معرفی عارفان
1.15K subscribers
33K photos
11.9K videos
3.19K files
2.72K links
چه گفتم در وفا افزا جفا و جور افزودی
جفا کن جور کن جانا،غلط گفتم خطا کردم

فیض
Download Telegram
مهم ترین چیز در روابط انسان ها
گفتگو است...

اما مردم دیگر با هم حرف نمیزنند،
به هم گوش نمیکنند،
آن‌ها سینما میروند،
تلویزیون تماشا میکنند،
به رادیو گوش میدهند،
کتاب میخوانند،
پست های روی اینترنت را به
روز میکنند،
اما تقریبا هرگزبا هم صحبت
نمیکنند...!

اگر بنا داریم دنیا را تغییر بدهیم،
چاره ای جز این نیست که از نو
برگردیم به دورانی که جنگجوها
دور یک آتش جمع میشدند و
برای هم قصه تعریف میکردند__

#پائولو_کوئیلو
خداوند در همه چیز تجلی می‌یابد، امّا "کلمه" یکی از ابزارهای محبوب او برای تجلّی یافتن است. چرا که کلمه، اندیشهٔ استحاله یافته به ارتعاش است. چیزی که پیش از این تنها انرژی بوده است، در فضا، در پیرامونت می‌پراکند.

بسیار مراقب آنچه میگویی، باش. کلمه نیرویی عظیم‌تر از همهٔ آیین‌ها دارد.

وقتی کلامی را جاری کردی؛ ارتعاش میسازی و ارتعاش تو موجی میسازد در دل مخاطب. گاهی این موج می‌تواند کسی را به زیر ببرد و گاهی به اوج! اولین کسی که همراه این موج به بالا یا پایین میرود خودِ تو هستی. مگذار موج کلامت تورا به نزول سوق دهد.
اگر نمی‌دانی نگو
اگر می‌دانی به بهترین شیوه بگو
باید همواره زیباترین‌هایت را به زبان آوری حتی به هنگامه‌ ی خشم.
آنچه را که کلام تو جاری میسازد همهٔ آن چیزی است که تو در آن لحظه هستی.
بگذار فقط خوبیهایت جاری شود.


📕 #بریدا
✍🏽 #پائولو_کوئیلو
‍ خداوند در همه چیز تجلی می‌یابد،
امّا "کلمه" یکی از ابزارهای محبوب او برای تجلّی یافتن است.
چرا که کلمه، اندیشهٔ استحاله یافته به ارتعاش است.
چیزی که پیش از این تنها انرژی بوده است،
در فضا، در پیرامونت می‌پراکند.

بسیار مراقب آنچه میگویی، باش.
کلمه نیرویی عظیم‌تر از همهٔ آیین‌ها دارد.

وقتی کلامی را جاری کردی؛ ارتعاش میسازی و ارتعاش تو موجی میسازد در دل مخاطب. گاهی این موج می‌تواند کسی را به زیر ببرد و گاهی به اوج! اولین کسی که همراه این موج به بالا یا پایین میرود خودِ تو هستی. مگذار موج کلامت تورا به نزول سوق دهد.
اگر نمی‌دانی نگو
اگر می‌دانی به بهترین شیوه بگو
باید همواره زیباترین‌هایت را به زبان آوری حتی به هنگامه‌ ی خشم.
آنچه را که کلام تو جاری میسازد همهٔ آن چیزی است که
تو در آن لحظه هستی.
بگذار فقط خوبیهایت جاری شود.



#پائولو_کوئیلو
روح اسم ندارد، حقيقت محض است، برای دورهٔ معينی بدن را اشغال می‌كند و روزی هم تركش می‌كند، بی‌اينكه خدا به خودش زحمت بدهد و روز قضا بپرسد: تو كی هستی؟ خدا فقط می‌پرسد: وقتی زنده بودی، عشق ورزيدی؟
جوهر زندگی همين است: توانايى دوست داشتن، و نه اسمی كه در گذرنامه، كارت ويزيت يا كارت شناسايی‌مان داريم.

#پائولو_کوئیلو
📒 برنده تنهاست
هر انسانی، فقط یک‌بار، برای رسیدن به
یک‌نفر که دوستش دارد، دیر می‌کند.
و پس از آن، برای رسیدن به دیگران،
هیچ عجله‌ای نمی‌کند.
به این می‌گویند :
«سرخوردگی قسمت عظیمی از روح».

کتاب : دومین مکتوب
#پائولو_کوئیلو
مقصر دانستن دیگران
همیشه خیلی آسان است.
میتوانی تمام عمرت را
به مقصر دانستن دنیا بگذرانی،
اما بِدان مسئولیت تمام موفقیت ها
یا شکست هایت فقط با خودت است‌.

#پائولو_کوئیلو
#تیکه_کتاب

روح اسم ندارد، حقيقت محض است، برای دورهٔ معينی بدن را اشغال می‌كند و روزی هم تركش می‌كند، بی‌اينكه خدا به خودش زحمت بدهد و روز قضا بپرسد: تو كی هستی؟ خدا فقط می‌پرسد: وقتی زنده بودی، عشق ورزيدی؟
جوهر زندگی همين است: توانايى دوست داشتن، و نه اسمی كه در گذرنامه، كارت ويزيت يا كارت شناسايی‌مان داريم.


📕 #برنده_تنهاست
#پائولو_کوئیلو
از هر نعمتی که امروز خدا به شما داده استفاده کنید.نعمت را نمی توان پس‌انداز کرد.
هیچ بانکی وجود ندارد که ما بتوانیم نعمت‌هایی را که دریافت کرده‌ایم به آن بسپاریم تا هر زمان که صلاح می دانیم از آنها استفاده کنیم.
اگر از نعمت‌ها استفاده نکنید،نعمت‌ها از دست می روند،بدون اینکه بتوان دوباره آنها را بدست آورد.

📚مکتوب
#پائولو_کوئیلو
روح اسم ندارد حقیقت محض است ، برای دوره ی معینی بدن را اشغال می کند و روزی هم ترکش می کند،
بی آنکه خدا بخودش زحمت بدهد و روز قضا بپرسد تو کی هستی؟

خدا فقط می پرسد ؛
وقتی زنده بودی عشق ورزیدی؟

جوهر زندگی همین است؛ توانایی دوست داشتن، و نه اسمی که در گذرنامه ، کارت ویزیت یا کارت شناسایی مان داریم...




#پائولو_کوئیلو
از کتاب 📒 #برنده_تنهاست
....

عشق نيرويى وحشى است .!
اگر بکوشيم مهارش کنيم نابودمان مى‌کند،
اگر بخواهيم اسيرش کنيم ما را به بردگى مى‌کشاند،
و اگر سعى کنيم آن را بفهميم در سرگشتگى و حيرانى بر جايمان مى‌گذارد .!
اين نيرو در جهان است
تا به ما شادى ببخشد،
تا ما را به خدا و به هم نزديک‌تر کند .



#پائولو_کوئیلو
.
مهربانی مهمترین اصل انسانیت است
اگر کسی از من کمکی بخواهد
به این معنی است که ،
من هنوز بر روی زمین ارزش دارم

#پائولو کوئیلو
هر کس در دوران زندگی اش
می تواند دو کارکرد داشته باشد:
"ساختن" یا " کاشتن"
سازندگان شاید سالها در کار خود بمانند و سازندگی شان مدت ها طول بکشد، اما روزی می رسد که کارشان به پایان برسد.
در این هنگام باز می ایستند و در میانِ دیوارهای خود ساخته محصور می شوند.
اما کسانی هستند که میکارند.
اینان گاهی، هنگام طوفان و تغییر فصل ها رنج می برند
و گاهی-به ندرت- خسته میشوند.
اما یک باغ،
بر خلاف ساختمان، هرگز از رشد باز نمی ماند و همان زمانی که نیازمند توجه باغبان است،
می گذارد زندگی برای باغبان ماجرایی عظیم باشد.
باغبانان در میان جمع یکدیگر را باز می شناسند، چرا که می دانند در سرگذشت هر گیاه، رشدِ سراسر زمین نهفته است.

#پائولو_کوئیلو
بسیار مراقب آنچه میگویی، باش. کلمه نیرویی عظیم‌تر از همهٔ آیین‌ها دارد.

وقتی کلامی را جاری کردی ؛ ارتعاش میسازی و ارتعاش تو موجی میسازد در دل مخاطب. گاهی این موج می‌تواند کسی را به زیر ببرد و گاهی به اوج!
اولین کسی که همراه این موج به بالا یا پایین میرود خودِ تو هستی. مگذار موج کلامت تو را به نزول سوق دهد.
اگر نمی‌دانی نگو
اگر می‌دانی به بهترین شیوه بگو

باید همواره زیباترین‌هایت را به زبان آوری حتی به هنگامه‌ ی خشم.
آنچه را که کلام تو جاری میسازد همه آن چیزی است که تو در آن لحظه هستی.
بگذار فقط خوبیهایت جاری شود.


#پائولو_کوئیلو
اين كه بدانى در راه درستى هستى يک چيز است، و اين كه فكر كنى راه درست فقط همين است يک چيز ديگر
ما هرگز نمى‌توانيم درباره‌ى "زندگى ديگران" قضاوت كنيم،
هركس رنج‌ها و چشم پوشى‌هاى خودش را دارد!


#پائولو_کوئیلو
ما به دنبال رسیدن به آرامش ابدى در بهشت هستیم. اما با عشق در روى زمین هم به این آرامش خواهیم رسید؛
عشق در ورای ایمان

#پائولو_کوئیلو
هر انسانی،
فقط یکبار،
برای رسیدن به کسی که دوستش دارد، دیر می کند!
و پس از آن
برای رسیدن به دیگران هیچ عجله ای ندارد.
به این می گویند "سَرخوردگی روح"!


#پائولو_کوئیلو
فهمیدم که برای هر چیز زمانی است
و هیچ چیز زودتر از زمانی
که تعیین شده اتفاق نمی‌افتد،
پس باید صبرمان را بیشتر کنیم
و علل اتفاق نیفتادن را
با صبر پیدا کنیم.
گاهی فکر می‌کنیم که مگر من چه کرده‌ام
که این جریان اتفاق نمی‌افتد؛
ولی باید صبر کرد
تا خودش چرایش را بگوید.

#پائولو_کوئیلو
اگر از کسی که دوست داریم دور باشیم، حتی عبورِ رهگذران نیز ما را به یاد او می‌اندازد.

📚  
#پائولو_کوئیلو
مردم هیچ‌وقت بابت ضعف‌هات ازت متنفر نیستن،
اون‌ها به خاطر قدرت و توانایی‌هات ازت متنفرن!

#وودی_آلن

اين كه بدانى در راه درستى هستى يک چيز است، و اين كه فكر كنى راه درست فقط همين است يک چيز ديگر ما هرگز نمى‌توانيم درباره‌ى "زندگى ديگران" قضاوت كنيم، هركس رنج‌ها و چشم پوشى‌هاى خودش را دارد!

#پائولو_کوئیلو

سال ها پیش زاهدی که بعدها به نام ساون قدیس معروف شد در یکی از غارهای ويسكوز زندگی می‌کرد. در آن دوره ویسکوز فقط یک قصبه مرزی بود که اهالی‌اش راهزنان گریزان از عدالت، قاچاقچی‌ها، روسپی‌ها، ماجراجویانی که در جست و جوی همدست به این جا می‌آمدند و قاتلانی بودند که بین دو جنایت این جا استراحت می‌کردند.

شریرترین آنها مرد عربی به نام آحاب بود که دهکده و حواشی آن را تحت سلطه داشت و مالیات‌های گزافی بر کشاورزانی تحمیل می‌کرد که هنوز اصرار داشتند شرافت‌مندانه زندگی کنند.

یک روز ساون از غارش پایین آمد، به خانه آحاب رفت و از او خواست برای گذراندن شب جایی به او بدهد. آحاب خندید و گفت: نمی‌دانی من قاتلی هستم که تاکنون سر آدم‌های زیادی را در زمين‌هام بریده‌ام؟ و زندگی تو برای من هیچ ارزشی ندارد؟
ساون پاسخ داد: می‌دانم اما از زندگی در آن غار خسته شده‌ام دلم می‌خواهد دست کم یک شب این جا بخوابم.

آحاب از شهرت قدیس خبر داشت که کم تر از خودش نبود و این آزارش می‌داد، چون دوست نداشت ببیند عظمتش با آدمی این قدر ضعیف تقسیم می‌شود. برای همین تصمیم گرفت همان شب او را بکشد تا به همه نشان بدهد تنها مالک حقیقی آن جا کیست....کمی گپ زدند. آحاب تحت تاثیر صحبت‌های قدیس قرار گرفت اما مردی بی‌ایمان بود و دیگر هیچ اعتقادی به نیکی نداشت. جایی برای خواب به ساون نشان داد و بدخواهانه به تیز کردن چاقوش پرداخت....

ساون پس از این که چند لحظه او را تماشا کرد چشم‌هاش را بست و خوابید. آحاب نيز تمام شب چاقوش را تیز کرد.

صبح وقتی ساون بیدار شد او را اشک‌ریزان کنار خود دید. آحاب گفت: نه از من ترسیدی و نه درباره‌ام قضاوت کردی اولین بار بود که کسی شب را کنار من گذراند و به من اعتماد کرد. اعتماد کرد که می‌توانم انسان خوبی باشم و به نیازمندان پناه بدهم، تو باور کردی که من می‌توانم شرافت‌مندانه رفتار کنم پس من هم چنین کردم.

می‌گویند آنها پیش از خواب کمی با هم گپ زدند. هر چند از همان لحظه ورود ساون قدیس به خانه آحاب، آحاب شروع کرده بود به تیز کردن خنجرش، از آن جا که مطمئن بود جهان بازتابی از خودش است، تصمیم گرفت او را به مبارزه بطلبد و پرسید اگر امروز زیباترین روسپی شهر به این جا بیاید، می‌توانی تصور کنی که زیبا و اغواگر نیست؟!

قدیس جواب داد: نه. اما می‌توانم خودم را مهار کنم....

آحاب دوباره پرسید: و اگر به تو پیشنهاد کنم مقدار زیادی سکه طلا بگیری و در ازایش کوه را ترک کنی و به ما ملحق بشوی می‌توانی طلاها را مشتی سنگریزه ببینی؟

قدیس گفت: نه. اما می‌توانم خودم را مهار کنم....

آحاب دوباره پرسید: اگر دو برادر سراغت بیایند، یکی از تو متنفر باشد و دیگری تو را یک قدیس بداند، می‌توانی هر دو را به یک چشم نگاه کنی؟

قدیس پاسخ داد: هر چند رنج می‌برم اما می‌توانم خودم را مهار کنم و با هر دو یک طور رفتار کنم....

می گویند این گفتگو مهم‌ترین عاملی بود که باعث شد آحاب ایمان بیاورد.

📗شیطان و دوشیزه پریم

#پائولو_کوئیلو