ॐ مزه ملکوت ॐ
736 subscribers
8.15K photos
148 videos
12 files
98 links
"روانشناسی، فراروانشناسی، یوگا، مراقبه، مدیتیشن، انرژی مثبت، موفقیت، مباحث علمی، فلسفی و عرفانی ... "

ॐ Pathways to God ॐ
Download Telegram
🍃🍂🌿🌸🌿🍂🍃
📚موجبیت علمی📚
اگر موجبیت علمى صحیح باشد، اصولاً مى توان آینده را پیش گویى کرد و نیازى به طالع بینى نیست. البته در عمل حتى نظریه هاى ساده اى همانند نظریه گرانش نیوتن معادلاتى را به وجود مى آورند که نمى توان آنها را براى بیش از دو ذره، به طور دقیق حل کرد. گذشته از آن، معادلات اغلب خاصیتى به نام آشوب (chaos) دارند، به گونه اى که تغییر کوچکى در موقعیت یا سرعت در یک زمان مشخص مى تواند به رفتارى کاملاً متفاوت در زمانى دیگر منجر شود. همان طور که کسانى که فیلم پارک ژوراسیک را دیده اند مى دانند، یک اختلال کوچک در جایى مى تواند به تغییر بزرگى در جاى دیگر منجر شود. پروانه اى که بال هایش را در توکیو به هم مى زند مى تواند باعث بارش باران در سنترال پارک نیویورک شود. مشکل اینجاست که توالى رویدادها تکرارپذیر نیست. بار دیگر که پروانه بال هایش را به هم مى زند، عوامل متعدد و متفاوت دیگرى حضور دارند و باز هم بر وضعیت آب و هوا تاثیر مى گذارد. به همین دلیل است که پیش بینى وضع آب و هوا اینقدر غیرقابل اعتماد است.
بنابراین اگرچه قوانین الکترودینامیک کوانتوم ما را قادر مى سازد که اصولاً هر چیزى را در شیمى و زیست شناسى محاسبه کنیم، در پیش گویى رفتار انسان براساس معادلات ریاضى موفقیت چندانى نداشتیم. با این همه اغلب دانشمندان به رغم این مشکلات عملى، این ایده را پذیرفته اند که اصولاً آینده قابل پیش گویى است. در نگاه اول شاید به نظر برسد که اصل عدم قطعیت که مى گوید موقعیت و سرعت یک ذره را نمى توان به طور همزمان با دقت اندازه گرفت، موجبیت را با مشکل مواجه سازد. هر چه که موقعیت یک ذره را با دقت بیشترى اندازه بگیریم، دقت اندازه گیرى سرعت کمتر مى شود و برعکس. از بیان موجبیت علمى لاپلاس برمى آید که اگر مکان و سرعت ذرات را در یک زمان مشخص بدانیم، مى توانیم موقعیت و سرعت آنها را هر زمان دیگرى در گذشته و آینده بدانیم. اما در شرایطى که اصل عدم قطعیت مانع از آن مى شود که مکان و سرعت ذرات را در یک زمان مشخص به طور دقیق تعیین کنیم، چگونه مى توانیم حتى اولین گام ها را برداریم. رایانه هاى ما هر چقدر که عالى باشند، وقتى که اطلاعات غلط وارد مى کنیم، پیش گویى هاى غلطى نیز دریافت مى داریم.
با این همه موجبیت به صورت اصلاح شده در نظریه جدیدى که مکانیک کوانتوم (Quantum Mechanics) نام دارد و اصل عدم قطعیت را شامل مى شود، مجدداً مطرح شده است. تقریباً مى توان گفت که در مکانیک کوانتوم مى شود نیمى از آنچه را که از دیدگاه کلاسیک لاپلاس انتظار داریم، به دقت پیش بینى کرد. یک ذره در مکانیک کوانتوم، مکان یا سرعت کاملاً دقیقى ندارد، اما مى توان حالت آن را با استفاده از مفهومى که تابع موج (Wave Function) نام دارد، نشان داد. تابع موج عددى به هر نقطه از فضا نسبت مى دهد که احتمال یافتن ذره مورد نظر را در آن موقعیت بیان مى کند. میزان تغییر تابع موج از یک نقطه به نقطه دیگر بیانگر آن است که سرعت محتمل ذرات مختلف چقدر است. بعضى از توابع موج در نقطه مشخصى از فضا داراى قله اى نیز هستند. در چنین مواردى میزان عدم قطعیت در مکان ذره مقدار کوچکى است. با این همه مى توان در نمودار مشاهده کرد که در چنین مواردى تابع موج در نزدیکى قله موج به سرعت تغییر کرده، از یک طرف بالا رفته و از طرف دیگر پایین مى آید. این نکته بیانگر آن است که توزیع احتمال سرعت در گسترده وسیعى پخش شده است.
از طرف دیگر قطار پیوسته اى از امواج را در نظر بگیرید. در این حالت عدم قطعیت مکان زیاد است، اما سرعت عدم قطعیت کمى دارد. بنابراین در توصیف یک ذره به وسیله تابع موج، سرعت و مکان آن کاملاً مشخص نیست. یعنى در تابع موج اصل عدم قطعیت رعایت شده است. اکنون دریافتیم که تابع موج تمام چیزى است که مى توان به روشنى بیان کرد. حتى نمى توان تصور کرد که ذره سرعت و مکان مشخص دارد که شیطان مى داند، اما از چشم ما پنهان است. این نظریه هاى «متغیرهاى پنهان» نتایجى را پیش گویى مى کند که با مشاهدات هماهنگى ندارد. حتى شیطان هم دچار محدودیت اصل عدم قطعیت است و نمى تواند مکان و سرعت را بداند، او هم فقط مى تواند تابع موج را بداند.
🍃🍂🌿🌸🌿🍂🍃
#موجبیت #کوانتوم #نسبیت #قطعیت #مکانیک #موج
@mazeye_malakoot
🍃🍂🌿🌸🌿🍂🍃
🌋زمان و گذشته🌋
توالی زمانی مفهومی ندارد، چرا که ساختارها در ورای زمان شکل می گیرند. دلیل اینکه توالی زمانی مفهومی ندارد این است که رویه ی شکل گیری، قبل از اینکه ماده شکل خارجی به خود بگیرد شروع می شود. فیزیکدانان کوانتوم آن را « پیش – ماده » می نامند؛
تابع موج کوانتومی
اگر چه تابع موج کوانتومی با دقت بالایی قابل محاسبه است اما نمی توان آنرا ماده به حساب آورد. در واقع هیچ چیز نیست. امواج کوانتومی قادر به حرکت اند ، و بسیار بسیار سریع حرکت می کنند. در حقیقت آنها می توانند سریع تر از نور حرکت کنند. این بدان مفهوم است که آنها قادرند در زمان، رو به عقب یا رو به جلو حرکت کنند. فیزیکدانان ذراتی را که قادر به حرکتِ سریعتر از نور هستند (اگر چنین چیزهایی در واقع وجود داشته باشند) ، را تاکیون می نامند. اینشتین و فیزیکدانان بعد از او نشان دادند هر چیزی که بتواند سریع تر از نور حرکت کند را می توان به صورت توالی زمانی مشاهده کرد. برخی از ناظران، این توالی زمانی را به صورت نمایش یک فیلم مشاهده می کنند، در حالیکه از نظر بقیه، فیلم به صورت پخش می شود. هر چند بسیار خارق العاده و خیالی به نظر می رسد، اما نمونه های ریاضی چنین چیزهایی بسیار خوب تعریف شده اند و می توان گفت که حداقل از نظر ریاضی، به خوبی درک می شوند. خاصیت اصلی دیگر امواج کوانتومی این است که در مکان و زمانی که احتمال وقوع چیزی می رود نمایــان می شود؛ به عبارت دیگر ، معیاری برای احتمال وقوع یک واقعه است. یک تعبیر شگفت انگیز این است که بگوییم این احتمال نه تنها در ذهنِ ما وجود دارد؛ بلکه در فضا – زمان حرکت می کند. به عبارت دیگر ، این موج هم درون ذهن ما و هم خارج از آن در جهان قرار دارد. به طور خلاصه ، موج کوانتومی ، موجی از احتمال است که با سرعتی بیش از سرعت نور حرکت می کند و ذهن ما را به جهانی مادی پیوند می زند.
گذشته از دیدگاه فلسفه
هر آنچه که در "گذشته" اتفاق افتاده است را جبر می نامیم؛ یعنی اگر به گذشته بنگریم به سادگی در می یابیم که هر آنچه در گذشته رخ نموده و انجام شده است غیر قابل تغییر و عوض ناشدنی است، با این نگاه به گذشته با تفکر یعنی مرور، مقایسه و جستجو در اطلاعاتی که از "گذشته" در ذهن ما ذخیره است می توان قانون، منطق و قوانین حاکم بر حوادث را فهمید و دلایل رخداد ها را درک نمود.
این منطق و قوانین همان جبری است که ما می پنداریم جهان بر اساس آن در حال تغییر است و از این منطق و قانون گریزی نیست و بدین سبب "گذشته" ناگزیر است و جبر - در حقیقت شده است آنچه که می بایست.
بدیهی است که ما قدرت تغییر جبر را نداریم و در حقیقت غیر ممکن است که بتوان جبر را تغییر داد ( چه در آنصورت اختیار می باشد و نه جبر!). به بیان ساده تر گذشته چیزی نیست مگر اطلاعاتی ذخیره شده در یک حافظه ( چه یک کتاب، نقاشی، رایانه و یا ذهن بشری ) و به دیگر سخن تاریخ و گذشته چیزی نیست جز بیاد آوردن و به خاطر آوردن اطلاعاتی که در حافظه و ذهن وجود دارد، وهمانگونه که در مطلب " ذهن مشترک" آمد این یاد و خاطره و در حقیقت "گذشته"، می تواند بصورت کتاب، فیلم، اینترنت و... در فضای ذهن مشترک بشری موجود باشد و تنها محدود به فضای ذهنی انسان نیست، می شود آنرا بازخوانی، بازشنود و بازبینی کرد، در حقیقت آنها را مرور نمود.
یک صدای ضبط شده بر یک حافظه ( خواه نوارصوتی، صفحه گرامافون، سی دی (CD)، حافظه رایانه یا اینترنت و ... ) که ما آنرا می شنویم تنها اطلاعاتی است ثبت شده، که "در گذشته" می باشد، می توان آنرا ثبت و ضبط کرد و به آن فکر نمود و به خاطر آورد؛ اما نمی تواند واقع و عملی گردد، چه به محض وقوع و به عمل در آمدن، دیگر نه گذشته که "حا ل" می باشد.
در حقیقت گذشته جز خاطره ای بیش نیست و این خود جبر است.
لازم به توضیح است که در مطلب بالا کلمه گذشته هیچگاه با قید زمان همراه نبوده است، یعنی سخن از "گذشته" در مطلب بالا با زمان گذشته متفاوت می باشد.
🍃🍂🌿🌸🌿🍂🍃
#ماده #زمان #موج #کوانتوم #گذشته #فلسفه
@mazeye_malakoot
🌿🌸🔮🌸🌿

🎆 اندیشه و موج کوانتومی 🎆
⚜️قسمت دوم :

امواج کوانتومی و جاذبه قادر اند با استفاده از نور موجود در فضا به ماده تجسم بخشند؛ که از میدان مغناطیسی یا گرانش نتوانستند فرار کنند ) یا می توانند ماده را به درون فضا بر گردانند؛ از آنجا که انرژی می تواند توسط کف کوانتومی تابش یا جذب شود می تواند از قانون بقای انرژی فراتر برویم؛ خلق اجسام مادی از این طریق اتفاق می افتد؛ از طریق تله کینزی (از طریق ذهن و قدرت های فراذهنی) می توان موج را به ذره و ذره را به موج تبدیل کرد.

«موکتی»

🌿🌸🔮🌸🌿

#اندیشه #موج_کوانتومی #تله_کینزی #قدرتهای_فراذهنی #راهی_بسوی_خدا

@pathwaystogod
@mazeye_malakoot