هیچ وقت در زندگی احساس #کمبود چیزی را #نداشتم. همه زندگی ما در یک اتاق خلاصه می شد که در خانه عموی ایشان ساکن بودیم. از هر وسیله ای که داشتم استفاده بهینه می کردم مثلاً از چمدان به عنوان میز.
🍃🌷🍃
همکارانش می گفتند در محل کار زودتر از همه می آمد و دیرتر از همه می رفت و در هفته چند ساعت برای خود "کسر کار" می زد. وقتی از او سوال می شد شما از همه زودتر می آید و از همه دیرتر می روید، چرا کسر کار؟
🍃🌷🍃
در جواب می گفت: در #حین #کار #احتمال می رود یک لحظه #ذهنم به سمت خانه، همسر و یا فرزندم رفته باشد، وقت کار من #متعلق به #بیت المال هستم و حق استفاده #شخصی ندارم.
🍃🌷🍃
همیشه در مقابل #پدر و#مادر #دو زانو می نشست و هر وقت به دیدن آنها می رفت #دستشان را #می بوسید و وقتی هم #خداحافظی می کرد باز #دست آنها را #می بوسید.😭
🍃🌷🍃
🍃🌷🍃
همکارانش می گفتند در محل کار زودتر از همه می آمد و دیرتر از همه می رفت و در هفته چند ساعت برای خود "کسر کار" می زد. وقتی از او سوال می شد شما از همه زودتر می آید و از همه دیرتر می روید، چرا کسر کار؟
🍃🌷🍃
در جواب می گفت: در #حین #کار #احتمال می رود یک لحظه #ذهنم به سمت خانه، همسر و یا فرزندم رفته باشد، وقت کار من #متعلق به #بیت المال هستم و حق استفاده #شخصی ندارم.
🍃🌷🍃
همیشه در مقابل #پدر و#مادر #دو زانو می نشست و هر وقت به دیدن آنها می رفت #دستشان را #می بوسید و وقتی هم #خداحافظی می کرد باز #دست آنها را #می بوسید.😭
🍃🌷🍃
مردم هم فکر می کنند کسی که با چنین #مردی زندگی می کند باید #خدای #روحیه باشد ولی بعضی وقت ها واقعا #کم می آوردم.😭 #دل سنگ که ندارم، #شوهرم بود. توان #درد کشیدنش را #نداشتم😭😭.
🍃🌷🍃
#چند #مدال در #تیم #تیراندازی کسب کرده بود. #کپسول اکسیژن را در ماشینش می گذاشت و هر کجا که می خواست می رفت ولی وقتی برای اولین بار در سال 74# به خاطر #عفونت مثانه به #کُما رفت، دیگر کشش لازم را برای #تیراندازی نداشت😭😭.
🍃🌷🍃
حتی #نمی توانست #رانندگی کند و
یا از #خانه #بیرون بره😭
#حمام رفتن #مهدی هم که #سختی های خاص خودش را داشت. توان #حرکتش را نداشتم و با #برانکارد به #حمام می بردمش.😭
🍃🌷🍃
#فرش ها را جمع می کردم تا به #برانکارد گیر نکنه و #مهدی #اذیت نشه. موقع بالا و پایین کردن #برانکارد حسابی عرق می ریختم و با خنده می گفتم این هم یک نوع #ورزشه😭😭😭.
🍃🌷🍃
برای #اولین بار به #کما رفت، #بیست و پنج روز #بیهوش بود و من مدام در #حرم #امام رضا(ع)🌷بودم و #دعا می کردم و #امام🌷 را به #جان
#مادر🌷و #پسرشان🌷 قسم می دادم تا #مهدی را دوباره به #من #برگرداند.😭😭😭😭
🍃🌷🍃
🍃🌷🍃
#چند #مدال در #تیم #تیراندازی کسب کرده بود. #کپسول اکسیژن را در ماشینش می گذاشت و هر کجا که می خواست می رفت ولی وقتی برای اولین بار در سال 74# به خاطر #عفونت مثانه به #کُما رفت، دیگر کشش لازم را برای #تیراندازی نداشت😭😭.
🍃🌷🍃
حتی #نمی توانست #رانندگی کند و
یا از #خانه #بیرون بره😭
#حمام رفتن #مهدی هم که #سختی های خاص خودش را داشت. توان #حرکتش را نداشتم و با #برانکارد به #حمام می بردمش.😭
🍃🌷🍃
#فرش ها را جمع می کردم تا به #برانکارد گیر نکنه و #مهدی #اذیت نشه. موقع بالا و پایین کردن #برانکارد حسابی عرق می ریختم و با خنده می گفتم این هم یک نوع #ورزشه😭😭😭.
🍃🌷🍃
برای #اولین بار به #کما رفت، #بیست و پنج روز #بیهوش بود و من مدام در #حرم #امام رضا(ع)🌷بودم و #دعا می کردم و #امام🌷 را به #جان
#مادر🌷و #پسرشان🌷 قسم می دادم تا #مهدی را دوباره به #من #برگرداند.😭😭😭😭
🍃🌷🍃