشتر اینطور بیان کرده:
"بیکرانی فضا، اگر چه تهی بزرگ خوانده شده، یکسره تهی نیست، بلکه سرشار از "چی" است.
و اما "چی" :
اگر تا بحال نام این انرژی چی را نشنیده اید باید بگویم این همان انرژی معروف در متافیزیک است که اهلش با آن کارهای محیر العقولی انجام می دهند. عرفای چین آن را چی نامیده اند و عرفای ژاپن آنرا کی می خوانند و هندی ها آنرا پرانا و البته عرفای ما هم آنرا نا نامیده اند و در عرفان اقصی نقاط کره خاکی نیز نام های دیگری دارد.
🌲❄️✨🔮✨❄️🌲
#فیزیک_و_متافیزیک #راهی_بسوی_خدا
@pathwaystogod
@mazeye_malakoot
✨✨☯️ تلاقی فیزیک با متافیزیک ☯️✨✨
در فیزیک نیوتونی فرض بر این بود که ماده از اتم های سخت ساخته شده و می توان برای آن چرخ دنده های یک ساعت را مثال زد. اما آزمایشهای رادرفورد نشان داده که اتمها به جای آن که سخت و تخریب ناپذیر باشند، از نواحی بزرگی از فضا تشکیل یافتهاند که در آنها ذرات فوقالعاده کوچکی حرکت میکنند. همچنین تئوری کوانتوم روشن ساختهاست که این ذرات، بر خلاف اجسام صلب متعارف در فیزیک کلاسیک، ماهیتی دوگانه دارند و گاهی به صورت ذرات و گاهی به شکل امواج خود نمایی میکنند.
قبل از ادامه لحظه ای در این سوال درنگ کنید که حال که می دانیم در هر لحظه جهان شامل یک هست و نیست است آیا مفهوم اشعار خیام را می توانید درک کنید وقتی می گوید:
از دی که گذشت هیچ از او یاد مکن * فردا که نیامدست فریاد مکن*
بر نامده و گذشته بنیاد مکن * حالی خوش باش عمر بر باد مکن*
یا خیام اشاره ای مستقیم به عمق هر لحظه نداشته؟ بجای طول زمان؟
حال که قدر این دم را می دانید پس آنرا از دست ندهید و به ادامه حرفها گوش کنید و دریابید که طبیعت بر اساس واحدهای زیربنایی مجزایی از یکدیگر بنیان نگرفتهاست، بلکه بیشتر به صورت یک بافت یا شبکهی ارتباطی پیچیده بین اجزای مختلف یک کل، متظاهر است و این همان راهی است که متصوفین شرقی برای تجربهی این جهان پیمودهاند.
در این خصوص جوزف نید هام اینطور بیان می کند: در زمانی که فلسفهی اروپایی متمایل به یافتن حقیقت در جوهر بود، فلسفه شرقی گرایش به یافتن آن در رابطه داشت.
اما، تئوری کوانتوم و نسبیت درک خواص ذرات زیر اتمی را تنها در یک زمینه نیرو سرشتی، یعنی شرایط در حال حرکت و پویا و عملی دو جانبه و تعاملی، ممکن دانستند.
چنین برداشتی از جهان هستی در فیزیک اتمی و زیر اتمی، و همچنین به شکل تصویری است از جهان با حرکات موزون، رو به رشد و با سازمانی اندام وار، تصویری است از بزرگجهانی که در آن همهچیز در سیلان و پیوسته در تغییر است و در آن تمام شکلهای ایستا و ساکن، تنها مفاهیمی غیرواقعی هستند. ( همان نظریه نسبیت انیشتین و اینکه هیچ چیز ثابتی وجود ندارد).
تا جایی که، مفهوم نیرو در فیزیک نوین جای خود را به اثرات متقابل بین ذرات که به وسیلهی میدانها صورت میگیرد، داده است و به گفتهی نیرینگ: "میدان در همهجا و همهوقت وجود دارد و هرگز پاک نمیشود."
به این ترتیب وقتی نور از خلاء گذر می کند یعنی خلاء, تهی نیست بلکه، محتوی تعداد بیشماری ذره است که به گونهای پایانناپذیر هست شده و نیست میشود و ذرات در این روند ضربانی از آفرینش و ویرانش، مجری یک رقص انرژی هستند که این سیلان بیوقفه انرژی که در بی نهایت شکل و الگو در یکدیگر ذوب میشوند.
این حرکت موزون و بی پایان هستی نشان میدهد که، خلاء به واقع یک فضای خالی زنده است که در آن ارتباطی پویا بین ذرات وجود دارد.
چانگ زای (1020ـ 1077م)، حکیم چینی، این یافتههای فیزیک را، خیلی پیشتر اینطور بیان کرده:
"بیکرانی فضا، اگر چه تهی بزرگ خوانده شده، یکسره تهی نیست، بلکه سرشار از "چی" است.
و اما "چی" :
اگر تا بحال نام این انرژی چی را نشنیده اید باید بگویم این همان انرژی معروف در متافیزیک است که اهلش با آن کارهای محیر العقولی انجام می دهند. عرفای چین آن را چی نامیده اند و عرفای ژاپن آنرا کی می خوانند و هندی ها آنرا پرانا و البته عرفای ما هم آنرا نا نامیده اند و در عرفان اقصی نقاط کره خاکی نیز نام های دیگری دارد.
🌲❄️✨🔮✨❄️🌲
#فیزیک_و_متافیزیک #راهی_بسوی_خدا
@pathwaystogod
@mazeye_malakoot
🌱🌸✨🔮✨🌸🌱
✨✨🍥 می توان از نور برای کنترل زمان استفاده کرد 🍥✨✨
وقتی ذره ای با سرعت حرکت می کند زمان را کندتر احساس می کند و گذر زمان با افزایش سرعت کندتر می شود؛ از طرفی با افزایش گرانش نیز گذر زمان کندتر می شود و این دو موضوع یک اثر را ایجاد مینمایند؛ یعنی افزایش سرعت و افزایش نگرانش گذر زمان را کند می نماید، حال اگر ما فوتونی را در نظر بگیریم که با سرعت نور حرکت می کند و گذر زمان برای آن بسیار بسیار کند و در حد صفر است و با کند کردن حرکت فوتون می توانیم گذر زمان را برای آن افزایش دهیم، این افزایش می تواند نیروی منفی برای مقابله با اثرات زمانی نگرانش ایجاد نماید، در چنین حالتی با کند کردن حرکت فوتون ها می توان گذر زمان را افزایش داد و این اثر می تواند بخشی از نیروی زمانی نگرانش را در محیط فوتونها خنثی کرده و باعث کاهش نیروی نگرانش شود؛ این موضوع را می توان با ترتیب دادن یک آزمایش ساده اما دقیق آزمود.
در این آزمایش ما یک شیشه را در حالتی که نور لیزر بسیار قوی از آن عبور داده می شود وزن مینماییم و این عمل را در تاریکی مطلق نیز انجام می دهیم در صورت صحت این فرضیه باید وزن شیشه در حالتی که از آن لیزر عبور می کند مقدار بسیار ناچیزی کمتر از حالت تاریکی باشد و دلیل آن نیز کاهش سرعت نور در داخل شیشه و افزایش گذر زمان در آن می باشد که این عامل می تواند بخشی از نیروی نگرانش را خنثی نماید.
🌱🌸✨🔮✨🌸🌱
#نور #کنترل_زمان #فیزیک_کوانتوم #راهی_بسوی_خدا
@pathwaystogod
@mazeye_malakoot
✨✨🍥 می توان از نور برای کنترل زمان استفاده کرد 🍥✨✨
وقتی ذره ای با سرعت حرکت می کند زمان را کندتر احساس می کند و گذر زمان با افزایش سرعت کندتر می شود؛ از طرفی با افزایش گرانش نیز گذر زمان کندتر می شود و این دو موضوع یک اثر را ایجاد مینمایند؛ یعنی افزایش سرعت و افزایش نگرانش گذر زمان را کند می نماید، حال اگر ما فوتونی را در نظر بگیریم که با سرعت نور حرکت می کند و گذر زمان برای آن بسیار بسیار کند و در حد صفر است و با کند کردن حرکت فوتون می توانیم گذر زمان را برای آن افزایش دهیم، این افزایش می تواند نیروی منفی برای مقابله با اثرات زمانی نگرانش ایجاد نماید، در چنین حالتی با کند کردن حرکت فوتون ها می توان گذر زمان را افزایش داد و این اثر می تواند بخشی از نیروی زمانی نگرانش را در محیط فوتونها خنثی کرده و باعث کاهش نیروی نگرانش شود؛ این موضوع را می توان با ترتیب دادن یک آزمایش ساده اما دقیق آزمود.
در این آزمایش ما یک شیشه را در حالتی که نور لیزر بسیار قوی از آن عبور داده می شود وزن مینماییم و این عمل را در تاریکی مطلق نیز انجام می دهیم در صورت صحت این فرضیه باید وزن شیشه در حالتی که از آن لیزر عبور می کند مقدار بسیار ناچیزی کمتر از حالت تاریکی باشد و دلیل آن نیز کاهش سرعت نور در داخل شیشه و افزایش گذر زمان در آن می باشد که این عامل می تواند بخشی از نیروی نگرانش را خنثی نماید.
🌱🌸✨🔮✨🌸🌱
#نور #کنترل_زمان #فیزیک_کوانتوم #راهی_بسوی_خدا
@pathwaystogod
@mazeye_malakoot
🌱🌸✨🔮✨🌸🌱
✨✨🍥 غلبه بر جاذبه و کوانتوم 🍥✨✨
برای غلبه بر جاذبه ابتدا باید ماهیت آن را شناخت. جاذبه عاملی است که باعث کند شدن زمان میشود و گذر زمان را کند می نماید؛ بنابراین جاذبه را باید در یک سیستم تعادلی با زمان در نظر گرفت و این موضوع رسیدن به ماهیت نگرانش را آسان می نماید. گرانش یعنی عامل کند کردن زمان از حالت ایده ال که هر چه جرم بیشتر باشد گذر زمان را کندتر می نماید و با توجه به این موضوع می توان بر جاذبه غلبه کرد در فاصله بسیار زیاد از اجرام گذر زمان بسیار سریعتر از حالتی است که به اجرام نزدیک می شود و اجرام برای گذر زمان اصطکاک ایجاد مینمایند و باعث کند شدن زمان می شود؛ این یک موضوع هماهنگ می باشد و در نقاطی از فضا که زمان کندتر از حالت ایده ال (حالتی که جرمی تا بینهایت وجود ندارد) باشد نیروی گرانش ایجاد می شود و در حالتی که جرمی در فضا وجود ندارد ما با کند کردن بیشتر زمان می توانیم فضایی را ایجاد نماییم که مانند جرم عمل نماید و این موضوع می تواند حالت معکوس نیز داشته باشد؛ یعنی می توان با برداشتن این اصطکاک زمانی به نیروی جاذبه غلبه نمود بدینترتیب می توان با افزایش گذر زمان فضایی را ایجاد کرد که جاذبه منفی ایجاد نماید و می تواند جاذبه موجود را خنثی نماید. بنابراین ما برای غلبه بر جاذبه باید موتوری بسازیم که بتواند زمان را سریعتر کند و این موتور می تواند از ذرات زیر اتمی استفاده نماید که دارای حرکت سریعی می باشند و با کند کردن ناگهانی حرکت آنها زمان را در نقطهای از فضا کند کرد. به عنوان مثال الکترونها با سرعت یک صدم سرعت نور حرکت می کنند و با استفاده از موتوری که سرعت ذرات الکترون را کند میکند میتوان در نقطه خاصی به کند کردن زمان و گریز از جاذبه اقدام نمود. سرعت نیز مانند جاذبه از عوامل کند کننده زمان می باشد و شناختن عوامل دیگر کند کننده زمان می تواند برای غلبه بر جاذبه مفید باشد. تنها مشکلی که باید در این خصوص حل شود جهت بروز جاذبه منفی می باشد و باید به نحوی این نیرویی که از طریق افزایش گذر زمان در نقطه خاصی ایجاد می شود را افزایش و نیروهای نقاط مختلف را روی هم قرار داده تا بتوان به طور کاربردی و موثر از این عامل استفاده نمود.
🌱🌸✨🔮✨🌸🌱
#غلبه_بر_جاذبه #کوانتوم #فیزیک #زمان #راهی_بسوی_خدا
@pathwaystogod
@mazeye_malakoot
✨✨🍥 غلبه بر جاذبه و کوانتوم 🍥✨✨
برای غلبه بر جاذبه ابتدا باید ماهیت آن را شناخت. جاذبه عاملی است که باعث کند شدن زمان میشود و گذر زمان را کند می نماید؛ بنابراین جاذبه را باید در یک سیستم تعادلی با زمان در نظر گرفت و این موضوع رسیدن به ماهیت نگرانش را آسان می نماید. گرانش یعنی عامل کند کردن زمان از حالت ایده ال که هر چه جرم بیشتر باشد گذر زمان را کندتر می نماید و با توجه به این موضوع می توان بر جاذبه غلبه کرد در فاصله بسیار زیاد از اجرام گذر زمان بسیار سریعتر از حالتی است که به اجرام نزدیک می شود و اجرام برای گذر زمان اصطکاک ایجاد مینمایند و باعث کند شدن زمان می شود؛ این یک موضوع هماهنگ می باشد و در نقاطی از فضا که زمان کندتر از حالت ایده ال (حالتی که جرمی تا بینهایت وجود ندارد) باشد نیروی گرانش ایجاد می شود و در حالتی که جرمی در فضا وجود ندارد ما با کند کردن بیشتر زمان می توانیم فضایی را ایجاد نماییم که مانند جرم عمل نماید و این موضوع می تواند حالت معکوس نیز داشته باشد؛ یعنی می توان با برداشتن این اصطکاک زمانی به نیروی جاذبه غلبه نمود بدینترتیب می توان با افزایش گذر زمان فضایی را ایجاد کرد که جاذبه منفی ایجاد نماید و می تواند جاذبه موجود را خنثی نماید. بنابراین ما برای غلبه بر جاذبه باید موتوری بسازیم که بتواند زمان را سریعتر کند و این موتور می تواند از ذرات زیر اتمی استفاده نماید که دارای حرکت سریعی می باشند و با کند کردن ناگهانی حرکت آنها زمان را در نقطهای از فضا کند کرد. به عنوان مثال الکترونها با سرعت یک صدم سرعت نور حرکت می کنند و با استفاده از موتوری که سرعت ذرات الکترون را کند میکند میتوان در نقطه خاصی به کند کردن زمان و گریز از جاذبه اقدام نمود. سرعت نیز مانند جاذبه از عوامل کند کننده زمان می باشد و شناختن عوامل دیگر کند کننده زمان می تواند برای غلبه بر جاذبه مفید باشد. تنها مشکلی که باید در این خصوص حل شود جهت بروز جاذبه منفی می باشد و باید به نحوی این نیرویی که از طریق افزایش گذر زمان در نقطه خاصی ایجاد می شود را افزایش و نیروهای نقاط مختلف را روی هم قرار داده تا بتوان به طور کاربردی و موثر از این عامل استفاده نمود.
🌱🌸✨🔮✨🌸🌱
#غلبه_بر_جاذبه #کوانتوم #فیزیک #زمان #راهی_بسوی_خدا
@pathwaystogod
@mazeye_malakoot
🌱🌸✨🔮✨🌸🌱
✨✨🍥 اهمیت شناخت زمان در درک پدیدههای کوانتومی 🍥✨✨
موضوع زمان از ابتدای پیدایش نظریه کوانتومی ماده و نیز نسبیت دارای اهمیت بسیاری بوده است. بسط نظریههای کوانتومی ماده نشان دهنده اهمیت مافوق تصور زمان در معادلات مختلف میباشد. از آنجا که گذر زمان و مفهوم آن تابع موقعیتی است که ماده در آن قرار دارد بنابراین زمآنهای نسبی در حقیقت تفاوتهای گذر زمان با یک مرجع را نشان میدهد. در مورد گذر زمان میتوانیم فضایی بسیار دور از کهکشآنها را که نیروهای وارد از طرف ماده صفر میباشد به عنوان مرجع در نظر بگیریم سرعت گذر زمان در این مرجع حداکثر سرعت زمان در طبیعت میباشد که خود تابعی از سرعت نور میباشد؛ در این خصوص با توجه به ثابت بودن سرعت نور در تمام مرجعها میتوان نتیجه گرفت که گذر زمان در این مرجع دور ثابت میباشد و در صورت تغییر گذر زمان در آن ما سرعت نور را متغییر میبینیم که این چنین نیست. البته در صورتی که بتوان اثبات کرد که سرعت نور در چند سال اخیر کمتر یا بیشتر شده است ممکن است ناشی از همین تغییرات در مرجع زمان باشد.
زمان در مرجع مورد انتخاب ما با سرعت بسیار زیادی در حال گذر است و هر چه از این مرجع به سمت اجرام نزدیک میشویم زمان کندتر و کندتر میشود تا به گذر زمان بر روی زمین و رویدادهای حاضر میرسیم. هر چه از رویدادها به سمت داخلی اجرام و رویدادهای کوانتومی نزدیک می شویم باز زمان کندتر شده و کندترین زمان را می توانیم بر روی یک فوتون به دست آوریم که گذر زمان صفر می باشد. بنابراین ما می توانیم یک نمودار زمانی از بینهایت تا روی یک فوتون رسم نماییم و بقیه ذرات را در این نمودار قرار دهیم با این نمودار ما می توانیم گذر زمان بر روی اجرام دیگر را به دست آوریم و یا ذرات ناشناختهای که رفتار زمانی مشخصی دارند را در مکان مناسب قرار دهیم؛ درست مانند جدول مندلیف. به اینترتیب ما می توانیم به چینش جدیدی به غیر از جرم و بار الکتریکی برای ذرات دست یابیم که این موضوع می تواند اهمیت موضوع زمان و گذر آن را دو چندان نماید.
پس از این ویرایش از دیدگاه زمان ما به هر ذره و جرمی برچسب زمان و گذر آن را می زنیم و برای بررسی اثرات کوانتومی فارغ از جرم و الکترومغناطیس و نیروهای الکتریکی تنها از دیدگاه گذر زمان بر روی هر ذره اثرات متقابل آن با ذرات دیگر را بررسی می نماییم و پیچیدگیهای موجود در تعاملات ذرات گوناگون را با استفاده از برهم کنشهای گذر زمان در ذرات گوناگون بررسی می نماییم. این موضوع در کوانتوم زمانی بسیار مهم و به درک مفاهیم نسبیتی کمک می نماید.
برهمکنشهای ذرات در جذب و دفع و به وجود آمدن نیروهای دافعه و جاذبه نیز حاصل همین تقابلات در قالبهای زمانی مختلف میباشد به عنوان مثال دو ذرهای که هر کدام درک زمانی یکسانی از فضا دارند یکدیگر را دفع می کنند و ذراتی که گذر زمان برای آنها متفاوت است یکدیگر را جذب می کنند. این موضوع در به وجود آمدن نیروهای مختلف دخیل بوده و درک ما را از فضا و زمان متحول می نماید.
🌱🌸✨🔮✨🌸🌱
#زمان #فیزیک_کوانتوم #فضا_زمان #راهی_بسوی_خدا
@pathwaystogod
@mazeye_malakoot
✨✨🍥 اهمیت شناخت زمان در درک پدیدههای کوانتومی 🍥✨✨
موضوع زمان از ابتدای پیدایش نظریه کوانتومی ماده و نیز نسبیت دارای اهمیت بسیاری بوده است. بسط نظریههای کوانتومی ماده نشان دهنده اهمیت مافوق تصور زمان در معادلات مختلف میباشد. از آنجا که گذر زمان و مفهوم آن تابع موقعیتی است که ماده در آن قرار دارد بنابراین زمآنهای نسبی در حقیقت تفاوتهای گذر زمان با یک مرجع را نشان میدهد. در مورد گذر زمان میتوانیم فضایی بسیار دور از کهکشآنها را که نیروهای وارد از طرف ماده صفر میباشد به عنوان مرجع در نظر بگیریم سرعت گذر زمان در این مرجع حداکثر سرعت زمان در طبیعت میباشد که خود تابعی از سرعت نور میباشد؛ در این خصوص با توجه به ثابت بودن سرعت نور در تمام مرجعها میتوان نتیجه گرفت که گذر زمان در این مرجع دور ثابت میباشد و در صورت تغییر گذر زمان در آن ما سرعت نور را متغییر میبینیم که این چنین نیست. البته در صورتی که بتوان اثبات کرد که سرعت نور در چند سال اخیر کمتر یا بیشتر شده است ممکن است ناشی از همین تغییرات در مرجع زمان باشد.
زمان در مرجع مورد انتخاب ما با سرعت بسیار زیادی در حال گذر است و هر چه از این مرجع به سمت اجرام نزدیک میشویم زمان کندتر و کندتر میشود تا به گذر زمان بر روی زمین و رویدادهای حاضر میرسیم. هر چه از رویدادها به سمت داخلی اجرام و رویدادهای کوانتومی نزدیک می شویم باز زمان کندتر شده و کندترین زمان را می توانیم بر روی یک فوتون به دست آوریم که گذر زمان صفر می باشد. بنابراین ما می توانیم یک نمودار زمانی از بینهایت تا روی یک فوتون رسم نماییم و بقیه ذرات را در این نمودار قرار دهیم با این نمودار ما می توانیم گذر زمان بر روی اجرام دیگر را به دست آوریم و یا ذرات ناشناختهای که رفتار زمانی مشخصی دارند را در مکان مناسب قرار دهیم؛ درست مانند جدول مندلیف. به اینترتیب ما می توانیم به چینش جدیدی به غیر از جرم و بار الکتریکی برای ذرات دست یابیم که این موضوع می تواند اهمیت موضوع زمان و گذر آن را دو چندان نماید.
پس از این ویرایش از دیدگاه زمان ما به هر ذره و جرمی برچسب زمان و گذر آن را می زنیم و برای بررسی اثرات کوانتومی فارغ از جرم و الکترومغناطیس و نیروهای الکتریکی تنها از دیدگاه گذر زمان بر روی هر ذره اثرات متقابل آن با ذرات دیگر را بررسی می نماییم و پیچیدگیهای موجود در تعاملات ذرات گوناگون را با استفاده از برهم کنشهای گذر زمان در ذرات گوناگون بررسی می نماییم. این موضوع در کوانتوم زمانی بسیار مهم و به درک مفاهیم نسبیتی کمک می نماید.
برهمکنشهای ذرات در جذب و دفع و به وجود آمدن نیروهای دافعه و جاذبه نیز حاصل همین تقابلات در قالبهای زمانی مختلف میباشد به عنوان مثال دو ذرهای که هر کدام درک زمانی یکسانی از فضا دارند یکدیگر را دفع می کنند و ذراتی که گذر زمان برای آنها متفاوت است یکدیگر را جذب می کنند. این موضوع در به وجود آمدن نیروهای مختلف دخیل بوده و درک ما را از فضا و زمان متحول می نماید.
🌱🌸✨🔮✨🌸🌱
#زمان #فیزیک_کوانتوم #فضا_زمان #راهی_بسوی_خدا
@pathwaystogod
@mazeye_malakoot
❄️✨🌨🔮🌨✨❄️
✨✨🎆 زمان از دید آلبرت اینشتین 🎆✨✨
زمان ممکن است گفته شود : که عبارت است از گذشته، حال و آینده؛ اما گذشته سپری شده دیگر موجود نیست!
در حالیکه درمورد آینده می شود گفت که هنوز نیست و حال(همین اکنون) بدهی است که بخشی از زمان نمی شود؛ بنابراین از آنجایی که هیچ قسمتی از زمان وجود ندارد، پس چگونه می تواند زمان بخودی خود وجود داشته باشد؟ حال «اکنون» بیشتر شبیه یک مرز بین دو قسمت زمان گذشته و آینده نسبت به بخشی از زمان است!
ما دوست داریم باور کنیم که سرنوشت چیزی قطعی نیست و اینکه تمام زمان گذشته محو شده و به دست فراموشی سپرده شدهاست.
ولی آیا ممکن است حرکت تنها یک توهم صرف باشد؟
آیا ممکن است گذشته، حال و آینده هم زمان وجود داشته باشند؟
می توان گفت، زمان مانند ماده و فضا، وجود خارجی ندارد؛ در واقع « اتم ها شامل ۹۹٫۹۹۹۹۹۹۹۹ درصد فضای خالی و تهی هستند. » واقعیت آن است که ماده در اصل تهی است.
زمان یعنی تغییر موجود در ماده، و از این تغییر و حرکت در مواد، ذهن ما چیزی به نام “زمان” ساخته است.
زمان بعد چهارم ماده هم نیست.
متذکر می شوم، همانطور که از سقوط اجسام، بر اثر نیروی جاذبه، ذهن ما چیزی به نام بالا و پایین ساخته است ( در حالی که در کل عالم، بالا و پایینی وجود ندارد) و همینطور از تغییر و حرکت موجود در ماده، ذهن ما چیزی به نام زمان ساخته است.
در ضمن زمان ازلی و ابدی هم نیست چون یک سر آن در حال است؛ بنابراین ازل آن نمی تواند در بینهایت باشد.
زمان ابدی هم نخواهد بود و پایانی خواهد داشت، یعنی هر وقت که عمر مواد به پایان برسد زمان هم به پایان خواهد رسید!.
❄️✨🌨🔮🌨✨❄️
#زمان #آینشتین #عمر_زمان #فیزیک_کوانتوم #راهی_بسوی_خدا
@pathwaystogod
@mazeye_malakoot
✨✨🎆 زمان از دید آلبرت اینشتین 🎆✨✨
زمان ممکن است گفته شود : که عبارت است از گذشته، حال و آینده؛ اما گذشته سپری شده دیگر موجود نیست!
در حالیکه درمورد آینده می شود گفت که هنوز نیست و حال(همین اکنون) بدهی است که بخشی از زمان نمی شود؛ بنابراین از آنجایی که هیچ قسمتی از زمان وجود ندارد، پس چگونه می تواند زمان بخودی خود وجود داشته باشد؟ حال «اکنون» بیشتر شبیه یک مرز بین دو قسمت زمان گذشته و آینده نسبت به بخشی از زمان است!
ما دوست داریم باور کنیم که سرنوشت چیزی قطعی نیست و اینکه تمام زمان گذشته محو شده و به دست فراموشی سپرده شدهاست.
ولی آیا ممکن است حرکت تنها یک توهم صرف باشد؟
آیا ممکن است گذشته، حال و آینده هم زمان وجود داشته باشند؟
می توان گفت، زمان مانند ماده و فضا، وجود خارجی ندارد؛ در واقع « اتم ها شامل ۹۹٫۹۹۹۹۹۹۹۹ درصد فضای خالی و تهی هستند. » واقعیت آن است که ماده در اصل تهی است.
زمان یعنی تغییر موجود در ماده، و از این تغییر و حرکت در مواد، ذهن ما چیزی به نام “زمان” ساخته است.
زمان بعد چهارم ماده هم نیست.
متذکر می شوم، همانطور که از سقوط اجسام، بر اثر نیروی جاذبه، ذهن ما چیزی به نام بالا و پایین ساخته است ( در حالی که در کل عالم، بالا و پایینی وجود ندارد) و همینطور از تغییر و حرکت موجود در ماده، ذهن ما چیزی به نام زمان ساخته است.
در ضمن زمان ازلی و ابدی هم نیست چون یک سر آن در حال است؛ بنابراین ازل آن نمی تواند در بینهایت باشد.
زمان ابدی هم نخواهد بود و پایانی خواهد داشت، یعنی هر وقت که عمر مواد به پایان برسد زمان هم به پایان خواهد رسید!.
❄️✨🌨🔮🌨✨❄️
#زمان #آینشتین #عمر_زمان #فیزیک_کوانتوم #راهی_بسوی_خدا
@pathwaystogod
@mazeye_malakoot
❄️✨🌨🔮🌨✨❄️
✨✨🎆 برخوردهای پوسته ای 🎆✨✨
جهان ما می تواند پوسته ی نازک (غشا) شناوری در ابعاد دیگر فضا باشد که مدام به جهان های دیگر برخورد می کند؛ بر طبق یکی از نظریه ها در تئوری «جهان غشایی» (braneworld) فضا ابعاد زیادی دارد و تا زمانی که جاذبه بر آنها اعمال می شود ما در جهان خودمان که تنها دارای سه بعد می باشد حبس شده ایم...
نیل توروک (Neil Turok) از دانشگاه کمبریج و پائول استاینر (Paul Steinhardt) از دانشگاه پرینستون نیوجرسی، در ایالات متحده، در حال بررسی روی نظریه چگونگی رخداد بیگ بنگ در زمانی که جهان ما با جهان همسایه برخورد کرد هستند؛ این تصادف ها و برخوردها مرتب اتفاق می افتد و هر لحظه بیگ بنگ جدیدی را به وجود می آورد؛ بنابراین اگر این مدل از چرخه هستی درست باشد در واقع هستی ما نابود نشدنی است.
❄️✨🌨🔮🌨✨❄️
#برخوردهای_پوسته_ای #جهان_غشایی #کیهانشناسی #فیزیک_کوانتوم #راهی_بسوی_خدا
@pathwaystogod
@mazeye_malakoot
✨✨🎆 برخوردهای پوسته ای 🎆✨✨
جهان ما می تواند پوسته ی نازک (غشا) شناوری در ابعاد دیگر فضا باشد که مدام به جهان های دیگر برخورد می کند؛ بر طبق یکی از نظریه ها در تئوری «جهان غشایی» (braneworld) فضا ابعاد زیادی دارد و تا زمانی که جاذبه بر آنها اعمال می شود ما در جهان خودمان که تنها دارای سه بعد می باشد حبس شده ایم...
نیل توروک (Neil Turok) از دانشگاه کمبریج و پائول استاینر (Paul Steinhardt) از دانشگاه پرینستون نیوجرسی، در ایالات متحده، در حال بررسی روی نظریه چگونگی رخداد بیگ بنگ در زمانی که جهان ما با جهان همسایه برخورد کرد هستند؛ این تصادف ها و برخوردها مرتب اتفاق می افتد و هر لحظه بیگ بنگ جدیدی را به وجود می آورد؛ بنابراین اگر این مدل از چرخه هستی درست باشد در واقع هستی ما نابود نشدنی است.
❄️✨🌨🔮🌨✨❄️
#برخوردهای_پوسته_ای #جهان_غشایی #کیهانشناسی #فیزیک_کوانتوم #راهی_بسوی_خدا
@pathwaystogod
@mazeye_malakoot
❄️✨🌨🔮🌨✨❄️
✨✨🎆 ️چطور می توانیم از عدم (هیچ) يک جهان هستی بسازیم ؟ 🎆✨✨
اگر مجموع ماده جهان را محاسبه کنيد، انرژی آن مثبت است.
اگر مجموع انرژی جهان را حساب کنيد، به علت جاذبه منفی است، جاذبه انرژی منفی دارد، وقتی آنها را با هم جمع می زنیم، به چه عددی مي رسيم؟ صفر❗️
يعنی برای توليد يک هستی اصلا به انرژی نياز نيست، جهان ها رايگان اند «جهان ها رايگان راه اندازي شده اند...»
باز ممکنه بپرسيد اين نمی تونه درست باشه؟ چون بار الکتريکی مثبت و منفی اثرشان از بين نمی رود، پس چطور جهان از هيچ ساخته مي شود؟!
✳️اگر مجموع بارهای مثبت و منفی جهان را جداگانه حساب کنيم و آنها را با هم جمع کنيم، چی بدست میاد؟
بار الکتريکی جهان صفر است❗️
در مورد گردش کهکشان ها چطور؟ آنها در همه جهتی مي چرخند، درسته؟
✳️ اگر تمام اين گردش کهکشان ها را با هم جمع کنيم به صفر می رسیم، پس بعبارتی ديگر جهان چرخش و بار و محتوی انرژی-ماده ی صفر دارد.❗️
به عبارت ديگر :
جهان هستی رايگان است...‼️
«میچیو کاکو »
❄️✨🌨🔮🌨✨❄️
#میچیو_کاکو #فیزیک_کوانتوم #هیچ #جهان_هستی #بار_الکتریکی_صفر #راهی_بسوی_خدا
@pathwaystogod
@mazeye_malakoot
✨✨🎆 ️چطور می توانیم از عدم (هیچ) يک جهان هستی بسازیم ؟ 🎆✨✨
اگر مجموع ماده جهان را محاسبه کنيد، انرژی آن مثبت است.
اگر مجموع انرژی جهان را حساب کنيد، به علت جاذبه منفی است، جاذبه انرژی منفی دارد، وقتی آنها را با هم جمع می زنیم، به چه عددی مي رسيم؟ صفر❗️
يعنی برای توليد يک هستی اصلا به انرژی نياز نيست، جهان ها رايگان اند «جهان ها رايگان راه اندازي شده اند...»
باز ممکنه بپرسيد اين نمی تونه درست باشه؟ چون بار الکتريکی مثبت و منفی اثرشان از بين نمی رود، پس چطور جهان از هيچ ساخته مي شود؟!
✳️اگر مجموع بارهای مثبت و منفی جهان را جداگانه حساب کنيم و آنها را با هم جمع کنيم، چی بدست میاد؟
بار الکتريکی جهان صفر است❗️
در مورد گردش کهکشان ها چطور؟ آنها در همه جهتی مي چرخند، درسته؟
✳️ اگر تمام اين گردش کهکشان ها را با هم جمع کنيم به صفر می رسیم، پس بعبارتی ديگر جهان چرخش و بار و محتوی انرژی-ماده ی صفر دارد.❗️
به عبارت ديگر :
جهان هستی رايگان است...‼️
«میچیو کاکو »
❄️✨🌨🔮🌨✨❄️
#میچیو_کاکو #فیزیک_کوانتوم #هیچ #جهان_هستی #بار_الکتریکی_صفر #راهی_بسوی_خدا
@pathwaystogod
@mazeye_malakoot
🌸✨🌿✨🔮✨🌿✨🌸
✨✨🎆 دیدگاه اسلام درباره جهان های موازی 🎆✨✨
در متون و معارف اسلامی شواهدی دال بر وجود دنیاهای موازی قابل ارائه است و حتی برخی از باورهای اسلامی تنها با این نظریه امکان تبیین علمی می یابند؛ مانند:
✔️میثاق الاهی از ذریه آدم در عالم ذر (آیه 172 سوره اعراف).
✔️وجود افلاک و آسمان ها (در بسیاری از آیات قرآن آسمان به صورت جمع آمده است).
✔️وجود دنیای اجنه، معراج نامه پیامبر اکرم (ص) (احادیث معراج).
✔️برخی از دیدگاه¬های فلاسفه و عرفای اسلامی نیز مؤید وجود دنیاهای موازی است.
فلاسفه اسلامی از جهان، تعبیر به «عالم» کرده ¬اند.
*در دائرة المعارف فارسی درباره اقسام «عالم» و تعاریف آنها آمده است:
عالم، کلمه عربی به معنای جهان، یعنی تمام موجودات و ماسوی اللَّه (به جز ذات خدا)، و در نزد کسانی که قائل به وجود خدا نیستند؛ یعنی مجموع موجودات.
بعضی از قدما عالم را عبارت از مجموع موجودات جسمانی می دانستند، و تعریف آن را طبق نظریه بطلمیوسی چنین می گفتند: «آنچه سطح بیرون فلک اعلی (فلک الافلاک) آن را در بر گرفته است». آنچه در درون سطح بیرونی فلک اعلی است، نیز به عقیده ایشان بر دو قسم بود: عالم علوی یا جهان بالا؛ و عالم سفلی؛ یا جهان زیرین.
عالم علوی شامل افلاک و ستارگان است؛ که از اثیر تشکیل یافته اند.
و عالم سفلی شامل اجسام عنصری یا عناصر چهارگانه (آب، آتش؛ خاک و باد) می باشد. عالم سفلی یا عالم عناصر را عالم کون و فساد (یعنی جهان پیدایش و تباهی) می خواندند؛ زیرا معتقد بودند که عالم علوی که عالم افلاک و ستارگان است، و از جسم اثیری تشکیل یافته، تباهی بردار نیست، و پیدایش و تباهی، خاصّ عالم عناصر است.
اما معتقدان به وجود عالمی غیر از عالم جسمانی به طور کلی به دو عالم قائل بودند: عالم روحانی و عالم جسمانی. علمای اسلام و مفسران و متکلمان بر این دو عالم نام هایی نهاده اند که از قرآن مجید اقتباس شده است؛ مثل: عالم خلق (یعنی عالم جسمانی) و عالم امر (یعنی عالم غیر جسمانی)؛ یا عالم شهادت (عالمی که به حس در می آید یعنی عالم محسوسات یا اجسام)؛ و عالم غیب (عالمی که از حواس انسانی پنهان است و به حس در نمی¬آید؛ یعنی عالم غیر جسمانی). اسامی دیگری نیز به این دو عالم داده شده است، از قبیل عالم ملک و عالم ملکوت؛ عالم تکوین و جهان ازل؛ جهان طبع و جهان خرد (عالم طبیعت و عالم عقل)؛ و جهان جزئی و جهان کلّی.
که تمامی این تعاریف بیانگر؛ تعدد جهان هاست!
🌸✨🌿✨🔮✨🌿✨🌸
#جهان_های_موازی #فیزیک #کوانتوم #نظر_اسلام #علمی #راهی_بسوی_خدا
@pathwaystogod
@mazeye_malakoot
✨✨🎆 دیدگاه اسلام درباره جهان های موازی 🎆✨✨
در متون و معارف اسلامی شواهدی دال بر وجود دنیاهای موازی قابل ارائه است و حتی برخی از باورهای اسلامی تنها با این نظریه امکان تبیین علمی می یابند؛ مانند:
✔️میثاق الاهی از ذریه آدم در عالم ذر (آیه 172 سوره اعراف).
✔️وجود افلاک و آسمان ها (در بسیاری از آیات قرآن آسمان به صورت جمع آمده است).
✔️وجود دنیای اجنه، معراج نامه پیامبر اکرم (ص) (احادیث معراج).
✔️برخی از دیدگاه¬های فلاسفه و عرفای اسلامی نیز مؤید وجود دنیاهای موازی است.
فلاسفه اسلامی از جهان، تعبیر به «عالم» کرده ¬اند.
*در دائرة المعارف فارسی درباره اقسام «عالم» و تعاریف آنها آمده است:
عالم، کلمه عربی به معنای جهان، یعنی تمام موجودات و ماسوی اللَّه (به جز ذات خدا)، و در نزد کسانی که قائل به وجود خدا نیستند؛ یعنی مجموع موجودات.
بعضی از قدما عالم را عبارت از مجموع موجودات جسمانی می دانستند، و تعریف آن را طبق نظریه بطلمیوسی چنین می گفتند: «آنچه سطح بیرون فلک اعلی (فلک الافلاک) آن را در بر گرفته است». آنچه در درون سطح بیرونی فلک اعلی است، نیز به عقیده ایشان بر دو قسم بود: عالم علوی یا جهان بالا؛ و عالم سفلی؛ یا جهان زیرین.
عالم علوی شامل افلاک و ستارگان است؛ که از اثیر تشکیل یافته اند.
و عالم سفلی شامل اجسام عنصری یا عناصر چهارگانه (آب، آتش؛ خاک و باد) می باشد. عالم سفلی یا عالم عناصر را عالم کون و فساد (یعنی جهان پیدایش و تباهی) می خواندند؛ زیرا معتقد بودند که عالم علوی که عالم افلاک و ستارگان است، و از جسم اثیری تشکیل یافته، تباهی بردار نیست، و پیدایش و تباهی، خاصّ عالم عناصر است.
اما معتقدان به وجود عالمی غیر از عالم جسمانی به طور کلی به دو عالم قائل بودند: عالم روحانی و عالم جسمانی. علمای اسلام و مفسران و متکلمان بر این دو عالم نام هایی نهاده اند که از قرآن مجید اقتباس شده است؛ مثل: عالم خلق (یعنی عالم جسمانی) و عالم امر (یعنی عالم غیر جسمانی)؛ یا عالم شهادت (عالمی که به حس در می آید یعنی عالم محسوسات یا اجسام)؛ و عالم غیب (عالمی که از حواس انسانی پنهان است و به حس در نمی¬آید؛ یعنی عالم غیر جسمانی). اسامی دیگری نیز به این دو عالم داده شده است، از قبیل عالم ملک و عالم ملکوت؛ عالم تکوین و جهان ازل؛ جهان طبع و جهان خرد (عالم طبیعت و عالم عقل)؛ و جهان جزئی و جهان کلّی.
که تمامی این تعاریف بیانگر؛ تعدد جهان هاست!
🌸✨🌿✨🔮✨🌿✨🌸
#جهان_های_موازی #فیزیک #کوانتوم #نظر_اسلام #علمی #راهی_بسوی_خدا
@pathwaystogod
@mazeye_malakoot
🍁✨🍃✨🔮✨🍃✨🍁
🎆 زمان در جهانهای موازی میتواند به عقب برگردد:
آیا زمان حاصل حرکت است!؟
یا
حاصل توهمات آدمی...!؟
درک زمان یکی از بزرگترین پرسشهای بی پاسخ در علم فیزیک است، مفهومی که در طول تاریخ؛ ذهن بسیاری از فیلسوفان و دانشمندان را به خود مشغول کرده و آنها را همواره متحیر ساخته است؛ زمان چیست؟
چرا اینطور به نظر میرسد که زمان دارای جهت است؟
مفهومی که از آن به عنوان «پیکان زمان» یاد میشود؛ این مفهوم؛ زمان را نامتقارن معرفی میکند؛ اگرچه اغلب قوانین کیهان کاملا متقارن هستند.
به تازگی، توجیهی برای این قضیه مطرح شده است؛ شان کارول، فیزیکدان موسسه ی فناوری کالیفرنیا (CalTech) و آلن گوث، کیهان شناس دانشگاه ام آی تی، طبق شبیه سازی نشان دادند که پیکانهای زمان به طور طبیعی از یک سیستم کاملا متقارن از معادلات نشات گرفته اند؛ مفهوم پیکان زمان از بررسی و مشاهده ی این قضیه حاصل میشود که زمان برای ما قطعا در حال گذر به نظر می رسد و جهت ِ زمان متناسب با افزایش آنتروپی در جهان میباشد.
آنتروپی به معنای میزان بی نظمی در جهان است؛ به عنوان مثال، یک تخم مرغ سالم نسبت به یک تخم مرغ شکسته، آنتروپی کمتری دارد، وقتی که ما یک تخم مرغ شکسته را میبینیم، میدانیم که این تخم مرغ روزی سالم و بدون شکستگی بوده است.
تجربه به ما میگوید که تکههای این تخم مرغ شکسته مانند تکههای یخ که به سرعت ذوب میشوند، به شکل یک تخم مرغ سالم در نمیآیند و یا تمیز و مرتب کردن یک اتاق به مراتب به انرژی بیشتری نسبت به هم ریختن و کثیف کردن آن اتاق نیاز خواهد داشت.
نتایج تحقیق این دو دانشمند هنوز منتشر نشده، اما آنها توضیح کوتاهی در مورد آن در New Scientists داده اند.
طبق این توضیح، مدل شبیه سازی شده ی آنها شامل تعداد بسیار زیادی از ذراتی است که تحت نیروی گرانشی در حال فعل و انفعال و حرکت در جهات مختلف و به صورت کاملا تصادفی هستند. بعضی از این ذرات به طور طبیعی در محلی متراکم شده و دستهای از ذرات را به وجود میآورند، ( مکانی با آنتروپی کم)، سپس این انبوه ذرات از هم پاشیده و در یک جهت زمانی خاص منتشر میشوند.
بر عکس کل سیستم، آنتروپی هنوز در حال افزایش بوده و این امر نشانگر قابل اعتماد بودن هر دو جهت برای زمان است...
🍁✨🍃✨🔮✨🍃✨🍁
#زمان #برگشت_به_عقب #جهانهای_موازی #فیزیک_کوانتوم #راهی_بسوی_خدا
@pathwaystogod
@mazeye_malakoot
🎆 زمان در جهانهای موازی میتواند به عقب برگردد:
آیا زمان حاصل حرکت است!؟
یا
حاصل توهمات آدمی...!؟
درک زمان یکی از بزرگترین پرسشهای بی پاسخ در علم فیزیک است، مفهومی که در طول تاریخ؛ ذهن بسیاری از فیلسوفان و دانشمندان را به خود مشغول کرده و آنها را همواره متحیر ساخته است؛ زمان چیست؟
چرا اینطور به نظر میرسد که زمان دارای جهت است؟
مفهومی که از آن به عنوان «پیکان زمان» یاد میشود؛ این مفهوم؛ زمان را نامتقارن معرفی میکند؛ اگرچه اغلب قوانین کیهان کاملا متقارن هستند.
به تازگی، توجیهی برای این قضیه مطرح شده است؛ شان کارول، فیزیکدان موسسه ی فناوری کالیفرنیا (CalTech) و آلن گوث، کیهان شناس دانشگاه ام آی تی، طبق شبیه سازی نشان دادند که پیکانهای زمان به طور طبیعی از یک سیستم کاملا متقارن از معادلات نشات گرفته اند؛ مفهوم پیکان زمان از بررسی و مشاهده ی این قضیه حاصل میشود که زمان برای ما قطعا در حال گذر به نظر می رسد و جهت ِ زمان متناسب با افزایش آنتروپی در جهان میباشد.
آنتروپی به معنای میزان بی نظمی در جهان است؛ به عنوان مثال، یک تخم مرغ سالم نسبت به یک تخم مرغ شکسته، آنتروپی کمتری دارد، وقتی که ما یک تخم مرغ شکسته را میبینیم، میدانیم که این تخم مرغ روزی سالم و بدون شکستگی بوده است.
تجربه به ما میگوید که تکههای این تخم مرغ شکسته مانند تکههای یخ که به سرعت ذوب میشوند، به شکل یک تخم مرغ سالم در نمیآیند و یا تمیز و مرتب کردن یک اتاق به مراتب به انرژی بیشتری نسبت به هم ریختن و کثیف کردن آن اتاق نیاز خواهد داشت.
نتایج تحقیق این دو دانشمند هنوز منتشر نشده، اما آنها توضیح کوتاهی در مورد آن در New Scientists داده اند.
طبق این توضیح، مدل شبیه سازی شده ی آنها شامل تعداد بسیار زیادی از ذراتی است که تحت نیروی گرانشی در حال فعل و انفعال و حرکت در جهات مختلف و به صورت کاملا تصادفی هستند. بعضی از این ذرات به طور طبیعی در محلی متراکم شده و دستهای از ذرات را به وجود میآورند، ( مکانی با آنتروپی کم)، سپس این انبوه ذرات از هم پاشیده و در یک جهت زمانی خاص منتشر میشوند.
بر عکس کل سیستم، آنتروپی هنوز در حال افزایش بوده و این امر نشانگر قابل اعتماد بودن هر دو جهت برای زمان است...
🍁✨🍃✨🔮✨🍃✨🍁
#زمان #برگشت_به_عقب #جهانهای_موازی #فیزیک_کوانتوم #راهی_بسوی_خدا
@pathwaystogod
@mazeye_malakoot
🍁✨🍃✨🔮✨🍃✨🍁
🎆 حقیقت جهان، فاقد گذشت زمان است،
اما شناخت ناکامل ما از این حقیقت است که مفهوم زمان را شکل می دهد.
بنابراین زمان از جهل ما شکل می گیرد...!!!
«کارلو روولی»
🍁✨🍃✨🔮✨🍃✨🍁
#گذشت_زمان #جهل #فیزیک_کوانتوم #کارلو_روولی #راهی_بسوی_خدا
🎆 حقیقت جهان، فاقد گذشت زمان است،
اما شناخت ناکامل ما از این حقیقت است که مفهوم زمان را شکل می دهد.
بنابراین زمان از جهل ما شکل می گیرد...!!!
«کارلو روولی»
🍁✨🍃✨🔮✨🍃✨🍁
#گذشت_زمان #جهل #فیزیک_کوانتوم #کارلو_روولی #راهی_بسوی_خدا
🍁✨🍃✨🔮✨🍃✨🍁
✨✨🍥 مکان چهار بعدی – زمان 🍥✨✨
در واقع فاصله ی میان صورت ها، حالات و مواضع یک جسم (و اجسام مختلف یعنی اجسامی است که به نظر ما مختلف می آیند.) مکان چهار بعدی صورت ها، حالات و مواضع را از یکدیگر جدا میکند و همچنین هر یک از آنها را به صورت یک کلّ که برای ما قابل درک نیست به هم می پیوندد؛ این کلّ غیر قابل درک ممکن است از یک جسم فیزیکی در زمان، یا از اجسام مختلف تشکیل شود.
تصوّر چنین «کلِّ زمانی» اگر به یک جسم فیزیکی دلالت کند برای ما آسانتر است.
هرگاه درباره ی جسم فیزیکی انسان بیندیشم در خواهیم یافت که، علاوه بر «مادّه » چیزی هست که با وجود متغیّر بودن او، بدون شک، از تولد تا مرگ به یک صورت باقی میماند.
این چیز لینگا شاریرا ی فلسفه ی هندی یعنی صورتی است که جسم فیزیکی ما در آن قالب گیری شده است؛ فلسفه ی شرق جسم فیزیکی را چیزی ناپایدار یعنی چیزی می داند که با محیط خود در یک حالت دایمی تغییر متقابل است؛ اجزاء می روند و می آیند؛ جسم در ثانیه بعد دیگر مطلقاً جسمی نیست که در یک ثانیه ی قبل بود .
امروز دیگر در مقایسه ی با آنچه دیروز بود کاملاً تفاوت دارد؛ هفت سال بعد جسم کاملا متفاوتی است؛ اما، باوجود این، چیزی هست که از تولد تا مرگ همیشه باقی است؛ ممکن است ظاهر آن تغییر کند اما یکسان می ماند، این لینگا شاریراست.
*لینگا شاریرا صورت یا نقش است .
تغییر می کند اما یکسان می ماند؛ هر نقشی که از یک انسان تصور کنیم لینگا شاریرا نیست؛ اما هرگاه بکوشیم تصور ذهنی یک انسان به صورتی گسترده در زمان، از تولد تا مرگ با تمام جزئیات و ویژگی های کودکی، بلوغ و پیری را رسم کنیم چنین تصویری لینگا شاریرا خواهد بود.
همه ی اشیاء صورت دارند.
می گوییم که هر شیء مستقلی از ماده و صورت تشکیل یافته است؛ همانطور که پیش از این گفته شد منظور ما از « مادّه» علل چندین احساس مرکّب است؛ اما مادّه ی بدون صورت را درک نمی کنیم؛ حتی نمی توانیم به مادّه بدون صورت در ذهن خود بیندیشم.
شی ء مرکب از صورت و مادّه، هرگز پایدار نیست، همواره در ظرف زمان تغییر می یابد.
این اندیشه نیوتن را قادر ساخت نظریه ی مقادیر متغیّر و تغیّرات خود را تکمیل کند؛ نیوتن به این نتیجه رسید که در طبیعت هیچ مقدار ثابتی وجود ندارد؛ فقط مقادیر سیّال متنوع، مقادیر متغیّر، وجود دارند.
🍁✨🍃✨🔮✨🍃✨🍁
#مکانهای_چهاربعدی #لينگاشریرا #فیزیک_کوانتوم #راهی_بسوی_خدا
@pathwaystogod
@mazeye_malakoot
✨✨🍥 مکان چهار بعدی – زمان 🍥✨✨
در واقع فاصله ی میان صورت ها، حالات و مواضع یک جسم (و اجسام مختلف یعنی اجسامی است که به نظر ما مختلف می آیند.) مکان چهار بعدی صورت ها، حالات و مواضع را از یکدیگر جدا میکند و همچنین هر یک از آنها را به صورت یک کلّ که برای ما قابل درک نیست به هم می پیوندد؛ این کلّ غیر قابل درک ممکن است از یک جسم فیزیکی در زمان، یا از اجسام مختلف تشکیل شود.
تصوّر چنین «کلِّ زمانی» اگر به یک جسم فیزیکی دلالت کند برای ما آسانتر است.
هرگاه درباره ی جسم فیزیکی انسان بیندیشم در خواهیم یافت که، علاوه بر «مادّه » چیزی هست که با وجود متغیّر بودن او، بدون شک، از تولد تا مرگ به یک صورت باقی میماند.
این چیز لینگا شاریرا ی فلسفه ی هندی یعنی صورتی است که جسم فیزیکی ما در آن قالب گیری شده است؛ فلسفه ی شرق جسم فیزیکی را چیزی ناپایدار یعنی چیزی می داند که با محیط خود در یک حالت دایمی تغییر متقابل است؛ اجزاء می روند و می آیند؛ جسم در ثانیه بعد دیگر مطلقاً جسمی نیست که در یک ثانیه ی قبل بود .
امروز دیگر در مقایسه ی با آنچه دیروز بود کاملاً تفاوت دارد؛ هفت سال بعد جسم کاملا متفاوتی است؛ اما، باوجود این، چیزی هست که از تولد تا مرگ همیشه باقی است؛ ممکن است ظاهر آن تغییر کند اما یکسان می ماند، این لینگا شاریراست.
*لینگا شاریرا صورت یا نقش است .
تغییر می کند اما یکسان می ماند؛ هر نقشی که از یک انسان تصور کنیم لینگا شاریرا نیست؛ اما هرگاه بکوشیم تصور ذهنی یک انسان به صورتی گسترده در زمان، از تولد تا مرگ با تمام جزئیات و ویژگی های کودکی، بلوغ و پیری را رسم کنیم چنین تصویری لینگا شاریرا خواهد بود.
همه ی اشیاء صورت دارند.
می گوییم که هر شیء مستقلی از ماده و صورت تشکیل یافته است؛ همانطور که پیش از این گفته شد منظور ما از « مادّه» علل چندین احساس مرکّب است؛ اما مادّه ی بدون صورت را درک نمی کنیم؛ حتی نمی توانیم به مادّه بدون صورت در ذهن خود بیندیشم.
شی ء مرکب از صورت و مادّه، هرگز پایدار نیست، همواره در ظرف زمان تغییر می یابد.
این اندیشه نیوتن را قادر ساخت نظریه ی مقادیر متغیّر و تغیّرات خود را تکمیل کند؛ نیوتن به این نتیجه رسید که در طبیعت هیچ مقدار ثابتی وجود ندارد؛ فقط مقادیر سیّال متنوع، مقادیر متغیّر، وجود دارند.
🍁✨🍃✨🔮✨🍃✨🍁
#مکانهای_چهاربعدی #لينگاشریرا #فیزیک_کوانتوم #راهی_بسوی_خدا
@pathwaystogod
@mazeye_malakoot
🌿✨🌸✨🔮✨🌸✨🌿
✨✨🎆 اتحاد دو نيمکره ى مغز 🎆✨✨
⚜️ قسمت دوم :
دانشمندان اعتقاد دارند که ذهن بعد فنی فضا و زمان است؛ فضا زمان چهار بعدی ( طول ، عرض ، ارتفاع ، زمان ) در بعدى به نام ذهن غوطه می خورد؛ یعنی ذهن بعد پنجم است. فضا زمان چهار بعدی است؛ انسان یک موجود سه بعدی است؛ ذهن تا زمانی که در کالبد مادی و سه بعدی انسان محدود است ، قادر به درک بعد چهارم یعنی زمان و وجود خود به عنوان یک وجود مستقل از بدن نیست؛ انسان در چهار بعد مادی و یک بعد غیر مادی زندگی می کند؛ طول ، عرض ، ارتفاع و زمان ابعاد مادی و آگاهی بعد غیر مادی است؛ انسان در دو فضا زندگی می کند؛ فضای مادی و فضای روحانی؛ فضای مادی چهار بعد و فضای روحی یا همان آگاهی بعد پنجم او را تشکیل می دهد؛ فیزیک در تئوری ابر ریسمان ابعاد مادی را تا یازده بعد می رساند؛ آیا ساختار ذهن و آگاهی نسبت به بدن مستقل است؟ طرفداران روح و همه فرا روانشناسان ساختار آگاهی و ذهن را مستقل از بدن فیزیکی می دانند؛ ذهن و آگاهی بعد از مرگ به دوام خود در فضا و زمان ادامه می دهند؛ که در ادیان توحيدی به آن روح می گویند؛ مغز پیچیده ترین و پر ظرفیت ترین ماده موجود در جهان است؛ از حیث فعالیت عجیب ترین فعل و انفعال از هر ستاره ای بزرگ تر و از هر کامپیوتری از حیث ذخیره اطلاعات پر ظرفیت است؛ که شاید هیچگاه بشر به تمامی آن دسترسی پیدا نکند؛ مغز ما و حافظه ما در بعد های پایین فقط گوشت و خون است؛ که متاسفانه می توان با داروی روانگردان ، الکل و؛.. آن را نابود کرد.
«موکتى»
🌿✨🌸✨🔮✨🌸✨🌿
#ابعاد #فضا_زمان #فیزیک #آگاهی #تعالی_معنوی #راهی_بسوی_خدا
@pathwaystogod
@mazeye_malakoot
✨✨🎆 اتحاد دو نيمکره ى مغز 🎆✨✨
⚜️ قسمت دوم :
دانشمندان اعتقاد دارند که ذهن بعد فنی فضا و زمان است؛ فضا زمان چهار بعدی ( طول ، عرض ، ارتفاع ، زمان ) در بعدى به نام ذهن غوطه می خورد؛ یعنی ذهن بعد پنجم است. فضا زمان چهار بعدی است؛ انسان یک موجود سه بعدی است؛ ذهن تا زمانی که در کالبد مادی و سه بعدی انسان محدود است ، قادر به درک بعد چهارم یعنی زمان و وجود خود به عنوان یک وجود مستقل از بدن نیست؛ انسان در چهار بعد مادی و یک بعد غیر مادی زندگی می کند؛ طول ، عرض ، ارتفاع و زمان ابعاد مادی و آگاهی بعد غیر مادی است؛ انسان در دو فضا زندگی می کند؛ فضای مادی و فضای روحانی؛ فضای مادی چهار بعد و فضای روحی یا همان آگاهی بعد پنجم او را تشکیل می دهد؛ فیزیک در تئوری ابر ریسمان ابعاد مادی را تا یازده بعد می رساند؛ آیا ساختار ذهن و آگاهی نسبت به بدن مستقل است؟ طرفداران روح و همه فرا روانشناسان ساختار آگاهی و ذهن را مستقل از بدن فیزیکی می دانند؛ ذهن و آگاهی بعد از مرگ به دوام خود در فضا و زمان ادامه می دهند؛ که در ادیان توحيدی به آن روح می گویند؛ مغز پیچیده ترین و پر ظرفیت ترین ماده موجود در جهان است؛ از حیث فعالیت عجیب ترین فعل و انفعال از هر ستاره ای بزرگ تر و از هر کامپیوتری از حیث ذخیره اطلاعات پر ظرفیت است؛ که شاید هیچگاه بشر به تمامی آن دسترسی پیدا نکند؛ مغز ما و حافظه ما در بعد های پایین فقط گوشت و خون است؛ که متاسفانه می توان با داروی روانگردان ، الکل و؛.. آن را نابود کرد.
«موکتى»
🌿✨🌸✨🔮✨🌸✨🌿
#ابعاد #فضا_زمان #فیزیک #آگاهی #تعالی_معنوی #راهی_بسوی_خدا
@pathwaystogod
@mazeye_malakoot
🌿✨🧘✨🔮✨🧘✨🌿
✨✨🎆 وجود جهان های متعدد 🎆✨✨
☸️ براساس نظریه ابرریسمان در فیزیک، علاوه بر جهان ما جهانهای متعدد دیگری نیز در گستره ابعاد بالاتر کائنات – یعنی فراتر از ابعاد چهارگانه جهان ما – شناور هستند. هر یک از این جهانها میتوانند قوانین بنیادین فیزیک متفاوت و خاص خود را داشته باشند.
⚛️ به عنوان مثال برخی از این جهانها ممکن است مثل جهان ما چهار بُعدی باشند و حتی موجوداتی دقیقاً مثل ما انسانها در آنها زندگی کنند. اما برخی دیگر ممکن است مثلاً هفت بُعدی یا هشت بُعدی و خالی از سکنه باشند. تعداد و نوع ذرات بنیادی هر یک از این جهانها هم با هم متفاوت است. مثلاً ممکن است بعضی از این جهانها اصلاً الکترون نداشته باشند، اما بعضی دیگر ممکن است الکترونهایی با جرم و بارالکتریکی متفاوتی نسبت به جهان ما داشته باشند. حتی ثابتهای بنیادین فیزیک نظیر سرعت سیر نور، ثابت پلانک، ثابت آلفا و … نیز در هریک از این جهانها میتواند متفاوت باشد.
⚛️ محاسبات مبتنی بر نظریه ابرریسمان نشان میدهد که حداقل ۱۰ به توان ۵۰۰ جهان با قوانین فیزیک متفاوت در پهنه اَبَرجهان وجود دارند که قوانین بنیادین هریک از آنها با دیگری متفاوت است. این عدد فوقالعاده بزرگی است و برای آنکه متوجه بزرگی آن شوید، آنرا برحسب تریلیون می نویسیم. با توجه به اینکه هر تریلیون برابر هزار میلیارد است باید گفت که در پهنه کائنات (یا همان اَبَرجهان) حداقل یک تریلیون تریلیون تریلیون تریلیون تریلیون تریلیون تریلیون تریلیون تریلیون تریلیون تریلیون تریلیون تریلیون تریلیون تریلیون تریلیون تریلیون تریلیون تریلیون تریلیون تریلیون تریلیون تریلیون تریلیون تریلیون تریلیون تریلیون تریلیون تریلیون تریلیون تریلیون تریلیون تریلیون تریلیون تریلیون تریلیون تریلیون تریلیون تریلیون تریلیون تریلیون جهان مختلف با قوانین فیزیک متفاوت وجود دارد!
جالب است بدانید که این عدد حتی از تعداد تمامی دانه های ماسه همه صحراهای کُره زمین هم بیشتر است!
⚛️ تازه آنچه بیان شد، تعداد جهانهای با ویژگیهای فیزیکی متفاوت را نشان میدهد ولی تعداد کل جهانها احتمالاً نامتناهی است. اما نامتناهی بودن تعداد جهانها – آن هم جهانهایی با این همه ویژگیهای عجیب و غریب – به لحاظ احتمالات ریاضی عملاً به این معنی است که هر رویداد قابل تصوری ممکن است در این جهانها به وقوع بپیوندد. به همین دلیل هم اصلاً عجیب نیست که بتوان جهانی را پیدا کرد که آلیس در آن سرزمین عجائب واقعا وجود داشته باشد.
🌿✨🧘✨🔮✨🧘✨🌿
#جهانهای_موازی #کوانتوم #فیزیک #ابرریسمان #راهی_بسوی_خدا
@pathwaystogod
@mazeye_malakoot
✨✨🎆 وجود جهان های متعدد 🎆✨✨
☸️ براساس نظریه ابرریسمان در فیزیک، علاوه بر جهان ما جهانهای متعدد دیگری نیز در گستره ابعاد بالاتر کائنات – یعنی فراتر از ابعاد چهارگانه جهان ما – شناور هستند. هر یک از این جهانها میتوانند قوانین بنیادین فیزیک متفاوت و خاص خود را داشته باشند.
⚛️ به عنوان مثال برخی از این جهانها ممکن است مثل جهان ما چهار بُعدی باشند و حتی موجوداتی دقیقاً مثل ما انسانها در آنها زندگی کنند. اما برخی دیگر ممکن است مثلاً هفت بُعدی یا هشت بُعدی و خالی از سکنه باشند. تعداد و نوع ذرات بنیادی هر یک از این جهانها هم با هم متفاوت است. مثلاً ممکن است بعضی از این جهانها اصلاً الکترون نداشته باشند، اما بعضی دیگر ممکن است الکترونهایی با جرم و بارالکتریکی متفاوتی نسبت به جهان ما داشته باشند. حتی ثابتهای بنیادین فیزیک نظیر سرعت سیر نور، ثابت پلانک، ثابت آلفا و … نیز در هریک از این جهانها میتواند متفاوت باشد.
⚛️ محاسبات مبتنی بر نظریه ابرریسمان نشان میدهد که حداقل ۱۰ به توان ۵۰۰ جهان با قوانین فیزیک متفاوت در پهنه اَبَرجهان وجود دارند که قوانین بنیادین هریک از آنها با دیگری متفاوت است. این عدد فوقالعاده بزرگی است و برای آنکه متوجه بزرگی آن شوید، آنرا برحسب تریلیون می نویسیم. با توجه به اینکه هر تریلیون برابر هزار میلیارد است باید گفت که در پهنه کائنات (یا همان اَبَرجهان) حداقل یک تریلیون تریلیون تریلیون تریلیون تریلیون تریلیون تریلیون تریلیون تریلیون تریلیون تریلیون تریلیون تریلیون تریلیون تریلیون تریلیون تریلیون تریلیون تریلیون تریلیون تریلیون تریلیون تریلیون تریلیون تریلیون تریلیون تریلیون تریلیون تریلیون تریلیون تریلیون تریلیون تریلیون تریلیون تریلیون تریلیون تریلیون تریلیون تریلیون تریلیون تریلیون جهان مختلف با قوانین فیزیک متفاوت وجود دارد!
جالب است بدانید که این عدد حتی از تعداد تمامی دانه های ماسه همه صحراهای کُره زمین هم بیشتر است!
⚛️ تازه آنچه بیان شد، تعداد جهانهای با ویژگیهای فیزیکی متفاوت را نشان میدهد ولی تعداد کل جهانها احتمالاً نامتناهی است. اما نامتناهی بودن تعداد جهانها – آن هم جهانهایی با این همه ویژگیهای عجیب و غریب – به لحاظ احتمالات ریاضی عملاً به این معنی است که هر رویداد قابل تصوری ممکن است در این جهانها به وقوع بپیوندد. به همین دلیل هم اصلاً عجیب نیست که بتوان جهانی را پیدا کرد که آلیس در آن سرزمین عجائب واقعا وجود داشته باشد.
🌿✨🧘✨🔮✨🧘✨🌿
#جهانهای_موازی #کوانتوم #فیزیک #ابرریسمان #راهی_بسوی_خدا
@pathwaystogod
@mazeye_malakoot