#دخترم به خاطر #کرونا رفت، چون ما خیلی #رعایت میکردیم، در خانه درگیر این #بیماری نشد و درگیریاش در حین #خدمت بود.😭
🍃🌷🍃
در این مدت کرونا وقتی #زهرا حتی #خسته میشد و #سردردی میگرفت میگفت «مادرجان! بچهها بالا نیایند، نکند من ناقل باشم».😭
🍃🌷🍃
#روزهای آخر هم درگیر #ساخت و ساز #خانهاش شده بود و وقت #استراحتی نداشت و از #شیفت که برمیگشت مستقیم به #خانهاش میرفت و وسایلش را جابهجا میکرد# بچهام میخواست به خانه جدید برود و ذوق داشت.😭
🍃🌷🍃
دوران کرونا هم که از ابتدای #اسفندماه مسئله #قرنطینه و این مسائل پیش آمد، زمینهچینی میکرد و میگفت که ممکنه ما برویم و به خانه برنگردیم و #یک هفته تا ۱۰# روز در #قرنطینه باشیم.
🍃🌷🍃
در #خانه هم مدام از #بچهها #فاصله میگرفت، #پسر کوچکش خیلی #دوستش داشت و مدام میآمد تا #بغلش کند اما او #مانع میشد و میگفت «صالح جان! پسرم به من نچسب، از #بیمارستان آمدم و ممکن است که #آلوده باشم»
🍃🌷🍃
🍃🌷🍃
در این مدت کرونا وقتی #زهرا حتی #خسته میشد و #سردردی میگرفت میگفت «مادرجان! بچهها بالا نیایند، نکند من ناقل باشم».😭
🍃🌷🍃
#روزهای آخر هم درگیر #ساخت و ساز #خانهاش شده بود و وقت #استراحتی نداشت و از #شیفت که برمیگشت مستقیم به #خانهاش میرفت و وسایلش را جابهجا میکرد# بچهام میخواست به خانه جدید برود و ذوق داشت.😭
🍃🌷🍃
دوران کرونا هم که از ابتدای #اسفندماه مسئله #قرنطینه و این مسائل پیش آمد، زمینهچینی میکرد و میگفت که ممکنه ما برویم و به خانه برنگردیم و #یک هفته تا ۱۰# روز در #قرنطینه باشیم.
🍃🌷🍃
در #خانه هم مدام از #بچهها #فاصله میگرفت، #پسر کوچکش خیلی #دوستش داشت و مدام میآمد تا #بغلش کند اما او #مانع میشد و میگفت «صالح جان! پسرم به من نچسب، از #بیمارستان آمدم و ممکن است که #آلوده باشم»
🍃🌷🍃
#پسرم #علمدار #هیئت #انصارالحسین🌷 بود. یکی از #مخلصترین #بسیجیان استان کرمانشاه و در #خط مقدم این مسیر بود، در نهایت هم در کسوت #سربازی لایق #شهادت شد.😭
🍃🌷🍃
چگونگی #شهادت را از زبان مسئولانش برایتان روایت میکنم؛ گویا ساعت ۱:۴۰# بامداد روز ۲۲# فروردینماه نگهبان شب متوجه دو نفر فرد پیاده میشود که در بیرون از #یگان حضور دارند.
#افسر وقت #همراه #سه نفر به محل #اعزام میشوند. #فرمان ایست صادر میکنند تا هویت آن افراد شناسایی شود، اما آنها شروع به #تیراندازی میکنند. تعقیب و گریز انجام میشود.
اگرچه افراد ناشناس #شلیک میکنند، اما با #فداکاری و #ایثار #بچهها یکی از آن افراد #مسلح در محل تیر میخورد و دیگری نیز در کمتر از ۱۲ ساعت #دستگیر میشود.
هر دو از مجرمان سابقهدار و دارای جرائم سخت و خشن بودند. متأسفانه در حین #درگیری #محمدمهدی هم #تیر میخورد و از ناحیه #کتف چپ #مجروح میشود.
😭
🍃🌷🍃
#محل #شهادت #محمدمهدی در ۴ کیلومتری #جنوب شرقی مهران در کنار #آستان مقدس #امامزاده #سیدحسن🌷 در #ارتفاعات قلاویزان است.😭
🍃🌷🍃
🍃🌷🍃
چگونگی #شهادت را از زبان مسئولانش برایتان روایت میکنم؛ گویا ساعت ۱:۴۰# بامداد روز ۲۲# فروردینماه نگهبان شب متوجه دو نفر فرد پیاده میشود که در بیرون از #یگان حضور دارند.
#افسر وقت #همراه #سه نفر به محل #اعزام میشوند. #فرمان ایست صادر میکنند تا هویت آن افراد شناسایی شود، اما آنها شروع به #تیراندازی میکنند. تعقیب و گریز انجام میشود.
اگرچه افراد ناشناس #شلیک میکنند، اما با #فداکاری و #ایثار #بچهها یکی از آن افراد #مسلح در محل تیر میخورد و دیگری نیز در کمتر از ۱۲ ساعت #دستگیر میشود.
هر دو از مجرمان سابقهدار و دارای جرائم سخت و خشن بودند. متأسفانه در حین #درگیری #محمدمهدی هم #تیر میخورد و از ناحیه #کتف چپ #مجروح میشود.
😭
🍃🌷🍃
#محل #شهادت #محمدمهدی در ۴ کیلومتری #جنوب شرقی مهران در کنار #آستان مقدس #امامزاده #سیدحسن🌷 در #ارتفاعات قلاویزان است.😭
🍃🌷🍃
#مأموریتهایی هم که میرفت همواره وقتی از ما #خداحافظی میکرد و میرفت به ما میگفت : که «ممکن است دیگر برنگردم و این بار آخر باشد».
🍃🌷🍃
بسیار اهل #محبت به #خانواده بود. هر وقت از #مأموریت برمیگشت #نبودنش را با #کارها و ر#فتارش با #بچهها برایمان #جبران میکرد و در #کارهای خانه خیلی #کمک میکرد.
🍃🌷🍃
#مأموریتهایش از #یک روز و #یک هفته تا 10#روز بود اما همیشه #پیگیر احوال #خانواده بود و هر وقت هم که تماس میگرفت میگفت: «کمبودی ندارید؟
🍃🌷🍃
وقتی از #مأموریت برمیگشت و ما #ابراز #دلتنگی و #خستگی میکردیم با #شوخی و #خنده ما را #قانع میکرد و آنقدر #شاداب و #سرزنده بود که #سختیهای #نبودنش را #فراموش میکردیم.
🍃🌷🍃
#گوش به فرمان #رهبر بودند، سرهبر انقلاب را #خیلی #دوست داشت از آن #دوست داشتنهایی که واقعاً #حاضر بود خود را #فدایی #ایشان کند و این را در #عمل #ثابت کرد.😭
🍃🌷🍃
سرانجام#شهید ماشاالله شمسه هم درتاریخ ۱۳۹۴/۱/۱۳# و با #اصابت #تیر #تک تیرانداز تکفیری به آرزویش که همانا#شهادت در راه #خدا🤍 بود رسید.
🍃🌷🍃
#مزار #شهید :
روستای سراب ، شهرستان بروجرد.
🍃🌷🍃
🍃🌷🍃
بسیار اهل #محبت به #خانواده بود. هر وقت از #مأموریت برمیگشت #نبودنش را با #کارها و ر#فتارش با #بچهها برایمان #جبران میکرد و در #کارهای خانه خیلی #کمک میکرد.
🍃🌷🍃
#مأموریتهایش از #یک روز و #یک هفته تا 10#روز بود اما همیشه #پیگیر احوال #خانواده بود و هر وقت هم که تماس میگرفت میگفت: «کمبودی ندارید؟
🍃🌷🍃
وقتی از #مأموریت برمیگشت و ما #ابراز #دلتنگی و #خستگی میکردیم با #شوخی و #خنده ما را #قانع میکرد و آنقدر #شاداب و #سرزنده بود که #سختیهای #نبودنش را #فراموش میکردیم.
🍃🌷🍃
#گوش به فرمان #رهبر بودند، سرهبر انقلاب را #خیلی #دوست داشت از آن #دوست داشتنهایی که واقعاً #حاضر بود خود را #فدایی #ایشان کند و این را در #عمل #ثابت کرد.😭
🍃🌷🍃
سرانجام#شهید ماشاالله شمسه هم درتاریخ ۱۳۹۴/۱/۱۳# و با #اصابت #تیر #تک تیرانداز تکفیری به آرزویش که همانا#شهادت در راه #خدا🤍 بود رسید.
🍃🌷🍃
#مزار #شهید :
روستای سراب ، شهرستان بروجرد.
🍃🌷🍃
#مأموریتهایی هم که میرفت همواره وقتی از ما #خداحافظی میکرد و میرفت به ما میگفت : که «ممکن است دیگر برنگردم و این بار آخر باشد».
🍃🌷🍃
بسیار اهل #محبت به #خانواده بود. هر وقت از #مأموریت برمیگشت #نبودنش را با #کارها و ر#فتارش با #بچهها برایمان #جبران میکرد و در #کارهای خانه خیلی #کمک میکرد.
🍃🌷🍃
#مأموریتهایش از #یک روز و #یک هفته تا 10#روز بود اما همیشه #پیگیر احوال #خانواده بود و هر وقت هم که تماس میگرفت میگفت: «کمبودی ندارید؟
🍃🌷🍃
وقتی از #مأموریت برمیگشت و ما #ابراز #دلتنگی و #خستگی میکردیم با #شوخی و #خنده ما را #قانع میکرد و آنقدر #شاداب و #سرزنده بود که #سختیهای #نبودنش را #فراموش میکردیم.
🍃🌷🍃
#گوش به فرمان #رهبر بودند، سرهبر انقلاب را #خیلی #دوست داشت از آن #دوست داشتنهایی که واقعاً #حاضر بود خود را #فدایی #ایشان کند و این را در #عمل #ثابت کرد.😭
🍃🌷🍃
سرانجام#شهید ماشاالله شمسه هم درتاریخ ۱۳۹۴/۱/۱۳# و با #اصابت #تیر #تک تیرانداز تکفیری به آرزویش که همانا#شهادت در راه #خدا🤍 بود رسید.
🍃🌷🍃
#مزار #شهید :
روستای سراب ، شهرستان بروجرد.
🍃🌷🍃
🍃🌷🍃
بسیار اهل #محبت به #خانواده بود. هر وقت از #مأموریت برمیگشت #نبودنش را با #کارها و ر#فتارش با #بچهها برایمان #جبران میکرد و در #کارهای خانه خیلی #کمک میکرد.
🍃🌷🍃
#مأموریتهایش از #یک روز و #یک هفته تا 10#روز بود اما همیشه #پیگیر احوال #خانواده بود و هر وقت هم که تماس میگرفت میگفت: «کمبودی ندارید؟
🍃🌷🍃
وقتی از #مأموریت برمیگشت و ما #ابراز #دلتنگی و #خستگی میکردیم با #شوخی و #خنده ما را #قانع میکرد و آنقدر #شاداب و #سرزنده بود که #سختیهای #نبودنش را #فراموش میکردیم.
🍃🌷🍃
#گوش به فرمان #رهبر بودند، سرهبر انقلاب را #خیلی #دوست داشت از آن #دوست داشتنهایی که واقعاً #حاضر بود خود را #فدایی #ایشان کند و این را در #عمل #ثابت کرد.😭
🍃🌷🍃
سرانجام#شهید ماشاالله شمسه هم درتاریخ ۱۳۹۴/۱/۱۳# و با #اصابت #تیر #تک تیرانداز تکفیری به آرزویش که همانا#شهادت در راه #خدا🤍 بود رسید.
🍃🌷🍃
#مزار #شهید :
روستای سراب ، شهرستان بروجرد.
🍃🌷🍃