هرگزم این گمان نبُد با تو که دوستی کنم
باورم این نمیشود با تو نشسته کاین منم
عالِم شهر گو مرا #وعظ_مگو که نشنوم
پیر محله گو مرا #توبه_مده که بشکنم
گر بزنی به خنجرم کز پی او دگر مرو
نعره #شوق میزنم تا رمقیست در تنم
این نه نصیحتی بود کز غم دوست توبه کن
سخت سیه دلی بود آن که ز دوست برکنم
شهری اگر به قصد من جمع شوند و متفق
#با_همه_تیغ_برکشم_وز_تو_سپر_بیفکنم
گر به مراد من روی ور نروی #تو_حاکمی
من به خلاف رای تو گر نفسی زنم زنم
این همه نیش میخورد سعدی و پیش میرود
خون برود در این میان گر تو تویی و من منم
#سعدی
باورم این نمیشود با تو نشسته کاین منم
عالِم شهر گو مرا #وعظ_مگو که نشنوم
پیر محله گو مرا #توبه_مده که بشکنم
گر بزنی به خنجرم کز پی او دگر مرو
نعره #شوق میزنم تا رمقیست در تنم
این نه نصیحتی بود کز غم دوست توبه کن
سخت سیه دلی بود آن که ز دوست برکنم
شهری اگر به قصد من جمع شوند و متفق
#با_همه_تیغ_برکشم_وز_تو_سپر_بیفکنم
گر به مراد من روی ور نروی #تو_حاکمی
من به خلاف رای تو گر نفسی زنم زنم
این همه نیش میخورد سعدی و پیش میرود
خون برود در این میان گر تو تویی و من منم
#سعدی