#سلیم #چهار مرتبه به منطقه #اعزام شد و #آخرین بار که میخواست برود من معترض شدم و گفتم تو بارها رفتهای بمان. گفت این #آخرین مرتبه است. گویی خودش میدانست که این رفتن را دیگر #بازگشتی نیست.😭
🍃🌷🍃
#آخرین اعزامش مربوط میشد به #عید سال 1394#. بعد از سیزده بدر حال و هوایش عجیب شده بود. چندروزی در گوش بچهها زمزمه میکرد برای رفتن اما بعد خودش علنی گفت که میرم😭😭
🍃🌷🍃
و من گفتم نه اما قول داد که مرتبه #آخرش باشد و رفت.😭 در نهایت در 31# فروردین ماه سال 1394# در #عملیات بصرالحریر به #آرزوی همیشگیاش که #شهادت در راه اسلام بودرسید.😭
🍃🌷🍃
همسرم 10# ماه تمام #مفقودالاثر بود و در این 10# ماه شنیدن خبرهای ضد و نقیض که گاهی خبر از #اسارت، #مجروحیت و #شهادتش میداد ما را نگران و ناراحت میکرد.😭😭
🍃🌷🍃
یک بار گفتند #اسیر شده یک بار گفتند #شهید😭 و #پیکر جایی است که نمیتوانیم برگردانیم و... حرفها و احادیثی که ذهنمان را درگیر خودش میکرد. با هر بار شنیدن صدای تلفن ما #میمردیم و #زنده میشدیم.😭
🍃🌷🍃
بعد از 10#ماه از ما آزمایش دی انای گرفتند و گفتند بعد از انجام مبادله با طرف تروریستی توانستهاند #پیکر #شهدا را برگردانند.😭
🍃🌷🍃
🍃🌷🍃
#آخرین اعزامش مربوط میشد به #عید سال 1394#. بعد از سیزده بدر حال و هوایش عجیب شده بود. چندروزی در گوش بچهها زمزمه میکرد برای رفتن اما بعد خودش علنی گفت که میرم😭😭
🍃🌷🍃
و من گفتم نه اما قول داد که مرتبه #آخرش باشد و رفت.😭 در نهایت در 31# فروردین ماه سال 1394# در #عملیات بصرالحریر به #آرزوی همیشگیاش که #شهادت در راه اسلام بودرسید.😭
🍃🌷🍃
همسرم 10# ماه تمام #مفقودالاثر بود و در این 10# ماه شنیدن خبرهای ضد و نقیض که گاهی خبر از #اسارت، #مجروحیت و #شهادتش میداد ما را نگران و ناراحت میکرد.😭😭
🍃🌷🍃
یک بار گفتند #اسیر شده یک بار گفتند #شهید😭 و #پیکر جایی است که نمیتوانیم برگردانیم و... حرفها و احادیثی که ذهنمان را درگیر خودش میکرد. با هر بار شنیدن صدای تلفن ما #میمردیم و #زنده میشدیم.😭
🍃🌷🍃
بعد از 10#ماه از ما آزمایش دی انای گرفتند و گفتند بعد از انجام مبادله با طرف تروریستی توانستهاند #پیکر #شهدا را برگردانند.😭
🍃🌷🍃
به روایت از همسر #شهید :
در تابستان ۱۳۸۰ ازدواج کردند که حاصل آن دو فرزند به نام های زهرا و ابوالفضل است. که زهرا ۱۱ ساله و ابوالفضل ۷ ساله.
🍃🌷🍃
با شروع #بحران های منطقه،#ستار در آرزوی پیوستن به #مدافعان حرم #بی تابی می کرد. در #دشوار ترین شرایط #مأموریت #یمن می گیرد. اما بیشتر از همه #آرزوی پیوستن به #مدافعان حرم #حضرت زینب سلام الله علیها🌷 را داشتند.
🍃🌷🍃
#آرزویی که در #بیست و هفتمین روز از #آبان۹۴# برآورده شد و ستار تونست داوطلبانه در سوریه حضور پیدا کند. اما ظاهرا او برای بازگشت نرفته بود.😭
🍃🌷🍃
با وجود اینکه #فرمانده بود، شب قبل از #شهادت به #جای همه افراد #نگهبانی داد و تا صبح روز #شانزدهم #بیدار بود ،لحظه ای دست از #تلاش و #جنگیدن بر نداشت. با #تاکتیکی که در یک مورد به کار برد، توانست از #تلفات و #اسارت حتمی #هفتاد نفر از #نیروهای خودی #جلوگیری کند.
🍃🌷🍃
#ستار #عاشق #اهل بیت🌷 و #ولایت بود. همواره به اطرافیان خود توصیه می کرد که #رهرو راه #ولایت باشند. در #وصیت نامه خود هم به نحو #پررنگی به این #موضوع #اشاره داشت.
🍃🌷🍃
در تابستان ۱۳۸۰ ازدواج کردند که حاصل آن دو فرزند به نام های زهرا و ابوالفضل است. که زهرا ۱۱ ساله و ابوالفضل ۷ ساله.
🍃🌷🍃
با شروع #بحران های منطقه،#ستار در آرزوی پیوستن به #مدافعان حرم #بی تابی می کرد. در #دشوار ترین شرایط #مأموریت #یمن می گیرد. اما بیشتر از همه #آرزوی پیوستن به #مدافعان حرم #حضرت زینب سلام الله علیها🌷 را داشتند.
🍃🌷🍃
#آرزویی که در #بیست و هفتمین روز از #آبان۹۴# برآورده شد و ستار تونست داوطلبانه در سوریه حضور پیدا کند. اما ظاهرا او برای بازگشت نرفته بود.😭
🍃🌷🍃
با وجود اینکه #فرمانده بود، شب قبل از #شهادت به #جای همه افراد #نگهبانی داد و تا صبح روز #شانزدهم #بیدار بود ،لحظه ای دست از #تلاش و #جنگیدن بر نداشت. با #تاکتیکی که در یک مورد به کار برد، توانست از #تلفات و #اسارت حتمی #هفتاد نفر از #نیروهای خودی #جلوگیری کند.
🍃🌷🍃
#ستار #عاشق #اهل بیت🌷 و #ولایت بود. همواره به اطرافیان خود توصیه می کرد که #رهرو راه #ولایت باشند. در #وصیت نامه خود هم به نحو #پررنگی به این #موضوع #اشاره داشت.
🍃🌷🍃
بعد از اتمام دبیرستان، در#کنکور سراسری شرکت کرد وبه علت #جابه جایی در #کد رشته های امور تربیتی و تربیت بدنی در رشته تربیت بدنی دانشگاه تربیت معلم پذیرفته شد.
🍃🌷🍃
در این هنگام 25#روز بود که #خدمت مقدس سربازی را شروع کرده بود و در شهرستان رشت دوران آموزشی را می گذراند ،بعد از پذیرفته شدن در #دانشگاه، به اراک بازگشت.
🍃🌷🍃
چون ایشان از رشته قبولی اش راضی نبود. بعد از گذشت دو ماه از تحصیل از این رشته انصراف داد و سرانجام در سال 1363# در #آزمون دانشگاه #امام صادق (ع)🌷شرکت و به خواست #خدا قبول شد.
🍃🌷🍃
این مرحله جدیدی از #رشد و #تکامل ایشان بود و نهال وجودش در مکتب #امام صادق(ع)🌷 به بار نشست، بارها می گفت، پذیرفته شدنم در این دانشگاه، #رحمت و #سعادت الهی بود.
🍃🌷🍃
#عبادات و #طاعات مخلصانه،#صبر و #حوصله، #شمّ دقیق و قوی #سیاسی، پ#شتکار و #همت تحصیل، #خلوص نیت، و #شکیبایی در م#باحثه و ... غنچه هایی بودندکه در #مکتب #امام صادق(ع)🌷 به گل نشستند.
🍃🌷🍃
ایشان در #اردیبهشت سال 1365# با رضایت خانواده برای #اولین بار به #آرزوی همیشگی اش رسید و #همراه گروهی #تبلیغی از دانشگاه #عازم #جبهه شد.
🍃🌷🍃
🍃🌷🍃
در این هنگام 25#روز بود که #خدمت مقدس سربازی را شروع کرده بود و در شهرستان رشت دوران آموزشی را می گذراند ،بعد از پذیرفته شدن در #دانشگاه، به اراک بازگشت.
🍃🌷🍃
چون ایشان از رشته قبولی اش راضی نبود. بعد از گذشت دو ماه از تحصیل از این رشته انصراف داد و سرانجام در سال 1363# در #آزمون دانشگاه #امام صادق (ع)🌷شرکت و به خواست #خدا قبول شد.
🍃🌷🍃
این مرحله جدیدی از #رشد و #تکامل ایشان بود و نهال وجودش در مکتب #امام صادق(ع)🌷 به بار نشست، بارها می گفت، پذیرفته شدنم در این دانشگاه، #رحمت و #سعادت الهی بود.
🍃🌷🍃
#عبادات و #طاعات مخلصانه،#صبر و #حوصله، #شمّ دقیق و قوی #سیاسی، پ#شتکار و #همت تحصیل، #خلوص نیت، و #شکیبایی در م#باحثه و ... غنچه هایی بودندکه در #مکتب #امام صادق(ع)🌷 به گل نشستند.
🍃🌷🍃
ایشان در #اردیبهشت سال 1365# با رضایت خانواده برای #اولین بار به #آرزوی همیشگی اش رسید و #همراه گروهی #تبلیغی از دانشگاه #عازم #جبهه شد.
🍃🌷🍃
#شهادت را #آرزوی قلبی خود میدانست و حتی مثل #مهمانی که قراره به #مهمانی مهمی برود قبل از #عملیات #غسل #شهادت کرده و حتی با #خانواده #خداحافظی میکرد.
🍃🌷🍃
به روایت از همسر #شهید :
در سال 1366# وقتی تنها 16 سال بیشتر نداشتم به همسری آقا «ماشاالله شمسه» درآمدم و حاصل 28#سال زندگی با همسرم یک فرزند پسر و دو دختر است.
🍃🌷🍃
من و #همسرم هر دو اهل روستای «سراب» بروجرد بودیم و آشنایی دورادوری با هم داشتیم. وقتی به خواستگاریم آمد، در بحبوحه #جنگ بود و آن زمانی بود که به #جبهه میرفت.
🍃🌷🍃
مادرم میترسید و میگفت ممکن است در این #جبهه رفتنهایش #شهید شود اما او در جواب مادرم گفت: «هیچکس نمیداند در آینده چه پیش میآید، شاید ما این #لیاقت را نداشته باشیم»
🍃🌷🍃
در 28#آبان ماه سال 66# ازدواج کردیم و #یک هفته بعد به منطقه #کردستان #اعزام شد و پس از آن #بارها به صورت متناوب به #مناطق جنگی غرب کشور مانند ایلام #اعزام شد.
🍃🌷🍃
آقا «بشیر» اولین فرزندم در سال 67 زمانی که #پدرش در مناطق #عملیاتی غرب کشور بود به دنیا آمد، فرزند دومم «اسماء» سال 68 و دختر دومم سال 78 در بروجرد به دنیا آمد.
🍃🌷🍃
🍃🌷🍃
به روایت از همسر #شهید :
در سال 1366# وقتی تنها 16 سال بیشتر نداشتم به همسری آقا «ماشاالله شمسه» درآمدم و حاصل 28#سال زندگی با همسرم یک فرزند پسر و دو دختر است.
🍃🌷🍃
من و #همسرم هر دو اهل روستای «سراب» بروجرد بودیم و آشنایی دورادوری با هم داشتیم. وقتی به خواستگاریم آمد، در بحبوحه #جنگ بود و آن زمانی بود که به #جبهه میرفت.
🍃🌷🍃
مادرم میترسید و میگفت ممکن است در این #جبهه رفتنهایش #شهید شود اما او در جواب مادرم گفت: «هیچکس نمیداند در آینده چه پیش میآید، شاید ما این #لیاقت را نداشته باشیم»
🍃🌷🍃
در 28#آبان ماه سال 66# ازدواج کردیم و #یک هفته بعد به منطقه #کردستان #اعزام شد و پس از آن #بارها به صورت متناوب به #مناطق جنگی غرب کشور مانند ایلام #اعزام شد.
🍃🌷🍃
آقا «بشیر» اولین فرزندم در سال 67 زمانی که #پدرش در مناطق #عملیاتی غرب کشور بود به دنیا آمد، فرزند دومم «اسماء» سال 68 و دختر دومم سال 78 در بروجرد به دنیا آمد.
🍃🌷🍃