🌹محفل شهدا🌹
606 subscribers
46.1K photos
38.4K videos
650 files
1.85K links
اللهم صل علی محمد وآل محمد و عجل الفرجهم اینجا محفل شهداست به محفل شهدا خوش آمدید
Download Telegram
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎋بسم رب الشهدا و الصدیقین 🎋
قــرار عاشقی

امام خامنه ای(مدظله العالی):

امروزفضیلت زنده نگه‌ داشتن نام،یاد و خاطره شهیدان کمتراز شـــ🌷ــهادتـــــ نیست.


شهیدان رانیازی به گفتن و نوشتن نیست،آنان نانوشته دیدنی و خواندنی هستند

بازهم ساعت به وقت قـرار تپـش قلبــ❤️ـهاست ...
برای شنیدن عاشقانه هایی که شهیدان خلق کردند .
#فدایی حضرت زینب (ع)
#نام: محمد رضا
#نام خانوادگی:سنجرانی
#نام جهادی:کرار
#تاریخ تولد : 1356/04/22
#محل تولد : مشهد
#تاریخ شهادت : 1396/07/01
#محل شهادت : دیر الزور - سوریه
#وضعیت تاهل : متاهل
#محل مزار شهید : مشهد – بهشت رضا

 همسر #رزمنده مدافع حرم از لشکر فاطمیون در این محفل مذهبی با اشاره به اینکه همسرش کارمند بانک بود، می‌گوید: او به کارهای نظامی بسیار علاقه‌مند بود و وقتی من به او برای ازدواج جواب مثبت دادم، #مربی آموزش نظامی و افسر میدان تیر بود و در همایش‌ها و رزمایش‌هایی که در بسیج ادارات و حوزه برگزار می‌شد با قاطعیت کارش را انجام می‌داد.
وی می‌افزاید: چون پدر همسرم نظامی بود و دلش نمی‌خواست سختی‌هایی که خودش، همسرش و فرزندانش متحمل شده بودند،#رضا که فرزند ارشد آن‌ها بود همه آن‌ها را تجربه کند، بنابراین به خواسته پدرش وارد آزمون استخدامی بانک می‌شود، اگرچه بعدها پدرش گفته بود به دلیل علاقه زیاد#رضا به دفاع باید این اجازه را به او می‌دادم. اما این موجب نشد که او از علایقش جدا شود و تمام اطلاعات لازمی که باید می‌دانست را فرا گرفت.
وی خاطرنشان می‌کند:همسرم #بسیار خوب و زیبا سخن می‌گفت و اهل مزاح بود.
وی ادامه می‌دهد: زمانی که داعش به‌وجود آمد و یک عده به نام اسلام می‌خواستند چهره اسلام را مخدوش کنند، جنایات فجیعی را انجام می‌دادند. از صحنه‌های دلخراش بریدن سرها تا تجاوز به زنان باردار را از گفت‌وگوهای همسرم شنیده بودم. چطور می‌شود یک بچه هیئتی مسلمان که توانایی نظامی هم دارد، فقط بنشیند و از دور آن‌ها را نظاره کند، او نمی‌توانست این‌ها را تحمل کند.
همسر شهید مدافع حرم تأکید می‌کند: همسرم از زندگی دنیایی بهترین‌ها را برای ما می‌خواست. او در ورزش نیز جایگاه #دان۵ هاپکیدو را داشت وعلاوه بر کارش در بانک به #باشگاه‌های مختلفی برای ورزش می‌رفت. عضو بسیج بود و جایگاه اجتماعی خوبی داشت، اما از همه#امکانات مادی و علایق فردی خویش برای بدست آوردن #جایگاه معنوی رفیع‌تری دست کشید که کار آسانی هم نیست.
سال ۹۴ او برای اولین بار به سوریه اعزام شد. فرزند دوم مان شیرخوار بود و فشار زیادی روی من بود، مدام بعد از خوابیدن بچه‌ها تا صبح گریه می‌کردم و او برای آرامش من می‌گفت برای آموزش برادران مهاجر می‌رود در حالی که او در عملیات‌ها نیز شرکت می‌کرد، اما این قسمت را به من نمی‌گفت. اوضاع روحی من خیلی به‌هم ریخته بود.
اما منتی نیست، چراکه او برای کسی رفت که خودش اجرش را می‌دهد.

#عنایت حضرت زینب(س)

همسر #شهید سنجرانی می‌گوید: بار دوم، سوم و چهارم اعزامش به سوریه در سال ۹۶آرام‌تر شدم و حرفی نمی‌زدم و گلایه نمی‌کردم که این #آرامش را عنایت حضرت زینب(س) می‌دانم.‌

#غسل شهادت در آب فرات‌

حالا او از یک هفته قبل از شهادت همسرش که طلبیده می‌شود و به زیارت #حضرت زینب(س) مشرف می‌شود.چهارشنبه ۵ مهرماه# پیکر شهید سنجرانی به مشهد می‌رسد و در گلزار معراج شهدای بهشت رضا(ع) در جوار همرزمانش دفن می‌شود.

پدرش #رزمنده دفاع مقدس بود از وقتی خودش راه خدا و پیامبر(ص) را شناخت، در مسجد، جلسه قرآن و مجالس روضه حضور پیدا می‌کرد. مادرش هم از سادات بسیار معتقد بود و رضا را در کودکی با خودش به مجالس مذهبی می‌برد.

این#شهید مدافع حرم که مسئول محور و آموزش بود سرانجام در مهرماه سال ۱۳۹۶ مصادف با دوم محرم‌الحرام در منطقه دیرالزور در نبرد با تکفیری‌ها به درجه رفیع شهادت نائل آمد.
اگر فیلم مستند ۴۰ دقیقه‌ای «کرار» را دیده باشید ، گوشه‌ای از #شاد و خوش‌برخورد بودنش را می‌توان دید. او با همه ارتباط خوبی برقرار می‌کرد و نه تنها افراد مذهبی بلکه همه دوستش داشتند.

همسر شهید بیان می‌کند: ماجرای رفتن #رضا برای سوریه از آنجا آغاز شد که #شهید حسن قاسمی دانا که از دوستان صمیمی رضا بود در سال ۹۳ شهید شد و این اتفاق  تلنگر شدیدی برای بچه‌های #بسیجی مشهد بود که یک نفر از #ایرانی‌ها در لشکر #فاطمیون برای دفاع رفته و به#شهادت رسیده است.

مشکل مالی نداشتیم

این بانوی صبور ادامه می‌دهد: خیلی اوقات این سؤال را از من می‌پرسند که تو چطور اجازه دادی همسرت برای دفاع برود؟ او #کارمند رسمی بانک بود و ما مشکل مالی نداشتیم.#خانه، ماشین و امکانات رفاهی لازم را داشتیم و بارها شنیده بودم که# مدافعان برای پول می‌روند، اما این را می‌دانم که این شبهه را دشمن ایجاد کرد تا اجر رزمندگان را پایین بیاورد.

هنگام عقدمان،#شهادت را خواست🌹
#لیلا همسر شهید تصریح می‌کند: من در طول سال‌ها دیدم که او چطور #عاشق رزم است. حتی همان لحظه‌ای که در حرم عقد کردیم و با هم به زیارت امام #رضا(ع) رفتیم به من گفت تو هم همسر من و هم از این به بعد#بهترین رفیق من هستی و یک دوست بهترین‌ها را برای دوستش می‌خواهد و گفت، برای من دعا کن که#شهید بشوم. سال۸۱ هیچ حرفی از جنگ نبود و همان جا این خواسته او را قبول کردم.

خدا فراموش نکرده بود

همسر#شهید سنجرانی اظهار می‌کند: در دوران دبیرستان و دانشگاه بارها به سرزمین راهیان نور رفته بودم، خیلی‌ها مانند من با دیدن واقعیت‌های جنگ متحول شدند.

حضور نسل جدید در آن سرزمین یک ضرورت است. در فضایی که رسانه‌های مختلف در ذهن بچه‌ها اثرگذارند حتی بدون آنکه خودشان متوجه شوند، حضور در مناطق جنگی حس خوبی دارد که باید آن را تجربه کرد تا به آن رسید.

وی تأکید می‌کند: به یاد دارم در همان ایام دانشجویی یک بار گفتم می‌شود من هم#همسر شهید باشم. در دوران زندگی این خواسته را فراموش کرده بودم اما خداوند فراموش نمی‌کند، شاید هم زندگی و بچه‌داری و شرایط امن جامعه مرا از این خواسته دور کرده بود.
#سردار «علی صلاحی» از فرماند‌ه‌هان #لشکر فاطمیون در جمع بسیجیان مسجد حضرت رسول (ص) مشهد در روایت چگونگی #شهادت «رضا سنجرانی» با نام #جهادی «کرار» مسئول آموزش پادگان فاطمیون را که در سوم محرم سال‌جاری در «دیرالزور» سوریه آسمانی شد، اظهار داشت: «رضا سنجرانی» سال گذشته به شهید «مرتضی عطایی (ابوعلی)» که قرار بود همراه ما به عملیات بیاید و رضا به خاطر شکستگی پایش قرار شد برگردد، گفت: «ابوعلی تو از گناه پاک شدی از بس اذیت شدی، تو می­‌روی، از خدا بخواه که من هم از گناه پاک بشوم و پشت سر تو بیایم».
وی افزود: یک منطقه در «دیرالزور» است که در آن‌جا رود «فرات» به دو قسمت تقسیم می­‌شود، وسط آن یک جزیره کوچکی واقع شده که تصرف آن را به #فاطمیون یگانی که «رضا سنجرانی» حضور داشته است، می­‌سپارند. روس‌ها پل­‌های عبور از فرات را می‌آورند و آن را نصب می‌نند. بچه‌ها نیز‌ از پل عبور می‌کنند و به سمت اولین خانه می­‌آیند.
سردار صلاحی ادامه داد: جنگ‌های پارتیزانی یک تعریف دارد و آن هم این است که وقتی روستا یا شهرکی را می‌خواهید تصرف کنید، باید از اولین خانه و بلندترین خانه‌­ای که مشرف است شروع کنید و جلو بیایید.
در منطقه معروف به «کرار» بود، از همرزمان نزدیک #شهیدان #مرتضی عطایی و #حسن قاسمی دانا که بعد از چهار بار اعزام اول مهرماه در دیرالزور #شهید شد. #شهیدرضا سنجرانی رزمنده مدافع حرم ایرانی از لشکر #فاطمیون بود که پس از جانبازی از ناحیه دست و پا در اول مهرماه و مصادف با دوم ماه محرم الحرام به مقام رفیع شهادت نائل شد. پدرش شهید سنجرانی می‌گوید: «رضا در 40 سالگی شهید شد و امروز بعد از 40 سال احساس می‌کنم پسرم را نمی‌شناختم، انگار از جنس ما آدم‌های عادی نبود، من خودم هم سال‌ها در جنگ هشت سال دفاع مقدس بودم اما رضا از من پیشی گرفت، او لایق شهادت بود و من نه.»

خانه پدری #شهید سنجرانی در منطقه قاسم آباد مشهد مشخص است، عکس‌های شهید بر ورودی خانه و مهمان‌هایی که می‌آیند و می‌روند و «یوسف سنجرانی» پدر شهید خودش در مقابل ورودی خانه ایستاده و با وجود درد فراق و نبود پسرش صبورانه و با روی باز یکی یکی به مهمان‌ها خوش آمد می‌گوید. متن گفت‌وگوی تفصیلی تسنیم با پدر و مادر این شهید مدافع حرم در ادامه می‌آید:

رضا با خدا معامله کرد🌹
مادر خیلی کوتاه و مختصر سخن می‌گوید. حرف‌هایش را در چند جمله خلاصه کرده و می‌گوید: #رضا با خدا معامله کرد از همان روز اول می‌دانستم این پسر پیش من نمی‌ماند و مال من نیست. روزی که می‌خواست به سوریه برود، گفتم: «من جواب بچه‌هایت را نمی‌توانم بدهم»، رضا گفت: «مادر! من اگر نروم از حرم دفاع کنم، شما فردا می‌توانی سرت را مقابل جدت #حضرت زهرا(س) بالا بگیری؟ به حرم#بی بی(س) جسارت می‌کنند، من چطور آرام بنشینم؟» حالا هم در عجبم که چرا اینقدر آرامم و صبور. مطمئنم در حقم دعا کرده وگرنه مگر می‌شو خار به پای فرزندی برود و مادرش آرام بنشیند. بخدا رضا برایم دعا کرده است.
سردار «علی صلاحی» گفت: هنوز یک ساعتی به غروب آفتاب باقی­ مانده بود که #شهید «رضا سنجرانی» به همرزمش می‌­گوید «ستاره­‌ها را می‌­بینی؟ ستاره‌ها را نگاه کن.» او هم جواب می‌دهد «رضا، هنوز یک ساعت به غروب مانده ستاره کجا بوده؟» 😔و نیز در ادامه از او می‌پرسد: «مگر تو ستاره می‌بینی؟» و #شهید سنجرانی در پاسخ می‌­گوید: «بله. یک آسمان پر از ستاره می­‌بینم.»😔 بعد یک مرتبه می‌گوید: «حسن قاسمی آمد. ابوعلی آمد» و #شهید می‌شود.
#فرمانده لشکر فاطمیون بیان می کند: همرزم رضا سنجرانی در حالی که مجروح است به یک ­طرف افتاده و #شهید رضا آن طرف‌تر. #شهید یزدانی از مجاهدین افغان دست به کار می‌شود تا هر دو نفر آن‌ها را از تیررس تک‌تیرانداز داعشی خارج کند. به محض این‌که #شهید یزدانی بلند می­‌شود تا جاده شنی را طی کند و به سمت آن‌ها برود او را هم روی جاده می‌زند و به #شهادت می‌رسد.‌‌ حوالی ساعت 2 بعدازظهر، در حالی که #رضا سنجرانی و همرزمش مجروح شدند و خون از بدن‌شان می‌رفته است با هم شروع به صحبت می‌کنند و این گفت‌وگو چهار ساعت ادامه داشته است.
#شهید «رضا سنجرانی»، #شهید «محمدرضا یزدانی» و یکی دیگر از رزمندگان مدافع حرم، اولین کسانی بودند که به سمت بلندترین خانه­ می‌روند تا بعد از#تصرف آن، خانه به خانه پاکسازی کنند. یک تک تیرانداز داعشی هم داخل این خانه سنگر گرفته بود. این‌ها به محض اینکه از پل عبور می‌کنند و به سمت خانه می‌­آیند اولین تیر را به #پهلوی رضا می‌زند. رضا روی زمین می‌افتد.‌
وی گفت: همرزم #شهید سنجرانی وقتی می‌بیند تک‌تیرانداز رضا را هدف قرار داده به رضا می­‌گوید همان جا روی زمین بخواب. نقشه را در می‌آورد تا با پیدا کردن گرا درخواست آتش کند. او می‌­بیند که تک‌تیرانداز مرتب به سمت رضا که پشت یک درختی موضع گرفته است تیراندازی می‌کند. با خودش می‌گوید که اگر رضا آن‌جا باشد او را خواهد زد. به سمت رضا می‌رود و او را به دوش می‌گیرد تا او را پنج متر به عقب بکشد. در همین حین که #رضا روی دوشش بوده یک تیر به کمر #همرزم شهید سنجرانی اصابت می‌کند و #رضا از دستش می­‌افتد و خودش هم روی زمین می‌افتد. در همین حین که #رضا به زمین ­افتاده بود، دوم هم به کتف #شهید اصابت می­‌کند.
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#خاطراتی از دفاع حرم
آمیخته با اشک و لبخند

#مسئول مرکزآموزش لشکرفاطمیون وفرمانده عملیات آزادسازی دیرالزور
#رضا_سنجرانی(کرار)
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#وصیت شهید رضا سنجرانی

اگر ما به حسن قاسمی و دیگر دوستان رسیدیم
هرکی هر وقتی حال کرد ودلش برای ما تنگ شد و آمد
کنار سنگ ما نشست
یک روضه ای بخونه ......
شادی ارواح طیبه ی شهدا،امام شهدا،شهدای انقلاب، شهدای دفاع مقدس،شهدای مدافع حرم،شهدای هسته ای
و علی الخصوص شهید سرفراز

💠 شهید رضا سنجرانی💠

🌷 صلوات 🌷

التماس دعای فرج وشهادت

یاعلی مدد
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
خدا با ماست...

🍃🌼خدایا به حرمت این وقت اذان و به حق حضرت زینب(س) در فرج آقا صاحب الزمان(عج) تعجیل فرما.

🍃🌼خدایا به حق پنج تن آل عبا(ع) نایب بر حق امام زمان(عج) (امام خامنه ای) را تا ظهور حضرت مهدی(عج) حفظ و سالم نگه دار

🍃🌼خدایا ایران تنها کشوریست که از گلدسته های آن ندای اشهد ان علی ولی الله فریاد زده می شود ، تو را به حق نام مقدس امیرالمونین حضرت علی ع این فریاد را از ما مگیر و کشورمان را در مقابل تهدیدات دشمنان حفظ و حراست بفرما

🍃🌼خدایا تورا به حق خانم حضرت فاطمه زهرا(س) پشیمانی و توبه از گناه را از بنده گنهکارت به (عظمت و بخشندگیت) قبول بفرما

🍃🌼خدایا تو را به حق غربت امام هشتم قرض همه مقروضین علی الخصوص آمین گویان را هرچه زودتر ادا بفرما

🍃🌼خدایا تو را به حق حضرت علی اصغر(ع) همه بیماران را شفای عاجل عنایت بفرما

🍃🌼خدایا تو را به حق خون پاک شهدای اسلام مشکلات و گره های مادی و معنوی همه مسلمین جهان علی الخصوص آمین گویان را به دست بابرکت حضرت ابوالفضل العباس ع مرتفع بگردان

🍃🌼آمین یا رب العالمین🌼🍃


لحظات ملکوتی اذان است,,,,
حضرت مهدی غریبانه کجا است,,,

السلام علیک یا اباصالح
هرکجا هستی التماس دعا مولا

نـــــمازت را مــــتّصل کن
به نـــــمازِ امـــــامـ زمــــان«عج»
و ســــجاده ات را شــــاهد بـــگیر
که هـــــیچ نـــمازے
بــــدونِ دعـــــاے بر فــــرجش نــــبوده اســــت.


🌴💕🌴💕🌴💕
🕋📿
#قرار_دل ❤️

هنگام
نماز اول وقت
حاضر شو
شاید آخرین
دیدارت در زمین
با خدا باشد ....

به یاد نماز شهدا ...
التماس دعا در لحظات ملڪوتی اذان و راز و نیاز ...
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
صدای اذان راکه می‌شنید،
سرگرم هر کاری که بود،
رهایش می‌کرد و آرام و بی‌صدا
می‌رفت و مشغول نماز می‌شد

#شهیدمحمد_ابراهیم_همت

#نماز_اول_وقت
#نماز_عاشقانه_و_عارفانه_شهدا