🎄❄️✨🔮✨❄️🎄
✨✨🕉 دامای بیست و شش (ذکر نام خدا) 🕉✨✨
وقتی که شری، گریبانگیر ما می شود و جانمان را تهدید می کند، و ما در خود قدرت دفع شر را نمی یابیم به ربی پناه می بریم که مدبر ما در تمام حوادث کوچک و بزرگ، و در لحظات سخت و دشوار است. ما در این گونه مواقع خود را به دامن خدایی می اندازیم که معبود واقعی انسان است. الله واحد، و بی شریک و لایتناهی. خدایی که به قول حکیم ابوعلی سینا در هنگام تنهایی و عسرت و به هنگام سختی و درماندگی به یادمان می آید. به همین دلیل شناخت خداوند یکی از نیازهای اساسی واحساسات درونی انسان است. خداوند در اعماق سرشت هرکسی نهفته است. ما با نزدیک شدن به او، از راه شناخت حقیقی و آگاهانه، حتی ترس از مرگ را هم فراموش می کنیم. ما تکامل یافته ایم، تا خدا را بیابیم. خدا شخص نیست. بلکه یک فرآیند است. ما باید با کمک سخت افزار مغز خود خدا را بیابیم. مغز ما از قبل برای این کار برنامه ریزی شده است. و تا این کار را انجام ندهیم، نمی دانیم که، کی هستیم. راه شناخت خدا، رسیدن به آگاهی است. باید آگاهانه قدم در این راه بگذاریم و بار سفر ببندیم و به درون خود برویم تا در آن جا خدا را ملاقات کنیم. وقتی حقیقت خدا در وجود ما بیدار شد. خود بینی و مال اندیشی گذشته را که از جهل ما سرچشمه می گیرد، رها کرده و در مقابل جهان آفرینش متواضع تر می شویم. آدمی هرچقدر از بی ثباتی جهان مادی آگاه ترشود برای پذیرش خدا و نیرو، و انرژی اش آمادگی بیشتری پیدامی کند. او می تواند در این مرحله این انرژی و نیرو را، که از ذات باریتعالی، آن را به دست آورده، برای کمک به دیگران بکار برد. بی شک اگر ما احساس کنیم، که، هستیم و این هستی ما، بخشی ازهستی جهان لایتناهی است و آن را با هوشیاری و قدر شناسی همراه کنیم، حتما به جاودانگی وصل خواهیم شد. آنگاه می توانیم با تمام وجود خدایی را که در درون خود یافته ایم، صدا بزنیم. و تنها صدا زدن نام خدا می تواند تاثیری شگرف برما داشته باشد. چراکه گاه قدرت یک نام به حدی بالاست که با شنیدن آن نام، تصویر متناسب با آن در آگاهی فرد ظاهرمی شود. وقتی ما نام خدا را بر زبان می آوریم، با توجه به اینکه از بی کرانگی و لایتناهی این نام آگاه هستیم تصویری عظیم و بزرگ در مقابلمان شکل می گیرد که ما را به خدا وصل می کند. این قدرت در تکرار نام خداوند هم وجود دارد، چرا که خداوند تمامیت جهان هستی است. وقتی ما به خداوند فکرمی کنیم خصوصیات او را نیز به یاد می آوریم. خصوصیاتی همچون قادرمطلق، حاضرمطلق، دانای مطلق، این یاد آوری به ما نیرو و قدرتی بی کران می دهد. با تکرار نام خداوند می توان همه چیز را به دست آورد .
مهمترین آنها آرامش درونی است. تکرار این نام باعث تصفیه ذهن می شود. در نامهای خداوند قدرت عظیمی وجود دارد که تکرار آنها طبیعت اهریمنی فرد را به طبیعت خالص و الهی تغییرمی دهد. اگر ما بتوانیم با هردم و بازدم یکی از نامهای خداوند را تکرار کنیم و مدتی این کار را هرروز انجام دهیم به وحدت و سرور، با خداوند و صلح و پایداری دست پیدا خواهیم کرد.
حضرت عیسی می فرمایند : با نان تنها، ممکن است که به سختی زنده بمانید ولی با نام خداوند به تنهایی، زنده خواهید ماند .
با تکرار نام خدا، ذهن تصفیه می شود. افکارخوب و خالص در آن انباشته خواهد شد و درنتیجه شخصیت فرد تغییر می یابد و حالات روحانی در او نمایان می شود. با تکرار نام خداوند ذهن تغییرشکل داده، بازسازی و از نو احیاء می شود. با تکرار نام خداوند و یا اندیشیدن به نام او، قلب نیز پاک می شود. نام خدا نیروبخش فوق العاده ای، برای ریشه کن کردن هرنوع بیماری، و داروی اختصاصی، برای هر درمانی است. که سرانجام رهرو، را به وحدت با خدا ی خود می رساند و آگاهی را بالا می برد.
🎄❄️✨🔮✨❄️🎄
#داما #ذکر_نام_خدا #تعالیم_معنوی #راهی_بسوی_خدا
@pathwaystogod
@mazeye_malakoot
✨✨🕉 دامای بیست و شش (ذکر نام خدا) 🕉✨✨
وقتی که شری، گریبانگیر ما می شود و جانمان را تهدید می کند، و ما در خود قدرت دفع شر را نمی یابیم به ربی پناه می بریم که مدبر ما در تمام حوادث کوچک و بزرگ، و در لحظات سخت و دشوار است. ما در این گونه مواقع خود را به دامن خدایی می اندازیم که معبود واقعی انسان است. الله واحد، و بی شریک و لایتناهی. خدایی که به قول حکیم ابوعلی سینا در هنگام تنهایی و عسرت و به هنگام سختی و درماندگی به یادمان می آید. به همین دلیل شناخت خداوند یکی از نیازهای اساسی واحساسات درونی انسان است. خداوند در اعماق سرشت هرکسی نهفته است. ما با نزدیک شدن به او، از راه شناخت حقیقی و آگاهانه، حتی ترس از مرگ را هم فراموش می کنیم. ما تکامل یافته ایم، تا خدا را بیابیم. خدا شخص نیست. بلکه یک فرآیند است. ما باید با کمک سخت افزار مغز خود خدا را بیابیم. مغز ما از قبل برای این کار برنامه ریزی شده است. و تا این کار را انجام ندهیم، نمی دانیم که، کی هستیم. راه شناخت خدا، رسیدن به آگاهی است. باید آگاهانه قدم در این راه بگذاریم و بار سفر ببندیم و به درون خود برویم تا در آن جا خدا را ملاقات کنیم. وقتی حقیقت خدا در وجود ما بیدار شد. خود بینی و مال اندیشی گذشته را که از جهل ما سرچشمه می گیرد، رها کرده و در مقابل جهان آفرینش متواضع تر می شویم. آدمی هرچقدر از بی ثباتی جهان مادی آگاه ترشود برای پذیرش خدا و نیرو، و انرژی اش آمادگی بیشتری پیدامی کند. او می تواند در این مرحله این انرژی و نیرو را، که از ذات باریتعالی، آن را به دست آورده، برای کمک به دیگران بکار برد. بی شک اگر ما احساس کنیم، که، هستیم و این هستی ما، بخشی ازهستی جهان لایتناهی است و آن را با هوشیاری و قدر شناسی همراه کنیم، حتما به جاودانگی وصل خواهیم شد. آنگاه می توانیم با تمام وجود خدایی را که در درون خود یافته ایم، صدا بزنیم. و تنها صدا زدن نام خدا می تواند تاثیری شگرف برما داشته باشد. چراکه گاه قدرت یک نام به حدی بالاست که با شنیدن آن نام، تصویر متناسب با آن در آگاهی فرد ظاهرمی شود. وقتی ما نام خدا را بر زبان می آوریم، با توجه به اینکه از بی کرانگی و لایتناهی این نام آگاه هستیم تصویری عظیم و بزرگ در مقابلمان شکل می گیرد که ما را به خدا وصل می کند. این قدرت در تکرار نام خداوند هم وجود دارد، چرا که خداوند تمامیت جهان هستی است. وقتی ما به خداوند فکرمی کنیم خصوصیات او را نیز به یاد می آوریم. خصوصیاتی همچون قادرمطلق، حاضرمطلق، دانای مطلق، این یاد آوری به ما نیرو و قدرتی بی کران می دهد. با تکرار نام خداوند می توان همه چیز را به دست آورد .
مهمترین آنها آرامش درونی است. تکرار این نام باعث تصفیه ذهن می شود. در نامهای خداوند قدرت عظیمی وجود دارد که تکرار آنها طبیعت اهریمنی فرد را به طبیعت خالص و الهی تغییرمی دهد. اگر ما بتوانیم با هردم و بازدم یکی از نامهای خداوند را تکرار کنیم و مدتی این کار را هرروز انجام دهیم به وحدت و سرور، با خداوند و صلح و پایداری دست پیدا خواهیم کرد.
حضرت عیسی می فرمایند : با نان تنها، ممکن است که به سختی زنده بمانید ولی با نام خداوند به تنهایی، زنده خواهید ماند .
با تکرار نام خدا، ذهن تصفیه می شود. افکارخوب و خالص در آن انباشته خواهد شد و درنتیجه شخصیت فرد تغییر می یابد و حالات روحانی در او نمایان می شود. با تکرار نام خداوند ذهن تغییرشکل داده، بازسازی و از نو احیاء می شود. با تکرار نام خداوند و یا اندیشیدن به نام او، قلب نیز پاک می شود. نام خدا نیروبخش فوق العاده ای، برای ریشه کن کردن هرنوع بیماری، و داروی اختصاصی، برای هر درمانی است. که سرانجام رهرو، را به وحدت با خدا ی خود می رساند و آگاهی را بالا می برد.
🎄❄️✨🔮✨❄️🎄
#داما #ذکر_نام_خدا #تعالیم_معنوی #راهی_بسوی_خدا
@pathwaystogod
@mazeye_malakoot
🌲❄️✨🔮✨❄️🌲
✨✨🕉 دامای بیست وهفت 🕉✨✨
سه نوع آناندا یا شادمانی وجود دارد :
1- شادمانی دنیوی(ویشیاناندا) ،
2- شادمانی پرستش(باجاناندا) ،
3- شادمانی برهمن (برهماناندا).
شادمانی دنیوی همان شادمانی محسوسات است که مردم همواره از آن برخوردار می شوند.
فرد هنگامی که از شادمانی پرستش برخوردار می گردد که نام و القاب خداوند را مناجات می نماید.
شادی برهمن بهره مندی از شهود خداوند است. پس از تجربه شادمانی شهود خداوند بود که ریشی های دوران کهن به فراسوی کلیه قواعد و سنن رفتند.
منظور از طی دوره گذشتن از یکی از انواع سطوح شادمانی که ذکر شد، رسیدن به سطح بالاتر است. شادمانی برهمن توسط انسان نه تنها بصورت نظری ، بلکه بصورت عملی دست یافتنی است.
پس اگر ناگزیر هستید که لذات جسمانی را تجربه کنید ، آن را بنحوی انجام دهید که راه دستیابی به شادمانی پرستش را سد نکند.
کلیه خوشی های جسمانی موجب بدبختی هستند. بایستی در چهارچوب انضباط اخلاقی بدنبال لذات جسمانی باشید. همچنانکه ذهن بیشتر تصفیه می شود ، تمایل حقیقت جو و سالک به لذات جسمانی کمتر می گردد. ،و مبدل به جستجوگری ثابت قدم برای یافتن روح اعلی(خدا) خواهد شد. هنگامی که جستجوگر به آن اندازه از رشد باطنی برسد که روح اعلی را بخاطر خود او و نه هیچ انگیزه دیگری جستجو کند، آنگاه تمایل وی نسبت به لذت نیز متعالی خواهد شد و منجر به کنترل کامل ذهن خواهد شد.
امیال نفسانی را نمی توان ریشه کن کرد اما می توان آنها را تربیت نمود.
اگر تمایلاتمان را به چیزهای پست معطوف کنیم، در موقعیتی پست باقی می مانیم. با بهم پیوستن آنها در جهت اهداف برتر و الی ، ما نیز تعالی می یابیم. پس از آنکه سالک بطور تجربی دریافت که آتمان (روح اعلی ) است ،و نه آمیزه ای از جسم و ذهن ، امیال نفسانی متوقف خواهند شد.
تمایلات بسته به جهتی که به آنها می دهیم ، می توانند دوست یا دشمن ما باشند. اگر بسوی حقایق جهت داده شوند، مبدل به وسیله ای برای رهایی و سرور می شوند و اگر بسوی چیزهای غیر حقیقی جهت یابند مبدل به وسیله ای برای اسارت و بدبختی خواهند شد.
🌲❄️✨🔮✨❄️🌲
#داما #تعالیم_معنوی #راهی_بسوی_خدا
@pathwaystogod
@mazeye_malakoot
✨✨🕉 دامای بیست وهفت 🕉✨✨
سه نوع آناندا یا شادمانی وجود دارد :
1- شادمانی دنیوی(ویشیاناندا) ،
2- شادمانی پرستش(باجاناندا) ،
3- شادمانی برهمن (برهماناندا).
شادمانی دنیوی همان شادمانی محسوسات است که مردم همواره از آن برخوردار می شوند.
فرد هنگامی که از شادمانی پرستش برخوردار می گردد که نام و القاب خداوند را مناجات می نماید.
شادی برهمن بهره مندی از شهود خداوند است. پس از تجربه شادمانی شهود خداوند بود که ریشی های دوران کهن به فراسوی کلیه قواعد و سنن رفتند.
منظور از طی دوره گذشتن از یکی از انواع سطوح شادمانی که ذکر شد، رسیدن به سطح بالاتر است. شادمانی برهمن توسط انسان نه تنها بصورت نظری ، بلکه بصورت عملی دست یافتنی است.
پس اگر ناگزیر هستید که لذات جسمانی را تجربه کنید ، آن را بنحوی انجام دهید که راه دستیابی به شادمانی پرستش را سد نکند.
کلیه خوشی های جسمانی موجب بدبختی هستند. بایستی در چهارچوب انضباط اخلاقی بدنبال لذات جسمانی باشید. همچنانکه ذهن بیشتر تصفیه می شود ، تمایل حقیقت جو و سالک به لذات جسمانی کمتر می گردد. ،و مبدل به جستجوگری ثابت قدم برای یافتن روح اعلی(خدا) خواهد شد. هنگامی که جستجوگر به آن اندازه از رشد باطنی برسد که روح اعلی را بخاطر خود او و نه هیچ انگیزه دیگری جستجو کند، آنگاه تمایل وی نسبت به لذت نیز متعالی خواهد شد و منجر به کنترل کامل ذهن خواهد شد.
امیال نفسانی را نمی توان ریشه کن کرد اما می توان آنها را تربیت نمود.
اگر تمایلاتمان را به چیزهای پست معطوف کنیم، در موقعیتی پست باقی می مانیم. با بهم پیوستن آنها در جهت اهداف برتر و الی ، ما نیز تعالی می یابیم. پس از آنکه سالک بطور تجربی دریافت که آتمان (روح اعلی ) است ،و نه آمیزه ای از جسم و ذهن ، امیال نفسانی متوقف خواهند شد.
تمایلات بسته به جهتی که به آنها می دهیم ، می توانند دوست یا دشمن ما باشند. اگر بسوی حقایق جهت داده شوند، مبدل به وسیله ای برای رهایی و سرور می شوند و اگر بسوی چیزهای غیر حقیقی جهت یابند مبدل به وسیله ای برای اسارت و بدبختی خواهند شد.
🌲❄️✨🔮✨❄️🌲
#داما #تعالیم_معنوی #راهی_بسوی_خدا
@pathwaystogod
@mazeye_malakoot
🌲❄️✨🔮✨❄️🌲
✨✨🕉دامای بیست و هشت 🕉✨✨
🎇 نفس یا روح؟
انسان با یک روح متولد می شود، نه با یک نفس. روح را ما با خود بدنیا می آوریم ، اما نفس چیزی است که جامعه را می سازد ، می تراشد و صیقل می زند. نفس را جامعه می سازد تا شما احساس هویت کنید. چون جست و جو برای یافتن روح خویش ، گاهی سالها و گاه تا آخر عمر بطول می انجامد. در این سال ها ، انسان تحمل بینامی و بی هویتی را ندارد. بنابراین راه ساده تر یعنی جامعه را در پیش می گیرد. جامعه نفس را بر تن انسان می کند.
شما برای آنکه بتوانید زندگی کنید ، باید بدانید که که هستید، باید هویت داشته باشید. هویت شماست که مخاطب دیگران می گردد.
روح شما پاره ای از هستی است ، اما نفس نهادی اجتماعی است.، اگر در طلب یافتن خویشتن واقعی خود هستی، باید زندان نفس را بشکنی و از آن پیله بیرون بیایی. زیرا اگر زندان را نشکنی و تصادفا خویشتن خویش را بیابی، آنوقت سرشتی دوگانه پیدا خواهی کرد : نفس -روح.
این سرشت دوگانه را شیزوفرنی می گوییم. (روان گسیختگی یا دوگانگی شخصیت).
خاطر شما تقسیم خواهد شد. گاهی مانند نفس و گاهی مانند روح رفتار خواهی کرد. و این پریشانی تولید می کند. زندگی به عرصه اضطراب و اندوه مدام تبدیل خواهد شد. تحمل اینچنین زندگی بسیار دشوار خواهد شد.
شما هر شغلی که در جامعه داشته باشید پیرامون نفس شکل گرفته است. نفس خواهان بیشتر و بیشتر داشتن است. پول بیشتر، قدرت بیشتر ، اعتبار و شهرت بیشتر، احترام بیشتر. نفس اشتهایی سیری ناپذیر دارد. متاسفانه نفس با داشتن بیشتر، لایه های بیشتری بر خود می پیچد و ضخیمتر می گردد و بیچارگی انسان از همینجا شروع می گردد.
انسان نمی داند کیست. او خود را با این نفس یکی می داند. دکتر و یا کفاش بودن نقش های اجتماعی هستند، و هیچکدام نقش حقیقی و درونی شما نیست. زمانیکه خویشتن درونی و الهی خود را فراموش کنی و دروغین زندگی کنی، همه کارهایتان دروغین و ریاکارانه خواهد بود. می خندی ولی از دل نیست، عشق می ورزی ، اما عشقت روحانی نیست. کارهایتان مانند کسی است که در خواب راه می رود. و هرچه انجام می دهد نمی داند چه می کند و در خواب اتفاق می افتد.
نفس آدمی بعبارت ساده، همان خواب اوست و روح آدمی ، بیداری او. آزادی حقیقی نه اقتصادی است ، نه اجتماعی، بلکه آزادی حقیقی معنویست، روحانی است. نفس تو را به بردگی می کشاند، اما روح تو را رها می کند.
ممکن است همه جهان سرشار از نور باشد، و شما در تاریکی درونتان زندانی باشید. چه سود که جهان پر از نور باشد، اما ذره ای از آن به درونتان نتابد. بار خویش را سبک کن. هر آنچه که مانع پرواز و رهایی است از وجود پاک کنید و بیرون بریزید.
شناخت خداوند و زندگی و درک زیبایی های آن مستلزم آزادیست. آزادی از زندان درون، آزادی حقیقی است. زندان درون را توهم بوجود می آورد و بیداری آنرا ناپدید می کند. دیوارهای زندان درون به شما تکیه دارند، اگر شانه خالی کنید، فرو خواهند ریخت. ما با عادت ها، تعصبات، جهل، دلبستگی ها و وابستگی هایمان احساس امنیت می کنیم. پرتو هیچ حقیقتی از دیوارهای قطور این زندان تن و نفس نمی تواند گذر کند و به دلمان بتابد.
(هیچکس در جوی کثیفی که به مرداب می ریزد، مروارید صید نخواهد کرد).
نفس منشاء تمام نادانی ها و خرافات و تعصبات کورکورانه است. زندگی موهبتی الهی است. هیچکس با دستان خالی به این دنیای زیبا و دوست داشتنی پا نگذاشته است. دستان ما همگی پر از اولوهیت و روحانیت است. اما بایستی آنرا کشف کنیم و آنرا به فعلیت برسانیم. ما بایستی در زیبا کردن این دنیا نقشی داشته باشیم.
شما و بودا و عیسی و... از یک خمیر مایه اید. اگر بودا توانسته به چنان ارافاعی از فرزانگی و زیبایی برسد، پس ما هم می توانیم. شاید هم حتی فراتر از آنان صعود معنوی را تجربه کنید. چون سه و یا دو هزار سال از آنان جلوترید.
(جز تو هیچکس مانع عروج معنوی تو نیست... )
🌲❄️✨🔮✨❄️🌲
#داما #تعالیم_معنوی #راهی_بسوی_خدا
@pathwaystogod
@mazeye_malakoot
✨✨🕉دامای بیست و هشت 🕉✨✨
🎇 نفس یا روح؟
انسان با یک روح متولد می شود، نه با یک نفس. روح را ما با خود بدنیا می آوریم ، اما نفس چیزی است که جامعه را می سازد ، می تراشد و صیقل می زند. نفس را جامعه می سازد تا شما احساس هویت کنید. چون جست و جو برای یافتن روح خویش ، گاهی سالها و گاه تا آخر عمر بطول می انجامد. در این سال ها ، انسان تحمل بینامی و بی هویتی را ندارد. بنابراین راه ساده تر یعنی جامعه را در پیش می گیرد. جامعه نفس را بر تن انسان می کند.
شما برای آنکه بتوانید زندگی کنید ، باید بدانید که که هستید، باید هویت داشته باشید. هویت شماست که مخاطب دیگران می گردد.
روح شما پاره ای از هستی است ، اما نفس نهادی اجتماعی است.، اگر در طلب یافتن خویشتن واقعی خود هستی، باید زندان نفس را بشکنی و از آن پیله بیرون بیایی. زیرا اگر زندان را نشکنی و تصادفا خویشتن خویش را بیابی، آنوقت سرشتی دوگانه پیدا خواهی کرد : نفس -روح.
این سرشت دوگانه را شیزوفرنی می گوییم. (روان گسیختگی یا دوگانگی شخصیت).
خاطر شما تقسیم خواهد شد. گاهی مانند نفس و گاهی مانند روح رفتار خواهی کرد. و این پریشانی تولید می کند. زندگی به عرصه اضطراب و اندوه مدام تبدیل خواهد شد. تحمل اینچنین زندگی بسیار دشوار خواهد شد.
شما هر شغلی که در جامعه داشته باشید پیرامون نفس شکل گرفته است. نفس خواهان بیشتر و بیشتر داشتن است. پول بیشتر، قدرت بیشتر ، اعتبار و شهرت بیشتر، احترام بیشتر. نفس اشتهایی سیری ناپذیر دارد. متاسفانه نفس با داشتن بیشتر، لایه های بیشتری بر خود می پیچد و ضخیمتر می گردد و بیچارگی انسان از همینجا شروع می گردد.
انسان نمی داند کیست. او خود را با این نفس یکی می داند. دکتر و یا کفاش بودن نقش های اجتماعی هستند، و هیچکدام نقش حقیقی و درونی شما نیست. زمانیکه خویشتن درونی و الهی خود را فراموش کنی و دروغین زندگی کنی، همه کارهایتان دروغین و ریاکارانه خواهد بود. می خندی ولی از دل نیست، عشق می ورزی ، اما عشقت روحانی نیست. کارهایتان مانند کسی است که در خواب راه می رود. و هرچه انجام می دهد نمی داند چه می کند و در خواب اتفاق می افتد.
نفس آدمی بعبارت ساده، همان خواب اوست و روح آدمی ، بیداری او. آزادی حقیقی نه اقتصادی است ، نه اجتماعی، بلکه آزادی حقیقی معنویست، روحانی است. نفس تو را به بردگی می کشاند، اما روح تو را رها می کند.
ممکن است همه جهان سرشار از نور باشد، و شما در تاریکی درونتان زندانی باشید. چه سود که جهان پر از نور باشد، اما ذره ای از آن به درونتان نتابد. بار خویش را سبک کن. هر آنچه که مانع پرواز و رهایی است از وجود پاک کنید و بیرون بریزید.
شناخت خداوند و زندگی و درک زیبایی های آن مستلزم آزادیست. آزادی از زندان درون، آزادی حقیقی است. زندان درون را توهم بوجود می آورد و بیداری آنرا ناپدید می کند. دیوارهای زندان درون به شما تکیه دارند، اگر شانه خالی کنید، فرو خواهند ریخت. ما با عادت ها، تعصبات، جهل، دلبستگی ها و وابستگی هایمان احساس امنیت می کنیم. پرتو هیچ حقیقتی از دیوارهای قطور این زندان تن و نفس نمی تواند گذر کند و به دلمان بتابد.
(هیچکس در جوی کثیفی که به مرداب می ریزد، مروارید صید نخواهد کرد).
نفس منشاء تمام نادانی ها و خرافات و تعصبات کورکورانه است. زندگی موهبتی الهی است. هیچکس با دستان خالی به این دنیای زیبا و دوست داشتنی پا نگذاشته است. دستان ما همگی پر از اولوهیت و روحانیت است. اما بایستی آنرا کشف کنیم و آنرا به فعلیت برسانیم. ما بایستی در زیبا کردن این دنیا نقشی داشته باشیم.
شما و بودا و عیسی و... از یک خمیر مایه اید. اگر بودا توانسته به چنان ارافاعی از فرزانگی و زیبایی برسد، پس ما هم می توانیم. شاید هم حتی فراتر از آنان صعود معنوی را تجربه کنید. چون سه و یا دو هزار سال از آنان جلوترید.
(جز تو هیچکس مانع عروج معنوی تو نیست... )
🌲❄️✨🔮✨❄️🌲
#داما #تعالیم_معنوی #راهی_بسوی_خدا
@pathwaystogod
@mazeye_malakoot
ی- وجود. دلبستگی شرط وجود است. مراد از وجود جریان فعال درست و نادرست یا سالم و ناسالم کَرْمَهای یا کرداریِ شدن است. وجود دو جنبه دارد، یکی که کننده یعنی فعال است و وجودِ کارما خوانده میشود، یعنی کردارهای خوب و بدی که کارما را میسازند؛ دیگری جنبهی پذیرندهی شدن است، که وجود مجدد یا دوباره زاییده شدن است. وجود مجدد سه سطح دارد، وجود در جهان کام، وجود در جهان شکل یا مادهی لطیف و وجود در جهان بیشکل یا نامادّی.
ک- از وجود، زاییدهشدن پیدا میشود. این زاییدهشدن در واقع همان دوباره زاییده شدن است. یعنی از وجودِ کَرْمَهی سالم و ناسالم وجود مجدد پیدا میشود با نشانههای جسمی و روانی خاص آن.
ل- پیری و مرگ. چون زاییده شدن هست، پیری و مرگ نیز به ناگزیر هستند، و در نتیجه رنج و اندوه نیز خواهد بود.
دربارهی اهمیت این زنجیر علّی همین بس که بودا گفته است: «هر که زنجیر علّی را بفهمد، آیین را میفهمد».
🌲❄️✨🔮✨❄️🌲
#داما #تعالیم_معنوی #زنجیر_علی #راهی_بسوی_خدا
@pathwaystogod
@mazeye_malakoot
ک- از وجود، زاییدهشدن پیدا میشود. این زاییدهشدن در واقع همان دوباره زاییده شدن است. یعنی از وجودِ کَرْمَهی سالم و ناسالم وجود مجدد پیدا میشود با نشانههای جسمی و روانی خاص آن.
ل- پیری و مرگ. چون زاییده شدن هست، پیری و مرگ نیز به ناگزیر هستند، و در نتیجه رنج و اندوه نیز خواهد بود.
دربارهی اهمیت این زنجیر علّی همین بس که بودا گفته است: «هر که زنجیر علّی را بفهمد، آیین را میفهمد».
🌲❄️✨🔮✨❄️🌲
#داما #تعالیم_معنوی #زنجیر_علی #راهی_بسوی_خدا
@pathwaystogod
@mazeye_malakoot
🌱🌸✨🔮✨🌸🌱
✨✨🕉 دامای سی 🕉✨✨
☸️ اخلاقیات و اولوهیت :
یک انسان مذهبی، همیشه اخلاقی است. زیرا دین تجربه ی اولوهیت است؛ کسی که حضور خدا را تجربه کرده باشد، چگونه می تواند غیر اخلاقی باشد؟! در واقع اوست که معیار و عامل تعیین کننده است. هر عملی که از یک انسان به روشنی رسیده سر بزند، اخلاقی است. راه دیگری برای تعیین اخلاق نیست.
چنین نیست که او تلاش کند آنچه را که خلاقی است انجام دهد، هر کاری بکند، اخلاقی خواهد بود. او نمی تواند به کسی آسیب بزند، او برای جهان هستی یک برکت است. وقتی که خداوند به او برکت داده باشد، چه چیزی برایش باقی مانده است، بجز اینکه برای جهان هستی یک برکت باشد. آنچه را که خداوند به او بخشیده است، او به بخشیدنش به دیگران ادامه می دهد. قلب او سرشار از سرور است. و سرور شروع می کند به سر ریز شدن. آن سر ریز شدن سرور، اخلاق واقعی است. اخلاقیات یعنی مهر و محبت، اخلاقیات یعنی عشق، اخلاقیات یعنی خلاقیت، اخلاقیات یعنی دنیا را بیش از آنچه که یافتی، زیبا کنی. آن را قدری زیباتر ترک کنی. به زندگی جلوه ای تازه و به جهان هستی بعدی جدید ببخشی.
انسان غیر اخلاقی ویرانگر است. او چون رنجور است، فقط می تواند رنجش را با دیگران سهیم شود. بیاد بسپار فقط می توانی چیزی را به دیگران بدهی که آنرا داشته باشی. اگر رنجور باشی، هرچه را که بگویی مهم نیست، دیگران را رنجور خواهی ساخت. اگر مسرور باشی، نیازی نیست چیزی بگویی، دیگران را مسرور خواهی کرد. خود حضورت سبب برانگیخته شدن سرور در دیگران می شود. خود حضورت سبب ایجاد نوعی همزمانی در دیگران خواهد شد، موسیقی تو، عصاره ات، اما چی از شادی خلق می کند، هر آنچه که در نزدیکی ات باشد، از آن سرور واگیر پیدا می کند و از شعف تو سرمست می شود، و اخلاقیات یعنی همین.
مردمی هستند که شخصیت می پرورند و اخلاقیات را می کارند، و اخلاق گرایان بزرگی می شوند. خلوص گراها بسیار با زهد و تقوی! آنان فقط کارهای درست انجام می دهند ولی این عملی تحمیلی است، خودانگیخته نیست، به سبب درون خودشان نیست. یک نما و سر در است.
آنان در درونشان دقیقا ضد این هستند. آنان منافق هستند. یک چیز را می گویند و درست مخالف آن را عمل می کنند. آنان عملی را انجام می دهند ولی وجودشان با آن همخوانی ندارد. آنان شکاف برداشته شده و دچار شکاف شخصیتی هستند . (shizophrenic)
به دلیل همین اخلاقیات کاشته شده است که تمام بشریت در وضعیت شکاف شخصیتی قرار دارد. هر کسی کم یا بیش یک منافق شده است. جامعه تو را وادار می کند که چنین باشی، اگر چنین نکنی، نمی توانی زندگی کنی. این تقریبا الزامی شده است که تو واقعیت خودت را نشان ندهی، تو فقط آنچه را نشان می دهی که مردم می خواهند نشان بدهی. و هر چیز دیگر را در درون پنهان می کنی. ولی در اینصورت وجود درونی تو به انباشتن سموم و زهر ها ادامه می دهد و در درون، در دوزخ بسر می بری و در بیرون با گلهای زیبا تزیین شده ای و آن گلها نیز مصنوعی هستند زیرا نمی توانند گلهای واقعی باشند. گل های واقعی به ریشه هایی در درون تو نیاز دارند. یک انسان واقعا مذهبی، هیچ گونه اخلاقیاتی را بر خودش تحمیل نکرده است.
اخلاقیات او از معرفتش سر می زند، او سعی ندارد که درست باشد، او نمی کوشد از خطا پرهیز کند، او فقط هوشیار می ماند و از روی هوشیاری اش عمل می کند و آنگاه هر عملی انجام دهد، درست است. در واقع، انجام عملی خطا از روی هوشیاری ناممکن است.
دین بر اساس مراقبه قرار دارد، نه بر اساس اخلاقیات. دیانت در معرفت ریشه دارد، نه در شخصیت. انسان واقعا مذهبی ابدا شخصیتی ندارد. او بدون شخصیت (characterless)است.
ولی بگذارید بدون شخصیت را تعریف کنیم. گناهکار و قدیس هر دو دارای شخصیت هستند، اما انسان واقعا مذهبی بدون شخصیت است. او نه خوب است نه بد. او ورای اینها قرار دارد. او شخصیتی ندارد. زیرا از روی گذشته عمل نمی کند. لحظه به لحظه عمل می کند. خودانگیخته عمل می کند. او فرمول های از پیش آماده شده ندارد، شیارهای ثابت و همیشگی ندارد. او از روی عادتها عمل نمی کند و شخصیت یعنی همین. ایجاد حالات خوب شخصیت خوب است و ایجاد عادات بد، شخصیت بد است.
ایجاد معرفت و آگاهی، نه عادات، بلکه دیانت است.
🌱🌸✨🔮✨🌸🌱
#داما #تعالیم_معنوی #اخلاقیات #راهی_بسوی_خدا
@pathwaystogod
@mazeye_malakoot
✨✨🕉 دامای سی 🕉✨✨
☸️ اخلاقیات و اولوهیت :
یک انسان مذهبی، همیشه اخلاقی است. زیرا دین تجربه ی اولوهیت است؛ کسی که حضور خدا را تجربه کرده باشد، چگونه می تواند غیر اخلاقی باشد؟! در واقع اوست که معیار و عامل تعیین کننده است. هر عملی که از یک انسان به روشنی رسیده سر بزند، اخلاقی است. راه دیگری برای تعیین اخلاق نیست.
چنین نیست که او تلاش کند آنچه را که خلاقی است انجام دهد، هر کاری بکند، اخلاقی خواهد بود. او نمی تواند به کسی آسیب بزند، او برای جهان هستی یک برکت است. وقتی که خداوند به او برکت داده باشد، چه چیزی برایش باقی مانده است، بجز اینکه برای جهان هستی یک برکت باشد. آنچه را که خداوند به او بخشیده است، او به بخشیدنش به دیگران ادامه می دهد. قلب او سرشار از سرور است. و سرور شروع می کند به سر ریز شدن. آن سر ریز شدن سرور، اخلاق واقعی است. اخلاقیات یعنی مهر و محبت، اخلاقیات یعنی عشق، اخلاقیات یعنی خلاقیت، اخلاقیات یعنی دنیا را بیش از آنچه که یافتی، زیبا کنی. آن را قدری زیباتر ترک کنی. به زندگی جلوه ای تازه و به جهان هستی بعدی جدید ببخشی.
انسان غیر اخلاقی ویرانگر است. او چون رنجور است، فقط می تواند رنجش را با دیگران سهیم شود. بیاد بسپار فقط می توانی چیزی را به دیگران بدهی که آنرا داشته باشی. اگر رنجور باشی، هرچه را که بگویی مهم نیست، دیگران را رنجور خواهی ساخت. اگر مسرور باشی، نیازی نیست چیزی بگویی، دیگران را مسرور خواهی کرد. خود حضورت سبب برانگیخته شدن سرور در دیگران می شود. خود حضورت سبب ایجاد نوعی همزمانی در دیگران خواهد شد، موسیقی تو، عصاره ات، اما چی از شادی خلق می کند، هر آنچه که در نزدیکی ات باشد، از آن سرور واگیر پیدا می کند و از شعف تو سرمست می شود، و اخلاقیات یعنی همین.
مردمی هستند که شخصیت می پرورند و اخلاقیات را می کارند، و اخلاق گرایان بزرگی می شوند. خلوص گراها بسیار با زهد و تقوی! آنان فقط کارهای درست انجام می دهند ولی این عملی تحمیلی است، خودانگیخته نیست، به سبب درون خودشان نیست. یک نما و سر در است.
آنان در درونشان دقیقا ضد این هستند. آنان منافق هستند. یک چیز را می گویند و درست مخالف آن را عمل می کنند. آنان عملی را انجام می دهند ولی وجودشان با آن همخوانی ندارد. آنان شکاف برداشته شده و دچار شکاف شخصیتی هستند . (shizophrenic)
به دلیل همین اخلاقیات کاشته شده است که تمام بشریت در وضعیت شکاف شخصیتی قرار دارد. هر کسی کم یا بیش یک منافق شده است. جامعه تو را وادار می کند که چنین باشی، اگر چنین نکنی، نمی توانی زندگی کنی. این تقریبا الزامی شده است که تو واقعیت خودت را نشان ندهی، تو فقط آنچه را نشان می دهی که مردم می خواهند نشان بدهی. و هر چیز دیگر را در درون پنهان می کنی. ولی در اینصورت وجود درونی تو به انباشتن سموم و زهر ها ادامه می دهد و در درون، در دوزخ بسر می بری و در بیرون با گلهای زیبا تزیین شده ای و آن گلها نیز مصنوعی هستند زیرا نمی توانند گلهای واقعی باشند. گل های واقعی به ریشه هایی در درون تو نیاز دارند. یک انسان واقعا مذهبی، هیچ گونه اخلاقیاتی را بر خودش تحمیل نکرده است.
اخلاقیات او از معرفتش سر می زند، او سعی ندارد که درست باشد، او نمی کوشد از خطا پرهیز کند، او فقط هوشیار می ماند و از روی هوشیاری اش عمل می کند و آنگاه هر عملی انجام دهد، درست است. در واقع، انجام عملی خطا از روی هوشیاری ناممکن است.
دین بر اساس مراقبه قرار دارد، نه بر اساس اخلاقیات. دیانت در معرفت ریشه دارد، نه در شخصیت. انسان واقعا مذهبی ابدا شخصیتی ندارد. او بدون شخصیت (characterless)است.
ولی بگذارید بدون شخصیت را تعریف کنیم. گناهکار و قدیس هر دو دارای شخصیت هستند، اما انسان واقعا مذهبی بدون شخصیت است. او نه خوب است نه بد. او ورای اینها قرار دارد. او شخصیتی ندارد. زیرا از روی گذشته عمل نمی کند. لحظه به لحظه عمل می کند. خودانگیخته عمل می کند. او فرمول های از پیش آماده شده ندارد، شیارهای ثابت و همیشگی ندارد. او از روی عادتها عمل نمی کند و شخصیت یعنی همین. ایجاد حالات خوب شخصیت خوب است و ایجاد عادات بد، شخصیت بد است.
ایجاد معرفت و آگاهی، نه عادات، بلکه دیانت است.
🌱🌸✨🔮✨🌸🌱
#داما #تعالیم_معنوی #اخلاقیات #راهی_بسوی_خدا
@pathwaystogod
@mazeye_malakoot
🌱🌸✨🔮✨🌸🌱
✨✨☯️ دامای سی و یک ☯️✨✨
انسان يك معبد است اما از بيرون فقط مي تواني ديوارهاي اين معبد را ببيني. بسيار عجيب است كه نه فقط ديگران از بيرون بر تو مي نگرند، بلكه تو نيز خودت را از بيرون مي بيني! به آيينه مي نگري تا چهره ات را پيدا كني. به چشمان مردم مي نگري تا تصويرت را ببيني. به مردم گوش مي دهي تا بداني كيستي! آيا خوبي يا بد. خوش اخلاق هستي يا بد اخلاق. گناهكاري يا بي گناه. به راستي عجيب است، زيرا ما خودمان را از درون نمي شناسيم.
نيازي به هيچ آيينه اي نداريم. نيازي نيست كه بنظر ديگران متكي باشيم، ديگران نمي توانند در مورد خداي درون چيزي بگويند. در كانون وجود خود بنشين و شروع به تماشا كن تا حيران شوي؛
بدن تو فقط يك معبد است. خدا در درون توست و هيچ راهي براي يافتن آن از بيرون نيست. نيازي هم نيست كه آنرا از بيرون بيابي. وقتي خداي درونت را بيابي، آنرا در ديگران نيز خواهي يافت. در خواهي يافت كه آنان نيز معبد هستند و بايد خدايي در آنان وجود داشته باشد، زيرا آنان زنده اند و زندگي همان خداست...
خدا را در همه جا خواهي يافت. در درختان، در حيوانها. به هرجا بنگري خدا را خواهي ديد. هر جا زندگي باشد خدا هم خواهد بود؛ و همه هستي معبد خدا خواهد شد...
از اين لحظه به همه چيز با نگاه خير و بركت بنگر. وقتي مي گويم همه چيز، منظورم همه چيز است. حتي وقتي احساس درد مي كني، خير و بركت است. شايد تو نداني، اما آن خير و بركت است. روزي خواهي دانست وخواهي ديد كه درد تو خير و بركت بود. لازم بود، كاملا لازم. كمكي بود براي رشد تو. حتي درد كشيدن نيز خير و بركت است. تو را تزكيه مي كند. به تو كمك مي كند يكپارچه شوي. بچگي ات را از سرت بيرون مي كند و كمك مي كند بالغ شوي.
از درد كشيدن پخته مي شوي. بنگر! مشاهده كن و تلاش كن در همه جا خير و بركت بيابي. خير و بركت گاهي در لباس مبدل است، گاهي چندان مبدل نيست، گاهي كاملا لخت و برهنه است. اما اگر خوب نگاه كني هميشه آنرا خواهي يافت. در موفقيت، در شكست، در درد، در لذت، در زندگي و همچنين در مرگ. آن در تابستان و در زمستان است. در جواني و كهنسالي هست. در سلامتي هست، در بيماري هست. كسي ديندار است كه بتواند در همه جا خير و بركت ببيند و نمي تواند هيچ جا، هيچ نقطه اي را بيابد كه در آن خير و بركت نباشد ...
🌱🌸✨🔮✨🌸🌱
#داما #معبد_درون #تعالیم_معنوی #راهی_بسوی_خدا
@pathwaystogod
@mazeye_malakoot
✨✨☯️ دامای سی و یک ☯️✨✨
انسان يك معبد است اما از بيرون فقط مي تواني ديوارهاي اين معبد را ببيني. بسيار عجيب است كه نه فقط ديگران از بيرون بر تو مي نگرند، بلكه تو نيز خودت را از بيرون مي بيني! به آيينه مي نگري تا چهره ات را پيدا كني. به چشمان مردم مي نگري تا تصويرت را ببيني. به مردم گوش مي دهي تا بداني كيستي! آيا خوبي يا بد. خوش اخلاق هستي يا بد اخلاق. گناهكاري يا بي گناه. به راستي عجيب است، زيرا ما خودمان را از درون نمي شناسيم.
نيازي به هيچ آيينه اي نداريم. نيازي نيست كه بنظر ديگران متكي باشيم، ديگران نمي توانند در مورد خداي درون چيزي بگويند. در كانون وجود خود بنشين و شروع به تماشا كن تا حيران شوي؛
بدن تو فقط يك معبد است. خدا در درون توست و هيچ راهي براي يافتن آن از بيرون نيست. نيازي هم نيست كه آنرا از بيرون بيابي. وقتي خداي درونت را بيابي، آنرا در ديگران نيز خواهي يافت. در خواهي يافت كه آنان نيز معبد هستند و بايد خدايي در آنان وجود داشته باشد، زيرا آنان زنده اند و زندگي همان خداست...
خدا را در همه جا خواهي يافت. در درختان، در حيوانها. به هرجا بنگري خدا را خواهي ديد. هر جا زندگي باشد خدا هم خواهد بود؛ و همه هستي معبد خدا خواهد شد...
از اين لحظه به همه چيز با نگاه خير و بركت بنگر. وقتي مي گويم همه چيز، منظورم همه چيز است. حتي وقتي احساس درد مي كني، خير و بركت است. شايد تو نداني، اما آن خير و بركت است. روزي خواهي دانست وخواهي ديد كه درد تو خير و بركت بود. لازم بود، كاملا لازم. كمكي بود براي رشد تو. حتي درد كشيدن نيز خير و بركت است. تو را تزكيه مي كند. به تو كمك مي كند يكپارچه شوي. بچگي ات را از سرت بيرون مي كند و كمك مي كند بالغ شوي.
از درد كشيدن پخته مي شوي. بنگر! مشاهده كن و تلاش كن در همه جا خير و بركت بيابي. خير و بركت گاهي در لباس مبدل است، گاهي چندان مبدل نيست، گاهي كاملا لخت و برهنه است. اما اگر خوب نگاه كني هميشه آنرا خواهي يافت. در موفقيت، در شكست، در درد، در لذت، در زندگي و همچنين در مرگ. آن در تابستان و در زمستان است. در جواني و كهنسالي هست. در سلامتي هست، در بيماري هست. كسي ديندار است كه بتواند در همه جا خير و بركت ببيند و نمي تواند هيچ جا، هيچ نقطه اي را بيابد كه در آن خير و بركت نباشد ...
🌱🌸✨🔮✨🌸🌱
#داما #معبد_درون #تعالیم_معنوی #راهی_بسوی_خدا
@pathwaystogod
@mazeye_malakoot
🌱🌸✨🔮✨🌸🌱
✨✨🕉 دامای سی و دو : اختیار 🕉✨✨
بزرگترین نعمتی که خداوند به آدم ارزانی داشت، قدرت اختیار بود که جز انسان، بقیه ی موجودات از آن بی بهره اند و فقط در حد غریزی عمل می کنند؛
اختیار باعث می شود که ما راه را انتخاب کنیم یا چاه را؛
خداوند در بهشت نا آگاهی، به ادم گفت به آن درخت نزدیک نشو؛
یعنی هم می توانی نزدیک بشوی و هم نه، پس اختیار را به انسان داد تا خودش مسیر خودش را انتخاب کند.
پس خداوند با تفویض اختیار، خواست این را یاد دهد که در این مسیر رشد، از هر راهی می خواهی بیا، ولی این را بدان همه ی راهها به من ختم می شود و اگر می خواهی زودتر به من برسی، راه مستقیم را بیا که کوتاهترین راه هاست...
حال سالک عارف می تواند با رساندن خود به درجه ی تسلیم ، این راه را هر چه بیشتر کوتاه تر کرده و از راهی که حضرت حق نشان می دهد راهرو حق شود.
🌱🌸✨🔮✨🌸🌱
#داما #اختیار #نعالیم_معنوی #راهی_بسوی_خدا
@pathwaystogod
@mazeye_malakoot
✨✨🕉 دامای سی و دو : اختیار 🕉✨✨
بزرگترین نعمتی که خداوند به آدم ارزانی داشت، قدرت اختیار بود که جز انسان، بقیه ی موجودات از آن بی بهره اند و فقط در حد غریزی عمل می کنند؛
اختیار باعث می شود که ما راه را انتخاب کنیم یا چاه را؛
خداوند در بهشت نا آگاهی، به ادم گفت به آن درخت نزدیک نشو؛
یعنی هم می توانی نزدیک بشوی و هم نه، پس اختیار را به انسان داد تا خودش مسیر خودش را انتخاب کند.
پس خداوند با تفویض اختیار، خواست این را یاد دهد که در این مسیر رشد، از هر راهی می خواهی بیا، ولی این را بدان همه ی راهها به من ختم می شود و اگر می خواهی زودتر به من برسی، راه مستقیم را بیا که کوتاهترین راه هاست...
حال سالک عارف می تواند با رساندن خود به درجه ی تسلیم ، این راه را هر چه بیشتر کوتاه تر کرده و از راهی که حضرت حق نشان می دهد راهرو حق شود.
🌱🌸✨🔮✨🌸🌱
#داما #اختیار #نعالیم_معنوی #راهی_بسوی_خدا
@pathwaystogod
@mazeye_malakoot
🌱🌸✨🔮✨🌸🌱
✨✨🕉 دامای سی و سه 🕉✨✨
ما در جستجوي خانه اي هستيم. همه، آگاهانه يا نا آگاه، باخبر يا بي خبر، كورمال كورمال به دنبال يك خانه هستند. جايي در ژرفاي وجودمان احساس مي كنيم كه صاحب خانه اي هستيم. اين احساس بسيار مبهم است اما بطور كامل از ياد نرفته و هيچكس آنرا فراموش نكرده است. به كشوري دوردست مي ماند. روزگاري كه تو شاد و خوشحال بودي. هيچ تشويش و نگراني، درد و رنج و هيچ مسووليتي نداشتي. زندگي شادماني كامل و يك رقص و آواز بود. اين احساس هنوز در جايي در ژرفاي وجود تو در تكاپوست. همچنان تو را فرا مي خواند تا دوباره پيدايش كني. تمام اديان از اين ميل و احساس بوجود آمده اند، و گرنه هيچ دليلي براي وجود دين نبود، زيرا دين هيچ هدف عملي را برآورده نمي كند. به همين دليل از نظر انساني كه عمل گراست، دين چيزي بيهوده جلوه مي كند. هيچ فايده اي ندارد. تلف كردن وقت است. تو مي توانستي چيزي توليد كني ولي هيچ كاري انجام نمي دهي. اما اگر انسان عمل گرا، نيم نگاهي به ژرفاي وجود بيندازد اين احساس را در جايي نهفته خواهد يافت كه " زندگي اين نيست. اين، همه زندگي نمي تواند باشد. بايد چيزي بيش از اينها وجود داشته باشد. " البته ما بدرستي نمي دانيم كه آن " چيز بيشتر" چيست اما احساسي مداوم، نيرويي شهودي، در درون ما در تكاپوست. دير يا زود بايد به آن گوش داد و هر قدر زودتر به آن گوش داده شود بهتر است، زيرا هيچكس نمي داندكه زندگي، كي به پايان خواهد رسيد. زندگي هر آن ممكن است به پايان برسد. اگر انساني در جواني سرسپرده راستين دين شود و در راه دين گام بگذارد، اين امكان وجود دارد كه آن خانه را بيابد.
🌱🌸✨🔮✨🌸🌱
#داما #تعالیم_معنوی #منزل_درون #راهی_بسوی_خدا
@pathwaystogod
@mazeye_malakoot
✨✨🕉 دامای سی و سه 🕉✨✨
ما در جستجوي خانه اي هستيم. همه، آگاهانه يا نا آگاه، باخبر يا بي خبر، كورمال كورمال به دنبال يك خانه هستند. جايي در ژرفاي وجودمان احساس مي كنيم كه صاحب خانه اي هستيم. اين احساس بسيار مبهم است اما بطور كامل از ياد نرفته و هيچكس آنرا فراموش نكرده است. به كشوري دوردست مي ماند. روزگاري كه تو شاد و خوشحال بودي. هيچ تشويش و نگراني، درد و رنج و هيچ مسووليتي نداشتي. زندگي شادماني كامل و يك رقص و آواز بود. اين احساس هنوز در جايي در ژرفاي وجود تو در تكاپوست. همچنان تو را فرا مي خواند تا دوباره پيدايش كني. تمام اديان از اين ميل و احساس بوجود آمده اند، و گرنه هيچ دليلي براي وجود دين نبود، زيرا دين هيچ هدف عملي را برآورده نمي كند. به همين دليل از نظر انساني كه عمل گراست، دين چيزي بيهوده جلوه مي كند. هيچ فايده اي ندارد. تلف كردن وقت است. تو مي توانستي چيزي توليد كني ولي هيچ كاري انجام نمي دهي. اما اگر انسان عمل گرا، نيم نگاهي به ژرفاي وجود بيندازد اين احساس را در جايي نهفته خواهد يافت كه " زندگي اين نيست. اين، همه زندگي نمي تواند باشد. بايد چيزي بيش از اينها وجود داشته باشد. " البته ما بدرستي نمي دانيم كه آن " چيز بيشتر" چيست اما احساسي مداوم، نيرويي شهودي، در درون ما در تكاپوست. دير يا زود بايد به آن گوش داد و هر قدر زودتر به آن گوش داده شود بهتر است، زيرا هيچكس نمي داندكه زندگي، كي به پايان خواهد رسيد. زندگي هر آن ممكن است به پايان برسد. اگر انساني در جواني سرسپرده راستين دين شود و در راه دين گام بگذارد، اين امكان وجود دارد كه آن خانه را بيابد.
🌱🌸✨🔮✨🌸🌱
#داما #تعالیم_معنوی #منزل_درون #راهی_بسوی_خدا
@pathwaystogod
@mazeye_malakoot
🌱🌸✨🔮✨🌸🌱
✨✨☸️ دامای سی و چهار ☸️✨✨
راههای نادرست بسیاری بسوی خدا وجود دارند اما تنها یک راه درست است. یکی از راههای نادرست این است که تو میتوانی از رویترس به خدا گام برداری. اما آنگاه تو فقط گمان خواهی کرد که در حال حرکت بسوی خدا هستی، هرگز حرکت نخواهی کرد. و به همین دلیل این راه نادرست است. و از این طریق از خدا دورتر میشوی اما نزدیکتر خیر. برخی به انسان میآموزند که از خدا بترسد. انسان دیندار هیچگاه از خدا نمیترسد. او به خدا عشق میورزد.ترس نقطهی منفی و تاریک مقابل عشق است؛ راه نادرست دیگر این است که از روی آزمندی به سوی خدا حرکت کنی. آزمندی به این معناست که تو میخواهی از خدا بهره کشی کنی. آزمندی یعنی اینکه تو آرزوهایی داری که میخواهی بوسیله خدا آنها را برآورده کنی. خدا هدف و مقصود تو نیست. تو پول میخواهی، قدرت میخواهی، بهشت میخواهی، تمام لذتهای بهشت را میخواهی و چون تنها بوسیله خدا میتوان به این چیزها دست یافت، ناگزیر خودت را تسلیم خدا میکنی. اما خدا برای تو یک وسیله است، هدف و مقصود تو نیست و پایین آوردن مقام خدا تا حد یک وسیله کاری است زشت. خدا هدف نهایی است. هیچ چیزی فراتر از او وجود ندارد. یگانه راه درست، راه عشق است. بیشتر عشق بورز. ژرفتر عشق بورز. از بهر عشق، عشق بورز تا آرام آرام از حضوری در پیرامونت آگاه شوی: از حضور خود خدا.
شما موجود کاملا آزاد هستید؛ عاری از هرگونه محدودیت، به همین دلیل است که فقط در عشق، سالم و کامل میشویم؛ زیرا عشق تمام محدودیتها و عنوانها را میزداید. شما را طبقهبندی نمیکند. شما را همانگونه که هستید، میپذیرد. هیچکس به راستی بیمار نیست. در واقع، جامعه بیمار است و مردم قربانی جامعه بیمار هستند. جامعه نیاز به درمان دارد. افراد جامعه فقط به عشق نیاز دارند. جامعه بیمار است و نیازمند درمان. افراد جامعه رنج میبرند، ولی نمیتوانید جامعه را دستگیر کنید. جامعه نامریی است. وقتی میکوشید جامعه را دستگیر کنید، فردی را به جای آن مییابید و او مسئول میشود. در حالیکه او هم خود قربانی است و رنج میبرد. آن شخص نیازمند درک و همدلی است نه درمان؛ او نیازمند عشق است. جامعه شناخت و درکی به او نداده است. جامعه به او عشق نداده است. جامعه در عوض، زندان و زنجیر به او داده است. او را بایگانی کرده، طبقهبندی و عنوان گذاری کرده است: “این تو هستی، این هویت توست. “شما آزادید. این زیبایی و شکوه شماست. نمیتوان گفت شما چه کسی هستید. تصمیم میگیرید هر لحظه چگونه باشد؛ اصلا باشد یا نباشد. هرلحظه تصمیم تازهای وجود دارد؛ زندگی تازه منتشر میشود. یک گناهکار در عرض یک لحظه میتواند پاک و مطهر شود. فردی پاک و مطهر میتواند در یک لحظه، فردی گناهکار شود. بیمار میتواند سالم شود و سالم میتواند بیمار شود. فقط تغییر دادن تصمیم، نگرش و شناخت، همه چیز را تغییر میدهد.
🌱🌸✨🔮✨🌸🌱
#عشق #ترس #پرستش_خدا #تعالیم_معنوی #داما #راهی_بسوی_خدا
@pathwaystogod
@mazeye_malakoot
✨✨☸️ دامای سی و چهار ☸️✨✨
راههای نادرست بسیاری بسوی خدا وجود دارند اما تنها یک راه درست است. یکی از راههای نادرست این است که تو میتوانی از رویترس به خدا گام برداری. اما آنگاه تو فقط گمان خواهی کرد که در حال حرکت بسوی خدا هستی، هرگز حرکت نخواهی کرد. و به همین دلیل این راه نادرست است. و از این طریق از خدا دورتر میشوی اما نزدیکتر خیر. برخی به انسان میآموزند که از خدا بترسد. انسان دیندار هیچگاه از خدا نمیترسد. او به خدا عشق میورزد.ترس نقطهی منفی و تاریک مقابل عشق است؛ راه نادرست دیگر این است که از روی آزمندی به سوی خدا حرکت کنی. آزمندی به این معناست که تو میخواهی از خدا بهره کشی کنی. آزمندی یعنی اینکه تو آرزوهایی داری که میخواهی بوسیله خدا آنها را برآورده کنی. خدا هدف و مقصود تو نیست. تو پول میخواهی، قدرت میخواهی، بهشت میخواهی، تمام لذتهای بهشت را میخواهی و چون تنها بوسیله خدا میتوان به این چیزها دست یافت، ناگزیر خودت را تسلیم خدا میکنی. اما خدا برای تو یک وسیله است، هدف و مقصود تو نیست و پایین آوردن مقام خدا تا حد یک وسیله کاری است زشت. خدا هدف نهایی است. هیچ چیزی فراتر از او وجود ندارد. یگانه راه درست، راه عشق است. بیشتر عشق بورز. ژرفتر عشق بورز. از بهر عشق، عشق بورز تا آرام آرام از حضوری در پیرامونت آگاه شوی: از حضور خود خدا.
شما موجود کاملا آزاد هستید؛ عاری از هرگونه محدودیت، به همین دلیل است که فقط در عشق، سالم و کامل میشویم؛ زیرا عشق تمام محدودیتها و عنوانها را میزداید. شما را طبقهبندی نمیکند. شما را همانگونه که هستید، میپذیرد. هیچکس به راستی بیمار نیست. در واقع، جامعه بیمار است و مردم قربانی جامعه بیمار هستند. جامعه نیاز به درمان دارد. افراد جامعه فقط به عشق نیاز دارند. جامعه بیمار است و نیازمند درمان. افراد جامعه رنج میبرند، ولی نمیتوانید جامعه را دستگیر کنید. جامعه نامریی است. وقتی میکوشید جامعه را دستگیر کنید، فردی را به جای آن مییابید و او مسئول میشود. در حالیکه او هم خود قربانی است و رنج میبرد. آن شخص نیازمند درک و همدلی است نه درمان؛ او نیازمند عشق است. جامعه شناخت و درکی به او نداده است. جامعه به او عشق نداده است. جامعه در عوض، زندان و زنجیر به او داده است. او را بایگانی کرده، طبقهبندی و عنوان گذاری کرده است: “این تو هستی، این هویت توست. “شما آزادید. این زیبایی و شکوه شماست. نمیتوان گفت شما چه کسی هستید. تصمیم میگیرید هر لحظه چگونه باشد؛ اصلا باشد یا نباشد. هرلحظه تصمیم تازهای وجود دارد؛ زندگی تازه منتشر میشود. یک گناهکار در عرض یک لحظه میتواند پاک و مطهر شود. فردی پاک و مطهر میتواند در یک لحظه، فردی گناهکار شود. بیمار میتواند سالم شود و سالم میتواند بیمار شود. فقط تغییر دادن تصمیم، نگرش و شناخت، همه چیز را تغییر میدهد.
🌱🌸✨🔮✨🌸🌱
#عشق #ترس #پرستش_خدا #تعالیم_معنوی #داما #راهی_بسوی_خدا
@pathwaystogod
@mazeye_malakoot
🌿✨🌸✨🔮✨🌸✨🌿
🎆 بودا می گوید : می بینم که بعضی افراد برای یک روز، یک هفته، یک ماه، یک سال و یا چند سال بدنی سالم دارند. اما چه کسی می تواند بگوید که حتی برای مدتی کوتاه دارای ذهنی سالم است مگر یک احمق؟!!
یادتان باشد که حتی کوچکترین و پیش پا افتاده ترین مسائل روزمره زندگی، ذهن را مشغول و گرفتار نگه می دارد.
🌿✨🌸✨🔮✨🌸✨🌿
#بودا #داما #بدن_سالم #ذهن_گرفتار #راهی_بسوی_خدا
@pathwaystogod
@mazeye_malakoot
🎆 بودا می گوید : می بینم که بعضی افراد برای یک روز، یک هفته، یک ماه، یک سال و یا چند سال بدنی سالم دارند. اما چه کسی می تواند بگوید که حتی برای مدتی کوتاه دارای ذهنی سالم است مگر یک احمق؟!!
یادتان باشد که حتی کوچکترین و پیش پا افتاده ترین مسائل روزمره زندگی، ذهن را مشغول و گرفتار نگه می دارد.
🌿✨🌸✨🔮✨🌸✨🌿
#بودا #داما #بدن_سالم #ذهن_گرفتار #راهی_بسوی_خدا
@pathwaystogod
@mazeye_malakoot