داستان هفت شهر عشق عطار نیشابوری
قسمت چهارم
سومین وادی در هفت شهر عشق عطار
3- وادی معرفت :
وانگاه که چون پروانه سوختی ، و توانستی که تبدیل به شور و شوق و آتش شوی ، می توانی گام به وادی سوم یعنی گام به وادی معرفت بگذاری ؛ وادی معرفت مرحله ای است که در آن تمام شک ها و شبه ها از پیش سالک حق از بین می رود و آن چه را که به نظر و استدلال نمی تواند بداند به کشف و عیان می بیند و اصل دین نیز معرفت است .
بعد از آن ، بی فایدت پیش نظر
معرفت را وادی بی پا و سر
هیچ کس نبود که در این جایگاه
مختلف گردد ، ز بسیاری راه
هفت شهر عشق عطار
چهارمین وادی در هفت شهر عشق عطار
4- وادی استغنا :
و اینک در آستانه وادی استغنا قرار گرفته ایم . در وادی استغنا حالتی برای عارف یا سالک حاصل می شود که بی نیاز از هر چیز و هر کس جز خدا می شود .
چنان که حافظ گفته است : « فاش می گویم و از گفته ی خود دل شادم بنده ی عشقم و از هر دو جهان آزادم »
بعد از آن وادی استغنا بود
کی در او دعوی و کی معنا بود
می جهد ازبی نیازی صرصری
می زند بر هم به یکد م کشوری
هفت شهر عشق عطار
پنجمین وادی در هفت شهر عشق عطار
5- وادی توحید :
در این جاست که به یگانگی می رسی و می توانی رهروی وادی توحید بشوی . در این وادی عارف یا سالک به یگانه بودن خدا می رسد این که نه چیزی در ذات خدا افزوده و نه چیزی کم می شود .
بعد از آن وادی توحید آیدت
منزل تجرید و تفرید آیدت
روی ها چون زین بیابان برکنند
جمله را از یک گریبان بر کنند
ادامه دارد ...
#منطق_الطیر_عطار_نیشابوری
#هفت_شهر_عشق_قسمت_چهارم
داستان هفت شهر عشق عطار نیشابوری
قسمت چهارم
سومین وادی در هفت شهر عشق عطار
3- وادی معرفت :
وانگاه که چون پروانه سوختی ، و توانستی که تبدیل به شور و شوق و آتش شوی ، می توانی گام به وادی سوم یعنی گام به وادی معرفت بگذاری ؛ وادی معرفت مرحله ای است که در آن تمام شک ها و شبه ها از پیش سالک حق از بین می رود و آن چه را که به نظر و استدلال نمی تواند بداند به کشف و عیان می بیند و اصل دین نیز معرفت است .
بعد از آن ، بی فایدت پیش نظر
معرفت را وادی بی پا و سر
هیچ کس نبود که در این جایگاه
مختلف گردد ، ز بسیاری راه
هفت شهر عشق عطار
چهارمین وادی در هفت شهر عشق عطار
4- وادی استغنا :
و اینک در آستانه وادی استغنا قرار گرفته ایم . در وادی استغنا حالتی برای عارف یا سالک حاصل می شود که بی نیاز از هر چیز و هر کس جز خدا می شود .
چنان که حافظ گفته است : « فاش می گویم و از گفته ی خود دل شادم بنده ی عشقم و از هر دو جهان آزادم »
بعد از آن وادی استغنا بود
کی در او دعوی و کی معنا بود
می جهد ازبی نیازی صرصری
می زند بر هم به یکد م کشوری
هفت شهر عشق عطار
پنجمین وادی در هفت شهر عشق عطار
5- وادی توحید :
در این جاست که به یگانگی می رسی و می توانی رهروی وادی توحید بشوی . در این وادی عارف یا سالک به یگانه بودن خدا می رسد این که نه چیزی در ذات خدا افزوده و نه چیزی کم می شود .
بعد از آن وادی توحید آیدت
منزل تجرید و تفرید آیدت
روی ها چون زین بیابان برکنند
جمله را از یک گریبان بر کنند
ادامه دارد ...
#منطق_الطیر_عطار_نیشابوری
#هفت_شهر_عشق_قسمت_چهارم