🌹محفل شهدا🌹
570 subscribers
44.9K photos
36.6K videos
650 files
1.83K links
اللهم صل علی محمد وآل محمد و عجل الفرجهم اینجا محفل شهداست به محفل شهدا خوش آمدید
Download Telegram
بعد از #محمد علی پدرمان در جبهه رفت و آمد می‌کرد اما سه ماه بعد از #شهادت محمد علی #دو قلو‌ها هم عزم رفتن کردند. ابتدا #محسن و بعد هم #مصطفی رفت.😔

بچه‌ ها در مغازه ی ماست‌ بندی کمک دست پدر و مادر بودند. مادر می‌گفت : اگر همه ی شما به جبهه بروید من دست تنها می‌مانم.

شش ماه بعد از رفتن #محسن ، مصطفی گفت : من هم می‌ روم. وقتی مصطفی می‌ خواست برود مادر مخالفت کرد. گفت : محمد علی که #شهید شد. #پدرتان که #جبهه است و #محسن هم که در منطقه است. تو هم که بروی من دست تنها می‌مانم و مغازه باید بچرخد. یکی دیگر از برادرهام هم در سیستان و بلوچستان سرباز بود.😔

اما #محسن می‌گفت : من باید بروم. اجازه نمی‌ دهم که #اسلحه ی برادرم زمین بماند. می‌ روم تا #انتقام محمد علی را بگیرم. محسن بعد از نوشتن #وصیتنامه و #گذراندن دوره ی آموزشی به جبهه رفت.😔

مادر به تمام مساجد و پایگاه‌های اطراف خانه و محله‌ مان سفارش کرده بود مصطفی را ثبت‌نام نکنند. اما برادرم به مسجد جامع گوهر دشت کرج رفت و ثبت‌ نام کرد.
#سردار شهید دفاع مقدس،محمدجواد، (بهمن) درولی
🍃🌷🍃
سال 1340# در دزفول متولد شد. دوران دبستان خود را با موفقیت اما در محرومیت و فقر گذراند.

سالهای ورود به دبیرستانش مصادف شد با اوج خفقان و اختناق ساواک و حکومت پهلوی.

در همان دوران شروع به #مطالعه کرد. #جلسات مخفیانه را به همراه دوستان و برادرانس در خانه برگزار می‌کرد و آنان را همانند خود آماده #قیام علیه حکومت پهلوی می‌کرد.
🍃🌷🍃
ایشان در دوران انقلاب در اکثریت #فعالیت های انقلابی نقش ایفا کرد  و پس از پیروزی انقلاب هم به #عضویت شورای #فرماندهی سپاه دزفول درآمد.
🍃🌷🍃
با آغاز #جنگ تحمیلی، حضور خستگی ناپذیرش در #جبهه های جنگ در بین دوستانش هم #مثال زدنی بود.
🍃🌷🍃
#جبهه های «پاوه» ، «ایلام»، «کوشک و دال پری»، «کرخه»، «دشت عباس و شوش»، «سایت 5»، «پاسگاه زید» و... ایشان را خوب می‌شناختند.
🍃🌷🍃
در سال 61# در آزمون #کنکور شرکت کرد و بعد از کنکور مجددا به #جبهه بازگشت.
🍃🌷🍃
پس از مدتی برادرانش به ایشان اطلاع دادند که در رشته #مهندسی متالوژی دانشگاه «علم و صنعت تهران» قبول شده و باید برای ادامه تحصیل به تهران برود.
🍃🌷🍃
مقاومت کرد  و گفت که « امروز مسئله اصلی کشور #جنگ است». پس از #دو سال وقفه تحصیلی برای تحصیل راهی تهران شد.
🍃🌷🍃
ایشان در حالی که یکی از #دانشجویان ممتاز و رتبه های برتر دانشگاه بود، برای #مرخصی #میان ترم (بهمن ماه) به دزفول بازگشت.
🍃🌷🍃
در زمان #مرخصی و #بازگشت به دزفول بود که از #عملیات والفجر 8 برای #آزاد سازی فاو مطلع شد. به همین دلیل بجای #بازگشت به تهران راهی #جبهه شد.
🍃🌷🍃
به روایت از همرزم#شهید:
#بهمن در شب های سرد زمستان عموماً  باقی #مانده غذای نیروهای #سپاه را عقب خودرو می گذاشت و در #محله های #فقیر نشین شهر می برد و بین #فقرا تقسیم می کرد.
🍃🌷🍃
در شب هایی که عراق دزفول را #تهدید به #موشکباران می کرد، در #ساختمان #سپاه در #آماده باش کامل بسر می برد تا #اولین کسی باشد که در محل #اصابت موشک حضور یابد و به #مردم #کمک برساند.
🍃🌷🍃
در #عملیات فتح فاو "والفجر8" چون بچه ها خسته بودند و زود می خوابیدند.#بهمن بالای سر آنها #حضور می یافت و به آنها #سرکشی می کرد و سپس #نماز شب می خواند.
🍃🌷🍃
#بهمن خواب های عجیبی می‌دید. که همه را هم یادداشت می‌کرد:
1) خواب دیدم برای دومین بار به #مکه مشرف شده‌ام ولی این بار با گذشته فرق می‌کند.
🍃🌷🍃
همه را #نامه‌ #زیارت می‌دادند ولی #موقت می‌توانستند #زیارت کنند؛ اما به دست من نامه‌ای دادند که چند جمله به این #مفهوم نوشته شده بود:
«طواف همیشگی»
🍃🌷🍃
2) #شب سوم شعبان 1406 هجری قمری برابر با 8/1/1365 - تهران، #شهید حسین غیاثی را در خواب دیدم که گفت: «زود بیا که منتظرت هستیم و جایت نیز مشخص و معین شده است»
🍃🌷🍃
پس از این #خواب #بهمن به #دزفول می‌آید و از آنجا به #جبهه اعزام می‌شود. درست در روز 1365/3/20#آسمانی می‌شود.😭😭
🍃🌷🍃
سرانجام#شهید محمد جواد(بهمن)درولی هم درتاریخ  ۲۰#خرداد ۱۳۶۵# در منطقه #فاو به آرزویش که همانا #شهادت در راه #خدا🤍 بود رسید.
🍃🌷🍃
#مزار#شهید:
گلزار #شهدای شهر دزفول.
🍃🌷🍃
شادی ارواح طیبه ی شهدا،امام شهدا،شهدای انقلاب، شهدای دفاع مقدس،شهدای مدافع حرم، شهدای مدافع امنیت، شهدای مدافع سلامت،شهدای هسته ای
و علی الخصوص شهید سرفراز

   💠 شهید محمد جواد( بهمن) درولی 💠

       
                   🌷  صلوات 🌷

التماس دعای فرج وشهادت
#بهمن خواب های عجیبی می‌دید. که همه را هم یادداشت می‌کرد:
1) خواب دیدم برای دومین بار به
#مکه مشرف شده‌ام ولی این بار با گذشته فرق می‌کند.
🍃🌷🍃
همه را
#نامه‌ #زیارت می‌دادند ولی #موقت می‌توانستند #زیارت کنند؛ اما به دست من نامه‌ای دادند که چند جمله به این #مفهوم نوشته شده بود:
«طواف همیشگی»
🍃🌷🍃
2)
#شب سوم شعبان 1406 هجری قمری برابر با 8/1/1365 - تهران، #شهید حسین غیاثی را در خواب دیدم که گفت: «زود بیا که منتظرت هستیم و جایت نیز مشخص و معین شده است»
🍃🌷🍃
پس از این
#خواب #بهمن به #دزفول می‌آید و از آنجا به #جبهه اعزام می‌شود. درست در روز 1365/3/20#آسمانی می‌شود.😭😭
🍃🌷🍃
سرانجام#شهید محمد جواد(بهمن)درولی هم درتاریخ  ۲۰#خرداد ۱۳۶۵# در منطقه
#فاو به آرزویش که همانا #شهادت در راه #خدا🤍 بود رسید.
🍃🌷🍃
#مزار#شهید:
گلزار
#شهدای شهر دزفول.
🍃🌷🍃
شادی ارواح طیبه ی شهدا،امام شهدا،شهدای انقلاب، شهدای دفاع مقدس،شهدای مدافع حرم، شهدای مدافع امنیت، شهدای مدافع سلامت،شهدای هسته ای
و علی الخصوص شهید سرفراز

   💠 شهید محمد جواد( بهمن) درولی 💠

       
                   🌷  صلوات 🌷

التماس دعای فرج وشهادت
ایشان بیش از ۲#سال به عنوان #امور تعمیراتی تراکتور و ادوات کشاورزی با شعار ” همه با هم جهاد سازندگی ”  به صورت  #افتخاری و #رایگان #خدمت کرد.
🍃🌷🍃
در سن ۱۸#سالگی و در #تابستان سال ۱۳۶۵# برای #اولین بار #عازم #جبهه های حق علیه باطل در #منطقه عملیاتی #مهران شد.
🍃🌷🍃
در این #سفر #رزمی و #جهادی خود در #منطقه  عملیاتی #مهران شاهد #شهادت  #دو تن از #دوستان و #هم رزمان و #هم روستایی های خود به نام های #حسین علی شمس آبادی و #محمد قدر آبادی بود.
🍃🌷🍃
ایشان در همانجا به صورت #پاسدار #افتخاری به #ادامه #نبرد بر علیه متجاوزان بعثی عراق پرداخت  و اینگونه #مرحله جدیدی از  #زندگی  و #حیات دوباره اش به عنوان #پاسدار در سال ۱۳۶۵# شکل گرفت.
🍃🌷🍃
درسن  ۱۹#سالگی با دختر دایی اش وبا انجام مراسمی #ساده و #معنوی ازدواج کرد.
🍃🌷🍃
ایشان در ادامه #خدمت خود با عنوان #مسئول #تسلیحات گردان عبد ا….🌷در م#نطقه عملیاتی جنوب با #انتظاری و #محمد حصاری آشنا شد.
🍃🌷🍃
به دلیل #تخصصی که در زمان #جنگ تحمیلی در #جبهه داشتند پس از انجام #پیگیری ها به عنوان #دیدبان به #سوریه #اعزام شدند.
🍃🌷🍃
البته برای ما هم تعجب آور بود که طی مراحل اعزام این #شهید به #سوریه در مدت زمان کوتاهی انجام شد و پس از فاصله کوتاهی پس از #اعزام به #شهادت رسیدند.😭
🍃🌷🍃
این #شهید عزیز در تاریخ ۴#اسفندماه به #جبهه #مقاومت #اعزام و در تاریخ ۱۷#اسفند ماه در #منطقه العیس که از مناطق با #شرایط #بسیار سخت #سوریه است به فیض #شهادت رسیدند.😭😭
🍃🌷🍃
سرانجام#شهید سرتیپ دوم پاسدار حسنعلی شمس آبادی هم #غروب  روز ۱۷#اسفند ۹۴#  با  #هدف گرفتن #چشم راست و #شلیک #رگبار گلوله به آرزویش که همانا#شهادت در راه #خدا🤍 بود رسید.
🍃🌷🍃
#مزار #شهید :
گلزار #شهدای شمس آباد ، خراسان رضوی.
🍃🌷🍃
شادی ارواح طیبه ی شهدا،امام شهدا،شهدای انقلاب، شهدای دفاع مقدس،شهدای مدافع حرم، شهدای مدافع امنیت، شهدای مدافع سلامت،شهدای هسته ای
و علی الخصوص شهید سرفراز

   💠 شهید سرتیپ دوم پاسدار
حسنعلی شمس آبادی💠

       
                   🌷  صلوات 🌷

التماس دعای فرج وشهادت

یاعلی مدد
#شهید دفاع مقدس علی راحتی
🍃🌷🍃
در تاریخ   ۱۳۴۵/۱۱/۹#   در شهر خوی در خانواده ای متدین ومذهبی متولدشد.

#هوش سرشارش از همان اوایل زندگی، #نظرها را به خود معطوف داشته و #چهره نورانی اش #آينده روشن و #درخشانش را نويد می داد.
🍃🌷🍃
دوران نوجوانی اش كه مصادف با #روزهای پرشور #انقلاب بود در #سنگر #مسجد بود و #تلاش #مخلصانه ای داشت.
🍃🌷🍃
آنچه بيشتر از هر چيز روح ایشان را آرام و روان تشنه اش را سيراب  می كرد #انس و #الفت روزافزونش با #آيات دلنشين #قرآن بود.
🍃🌷🍃
بعد از #پيروزی انقلاب ایشان با #اعتقاد خالصانه ای كه به #ولايت فقيه داشت #عضوی دلسوز و #خستگی ناپذير در پايگاه #شهدا بود ، تحصيلاتش را هم در دبيرستان #شهيدمدنی ادامه داد.
🍃🌷🍃
تا اينكه با #شروع جنگ تحميلی #لباس مقدس #بسيجی را بر تن كرده و عازم #جبهه هاي حق عليه باطل شد تا از #حريم انقلاب و #امامش #دفاع کند.
🍃🌷🍃
با گذشت ایام، به دنبال محیط بزرگتری بود لذا با اصرار، پدر را راضی کرد تادر اردبیل خانه ای بخرند.

ایشان با بقیه برادرانش خیلی فرق داشت، از نظر #درستی و #اسلام خواهی، #اخلاق و #معرفت از همه #مقدم بود، از #بی نماز ها‌، افرادی که #غیبت می کردند و #تهمت می زدند، ‌بدش می آمد.
🍃🌷🍃
به همراه #برادرانش در #تظاهرات شرکت می کرد ،زمان #پیروزی انقلاب #سی و پنج سال داشت ،#همراه افرادی بود که به #شهربانی حمله کردند و در #دستگیری یکی از عوامل رژیم #شرکت داشت.
🍃🌷🍃
بعد از #پیروزی انقلاب به #بسیج پیوست و حدود #چهار سال #بدون #دریافت حقوق #خدمت کرد.
🍃🌷🍃
با #شروع #جنگ تحمیلی در آستانه ۴۰#سالگی قرار داشت، به #جبهه رفت، در طول #پنج سال #اکثر اوقات خود را در #جبهه بود وبه "حبیب ابن مظاهر" #شهرت یافته بود.
🍃🌷🍃
#سمت #فرماندهی #گردان انصار و #فرماندهی#گردان 72 ثارالله –#جمعی لشکر 31 عاشورا–و همچنین #مسئولیت #تعاون لشکر را به عهده داشت.
🍃🌷🍃
به دلیل #مشغله زیاد در #جبهه،  #خانواده اش را به #منطقه جنگی آورد و در دزفول ساکن کرد.
🍃🌷🍃
ایشان نزدیک به 61#ماه در #جبهه های نبرد بود به گونه ای که همه #رزمندگان را فرزندان خود می دانست و اگر #رزمنده ای زخمی می شد خود را به #بالین او می رساند و بر #زخمهایش #مرهم می گذاشت.
🍃🌷🍃
به روایت از یکی از همرزمان #شهید :
در منطقه شایع شد که #یوسفی به عراق پناهنده شده  ما هم ناراحت شدیم😔 رد او را گرفتیم و در یک #منطقه بسیار #خطر ناک دیدیم ماشین او متوقف است.

مدتی به دنبال او گشتیم تا اینکه دیدیم نفس زنان #پیکر #شهیدی از #آرپی جی زنها که در گشت،‌ #شهید شده و #جا مانده بود را به #دوش گرفته و می آورد.
🍃🌷🍃
از دیگر #ویژگی های #شهید در #جبهه های نبرد، #حضور مستقیم و #دائمی در #خط مقدم بود. زمانی که #فرمانده #گردان انصار #اباعبدالله (ع)🌷 بود همیشه در سخط مقدم حضور می یافت و می گفت:

اگر #شهید در بستر #خاک بماند در #حقیقت #دل و #جان #هزاران ایرانی روی #خاک #باقی مانده است.
🍃🌷🍃
#شهید دفاع مقدس، رضا حداد
🍃🌷🍃
در تاریخ  9#دى ماه سال 1341# در محمودآباد در خانواده ای متدین ومذهبی متولدشد.
🍃🌷🍃
ایشان از سال 1360# به بعد عمرش را وقف #جبهه كرده بود، متاهل بود، 18#روز پس از #ازدواج راهى #جبهه شد و بيش از #دو سال تمام در #جبهه
#مى جنگيد.
🍃🌷🍃
#سخت كوش و #شجاع بود، و #عشق به #خدا🤍 در #وجودش نهفته بود و به اين جهت در #جبهه بسيار #فعال بود و #مبارزى خشمگين براى #اسلام بود.
🍃🌷🍃
ایشان #عباداتش در كنار #مبارزاتش پيوسته روح ایشان را #شفاف تر می کرد،در #دو #جبهه به #نبرد پرداخته بود #جبهه در #درون و ديگرى در #سر #جهاد ايران، هر وقت كه به #جبهه ميرفت #سه الى #پنج ماه مى ماند و #كمتر براى #مرخصى مى آمد.
🍃🌷🍃
ميلي به #دنيا نداشت و #جبهه را بهترين جاى #عبادت مى دانست، #هشت بار به #جبهه رفته بود و هر گاه رفتن به #جبهه را کمی به #تاخير مى انداخت #ناراحت می شد.
🍃🌷🍃
با اينكه بيش از #چهار ماه در #منطقه بود و به ایشان #پايان #ماموريت ميدادند ولى به خانه نمى آمد و مجدداً #بخط مقدم مى رفت و ميگفت ميخواهم ببينم صدام چگونه ميخواهد #فاو را #پس بگيرد.
🍃🌷🍃
﷽یاد خاطرات عاشقان خدا﷽


#شہیــــــــــــــــــــدانہ ♥️🌿

🌸دلم💗 برای
#شهادت پر میزند
🌱آی رفقا
#دعا 🤲کنید
🌸ساقی
#جبهه سبو بر لب هر مست 🌱نداد

🌸نوبت ما که رسید
#میکده را بست 🌱ندادحال خوش بود کنار #شهدا آه 🌸دریغ بعد یاران #شهید حال خوشی 🌱دست نداد
#چـندجـمـلہ‌کـوتـاه‌وقشـنـگ

🌷
#الگـوے زیـبایـے بـراے #دیـگـران بـاش.

🌼
#سـعےکـن کـسے کہ #تـو را مےبیـند، آرزو کنـد مثـل تـو بـاشـد.

🌷← از
#ایـمـان‌سـخـن‌نـگو، بـگذار از #نـورےکـہ‌بـرچـهـره‌دارے، آن را #احـسـاس کـننـد.

🌸← از
#عقـیـده‌نـگـو، بـگـذار بـا #پـایـبنـدےِتـو آن را #بـپـذیـرنـد.

🌷← از
#عـبـادت‌سـخـن_نـگـو، بـگـذار آن را #جـلوےچـشـمـشـان‌بـبیـننـد.

🌸← از
#اخـلاق‌بـرایـشـان‌نـگـو، بـگـذار آن را از #طـریـق‌مـشـاهـدۀ‌توبپـذیـرند.

🌼← از
#تـعـہـدبـرایـشـان نـگـو، بـگـذار بـا #دیـدن‌تـو،ازحـقیـقـت آن لـذت ببـرنـد.

⚠️
#بـگذارمـردم‌بــااعـمـال‌توخـوب‌بـودن‌رابـشـناسنـد...


🦋🦋🦋
پس از اینکه امکان #زیارت #شهرهای مذهبی #عراق برای #شیعیان کشورها مهیا شد #بلافاصله #موضوع #پیاده روی #اربعین و #موکب‌ها را در شهرستان #شاهرود در قالب #راه‌اندازی #کاروان‌های #اربعین شهر #بسطام #مدیریت کرد.
🍃🌷🍃
#آخرین #خدمت شون در #اربعین نیز
#موکب داری برای #پذیرایی
از #زائران #اربعین #امام حسین (ع)🌷 در #نجف اشرف بود، قبل از آخرین باری که برای #تفحص #اعزام و به #لقاءالله🤍برسد، برای دفاع از #حرم
#حضرت زینب (س)🌷 نیز به میدان نبرد با داعش رفت.
🍃🌷🍃
#شهید محمود در #سوریه و #عراق با #شجاعت‌هایش #زبانزد #فرماندهان #جبهه مقاومت می‌شود و همانجا نیز از #ناحیه #دست به درجه رفیع #جانبازی نائل می‌آید.
🍃🌷🍃
#مجروحیت ایشان به قدری #قوی بود که شاید اگر #بدن مقاوم #شهید محمود نبود، خیلی زودتر از اینها در راه #دفاع از حرمین #شهید می‌شد و این موضوعی بود که پزشکان هم به آن اذعان می‌کردند.
🍃🌷🍃
همچنین در سال ۹۸# نیز به #تفحص رفته بود و #آخرین بار که ایشان به خانه آمد، ایام #ولادت با سعادت #حضرت زهرا (س)🌷 بود که چند روزی به مرخصی آمد و دوباره در ایام #رجب و در آخرین روز #بهمن ماه ۹۹# به فیض #شهادت رسید.
🍃🌷🍃
#شهید دفاع مقدس،  سید علی خرازانی
🍃🌷🍃
درتاریخ    ۱۳۴۷/۲/۲۰#  در شهر تهران در خانواده ای متدین ومذهبی و زحمت کش متولد شد.

پدر ایشان ،آقا سیدحسین، خوار و بار فروش بودند ، تاپایان دوره متوسطه در رشته اقتصاد درس خواند و دیپلم گرفت.
🍃🌷🍃
به عنوان #بسیجیی در #جبهه حضور داشت و #بیست و پنجم مهر ۱۳۶۵#، در #سد دزفول به #شهادت رسید.
🍃🌷🍃
به روایت از یکی از دوستان #شهید :
در سال های دوم و سوم راهنمایی (1359-1361) یکی از #بهترین و #صمیمی ترین #همکلاسی هایم #امیر ( سیدعلی ) بود.
🍃🌷🍃
دوران بسیار #دوست داشتنی و #خاطره آمیزی داشتیم این ارتباط علیرغم جدایی در دوران دبیرستان ادامه یافت و به بهانه های مختلف دیدار تازه می کردیم
منزل ما ابتدای خانی آباد نو  و منزل #امیر کوچه 60 بود.
🍃🌷🍃
گذشت زمان باز هم ما را از هم جدا نمی کرد تا این که #جنگ پای بسیاری از #نوجوانان و #جوانان را به #جبهه باز کرد و البته #امیر بیشتر از من پای #کار بود.
🍃🌷🍃
تا این که 12#خرداد 65# باز هم با هم #ماموریت گرفتیم که به #جبهه بریم #علی دوست داشت به #گردان عمار لشکر 27 بره و من هم دوست داشتم یا با هم باشیم یا در #گردان حمزه باشم.
🍃🌷🍃
#سردار#شهید دفاع مقدس، اسماعیل لشگری
🍃🌷🍃
درتاریخ    ۱۳۳۹/۵/۱۲# در روستای ضیاءآباد از توابع شهر تاکستان ،درخانواده ای مذهبی و روستایی متولد شد.
🍃🌷🍃
ایشان #برادر #شهید هم هست.
#آقا داود #برادر و#همرزم ایشان واز #شهدای دفاع مقدس هستند، ۲#سال قبل از ایشان به #شهادت رسیدند.
🍃🌷🍃
در سال 1354# به تهران مهاجرت کرد و ضمن #ادامه تحصیل در دوره متوسطه برای #تأمین #معاش در #کارگاه آبکاری مشغول به #کار شد.
🍃🌷🍃
ایشان یکی از #پامنبری های مرحوم #کافی و از #فعالان #برنامه های فرهنگی مهدیه تهران بود و هم زمان در #کلاس های اصول عقاید
#مسجد امام زمان (عج)خیابان آزادی شرکت می کرد.
🍃🌷🍃
و ایشان درعین حال از #ورزش #غافل #نبود با #دریافت #دان 5#رشته رزمی #کونگ فو به عنوان#مسئول #کمیته رزم آوران اسلام #استان تهران منصوب شد.
🍃🌷🍃
با شروع #نهضت اسلامی به #رهبری #امام خمینی(ره) بارها  به زادگاهش سفر کرد و به #روشنگری در خصوص #جنایات حکومت پهلوی پرداخت.
🍃🌷🍃
با شروع #جنگ عازم #خدمت مقدس سربازی شد و ایشان به طور #داوطلب به #جبهه رفت و در این راه #بارها به #افتخار #جانبازی نائل شد.
🍃🌷🍃
ایشان #مسئول گروه 40#نفری متشکل از #نیروهای #بسیج و #ارتش در #شوش دانیال نبی(ع)🌷، #فرمانده دسته ، #فرمانده گروهان ، #معاون و #فرمانده گردان #عمار لشکر 27
#حضرت محمدرسول الله(ص)🌷 بود.
🍃🌷🍃
#شرکت در #عملیات های #سرنوشت ساز مانند #عملیات رمضان و #کربلای 5 از جمله #سوابق مسئولیتی ایشان در#جبهه بود.
🍃🌷🍃
فرازی از وصیت نامه #شهید:
#خدایا🤍 می دانی، سالها پیش
تصمیم به #شهادت در راهت گرفتم
و امیدوارم این #جسم و #جان گناهکار حقیر را #بپذیرید
از گذشته بسیار دور مصمم شدم در این راه حرکت کنم
🍃🌷🍃
#عزیزان بسیاری در #شهادت از حقیر #سبقت گرفتند
که با بعضی از آنها چقدر انس گرفتم
که دوری از آنها برایم مشکل بود
#برادرم داوود (#شهید داوود لشگری)
که بسیار #مظلوم بوده
همیشه در #غربت به سر می برد
او که چه #مشتاق
به دیدار #خدا🤍رفت.
🍃🌷🍃
مادر عزیز و مهربانم و پدرم
اگر جنازه ام برنگشت، منتظر نباشید
و دنبال جنازه ام نگردید
والسلام
#۶۵/۱۰/۲۲ - #اسماعیل لشگری »
🍃🌷🍃
#شهید مدافع حرم ابوذر غواصی
🍃🌷🍃
در تاریخ   ۱۳۶۰/۱۱/۳۰#  در روستای صحرارود ، شهرستان فسا در خانواده ای مذهبی وروستایی متولدشد.

۴  فرزند بودند،  ۳ تا برادر، ۱ خواهر
فرزند اول خانواده بود.

به روایت از برادر #شهید :

پدرم#بسیجی و از #جانبازان #دفاع مقدس بودند ، درسال  ۱۳۶۸# که مقنی بودند، درون #چاه دچار برق‌گرفتگی شدند وبه رحمت خدا رفتند.😔
🍃🌷🍃
مادرمان زن زحمتکشی است که بعد از فوت پدر، تنهایی ما را بزرگ کرد. البته عمویم و برخی از اقوام هم کمک حال خانواده ما بودند.
🍃🌷🍃
متاهل بود و  ۳ فرزند به یادگار دارد ،که زمان #شهادت ایشان علی آقا ۶ ساله، دومی طاها ۵  ساله و  محمدباقر ۱/۵ ساله بودند.
🍃🌷🍃
در خانواده ما #ابوذر #بزرگ‌ترین فرزند بود. متولد 11#آذرماه 1360#. بعدی من هستم که متولد سال 61# هست و بعدی احسان که سال 63 به دنیا آمده است.
🍃🌷🍃
در زمان #جنگ پدرمان با وجود #سه فرزندش به #جبهه می‌رفت، موقعی که پدر به رحمت خدا رفت، همگی کوچک بودیم. اما از همان زمان کم‌کم سعی کردیم کار کنیم و به اندازه خودمان #کسب درآمد کنیم.
🍃🌷🍃
#شهادت را #آرزوی قلبی خود می‌دانست و حتی مثل #مهمانی که قراره به #مهمانی مهمی برود قبل از #عملیات #غسل #شهادت کرده و حتی با #خانواده #خداحافظی می‌کرد.
🍃🌷🍃
به روایت از همسر #شهید :
در سال 1366# وقتی تنها 16 سال بیشتر نداشتم به همسری آقا «ماشاالله شمسه» درآمدم و حاصل 28#سال زندگی با همسرم یک فرزند پسر و دو دختر است.
🍃🌷🍃
من و #همسرم هر دو اهل روستای «سراب»  بروجرد بودیم و آشنایی دورادوری با هم داشتیم.  وقتی به خواستگاریم آمد، در بحبوحه #جنگ بود و آن زمانی بود که به #جبهه می‌رفت.
🍃🌷🍃
مادرم می‌ترسید و می‌گفت ممکن است در این #جبهه رفتن‌هایش #شهید شود اما او در جواب مادرم گفت: «هیچ‌کس نمی‌داند در آینده چه پیش می‌آید، شاید ما این #لیاقت را نداشته باشیم»
🍃🌷🍃
در 28#آبان ماه سال 66# ازدواج کردیم و #یک هفته بعد به منطقه #کردستان #اعزام شد و پس‌ از آن #بارها به صورت متناوب به #مناطق جنگی غرب کشور مانند ایلام #اعزام شد.
🍃🌷🍃
آقا «بشیر» اولین فرزندم در سال 67 زمانی که #پدرش در مناطق #عملیاتی غرب کشور بود به دنیا آمد، فرزند دومم «اسماء» سال 68 و دختر دومم سال 78  در بروجرد به دنیا آمد.
🍃🌷🍃
🤝هرکه با علی و اولاد علی بست، باخت نداد...

📎 #غزه
📎 #جبهه_واحد
📎 #جبهه_مقاومت
🤝هرکه با علی و اولاد علی بست، باخت نداد...

📎 #غزه
📎 #جبهه_واحد
📎 #جبهه_مقاومت