🌹محفل شهدا🌹
596 subscribers
50K photos
42.5K videos
693 files
1.9K links
اللهم صل علی محمد وآل محمد و عجل الفرجهم اینجا محفل شهداست به محفل شهدا خوش آمدید
Download Telegram
#طلبه و #جهادگر شهید دانیال سالاری
🍃🌷🍃
۲۸# سال قبل در روستای دره گنج کرمان متولد شده بود و درد #محرومیت را به خوبی لمس کرده و #عاشق #خدمت به #مناطق محروم بود.
🍃🌷🍃
۳ فرزند بودند، ۱ خواهر و ۱ برادر هم دارد
هرسه تا #طلبه هستند.
🍃🌷🍃
چندسالی بود که #فعالیت‌های #فرهنگی و #جهادی خود را آغاز کرده بود.
🍃🌷🍃
گروه جهادی فانوس جنوب از سال ۹۰# کار خودش را در جنوب استان کرمان با تعداد ۶۰# جهادگر آغاز کرده و در حال حاضر شبکه‌ای متشکل از ۴۰۰#جهادگر دارد.
🍃🌷🍃
این گروه به عنوان گروه #جهادی مستقل، از تمام #اقشار #دانشجو و #دانش‌آموز، #طلاب و #مشاغل آزاد در این #اردو حاضر بودند.
🍃🌷🍃
این گروه از اول تا دهم فروردین امسال در روستای محروم راسک از توابع شهرستان قلعه‌گنج #خدمت‌رسانی کرد.
🍃🌷🍃
روستای راسک در ۱۵۰ کیلومتری شهر قلعه‌گنج قرار دارد و کارهای انجام شده در این روستا شامل مطالعات پایه در حوزه زیرساخت، اشتغال و فرهنگی و تهیه سند پیشرفت
🍃🌷🍃
حفر چاه آب شرب، شروع به‌کار ساخت خانه عالم، ایجاد بوستان روستا، آغاز عملیات طرح هادی، ساخت ۱۵ سرویس بهداشتی، ایجاد باغ موقوفه، مطالعات و شروع به کار تجمع و ساماندهی آب‌های سطحی و استفاده از آبیاری تحت فشار
🍃🌷🍃
به روایت از #مسئول گروه جهادی فانوس:
#طلبه جهادی #دانیال سالاری ، همه صفات و عناوین خوب شامل #مداح، #روحانی، #قاری #قران،#اخلاق، #مجاهدت و #ادب را در خودش داشت.
🍃🌷🍃
این طلبه #شهید تاکنون متعلق به دوستان #جهادی‌اش در جنوب کرمان بود، اما امروز قطعا #یاری‌گر و #متعلق به تمام #جریا‌ن‌های انقلابی خواهد بود.
🍃🌷🍃
#خدمت در #راسک با دو هدف و از یکم تا دهم فروردین ماه از جمله #کمک به رفع #محرومیت‌های این روستا و ایجاد #گروه‌های #جهادی بومی در منطقه و این شهرستان به واسطه آموزش‌های عملی آغاز شد.
🍃🌷🍃
این #طلبه جهادی فردی با #اخلاص و با#اخلاق و با #بصیرت بود و همیشه در هرکاری اول به #خدا🤍و دوم به #اهل بیت🌷 #توسل می کرد، #طلبه‌ای #جهادگر و #بسیجی و #روحیه‌ای #جهادی داشت.
🍃🌷🍃
این #طلبه #جهادی همیشه به فکر #مستضعفین بود و یکی از #نوکران #اهل بیت🌷 بود که نفس گرمی داشت و صدای #زیبایی و از #خادمین گلزار #شهدای گمنام شهرستان #قلعه‌گنج بود.
🍃🌷🍃
فردی بود که درباره هر کار #خیر و #خدا پسندانه‌ای که انجام می‌داد دلش نمی‌خواست دیده شود و دنبال #گمنامی بود.
🍃🌷🍃
#یک شب #قبل از #آسمانی شدنش با همراهی یکی از دوستانشان #مواد غذایی فراهم می‌کنند و به خانه یکی از #نیازمندان شهر می‌برند.
🍃🌷🍃
دوستش به او می‌گوید؛ امشب به منزل خودت برو و به‌مادرت سر بزن و استراحت کن، که این #طلبه جهادی پاسخ می‌دهد، من چند روز هست می‌روم،
🍃🌷🍃
مادرم ناراحت می‌شود که چرا این راه‌های #پرخطر را می‌روی، برای اینکه مادرش #ناراحت #نشود با تمام #خستگی که داشت آن شب خانه نرفت و روز بعد #آسمانی شد.😭
🍃🌷🍃
#پاسدار و#جهادگر #شهید مدافع سلامت،
حاج مهدی حبیب پور
🍃🌷🍃
درتاریخ    ۱۳۶۱/۶/۱۶#  در شهر تهران در خانواده ای متدین ومذهبی متولدشد.
متاهل بود و دو فرزند به یادگار دارد،
یک پسر ویک دختر 
🍃🌷🍃
ایشان #موسس #خیریه جوادالائمه (ع)🌷بود.
از #نوجوانی  وارد #بسیج شد و از همان #نوجوانی کار‌های #جهادی و #خیرخواهانه را شروع کرد خیلی #کار می‌کرد و #خدا🤍 هم به #زندگی‌اش #برکت داده بود.
🍃🌷🍃
ایشان در کار‌های #جهادی، #هیئت،#بسیج، #راهیان نور و... بود. ۱۸#سال بود که #هر ماه در #خانه‌ شان #روضه #امام حسن (ع)🌷 داشتند و #آخر مراسم هم #سفره احسان پهن می‌شد.
🍃🌷🍃
سال‌ها قبل همراه #دوستان #مؤسسه #خیریه #امام جواد (ع)🌷را #تأسیس کرده بود. حدود ۲۰۰#خانواده محروم را #تحت پوشش گرفته و #بسته‌های معیشتی و #سبد کالا در #اختیارشان می‌گذاشت.
🍃🌷🍃
از#اوایل دهه نود تصمیم به #کارآفرینی گرفت یک #کارگاه خیاطی راه انداخت که حدود  ۸۰# نفر از #زنان #سرپرست خانواده به صورت #مستقیم در آن #مشغول بودند و ۲۰#، ۳۰# نفر هم #غیرمستقیم با #کارگاه #همکاری داشتند.
🍃🌷🍃
#شهید یکی از #بنیان گذاران #حسینیه
#حضرت ابوالفضل (ع)🌷 #بسطام نیز بود و در تمام #کارهای عام‌المنفعه و #کمک به #نیازمندان در #صف اول حضور داشتند.
🍃🌷🍃
#شهید محمود حتی در #سیل #آق قلا در قالب #گروه‌های #جهادی و #مردمی حضور داشت و وقتی ایشان بودند، #خیال همه #راحت می‌شد.
🍃🌷🍃
#شهید حاج محمود در #کارهای #عام‌المنفعه آنقدر #پیشرو بود که حتی در #هنگام #سیل #شمال کشور با اینکه کار #اداری #مهمی داشت خودش با #ماشین شخصی که داشت چند #آشپز و #کمک آشپز را به# گلستان رساند.
🍃🌷🍃
بنده بیش از #چهار دهه با #شهید محمود آشنا هستم و تاکنون ندیده‌ام که #کارهایش را بر #دوش کسی بگذارد.
🍃🌷🍃
هرگز #نمی‌گذاشت که #خودش را به #استراحت و #امور #مردم #ترجیح #بدهد، حتی با اینکه یک# دستش از #کار افتاده بود #امور ریز مانند به #دست گرفتن #ساک دستی را هم به کسی #واگذار #نمی‌کرد.
🍃🌷🍃
ایشان بیش از ۲#سال به عنوان #امور تعمیراتی تراکتور و ادوات کشاورزی با شعار ” همه با هم جهاد سازندگی ”  به صورت  #افتخاری و #رایگان #خدمت کرد.
🍃🌷🍃
در سن ۱۸#سالگی و در #تابستان سال ۱۳۶۵# برای #اولین بار #عازم #جبهه های حق علیه باطل در #منطقه عملیاتی #مهران شد.
🍃🌷🍃
در این #سفر #رزمی و #جهادی خود در #منطقه  عملیاتی #مهران شاهد #شهادت  #دو تن از #دوستان و #هم رزمان و #هم روستایی های خود به نام های #حسین علی شمس آبادی و #محمد قدر آبادی بود.
🍃🌷🍃
ایشان در همانجا به صورت #پاسدار #افتخاری به #ادامه #نبرد بر علیه متجاوزان بعثی عراق پرداخت  و اینگونه #مرحله جدیدی از  #زندگی  و #حیات دوباره اش به عنوان #پاسدار در سال ۱۳۶۵# شکل گرفت.
🍃🌷🍃
درسن  ۱۹#سالگی با دختر دایی اش وبا انجام مراسمی #ساده و #معنوی ازدواج کرد.
🍃🌷🍃
ایشان در ادامه #خدمت خود با عنوان #مسئول #تسلیحات گردان عبد ا….🌷در م#نطقه عملیاتی جنوب با #انتظاری و #محمد حصاری آشنا شد.
🍃🌷🍃
همچنین جلسات پیگیر و مستمری که این مؤسسه هر هفته سه شنبه‌ ها برگزار می کردند « سه‌ شنبه‌ های مهدوی » بود که پسرم به اتفاق همکارانش در قالب آن سعی در #فرهنگ سازی بر اساس مبانی فرهنگ #انتظار حضرت حجت (عج)♡ داشتند.

همیشه به من می‌ گفت ما باید این کار را انجام بدهیم و نباید #موضوع مهدویت را محدود به مکانی همچون مسجد جمکران کنیم که تنها عده ی خاصی می‌توانند با حضور در آنجا به ساحت حضرت حجت (عج)♡ عرض ارادت داشته باشند.

پسر #شهیدم در روز آخر قبل از رفتن به اردوی جهادی به من گفت که بابا این سفر برای من و شما خیر و برکت فراوان خواهد داشت. آن زمان متوجه منظور او نشدم اما اکنون به حرف او بیش از پیش واقف شدم.😔

واقعاً خیرات و برکات #شهادتش را در این چند روز شاهد هستم با پیام‌ هایی که برای من از سوی دوستان و همکارانش ارسال می‌ شود و تلفن‌ هایی که از جاهای دور و نزدیک زده می‌ شود و دیدارهایی که دوستان با ما دارند.

تازه متوجه شدم که #پسرم در این مدت چه خدمت بزرگی به هموطنان خود داشته است و توانسته با این اقدام #جهادی خود الگو سازی خوبی در زمینه ی فعالیت‌ های خودجوش به منظور خدمت‌ رسانی به همنوعان داشته باشد.
#سردار «علی صلاحی» از فرماند‌ه‌هان #لشکر فاطمیون در جمع بسیجیان مسجد حضرت رسول (ص) مشهد در روایت چگونگی #شهادت «رضا سنجرانی» با نام #جهادی «کرار» مسئول آموزش پادگان فاطمیون را که در سوم محرم سال‌جاری در «دیرالزور» سوریه آسمانی شد، اظهار داشت: «رضا سنجرانی» سال گذشته به شهید «مرتضی عطایی (ابوعلی)» که قرار بود همراه ما به عملیات بیاید و رضا به خاطر شکستگی پایش قرار شد برگردد، گفت: «ابوعلی تو از گناه پاک شدی از بس اذیت شدی، تو می­‌روی، از خدا بخواه که من هم از گناه پاک بشوم و پشت سر تو بیایم».
وی افزود: یک منطقه در «دیرالزور» است که در آن‌جا رود «فرات» به دو قسمت تقسیم می­‌شود، وسط آن یک جزیره کوچکی واقع شده که تصرف آن را به #فاطمیون یگانی که «رضا سنجرانی» حضور داشته است، می­‌سپارند. روس‌ها پل­‌های عبور از فرات را می‌آورند و آن را نصب می‌نند. بچه‌ها نیز‌ از پل عبور می‌کنند و به سمت اولین خانه می­‌آیند.
سردار صلاحی ادامه داد: جنگ‌های پارتیزانی یک تعریف دارد و آن هم این است که وقتی روستا یا شهرکی را می‌خواهید تصرف کنید، باید از اولین خانه و بلندترین خانه‌­ای که مشرف است شروع کنید و جلو بیایید.
همچنین جلسات پیگیر و مستمری که این مؤسسه هر هفته سه شنبه‌ ها برگزار می کردند « سه‌ شنبه‌ های مهدوی » بود که پسرم به اتفاق همکارانش در قالب آن سعی در #فرهنگ سازی بر اساس مبانی فرهنگ #انتظار حضرت حجت (عج)♡ داشتند.

همیشه به من می‌ گفت ما باید این کار را انجام بدهیم و نباید #موضوع مهدویت را محدود به مکانی همچون مسجد جمکران کنیم که تنها عده ی خاصی می‌توانند با حضور در آنجا به ساحت حضرت حجت (عج)♡ عرض ارادت داشته باشند.

پسر #شهیدم در روز آخر قبل از رفتن به اردوی جهادی به من گفت که بابا این سفر برای من و شما خیر و برکت فراوان خواهد داشت. آن زمان متوجه منظور او نشدم اما اکنون به حرف او بیش از پیش واقف شدم.😔

واقعاً خیرات و برکات #شهادتش را در این چند روز شاهد هستم با پیام‌ هایی که برای من از سوی دوستان و همکارانش ارسال می‌ شود و تلفن‌ هایی که از جاهای دور و نزدیک زده می‌ شود و دیدارهایی که دوستان با ما دارند.

تازه متوجه شدم که #پسرم در این مدت چه خدمت بزرگی به هموطنان خود داشته است و توانسته با این اقدام #جهادی خود الگو سازی خوبی در زمینه ی فعالیت‌ های خودجوش به منظور خدمت‌ رسانی به همنوعان داشته باشد.
ایشان بیش از ۲#سال به عنوان #امور تعمیراتی تراکتور و ادوات کشاورزی با شعار ” همه با هم جهاد سازندگی ”  به صورت  #افتخاری و #رایگان #خدمت کرد.
🍃🌷🍃
در سن ۱۸#سالگی و در #تابستان سال ۱۳۶۵# برای #اولین بار #عازم #جبهه های حق علیه باطل در #منطقه عملیاتی #مهران شد.
🍃🌷🍃
در این #سفر #رزمی و #جهادی خود در #منطقه  عملیاتی #مهران شاهد #شهادت  #دو تن از #دوستان و #هم رزمان و #هم روستایی های خود به نام های #حسین علی شمس آبادی و #محمد قدر آبادی بود.
🍃🌷🍃
ایشان در همانجا به صورت #پاسدار #افتخاری به #ادامه #نبرد بر علیه متجاوزان بعثی عراق پرداخت  و اینگونه #مرحله جدیدی از  #زندگی  و #حیات دوباره اش به عنوان #پاسدار در سال ۱۳۶۵# شکل گرفت.
🍃🌷🍃
درسن  ۱۹#سالگی با دختر دایی اش وبا انجام مراسمی #ساده و #معنوی ازدواج کرد.
🍃🌷🍃
ایشان در ادامه #خدمت خود با عنوان #مسئول #تسلیحات گردان عبد ا….🌷در م#نطقه عملیاتی جنوب با #انتظاری و #محمد حصاری آشنا شد.
🍃🌷🍃