🌹محفل شهدا🌹
564 subscribers
44.7K photos
36.4K videos
650 files
1.83K links
اللهم صل علی محمد وآل محمد و عجل الفرجهم اینجا محفل شهداست به محفل شهدا خوش آمدید
Download Telegram
به روایت از همسر #شهید:
مناسب ترین کاری که به نظرم رسید برای #جنگ بکنم این بود که #زندگی ام را #وقف یکی از #جانبازان کنم. تا اینکه از #بنیاد #شهید شهرمان مشهد تماس گرفتند و مشخصات #آقای سورچی را دادند.
🍃🌷🍃
همه چیز با #اختیار و #انتخاب خودم صورت گرفت. شاید برای خیلی ها این سؤال باشد که چطور می شود یک نفر زندگی راحت و بی دردسر را کنار بگذارد و با کسی ازدواج کند که نتیجه ای جز #تحمل #رنج و #غصه نداشته باشد.
🍃🌷🍃
در خانواده ام همه راضی نبودند که با یک #جانباز ازدواج کنم ولی #تصمیمم را گرفته بودم و #پشتش یک #نیّت خیر بود.
🍃🌷🍃
#جنگ که شد احساس کردم سرِ من بی کلاه مانده . خیلی ها #پشت #جبهه #کمک می کردند و #خیلی های دیگر در #خط مقدم #جان شان را کف دست شان گذاشته بودند و #می جنگیدند.
🍃🌷🍃
#مناسب ترین #کاری که به نظرم رسید برای #جنگ بکنم این بود که #زندگی ام را #وقف یکی از #جانبازان کنم. اولین مورد، یک #جانباز 20#درصد بود که #قبول #نکردم.
🍃🌷🍃
یعنی برای منی که احساس می کردم #توانایی انجام چنین کاری را دارم، 20#درصد اصلاً به حساب نمی آمد. تا اینکه از #بنیاد #شهید شهرمان مشهد تماس گرفتند و مشخصات #آقای سورچی
من هم بی صدا بدون آنکه به روی خودم بیاورم چه اتفاقی افتاده، کیسه آب گرم را روی دست هایش می گذاشتم. خیلی سخت بود خیلی😭😭😭.
🍃🌷🍃
آن وقت دلم از این حرف هایش آتش می گرفت. می خواستم گوشه ای کز کنم و تا می توانم گریه کنم، #عزیز زندگی ام #قطره قطره جلوی چشمانم #آب می شد و من فقط می توانستم #تماشایش کنم.😭😭.
🍃🌷🍃
مشت مشت قرص #آرام بخش می خوردم، می ترسیدم #خوابم ببرد و از #مهدی #غافل بشم😭نمی شه گفت به خاطر #مهدی از خودم می گذشتم، بلکه #نمی توانستم به خاطر #خودم از #مهدی بگذرم.😭😭
🍃🌷🍃
چه شب هایی که تا #صبح #بیدار می ماندم و #کپسول اکسیژن را باز می کردم و از ترس اینکه مبادا #اکسیژن قطع بشه و #نفس #مهدی بند بیاید، تا خوابم می بُرد از جا #می پریدم و به بالا و پایین رفتن #قفسه سینه اش نگاه می کردم تا مطمئن شوم اتفاقی نیفتاده 😭😭.
🍃🌷🍃
#التماسش می کردم که اگر #خوابم برد و #کاری داشت #بیدارم کند اما هرگز چنین #نمی کرد. یک بار که #خیلی #خسته بودم، خوابم برد. بیدار که شدم #صورتش سرخ شده و #کم مانده بود #خفه شود آن وقت تازه گفت: بیدار شدی خانم، #اکسیژن را برایم ردیف می کنی؟😭😭😭
🍃🌷🍃
شوکه شدم در حالی که اشک در چشمانم حلقه زده بود گفتم مگه #عملیات بود؟
گفته نه نمی دونم چطور #شهید شده؟
برگشتم بلیط را پس دادم رفتم #معراج #شهدا😭
🍃🌷🍃
به مسئول #معراج گفتم #برادرم #شهید شده میگذارید برم اونو ببینم
با یک نفر رفتیم سردخانه
در یک تابوت را باز کرد دیدم #امیره 😭😭چند لحظه ای بهش خیره شدم😭😭
🍃🌷🍃
برگشتم بیرون😔
دلم راضی نشد گفتم اجازه می دهید یک بار دیگر برم ببینم
رفتم بالای سرش نشستم
باهاش کلی نجوا کردم و گلایه کردم که مگر قرار نبود باهم باشیم........😭
🍃🌷🍃
بعد رفتم #پایگاه ابوذر
دیدم دارند می روند به خانواده اش خبر بدهند من را هم با خودشان بردند
نامردا منو انداختند جلو😭
🍃🌷🍃
رفتم در زدم #پدر# امیر (حاج حسین) اومد تا منو دید رنگش پرید😔
گفت چیزی شده #امیر چیزی شده گفتم نه مجروح شده در بیمارستانه بیاییدبرویم
اصرار کرد گفت اگر #شهید شده بگو من تحملش را دارم
😭
🍃🌷🍃
با اصرار فهمید😭
با هم رفتیم بالای سر #امیر .... باید می بودید و میدیدید که این پدر با #پسر #ارشدش چه می کرد
#می بویید و #می بوسید....😭😭
🍃🌷🍃
به روایت از همرزم #شهید :
#رفتار و #شجاعت و #خلق و خوی پسنديده او هنوز هم در دل #همسنگرانش باقی است با آن #نمازهای خالصانه و #دعا و #گريه های #پرسوز و #عارفانه به #درگاه خدا خاطرات بسی به #ياد ماندنی در دل #همسنگران به جای گذاشته.
🍃🌷🍃
#زرق و برقهای دنيا در حوزه #معنويت و #روحانيتی كه علی در آن به سر می برد جاذبه خود را از دست داده بود.
🍃🌷🍃
#يك روز قبل از#شهادت خويش در حالی كه #كفن بر #تن پاك خود #می پوشد اعلام می دارد كه فردا #شهيد خواهم شد.😭
🍃🌷🍃
در #شيرين ترين لحظات در تاريخ 1365/12/5# در منطقه #شلمچه در ادامه #عمليات كربلای 5 در حال #سجده شربت گوارای #شهادت را سر كشيد.😭😭
🍃🌷🍃
در# نامه ای به يكي از برادران خود می نويسد كه از #فرمايشات رهبری #پيروی كرده و همواره در زندگی خود #صبر و #تقوی را پيشه خود سازد چون #صفات #متقيان در ابتداي #قرآن توصيف شده است و #نمازهای #يوميه را در #اول وقت و با #خشوع و #فروتنی به جای آورید.
🍃🌷🍃
به روایت از همرزم #شهید :
#رفتار و #شجاعت و #خلق و خوی پسنديده او هنوز هم در دل #همسنگرانش باقی است با آن #نمازهای خالصانه و #دعا و #گريه های #پرسوز و #عارفانه به #درگاه خدا خاطرات بسی به #ياد ماندنی در دل #همسنگران به جای گذاشته.
🍃🌷🍃
#زرق و برقهای دنيا در حوزه #معنويت و #روحانيتی كه علی در آن به سر می برد جاذبه خود را از دست داده بود.
🍃🌷🍃
#يك روز قبل از#شهادت خويش در حالی كه #كفن بر #تن پاك خود #می پوشد اعلام می دارد كه فردا #شهيد خواهم شد.😭
🍃🌷🍃
در #شيرين ترين لحظات در تاريخ 1365/12/5# در منطقه #شلمچه در ادامه #عمليات كربلای 5 در حال #سجده شربت گوارای #شهادت را سر كشيد.😭😭
🍃🌷🍃
در# نامه ای به يكي از برادران خود می نويسد كه از #فرمايشات رهبری #پيروی كرده و همواره در زندگی خود #صبر و #تقوی را پيشه خود سازد چون #صفات #متقيان در ابتداي #قرآن توصيف شده است و #نمازهای #يوميه را در #اول وقت و با #خشوع و #فروتنی به جای آورید.
🍃🌷🍃
#سلام_امام_زمانم

السَّلَامُ عَلَى رَبِيعِ الْأَنَامِ وَ نَضْرَةِ الْأَيَّام...

سلام بر تو ای مولایی که صفای آمدنت، #زمستان دلهــا را #بهار خواهد کرد و طراوت مهربانیت روزگار را نو.

🔹 #می_آیی و پروانه های عشق، پیله های #حسرت را می‌شکنند و در آسمانِ امید، پروازی شگفت را تجربه می‌کنند🕊

#السلام_علیک_یاحجه_الله_فی_ارضه

🌹تعجیل درفرج #پنج صلوات🌹
به روایت از همرزم #شهید :
#رفتار و #شجاعت و #خلق و خوی پسنديده او هنوز هم در دل #همسنگرانش باقی است با آن #نمازهای خالصانه و #دعا و #گريه های #پرسوز و #عارفانه به #درگاه خدا خاطرات بسی به #ياد ماندنی در دل #همسنگران به جای گذاشته.
🍃🌷🍃
#زرق و برقهای دنيا در حوزه #معنويت و #روحانيتی كه علی در آن به سر می برد جاذبه خود را از دست داده بود.
🍃🌷🍃
#يك روز قبل از#شهادت خويش در حالی كه #كفن بر #تن پاك خود #می پوشد اعلام می دارد كه فردا #شهيد خواهم شد.😭
🍃🌷🍃
در #شيرين ترين لحظات در تاريخ 1365/12/5# در منطقه #شلمچه در ادامه #عمليات كربلای 5 در حال #سجده شربت گوارای #شهادت را سر كشيد.😭😭
🍃🌷🍃
در# نامه ای به يكي از برادران خود می نويسد كه از #فرمايشات رهبری #پيروی كرده و همواره در زندگی خود #صبر و #تقوی را پيشه خود سازد چون #صفات #متقيان در ابتداي #قرآن توصيف شده است و #نمازهای #يوميه را در #اول وقت و با #خشوع و #فروتنی به جای آورید.
🍃🌷🍃
شوکه شدم در حالی که اشک در چشمانم حلقه زده بود گفتم مگه #عملیات بود؟
گفته نه نمی دونم چطور #شهید شده؟
برگشتم بلیط را پس دادم رفتم #معراج #شهدا😭
🍃🌷🍃
به مسئول #معراج گفتم #برادرم #شهید شده میگذارید برم اونو ببینم
با یک نفر رفتیم سردخانه
در یک تابوت را باز کرد دیدم #امیره 😭😭چند لحظه ای بهش خیره شدم😭😭
🍃🌷🍃
برگشتم بیرون😔
دلم راضی نشد گفتم اجازه می دهید یک بار دیگر برم ببینم
رفتم بالای سرش نشستم
باهاش کلی نجوا کردم و گلایه کردم که مگر قرار نبود باهم باشیم........😭
🍃🌷🍃
بعد رفتم #پایگاه ابوذر
دیدم دارند می روند به خانواده اش خبر بدهند من را هم با خودشان بردند
نامردا منو انداختند جلو😭
🍃🌷🍃
رفتم در زدم #پدر# امیر (حاج حسین) اومد تا منو دید رنگش پرید😔
گفت چیزی شده #امیر چیزی شده گفتم نه مجروح شده در بیمارستانه بیاییدبرویم
اصرار کرد گفت اگر #شهید شده بگو من تحملش را دارم
😭
🍃🌷🍃
با اصرار فهمید😭
با هم رفتیم بالای سر #امیر .... باید می بودید و میدیدید که این پدر با #پسر #ارشدش چه می کرد
#می بویید و #می بوسید....😭😭
🍃🌷🍃
#می_آیم_چون...!

یکی ذبح شد...
یکی زنده به گور...
یکی اربا اربا...

▫️می آیم چون مدیونم!
▫️می آیم چون موظفم!
▫️می آیم چون مکلفم!

📎سهم من فقط چندقدم است و چند شعار!

#فردا_خواهیم_آمد 🇮🇷

🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
#می_آیم_چون...!

یکی ذبح شد...
یکی زنده به گور...
یکی اربا اربا...

▫️می آیم چون مدیونم!
▫️می آیم چون موظفم!
▫️می آیم چون مکلفم!

📎سهم من فقط چندقدم است و چند شعار!

#فردا_خواهیم_آمد 🇮🇷

🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷