🌹محفل شهدا🌹
566 subscribers
44.6K photos
36.2K videos
650 files
1.83K links
اللهم صل علی محمد وآل محمد و عجل الفرجهم اینجا محفل شهداست به محفل شهدا خوش آمدید
Download Telegram
#خلبان شهید دفاع مقدس علیرضا حراف
🍃🌷🍃
درسال ۱۳۳۲# در شهر شیراز در خانواده ای متدین ومذهبی متولد شد.

دوران کودکی و نوجوانی و همچنین دوران ابتدایی و دبیرستان خود را در زادگاهش گذراند و موفق به اخذ دیپلم شد.

ایشان اوایل سال ۱۳۵۱#بود که به علت #علاقه وارد #هوانیروز ارتش شد و بعد از گذراندن #دوره‌های نظامی و #زبان انگلیسی برای یادگیری پرواز با #بالگرد وارد دوره‌های آموزش پرواز شد.
🍃🌷🍃
مدتی بیشتر نگذشته بود که دوره های #خلبانی را با موفقیت گذراند و برای خدمت به #هوانیروز مسجد سلیمان اعزام شد.

یکی از ویژگی‌های ایشان #هوش بسیار بالایش بود #اساتید آمریکایی که زیر نظر آن‌ها آموزش می‌دید از این #ویژگی اش آگاه شده بودند و به همین دلیل پس از پایان #آموزش‌های خلبانی ایشان را به دوره #آموزش#استاد خلبانی اعزام کردند.
🍃🌷🍃
همین #هوش ایشان باعث شد تا علاوه بر اینکه #خلبان خوبی باشد به یک #استاد خلبان #ماهر #بالگرد کبرا نیز تبدیل شود و در #جوانی با #سن کم خود #خلبانان بسیاری را #آموزش بدهد.
🍃🌷🍃
شهید دکتر فتحی شقاقی🥀همزمان به آموزش و تربيت كادرهاي جديدي براي جنبش و ساخت نيروهاي نظامي اقدام کرد كه در آن هنگام در بيمارستان ويكتوريا در بيت المقدس كار مي كرد.

در سال ١٩٨٣ به اتهام تشكيل سازمان جهاد اسلامي به ١١ ماه زندان محكوم شدو در سال ١٩٨۶ هم به اتهام تحريك بر عليه رژيم اشغالگر قدس و انتقال اسلحه به غزه و وابستگي به جنبش جهاد اسلامي به ۴ سال زندان و ۵ سال حبس تعليقي محكوم شد.

قبل از پايان مدت محكوميتش مقامات صهيونيستي ایشان در تاريخ ١٩٨٨/٨/١ از زندان به جنوب لبنان تبعيد كردند.
و تا زمان شهادتش🥀 در تبعيد به سر مي برد و در اين مدت به #تربيت جوانان و مبارزات فكري ، فرهنگي و سياسي عليه دشمن صهيونيستي ادامه داد.

در سال ١٩٨٨ بالاخره توانست به دیدار مراد خویش حضرت امام خمینی رفته و ایشان را در تهران ملاقات کند.

درباره #علاقه خود به انقلاب اسلامی می گفتم : « دنیا باید بداند كه #بازتاب شعارهای امام خمینی در #فلسطین در هیچ جای دیگر دنیا #نظیری نداشت. دلیل آن این است كه همانگونه كه امام به زندگی ایرانی ها معنی داد ، به زندگی ما در #فلسطین نیز چنین مفهومی بخشید. »
#شهید دفاع مقدس امیر ناصر سلیمانی
🍃🌷🍃
درتاریخ ۱۳۴۶/۱۱/۲۵# در خانواده ای متوسط و متدين و مذهبی در شهرستان سپيدان ، استان فارس متولد شد.

اسم ایشان را امير ناصر گذاشتند دوران کودکی را در کنار پدری مهربان و دامان مادری پاک و مهربان با تربيت اسلامی پرورش يافت.
🍃🌷🍃
هفت ساله بود که به مدرسه رفت، دوران ابتدایی را مدرسه شاهيجان با موفقيت و با تلاش سپری کرد و دوران راهنمایی را هم آغاز و تا سوم دبيرستان ادامه داد.
🍃🌷🍃
با #ايمان و #درستکار بود ، #علاقه به #اقامه نماز در #اول وقت داشت ، #مهربان و #دلسوز و #خوش رو بود و به #اهل بيت عصمت و طهارت🌷 #علاقه داشت.
🍃🌷🍃
در #مجالس اهل بیت🌷، #شرکت و #نوحه سرایی می کرد ، اهل #مسجد بود و #فعاليت چشمگيری در #پايگاه مقاومت مسجد #علی ابن الحسين (ع) 🌷داشت.
🍃🌷🍃
به روایت از دوست #شهید :اولین دیدار من با #طلبه جهادی از #مسجد و#هیئت شروع شد من #دانیال را می‌شناختم اما #جذب ایشان شدم و تمام اینها نشانه ا#خلاص و #بصیرت شون بود واقعا #شهیدانه #زندگی می‌کرد و #رفتار #شهیدانه‌ای داشت و #علاقه شدیدی به #شهدا بخصوص #شهید حججی داشت.
🍃🌷🍃
#اخلاص، #ایثار در #مال و #جان #سه ویژگی #منحصر به‌فرد شون بود.
یکی از #ویژگی‌های منحصر به #فردی که داشت مسئله #اخلاصش بود، در روسای آهوان به عنوان #مدیرمسئول شعبه موسسه فرهنگی #قرآنی #بیت‌الاحزان حضرت زهرا (س)🌷 انتخاب شد خودم دیدم.

با اینکه خودش و خانواده‌اش از لحاظ مالی خانواده ضعیفی بودند اما برای #کارهای #قرآنی از #هزینه‌های شخصی استفاده می کرد بدون هیچ #چشمداشتی این #کارها را #پیگیری می‌کرد و اگر #خدمتی می‌کرد برای #اسلام،#قرآن و #خدا بود و هر جا این مجاهدت #خالصانه باشد، نتیجه #خوبی هم دارد.
🍃🌷🍃
در شهرستان قلعه‌گنج این #طلبه جهادی بسیار #گمنام بود با اینکه خیلی #فعال بود اما #اخلاص داشت،#خدمت در #مناطق محروم و #صعب‌العبور و به دلیل #اخلاص در #کارهایش بود که با #آسمانی شدنش #شهرت پیدا کرد.
🍃🌷🍃
۹#ماهی می‌شد که کنارم بود، چون داشت خانه‌اش را می‌ساخت و با همسر و فرزندانش موقت آمده بودند پیش ما، ایام #کرونا بود، می‌دیدم که چقدر #زحمت می‌کشه.😭
🍃🌷🍃
#صبح‌ها #سرکار بود و بعد از ظهر چند ساعتی در خانه #استراحت می‌کرد و ۹# شب باز می‌رفت #بیمارستان.
🍃🌷🍃
فردای آن روز که ساعت ۹#صبح که می‌آمد باز #هفت عصر باید #سرکار می‌‌بود، خیلی #استراحت نداشت. به محض اینکه به خانه می‌رسید می‌گفتم «عزیزم، باز هم می‌خواهی سر کار بروی؟»
🍃🌷🍃
می گفت،مادر خودت می‌دانی که #بیماران به ما #احتیاج دارند، اگر من نروم پس چه کسی باید باشد، چایم را می‌خورم و خستگی در می‌کنم و می‌روم».
🍃🌷🍃
گاهی اوقات می‌گفت خیلی خسته شدم و دلیلش را می‌پرسیدم از رسیدگی به چند بیمار صحبت می‌کرد و در اعتراض می‌گفتم که باید تو این کارها را می‌کردی و کس دیگری نبود؟
🍃🌷🍃
گفت مادر همکارانم #تازه کارند و من باید اینها را انجام دهم. #بچه‌ام در بخش «روان ۲» بود و با #بیماران خاصی سرو کار داشت. قبلا در بخش عفونی بود.
🍃🌷🍃
#علاقه خاصی به #پرستاری داشت، وقتی درسش را تا دهم خواند گفت می‌خواهم #بهیاری بخوانم و همین شد که ادامه داد و #استخدام رسمی هم شد،
🍃
روز قبل از اینکه #مهدی به #سوریه برود، یک بار سفرش لغو شد، همسرشون گفتند:حالا که قسمت نشده عید را پیش‌مان بمان. #مهدی گفته بود  من دیگه  #دلم #کنده شده چرا درک نمی‌کنید که دیگر نمی‌توانم #بمانم.😭😭
🍃🌷🍃
#مهدی #اعتقاداتی داشت که باعث شده بود از همه #علایق و #دغدغه‌های #خانوادگی‌اش #دل بکند و برود وگرنه که #آدمی #فوق‌العاده #خانواده‌دوست بود.😭
🍃🌷🍃
#مهدی #طور دیگری #بچه‌هاش رو#دوست داشت. وقتی به خانه ما می‌آمدند، من از دخترش فاطمه می‌خواستم پیشم بنشیند. می‌گفت: می‌خواهم کنار #بابا باشم. یک مدت #کوتاه هم نمی‌خواست از #پدرش #دور باشد.
🍃🌷🍃
#نماز اول وقتش #ترک نمی‌شد.#مهدی #دو تا خ#صلت بارز داشت؛ #یکی #نماز اول وقت، #دومی #احترام به #دیگران و #خوش‌خلقی.
🍃🌷🍃
در روستای‌مان یزدل #امامزاده #بی‌بی زینب🌷 داریم که #مهدی #علاقه زیادی به آنجا داشت. در حریم #امامزاده #سه #شهید #گمنام💔 دفن هستند. #مهدی مرتب به #زیارت‌شان می‌رفت.😭
🍃🌷🍃
#زیارت #شهدای گمنام #امامزاده و گلزار #شهدای یزدل از #کارهای همیشگی #مهدی بود. به خانمش گفته بود اگر #شهید شد دوست دارد در #امامزاده دفن بشم.😭😭
🍃🌷🍃
#تنها #شهید دفاع مقدس درروز #عید سعید فطر،
در استان قزوین حسین وهابی
🍃🌷🍃
درتاریخ   ۱۳۴۸/۶/۱۵#   در شهر قزوین در خانواده ای متدین ومذهبی متولدشد.
🍃🌷🍃
پدرش محمد، بنا و معمار بود و مادرش  خانه دار . تا اول راهنمایی درس خواند. به عنوان #پاسدار وظیفه در #جبهه #حضور داشت.
🍃🌷🍃
ایشان از آنجایی که #علاقه فراوانی به #جبهه و #حضور در کنار #رزمندگان را داشت به بهانه‌ی #خدمت سربازی، #یک سال #زودتر، برای #گذراندن#دوره‌ی آموزشی و به عنوان #پاسدار وظیفه، #عازم #پاوه کردستان شد.
🍃🌷🍃
#سرباز شهید دفاع مقدس
#سید اردشیر  ابراهیم پور کلاسی
🍃🌷🍃
درتاریخ 1344/12/20#  در روستای کلاس و دریک خانواده مذهبی وروستایی  متولد شد.
🍃🌷🍃
درسن هفت سالگی به مدرسه ای که درهمان روستا بودرفت وتا کلاس پنجم ابتدائی در همان روستا تحصیل کرد

در سال 1359#خانواده ایشان به شهرستان قزوین مهاجرت کردند وچون وضع زندگی وامورمالی واقتصادی خانواده بسیارخوب نبود نتوانست به #تحصیل ادامه بدهد و مشغول به #کارشد.
🍃🌷🍃
ازدوران #کودکی #علاقه خاصّی به
#ائمه اطهار(علیها السلام)🌷داشت
ویکی از #مداحان و#ذاکرین
#حضرت سیّدالشهدا(ع)🌷 بود.
🍃🌷🍃
#علاقه خاصّی به #بنیانگذارکبیرانقلاب اسلامی، #حضرت امام خمینی (ره)، داشت و#آرزویش #شهادت در #جهاد فی سبیل الله بود.
🍃🌷🍃
زمان #جنگ تحمیلی بود وهمیشه می گفت:
(من می ترسم آن قدر مارا اعزام نکنند که جنگ تمام شود وحسرت #شهادت دردل ما بماند).😔
🍃🌷🍃