This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
هنگامی که آرزوی چیزی را دارید سراسر کیهان همدست می شود تا بتوانی این آرزو را تحقق بخشی.
📗 #کیمیاگر
#پائولو_کوئلیو
📗 #کیمیاگر
#پائولو_کوئلیو
چه بسا کسانى که ما آن ها را ظاهرا افرادى
غیرمذهبى مىبینیم، در روز عدل و محاسبهى
قیامت جلوتر از آنهایى که ظاهر مذهبى
دارند وارد بهشت پروردگار شوند...
براى ورود به فردوس پروردگار..؛
باید قبلا بهشت را در روحمان تجربه کنیم
و روحى بهشتى داشته باشیم...
مردن، بهتر از زندگى بدون عشق است...!
#پائولو_کوئلیو
غیرمذهبى مىبینیم، در روز عدل و محاسبهى
قیامت جلوتر از آنهایى که ظاهر مذهبى
دارند وارد بهشت پروردگار شوند...
براى ورود به فردوس پروردگار..؛
باید قبلا بهشت را در روحمان تجربه کنیم
و روحى بهشتى داشته باشیم...
مردن، بهتر از زندگى بدون عشق است...!
#پائولو_کوئلیو
هر انسانی،
فقط یکبار،
برای رسیدن به کسی که دوستش دارد، دیر می کند!
و پس از آن
برای رسیدن به دیگران هیچ عجله ای ندارد.
به این می گویند "سَرخوردگی روح"!
#پائولو_کوئیلو
فقط یکبار،
برای رسیدن به کسی که دوستش دارد، دیر می کند!
و پس از آن
برای رسیدن به دیگران هیچ عجله ای ندارد.
به این می گویند "سَرخوردگی روح"!
#پائولو_کوئیلو
🍃
مارکو : از بوسه من خوشت نیومد ؟
ورونیکا : کاش گناه نبود تا کاملا لذت می بردم..
مارکو : ما گناه می کنیم تا خدا بخشنده بمونه …
از #کتاب📚 ورونیکا تصمیم میگیرد بمیرد
#پائولو_کوئلیو
پائولو کوئلیو (به پرتغالی: Paulo Coelho) (زاده ۲۴ اوت ۱۹۴۷) نویسنده معاصر برزیلی است. رمانهای او بین مردم عامه در کشورهای مختلف دنیا پرطرفدار است. او از سال ۲۰۰۷ سفیر صلح سازمان ملل در موضوع فقر و گفتگوی بین فرهنگی است.وی همچنین از مدافعین آزاد شدن مواد مخدر مانند ماری جوانا و کوکائین است
مارکو : از بوسه من خوشت نیومد ؟
ورونیکا : کاش گناه نبود تا کاملا لذت می بردم..
مارکو : ما گناه می کنیم تا خدا بخشنده بمونه …
از #کتاب📚 ورونیکا تصمیم میگیرد بمیرد
#پائولو_کوئلیو
پائولو کوئلیو (به پرتغالی: Paulo Coelho) (زاده ۲۴ اوت ۱۹۴۷) نویسنده معاصر برزیلی است. رمانهای او بین مردم عامه در کشورهای مختلف دنیا پرطرفدار است. او از سال ۲۰۰۷ سفیر صلح سازمان ملل در موضوع فقر و گفتگوی بین فرهنگی است.وی همچنین از مدافعین آزاد شدن مواد مخدر مانند ماری جوانا و کوکائین است
ما به دنبال رسیدن به آرامش ابدى
در بهشت هستیم،
اما با عشق
در روى زمین هم
به این آرامش خواهیم رسید...
📚#عشق_در_ورای_ایمان
#پائولو_کوئلیو(زاد روز)
در بهشت هستیم،
اما با عشق
در روى زمین هم
به این آرامش خواهیم رسید...
📚#عشق_در_ورای_ایمان
#پائولو_کوئلیو(زاد روز)
در داشتن و به دست آوردن
به دنبال شادى نباشيد،
شادى فقط در بخشيدن به ديگران به دست مىآيد.
#پائولو_كوئیلو
به دنبال شادى نباشيد،
شادى فقط در بخشيدن به ديگران به دست مىآيد.
#پائولو_كوئیلو
در داشتن و به دست آوردن
به دنبال شادى نباشيد،
شادى فقط در بخشيدن به ديگران به دست مىآيد.
#پائولو_كوئیلو
📕 عشق وراى ايمان
به دنبال شادى نباشيد،
شادى فقط در بخشيدن به ديگران به دست مىآيد.
#پائولو_كوئیلو
📕 عشق وراى ايمان
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
بر روی این کرهی خاکی حقیقتی بزرگ وجود دارد.
هر کس که باشی یا هر کاری که انجام میدهی، وقتی واقعا از صمیم قلب چیزی را بخواهی، آنگاه این خواستهی تو از روح جهان سرچشمه میگیرد و تو مامور انجام آن بر روی زمین میشوی...
#کیمیاگر
#پائولو_کوئلیو
هر کس که باشی یا هر کاری که انجام میدهی، وقتی واقعا از صمیم قلب چیزی را بخواهی، آنگاه این خواستهی تو از روح جهان سرچشمه میگیرد و تو مامور انجام آن بر روی زمین میشوی...
#کیمیاگر
#پائولو_کوئلیو
هنگامیکه همه روزها یکسان باشد، معنایش آن است که آدم دیگر نمیتواند رخدادهای نیکی را که با هر بار گردش خورشید در آسمان در زندگیاش رخ میدهد، درک کند!
#پائولو_کوئلیو
#پائولو_کوئلیو
کیمیاگر در یک بطری را باز کرد
و مایع قرمز رنگی
در لیوان مهمانش ریخت
شراب بود ، یکی از بهترین ها که تا آن زمان هرگز ننوشیده بود
ولی شراب ؟
شراب که به حکم دین ممنوع بود!
کیمیاگر گفت :
بدی و شرارت، آن چیزی نیست که
از راه دهان وارد جسم انسان می شود
چیزی است که از راه آن خارج می شود
#پائولو_كوئيلو
و مایع قرمز رنگی
در لیوان مهمانش ریخت
شراب بود ، یکی از بهترین ها که تا آن زمان هرگز ننوشیده بود
ولی شراب ؟
شراب که به حکم دین ممنوع بود!
کیمیاگر گفت :
بدی و شرارت، آن چیزی نیست که
از راه دهان وارد جسم انسان می شود
چیزی است که از راه آن خارج می شود
#پائولو_كوئيلو
📚قطعه ای از یک کتاب
#کیمیاگر
#پائولو_کوئلیو
#ترجمه_آرش_حجازی
✅ راز آینده در "اکنون" است. اگر به "اکنون" توجه بسپاری، می توانی آن را بهتر کنی. واگر "اکنون" را بهتر کنی ، آنچه پس از آن رخ می دهد نیز بهتر می شود. آینده را فراموش کن و هرروز زندگی ات را با تعالیم شرع مقدس و اعتماد به لطف پروردگار به فرزندانش بزی.
"هر روز ابدیت را در خود دارد"
برگرفته از كتاب :
✍✨ کیمیاگر / پائولو کوئلیو✨✍
#کیمیاگر
#پائولو_کوئلیو
#ترجمه_آرش_حجازی
✅ راز آینده در "اکنون" است. اگر به "اکنون" توجه بسپاری، می توانی آن را بهتر کنی. واگر "اکنون" را بهتر کنی ، آنچه پس از آن رخ می دهد نیز بهتر می شود. آینده را فراموش کن و هرروز زندگی ات را با تعالیم شرع مقدس و اعتماد به لطف پروردگار به فرزندانش بزی.
"هر روز ابدیت را در خود دارد"
برگرفته از كتاب :
✍✨ کیمیاگر / پائولو کوئلیو✨✍
تابلوي #شام_آخر لئوناردو داوينچي
لئوناردو داوينچي هنگام كشيدن تابلوي شام آخر دچار مشكل بزرگي شد؛ ميبايست نيكي را به شكل عيسي و بدي را به شكل يهودا، از ياران مسيح كه هنگام شام تصميم گرفت به او خيانت كند، تصوير ميكرد.
كار را نيمه تمام رها كرد تا مدلهاي آرمانيش را پيدا كند.
روزي در يك مراسم همسرایی کلیسا، تصوير كامل مسيح را در چهره يكي از آن جوانان همسرا يافت.
جوان را به كارگاهش دعوت كرد و از چهرهاش اتودها و طرحهايي برداشت.
سه سال گذشت. تابلو شام آخر تقريبأ تمام شده بود؛ اما داوينچي هنوز براي يهودا مدل مناسبي پيدا نكرده بود. كاردينال مسئول كليسا كم كم به او فشار ميآورد كه نقاشي ديواري را زودتر تمام كند.
نقاش پس از روزها جستجو، جوان شكسته و ژندهپوش و مستي را در جوي آبي يافت. به زحمت از دستيارانش خواست او را تا كليسا بياورند، چون ديگر فرصتي براي طرح برداشتن نداشت.
گدا را كه درست نميفهميد چه خبر است، به كليسا آوردند؛ دستياران سرپا نگهاش داشتند و در همان وضع، داوينچي از خطوط بيتقوايي، گناه و خودپرستي كه به خوبي بر آن چهره نقش بسته بودند، نسخه برداري كرد.
وقتي كارش تمام شد، گدا، كه ديگر مستي كمي از سرش پريده بود، چشمهايش را باز كرد و نقاشي پيش رويش را ديد و با آميزهاي از شگفتي و اندوه گفت:
" من اين تابلو را قبلأ ديدهام!"
داوينچي با تعجب پرسيد:
"كي؟"
- سه سال قبل، پيش از آنكه همه چيزم را از دست بدهم.
موقعي كه در يك گروه همسرايي آواز ميخواندم، زندگي پر رويايي داشتم و هنرمندي از من دعوت كرد تا مدل نقاشي چهره عيسي شوم !!!!
#پائولو_كوئيلو
موسی وفرعون در هستی توست
این دو خصم رو دردرون باید جست
لئوناردو داوينچي هنگام كشيدن تابلوي شام آخر دچار مشكل بزرگي شد؛ ميبايست نيكي را به شكل عيسي و بدي را به شكل يهودا، از ياران مسيح كه هنگام شام تصميم گرفت به او خيانت كند، تصوير ميكرد.
كار را نيمه تمام رها كرد تا مدلهاي آرمانيش را پيدا كند.
روزي در يك مراسم همسرایی کلیسا، تصوير كامل مسيح را در چهره يكي از آن جوانان همسرا يافت.
جوان را به كارگاهش دعوت كرد و از چهرهاش اتودها و طرحهايي برداشت.
سه سال گذشت. تابلو شام آخر تقريبأ تمام شده بود؛ اما داوينچي هنوز براي يهودا مدل مناسبي پيدا نكرده بود. كاردينال مسئول كليسا كم كم به او فشار ميآورد كه نقاشي ديواري را زودتر تمام كند.
نقاش پس از روزها جستجو، جوان شكسته و ژندهپوش و مستي را در جوي آبي يافت. به زحمت از دستيارانش خواست او را تا كليسا بياورند، چون ديگر فرصتي براي طرح برداشتن نداشت.
گدا را كه درست نميفهميد چه خبر است، به كليسا آوردند؛ دستياران سرپا نگهاش داشتند و در همان وضع، داوينچي از خطوط بيتقوايي، گناه و خودپرستي كه به خوبي بر آن چهره نقش بسته بودند، نسخه برداري كرد.
وقتي كارش تمام شد، گدا، كه ديگر مستي كمي از سرش پريده بود، چشمهايش را باز كرد و نقاشي پيش رويش را ديد و با آميزهاي از شگفتي و اندوه گفت:
" من اين تابلو را قبلأ ديدهام!"
داوينچي با تعجب پرسيد:
"كي؟"
- سه سال قبل، پيش از آنكه همه چيزم را از دست بدهم.
موقعي كه در يك گروه همسرايي آواز ميخواندم، زندگي پر رويايي داشتم و هنرمندي از من دعوت كرد تا مدل نقاشي چهره عيسي شوم !!!!
#پائولو_كوئيلو
موسی وفرعون در هستی توست
این دو خصم رو دردرون باید جست
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
بر روی این کرهی خاکی حقیقتی بزرگ وجود دارد.
هر کس که باشی یا هر کاری که انجام میدهی، وقتی واقعا از صمیم قلب چیزی را بخواهی، آنگاه این خواستهی تو از روح جهان سرچشمه میگیرد و تو مامور انجام آن بر روی زمین میشوی...
#کیمیاگر
#پائولو_کوئلیو
هر کس که باشی یا هر کاری که انجام میدهی، وقتی واقعا از صمیم قلب چیزی را بخواهی، آنگاه این خواستهی تو از روح جهان سرچشمه میگیرد و تو مامور انجام آن بر روی زمین میشوی...
#کیمیاگر
#پائولو_کوئلیو
مردم اسیر سرگذشت شخصیشاناند. همه اعتقاد دارند هدف این زندگی پیروی از یک برنامه هست.
کسی از خودش نمیپرسد که ٱیا این برنامه خود اوست یا شخص دیگری آن را برایش ریخته است...
تجربه کسب میکنند، خاطره می اندوزند، مال جمع میکنند و نظرات دیگران را بر دوش میکشند که سنگینتر از حد توان آنهاست. بنابراين رویاهای خودشان را از یاد میبرند. به این دلیل مردم غمگین اند.
#پائولو_کوئلیو
کسی از خودش نمیپرسد که ٱیا این برنامه خود اوست یا شخص دیگری آن را برایش ریخته است...
تجربه کسب میکنند، خاطره می اندوزند، مال جمع میکنند و نظرات دیگران را بر دوش میکشند که سنگینتر از حد توان آنهاست. بنابراين رویاهای خودشان را از یاد میبرند. به این دلیل مردم غمگین اند.
#پائولو_کوئلیو
فهمیدم که برای هر چیز زمانی است
و هیچ چیز زودتر از زمانی
که تعیین شده اتفاق نمیافتد،
پس باید صبرمان را بیشتر کنیم
و علل اتفاق نیفتادن را
با صبر پیدا کنیم.
گاهی فکر میکنیم که مگر من چه کردهام
که این جریان اتفاق نمیافتد؛
ولی باید صبر کرد
تا خودش چرایش را بگوید.
#پائولو_کوئیلو
و هیچ چیز زودتر از زمانی
که تعیین شده اتفاق نمیافتد،
پس باید صبرمان را بیشتر کنیم
و علل اتفاق نیفتادن را
با صبر پیدا کنیم.
گاهی فکر میکنیم که مگر من چه کردهام
که این جریان اتفاق نمیافتد؛
ولی باید صبر کرد
تا خودش چرایش را بگوید.
#پائولو_کوئیلو
اگر از کسی که دوست داریم دور باشیم، حتی عبورِ رهگذران نیز ما را به یاد او میاندازد.
📚
#پائولو_کوئیلو
📚
#پائولو_کوئیلو
مردم هیچوقت بابت ضعفهات ازت متنفر نیستن،
اونها به خاطر قدرت و تواناییهات ازت متنفرن!
#وودی_آلن
اين كه بدانى در راه درستى هستى يک چيز است، و اين كه فكر كنى راه درست فقط همين است يک چيز ديگر ما هرگز نمىتوانيم دربارهى "زندگى ديگران" قضاوت كنيم، هركس رنجها و چشم پوشىهاى خودش را دارد!
#پائولو_کوئیلو
اونها به خاطر قدرت و تواناییهات ازت متنفرن!
#وودی_آلن
اين كه بدانى در راه درستى هستى يک چيز است، و اين كه فكر كنى راه درست فقط همين است يک چيز ديگر ما هرگز نمىتوانيم دربارهى "زندگى ديگران" قضاوت كنيم، هركس رنجها و چشم پوشىهاى خودش را دارد!
#پائولو_کوئیلو
سال ها پیش زاهدی که بعدها به نام ساون قدیس معروف شد در یکی از غارهای ويسكوز زندگی میکرد. در آن دوره ویسکوز فقط یک قصبه مرزی بود که اهالیاش راهزنان گریزان از عدالت، قاچاقچیها، روسپیها، ماجراجویانی که در جست و جوی همدست به این جا میآمدند و قاتلانی بودند که بین دو جنایت این جا استراحت میکردند.
شریرترین آنها مرد عربی به نام آحاب بود که دهکده و حواشی آن را تحت سلطه داشت و مالیاتهای گزافی بر کشاورزانی تحمیل میکرد که هنوز اصرار داشتند شرافتمندانه زندگی کنند.
یک روز ساون از غارش پایین آمد، به خانه آحاب رفت و از او خواست برای گذراندن شب جایی به او بدهد. آحاب خندید و گفت: نمیدانی من قاتلی هستم که تاکنون سر آدمهای زیادی را در زمينهام بریدهام؟ و زندگی تو برای من هیچ ارزشی ندارد؟
ساون پاسخ داد: میدانم اما از زندگی در آن غار خسته شدهام دلم میخواهد دست کم یک شب این جا بخوابم.
آحاب از شهرت قدیس خبر داشت که کم تر از خودش نبود و این آزارش میداد، چون دوست نداشت ببیند عظمتش با آدمی این قدر ضعیف تقسیم میشود. برای همین تصمیم گرفت همان شب او را بکشد تا به همه نشان بدهد تنها مالک حقیقی آن جا کیست....کمی گپ زدند. آحاب تحت تاثیر صحبتهای قدیس قرار گرفت اما مردی بیایمان بود و دیگر هیچ اعتقادی به نیکی نداشت. جایی برای خواب به ساون نشان داد و بدخواهانه به تیز کردن چاقوش پرداخت....
ساون پس از این که چند لحظه او را تماشا کرد چشمهاش را بست و خوابید. آحاب نيز تمام شب چاقوش را تیز کرد.
صبح وقتی ساون بیدار شد او را اشکریزان کنار خود دید. آحاب گفت: نه از من ترسیدی و نه دربارهام قضاوت کردی اولین بار بود که کسی شب را کنار من گذراند و به من اعتماد کرد. اعتماد کرد که میتوانم انسان خوبی باشم و به نیازمندان پناه بدهم، تو باور کردی که من میتوانم شرافتمندانه رفتار کنم پس من هم چنین کردم.
میگویند آنها پیش از خواب کمی با هم گپ زدند. هر چند از همان لحظه ورود ساون قدیس به خانه آحاب، آحاب شروع کرده بود به تیز کردن خنجرش، از آن جا که مطمئن بود جهان بازتابی از خودش است، تصمیم گرفت او را به مبارزه بطلبد و پرسید اگر امروز زیباترین روسپی شهر به این جا بیاید، میتوانی تصور کنی که زیبا و اغواگر نیست؟!
قدیس جواب داد: نه. اما میتوانم خودم را مهار کنم....
آحاب دوباره پرسید: و اگر به تو پیشنهاد کنم مقدار زیادی سکه طلا بگیری و در ازایش کوه را ترک کنی و به ما ملحق بشوی میتوانی طلاها را مشتی سنگریزه ببینی؟
قدیس گفت: نه. اما میتوانم خودم را مهار کنم....
آحاب دوباره پرسید: اگر دو برادر سراغت بیایند، یکی از تو متنفر باشد و دیگری تو را یک قدیس بداند، میتوانی هر دو را به یک چشم نگاه کنی؟
قدیس پاسخ داد: هر چند رنج میبرم اما میتوانم خودم را مهار کنم و با هر دو یک طور رفتار کنم....
می گویند این گفتگو مهمترین عاملی بود که باعث شد آحاب ایمان بیاورد.
📗شیطان و دوشیزه پریم
#پائولو_کوئیلو
همیشه میترسیدم کسانی را که دوست دارم یک روزی از دست بدهم؛
اما باید از خودم بپرسم آیا کسی هم هست بترسد از اینکه من را یک روز از دست بدهد؟
#پائولو_کوئلیو
اما باید از خودم بپرسم آیا کسی هم هست بترسد از اینکه من را یک روز از دست بدهد؟
#پائولو_کوئلیو
از هر نعمتی که امروز خدا به شما داده استفاده کنید.نعمت را نمیتوان پسانداز کرد.
هیچ بانکی وجود ندارد که ما بتوانیم نعمتهایی را که دریافت کردهایم به آن بسپاریم تا هر زمان که صلاح میدانیم از آنها استفاده کنیم.
اگر از نعمتها استفاده نکنید،نعمتها از دست میروند،بدون اینکه بتوان دوباره آنها را بدست آورد.
#پائولو_کوئیلو
هیچ بانکی وجود ندارد که ما بتوانیم نعمتهایی را که دریافت کردهایم به آن بسپاریم تا هر زمان که صلاح میدانیم از آنها استفاده کنیم.
اگر از نعمتها استفاده نکنید،نعمتها از دست میروند،بدون اینکه بتوان دوباره آنها را بدست آورد.
#پائولو_کوئیلو