🌹🌿🌹
-ای سرزمین! کدام فرزندها، در کدام نسل، تو را آزاد، آباد و سربلند، با چشمان باور خود خواهند دید؟ مادرِ ما، ایران! جانِ زخمی تو در کدام روز هفته التیام خواهد پذیرفت؟ چشمانِ ما به راه عافیت تو سفید شد، ای ما نثارِ عافیتِ تو…
#محمود_دولتآبادی🌹
شاعر گرانقدر
زادروزتان خجسته 💞
-ای سرزمین! کدام فرزندها، در کدام نسل، تو را آزاد، آباد و سربلند، با چشمان باور خود خواهند دید؟ مادرِ ما، ایران! جانِ زخمی تو در کدام روز هفته التیام خواهد پذیرفت؟ چشمانِ ما به راه عافیت تو سفید شد، ای ما نثارِ عافیتِ تو…
#محمود_دولتآبادی🌹
شاعر گرانقدر
زادروزتان خجسته 💞
#محمود_دولتآبادی
روزگار همیشه بر یک قرار نمی ماند !!!
روز و شب دارد ...
روشنی دارد ...
تاریکی دارد ...
کم دارد ...
بیش دارد ...
دیگر چیزی از زمستان باقی نمانده،
تمام می شود ،،، بهار می آید ...
روزگار همیشه بر یک قرار نمی ماند !!!
روز و شب دارد ...
روشنی دارد ...
تاریکی دارد ...
کم دارد ...
بیش دارد ...
دیگر چیزی از زمستان باقی نمانده،
تمام می شود ،،، بهار می آید ...
#محمود_دولتآبادی
درون مرا هيچ كس نمى تواند ببيند،
حتى نزديك ترين كسانِ من،
تازه چه مى توانند بكنند؟
در نهايت احساس همدردى .
درون مرا هيچ كس نمى تواند ببيند،
حتى نزديك ترين كسانِ من،
تازه چه مى توانند بكنند؟
در نهايت احساس همدردى .
#محمود_دولتآبادی
زخمی اگر بر قلبت بنشیند؛
تو،نه می توانی زخم را
از قلبت وا بکنی،
و نه می توانی قلبت را دور بیندازی،
زخم تکه ای از قلب توست...
زخمی اگر بر قلبت بنشیند؛
تو،نه می توانی زخم را
از قلبت وا بکنی،
و نه می توانی قلبت را دور بیندازی،
زخم تکه ای از قلب توست...
اﺣﺴﺎﺱ ﻣﯽﮐﻨﻢ ﺍﺯ ﮐﺘﺎﺏ ﻫﺎ ﻣﯽﺗﺮﺳﻢ!
ﻫﺮ ﻭﻗﺖ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻣﯿﺎﻥ ﮐﺘﺎﺏ ﻫﺎ ﻣﯽﺑﯿﻨﻢ
ﺑﺎ ﺻﺮﺍﺣﺖ ﺑﯽ ﺭﺣﻤﺎﻧﻪ ﺍﯼ
ﺍﺣﺴﺎﺱ ﻧﺎﺩﺍﻧﯽ ﻣﯿﮑﻨﻢ.
ﺟﻬﻞ!
ﻫﯿﻬﺎﺕ...
نون نوشتن
#محمود_دولتآبادی
ﻫﺮ ﻭﻗﺖ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻣﯿﺎﻥ ﮐﺘﺎﺏ ﻫﺎ ﻣﯽﺑﯿﻨﻢ
ﺑﺎ ﺻﺮﺍﺣﺖ ﺑﯽ ﺭﺣﻤﺎﻧﻪ ﺍﯼ
ﺍﺣﺴﺎﺱ ﻧﺎﺩﺍﻧﯽ ﻣﯿﮑﻨﻢ.
ﺟﻬﻞ!
ﻫﯿﻬﺎﺕ...
نون نوشتن
#محمود_دولتآبادی
یک بار است زندگانی،
یک بار!
همان یک بار که نسیم صبح را
به سینه فرو میدهیم،
همان یک بار که عطش خود را با قدحی آب خنک فرو مینشانیم،
همان یک بار که سوار بر اسب در دشت
تاخت میکنیم،
یک بار... یک بار و نه بیشتر!
بعد از آن دیگر تمام عمر را ما دنبال همان چیزها میدویم،
بعد از آن دیگر تمام مدت را به دنبال همان طعم اولینِ زندگانی هستیم.
در پی لذت اول.
سیب را به دندان میکشیم تا طعم بار اول را
در آن بیابیم،
آب را سر میکشیم تا لذت رفع عطش بار اول را پیدا کنیم.
در آب غوطه میزنیم تا به شوق بار اول برسیم،
و نسیم را میبلعیم تا نشانی از آن اولین نسیم بیابیم.
زندگانی یک بار است، در هر فصل...
تو چه میپنداری سَتار؟
تو دربارهی زندگانی چه فکر میکنی؟
شیرینی زندگانی بیش از یک بار به کام آدم نمینشیند،
اما تلخیهایش هر بار تازهاند،
هر بار تازهتر.
📔#کلیدر
#محمود_دولتآبادی
یک بار!
همان یک بار که نسیم صبح را
به سینه فرو میدهیم،
همان یک بار که عطش خود را با قدحی آب خنک فرو مینشانیم،
همان یک بار که سوار بر اسب در دشت
تاخت میکنیم،
یک بار... یک بار و نه بیشتر!
بعد از آن دیگر تمام عمر را ما دنبال همان چیزها میدویم،
بعد از آن دیگر تمام مدت را به دنبال همان طعم اولینِ زندگانی هستیم.
در پی لذت اول.
سیب را به دندان میکشیم تا طعم بار اول را
در آن بیابیم،
آب را سر میکشیم تا لذت رفع عطش بار اول را پیدا کنیم.
در آب غوطه میزنیم تا به شوق بار اول برسیم،
و نسیم را میبلعیم تا نشانی از آن اولین نسیم بیابیم.
زندگانی یک بار است، در هر فصل...
تو چه میپنداری سَتار؟
تو دربارهی زندگانی چه فکر میکنی؟
شیرینی زندگانی بیش از یک بار به کام آدم نمینشیند،
اما تلخیهایش هر بار تازهاند،
هر بار تازهتر.
📔#کلیدر
#محمود_دولتآبادی
انسان در کلمات نیست که
بیان منحصر مییابد،
بلکه انسان، در ناگفتههایش نهفته است
که محرمترین شخص،
شاید از ناگفتههایش او را بشناسد.
عاطفهی آدمی را میتوان
در مویرگ ِچشمان ِاو هم بازیافت.!
#محمود_دولتآبادی
📓آن مادیان سرخ یال
بیان منحصر مییابد،
بلکه انسان، در ناگفتههایش نهفته است
که محرمترین شخص،
شاید از ناگفتههایش او را بشناسد.
عاطفهی آدمی را میتوان
در مویرگ ِچشمان ِاو هم بازیافت.!
#محمود_دولتآبادی
📓آن مادیان سرخ یال
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
روزگار همیشه بر یک قرار نمیماند
روز و شب دارد
روشنی دارد
تاریکی دارد
کم دارد
بیش دارد...
دیگر چیزی از زمستان باقی نمانده
تمام میشود بهار میآید...
#محمود_دولتآبادی
روز و شب دارد
روشنی دارد
تاریکی دارد
کم دارد
بیش دارد...
دیگر چیزی از زمستان باقی نمانده
تمام میشود بهار میآید...
#محمود_دولتآبادی
یک بار است زندگانی
یک بار
همان یک بار
که نسیم صبح را به سینه فرو میدهیم
همان یک بار
که عطش خود را با قدحی آب خنک فرو مینشانیم
همان یک بار
که سوار بر اسب در دشت تاخت میکنیم
یک بار
یک بار و نه بیشتر
زندگانی یک بار است
در هر فصل...
#محمود_دولتآبادی
یک بار
همان یک بار
که نسیم صبح را به سینه فرو میدهیم
همان یک بار
که عطش خود را با قدحی آب خنک فرو مینشانیم
همان یک بار
که سوار بر اسب در دشت تاخت میکنیم
یک بار
یک بار و نه بیشتر
زندگانی یک بار است
در هر فصل...
#محمود_دولتآبادی
«برای اینکه یک مردمی را به زانو در بیاورند، اول استقلالش را میدزدند؛ و برای اینکه استقلال یک مردمی را بتوانند بدزدند، آن مردم را به خود محتاج میکنند. با این احتياج وامانده است که آدم خودش را از دست میدهد، خوار و زبون میشود و به غیرخودی وابسته میشود؛ و نوکر میشود، و میشود مثل کفش پای آنها، مثل نی سیگار آنها، و حتی مثل تیغه شمشیر آنها که وقتی لازم باشد گردن برادر خود، گردن زن و
فرزند خود را هم میزند!»
کلیدر - #محمود_دولتآبادی
امروز ۱۰ مرداد زادروز محمود دولتآبادی برنده جایزه ادبی خانه فرهنگهای جهان، جایزهٔ ادبی یان میخالسکی سوییس و جایزه شوالیه ادب و هنر فرانسه است.
فرزند خود را هم میزند!»
کلیدر - #محمود_دولتآبادی
امروز ۱۰ مرداد زادروز محمود دولتآبادی برنده جایزه ادبی خانه فرهنگهای جهان، جایزهٔ ادبی یان میخالسکی سوییس و جایزه شوالیه ادب و هنر فرانسه است.
بیایید بند زبان را ببندیم
و "بال اندیشه" را بگشاییم
برای گفتن همیشه وقت هست
اما برای اندیشیدن
ممکن است دیر بشود.....
#محمود_دولتآبادی
و "بال اندیشه" را بگشاییم
برای گفتن همیشه وقت هست
اما برای اندیشیدن
ممکن است دیر بشود.....
#محمود_دولتآبادی
واقعاً که در عجب دنیای بی اخلاق و بی هویتی گرفتار آمدهام.
دنیایی که دیگران نه فقط هیچ یاریای به انسان نمیرسانند بلکه گیر منافع هر کدامشان که بیفتی سرت را میتراشند و در همان حال اکثریت مردم که دستی از دور بر آتش دارند و برخوردار از حسن نیت هم هستند، نمیخواهند ذرهای از سطح توقع خود کم کنند!
واقعاً که چقدر باید ظرفیت داشته باشم؟
#محمود_دولتآبادی
دنیایی که دیگران نه فقط هیچ یاریای به انسان نمیرسانند بلکه گیر منافع هر کدامشان که بیفتی سرت را میتراشند و در همان حال اکثریت مردم که دستی از دور بر آتش دارند و برخوردار از حسن نیت هم هستند، نمیخواهند ذرهای از سطح توقع خود کم کنند!
واقعاً که چقدر باید ظرفیت داشته باشم؟
#محمود_دولتآبادی
.
ﺭﻭﺯﮔﺎﺭ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺑﺮ ﯾﮏ ﻗﺮﺍﺭ ﻧﻤﯽ ﻣﺎﻧﺪ
ﺭﻭﺯ ﻭ ﺷﺐ ﺩﺍﺭﺩ،
ﺭﻭﺷﻨﯽ ﺩﺍﺭﺩ، ﺗﺎﺭﯾﮑﯽ ﺩﺍﺭﺩ، ﮐﻢ ﺩﺍﺭﺩ، ﺑﯿﺶ ﺩﺍﺭﺩ
ﺩﯾﮕﺮ ﭼﯿﺰﯼ ﺍﺯ ﺯﻣﺴﺘﺎﻥ ﺑﺎﻗﯽ ﻧﻤﺎﻧﺪﻩ،
ﺗﻤﺎﻡ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ ﺑﻬﺎﺭ ﻣﯽ ﺁﯾﺪ...
#محمود_دولتآبادی
ولی شماعطر مستانه بهار بمان
اولین روز هفته تون زیبا
ﺭﻭﺯﮔﺎﺭ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺑﺮ ﯾﮏ ﻗﺮﺍﺭ ﻧﻤﯽ ﻣﺎﻧﺪ
ﺭﻭﺯ ﻭ ﺷﺐ ﺩﺍﺭﺩ،
ﺭﻭﺷﻨﯽ ﺩﺍﺭﺩ، ﺗﺎﺭﯾﮑﯽ ﺩﺍﺭﺩ، ﮐﻢ ﺩﺍﺭﺩ، ﺑﯿﺶ ﺩﺍﺭﺩ
ﺩﯾﮕﺮ ﭼﯿﺰﯼ ﺍﺯ ﺯﻣﺴﺘﺎﻥ ﺑﺎﻗﯽ ﻧﻤﺎﻧﺪﻩ،
ﺗﻤﺎﻡ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ ﺑﻬﺎﺭ ﻣﯽ ﺁﯾﺪ...
#محمود_دولتآبادی
ولی شماعطر مستانه بهار بمان
اولین روز هفته تون زیبا