داستان هفت شهر عشق عطار نیشابوری
قسمت پنجم (آخرین قسمت)
ششمین وادی در هفت شهر عشق عطار
6- وادی حیرت :
با گام گذاری به وادی ششم که «حیرت» است ، در حقیقت به وادی آزمایش وارد می شوی . حیرت مر حله ای ست بسیار صعب و سهمگین ، و آن را تحمل کردن دو صد من استخوان می خواهد . در این وادی وقتی عارف در پرتو نور خداوندی قرار می گیرد و آن را مشاهده می کند دچار تحیر و سرگشتگی می شود چرا که خداوند در وهم ها و تصورات بشری نمی گنجد .
بعد از آن وادی حیرت آیدت
کار دایم درد و حسرت آیدت
هر نفس اینجا چو تیغی با شدت
هر دمی اینجا دریغی باشدت
هفت شهر عشق عطار
هفتمین وادی در هفت شهر عشق عطار
7- وادی فقر و فنا :
و آنگاه که به اوج رهایی ، خلوص و اوج بی تعلقی برسی و بتوانی وادی حیرت را از سر بگذرانی به وادی آخر به وادی هفتم ، به مرحله ی فقر و فنا می رسی . در این وادی ، از جهان مادی جدا می شوی ، و همچون یک اثیر در نسیم بیهوشی غرق می شوی . فقر در این وادی یعنی این که سالک اگر چیزی می خواهد فقط از خدا بخواهد نه از مخلوقات خدا و فنا آن است که افعال و صفات بشری در افعال و صفات خداوند نیست و نابود می شود و سالک تمام وجودش خداوند می شود .
بعد از این وادی فقر است و فنا
کی بود اینجا سخن گفتن روا
عین ا ین وادی فراموشی بود
گنگی ، و کری ، و بیهوشی بود
#منطق_الطیر_عطار_نیشابوری
#هفت_شهر_عشق_قسمت_پنجم
قسمت پنجم (آخرین قسمت)
ششمین وادی در هفت شهر عشق عطار
6- وادی حیرت :
با گام گذاری به وادی ششم که «حیرت» است ، در حقیقت به وادی آزمایش وارد می شوی . حیرت مر حله ای ست بسیار صعب و سهمگین ، و آن را تحمل کردن دو صد من استخوان می خواهد . در این وادی وقتی عارف در پرتو نور خداوندی قرار می گیرد و آن را مشاهده می کند دچار تحیر و سرگشتگی می شود چرا که خداوند در وهم ها و تصورات بشری نمی گنجد .
بعد از آن وادی حیرت آیدت
کار دایم درد و حسرت آیدت
هر نفس اینجا چو تیغی با شدت
هر دمی اینجا دریغی باشدت
هفت شهر عشق عطار
هفتمین وادی در هفت شهر عشق عطار
7- وادی فقر و فنا :
و آنگاه که به اوج رهایی ، خلوص و اوج بی تعلقی برسی و بتوانی وادی حیرت را از سر بگذرانی به وادی آخر به وادی هفتم ، به مرحله ی فقر و فنا می رسی . در این وادی ، از جهان مادی جدا می شوی ، و همچون یک اثیر در نسیم بیهوشی غرق می شوی . فقر در این وادی یعنی این که سالک اگر چیزی می خواهد فقط از خدا بخواهد نه از مخلوقات خدا و فنا آن است که افعال و صفات بشری در افعال و صفات خداوند نیست و نابود می شود و سالک تمام وجودش خداوند می شود .
بعد از این وادی فقر است و فنا
کی بود اینجا سخن گفتن روا
عین ا ین وادی فراموشی بود
گنگی ، و کری ، و بیهوشی بود
#منطق_الطیر_عطار_نیشابوری
#هفت_شهر_عشق_قسمت_پنجم