ای دشمنِ عقلِ من ، وی دارویِ بیهوشی ،
من ، خابیه ،،، تو ، در من ، چون باده همیجوشی ،
اول تو و آخر تو ، بیرون تو و در سر تو ،
هم شاهی و سلطانی ، هم حاجب و چاووشی ،
خوشخویی و بدخویی ، دلسوزی و دلجویی ،
هم ، یوسفِ مهرویی ،،، هم ، مانع و روپوشی ،
بس تازه و بس سبزی ، بس شاهد و بس نغزی ،
چون عقل ، در این مغزی ،،، چون حلقه ، در این گوشی ،
هم ، دوری و ،،، هم ، خویشی ، هم ، پیشی و ،،، هم ، بیشی ،
هم ، مارِ بداندیشی ،،، هم ، نیشی و ، هم ، نوشی ،
ای رهزنِ بیخویشان ، ای مخزنِ درویشان ،
یا رب چه خوشند ایشان ، آن دم که در آغوشی ،
آن روز که هشیارم ، من عربدهها دارم ،
وآن روز که خُمارم ، چه صبر و ، چه خاموشی ،
#مولانا
#خابیه = خُم
#حاجب = پردهدار
#چاووش = پیشروِ کاروان
من ، خابیه ،،، تو ، در من ، چون باده همیجوشی ،
اول تو و آخر تو ، بیرون تو و در سر تو ،
هم شاهی و سلطانی ، هم حاجب و چاووشی ،
خوشخویی و بدخویی ، دلسوزی و دلجویی ،
هم ، یوسفِ مهرویی ،،، هم ، مانع و روپوشی ،
بس تازه و بس سبزی ، بس شاهد و بس نغزی ،
چون عقل ، در این مغزی ،،، چون حلقه ، در این گوشی ،
هم ، دوری و ،،، هم ، خویشی ، هم ، پیشی و ،،، هم ، بیشی ،
هم ، مارِ بداندیشی ،،، هم ، نیشی و ، هم ، نوشی ،
ای رهزنِ بیخویشان ، ای مخزنِ درویشان ،
یا رب چه خوشند ایشان ، آن دم که در آغوشی ،
آن روز که هشیارم ، من عربدهها دارم ،
وآن روز که خُمارم ، چه صبر و ، چه خاموشی ،
#مولانا
#خابیه = خُم
#حاجب = پردهدار
#چاووش = پیشروِ کاروان