نیست یکدم که فلک قیمتی افزون نکند
نفسی بی مِی و مطرب جگری خون نکند
پاکطینت اگر از خاک بهافلاک رسد
روش از کف ندهد، وضع دگرگون نکند
غنچهسان بسکه شبِ هجر تو دلتنگ شوم
بر گریبان کنم آن ظلم که مجنون نکند
عارف آنست که از روی مذلت صدبار
گر بهخاکش بکشی، رُخ سوی گردون نکند
نیست طفلی که چو بر وی بوزد بادِ جهان
مرض عشق از اون آبله بیرون نکند
نخوری قطرهٔ آبی که همان لحظه سپهر
اشک ناساخته از چشمِ تو بیرون نکند
زهر چشمی ننمایی که بهکام هوسم
شهد را تلختر از شیرهٔ افیون نکند
جسم رفتی و بهخُم روح برآوردی سر
آنچه کردی تو مِی ناب فلاطون نکند
چشمِ مست تو که بیمار مسیحا نفس است
نیست وقتی که مرا زهر بهمعجون نکند
با چنین تیغ که مژگان تو دارد بر کف
هر زمان بیهوده صد خون نکند، چون نکند
هفتهٔ عمر به شادی گذراند « طالب »
نفسی نیست که خون در دل گردون نکند
#طالب_آملی
#بهگزین
نفسی بی مِی و مطرب جگری خون نکند
پاکطینت اگر از خاک بهافلاک رسد
روش از کف ندهد، وضع دگرگون نکند
غنچهسان بسکه شبِ هجر تو دلتنگ شوم
بر گریبان کنم آن ظلم که مجنون نکند
عارف آنست که از روی مذلت صدبار
گر بهخاکش بکشی، رُخ سوی گردون نکند
نیست طفلی که چو بر وی بوزد بادِ جهان
مرض عشق از اون آبله بیرون نکند
نخوری قطرهٔ آبی که همان لحظه سپهر
اشک ناساخته از چشمِ تو بیرون نکند
زهر چشمی ننمایی که بهکام هوسم
شهد را تلختر از شیرهٔ افیون نکند
جسم رفتی و بهخُم روح برآوردی سر
آنچه کردی تو مِی ناب فلاطون نکند
چشمِ مست تو که بیمار مسیحا نفس است
نیست وقتی که مرا زهر بهمعجون نکند
با چنین تیغ که مژگان تو دارد بر کف
هر زمان بیهوده صد خون نکند، چون نکند
هفتهٔ عمر به شادی گذراند « طالب »
نفسی نیست که خون در دل گردون نکند
#طالب_آملی
#بهگزین
از خدا برگشتگان را ،
کار چندان سخت نیست
سخت، کار ما بُوَد ،
کز ما خدا برگشتهاست...!
ـ
#اشراق_اصفهانی
#بهگزین
کار چندان سخت نیست
سخت، کار ما بُوَد ،
کز ما خدا برگشتهاست...!
ـ
#اشراق_اصفهانی
#بهگزین
سجده پیش هر بتی کفر است، یک جانان بس است
هر دلی را یک غم و هر جسم را یک جان بس است
نیست نقشی خانهی آیینه را بهتر ز عکس
خانهی اهل صفا را زینت از مهمان بس است
گریهای، سوزی، گدازی، نالهای، دردی، غمی
زندگی چون مردگان تا چند، بیدردان بس است!
#واعظ_قزوینی
#بهگزین
هر دلی را یک غم و هر جسم را یک جان بس است
نیست نقشی خانهی آیینه را بهتر ز عکس
خانهی اهل صفا را زینت از مهمان بس است
گریهای، سوزی، گدازی، نالهای، دردی، غمی
زندگی چون مردگان تا چند، بیدردان بس است!
#واعظ_قزوینی
#بهگزین