نام آلبوم : در شب سرد زمستانی
شعر : #نیما_یوشیج
دکلمه : #احمد_رضا_احمدی
آواز : #محمد_نوری
موسیقی : #فریبرز_لاچینی
شعر : #نیما_یوشیج
دکلمه : #احمد_رضا_احمدی
آواز : #محمد_نوری
موسیقی : #فریبرز_لاچینی
Telegram
attach 📎
در درون شهر کوران دردها دارم ز بینایی
من سخنهای بد و نیک همه خامان این ره را شنیدستم
آن کسان را کز رسن بالا شده بر سوی بامی
پس چنان دانند کز آن بر فلک بالا برفتستند، دیدستم
در درون شهر کوران دردها دارم ز بینایی
همچنین هرگز نخواهم در میان بوق بیهوده دمیدن
تا بدانندم کسان اکنون رسیدستم
این شتاب خام زیبد کودکان را
می رسد زی منزل خود کاروان یک روز
از پی چه خسته کردن کاروان را
#نیما_یوشیج
من سخنهای بد و نیک همه خامان این ره را شنیدستم
آن کسان را کز رسن بالا شده بر سوی بامی
پس چنان دانند کز آن بر فلک بالا برفتستند، دیدستم
در درون شهر کوران دردها دارم ز بینایی
همچنین هرگز نخواهم در میان بوق بیهوده دمیدن
تا بدانندم کسان اکنون رسیدستم
این شتاب خام زیبد کودکان را
می رسد زی منزل خود کاروان یک روز
از پی چه خسته کردن کاروان را
#نیما_یوشیج
خانه ام ابری ست،
یکسره روی زمین ابری ست با آن.
از فراز گردنه، خرُد و خراب و مست
باد می پیچد،
یکسره دنیا خراب از اوست
و حواس من !
آی نی زن که ترا آوای نی برده ست دور از ره کجائی؟
خانه ام ابری ست، امّا
ابربارانش گرفته ست.
در خیال روزهای روشنم کز دست رفتندم
من به روی آفتابم
می برم در ساحت دریا نظاره.
و همه دنیا خراب و خرُد از بادست
و به ره، نی زن که دائم می نوازد نی، دراین دنیاي ابراندود،
راه خود را دارد اندر پیش.
#نیما_یوشیج
دکلمه
#احمد_رضا_احمدی
یکسره روی زمین ابری ست با آن.
از فراز گردنه، خرُد و خراب و مست
باد می پیچد،
یکسره دنیا خراب از اوست
و حواس من !
آی نی زن که ترا آوای نی برده ست دور از ره کجائی؟
خانه ام ابری ست، امّا
ابربارانش گرفته ست.
در خیال روزهای روشنم کز دست رفتندم
من به روی آفتابم
می برم در ساحت دریا نظاره.
و همه دنیا خراب و خرُد از بادست
و به ره، نی زن که دائم می نوازد نی، دراین دنیاي ابراندود،
راه خود را دارد اندر پیش.
#نیما_یوشیج
دکلمه
#احمد_رضا_احمدی
Telegram
attach 📎
ترا من چشم در راهم
شباهنگام
که می گیرند در شاخ « تلاجن» سایه ها رنگ سیاهی
وزان دل خستگانت راست اندوهی فراهم
ترا من چشم در راهم.
شباهنگام
در آندم که بر جا دره ها چون مرده ماران خفتگانند
در آن نوبت که بندد دست نیلوفر به پای سرو کوهی دام
گرم یاد آوری یا نه
من از یادت نمیکاهم
ترا من چشم در راهم
#نیما_یوشیج
تصنیف #شباهنگام
ترا من چشم در راهم...
#ایرج_بسطامی
#حسین_پرنیا
#رقص_آشفته (گلپونه ها)
#نیما_یوشیج
ترا من چشم در راهم
شباهنگام
که می گیرند در شاخ « تلاجن» سایه ها رنگ سیاهی
وزان دل خستگانت راست اندوهی فراهم
ترا من چشم در راهم.
شباهنگام
در آندم که بر جا دره ها چون مرده ماران خفتگانند
در آن نوبت که بندد دست نیلوفر به پای سرو کوهی دام
گرم یاد آوری یا نه
من از یادت نمیکاهم
ترا من چشم در راهم
#نیما_یوشیج
تصنیف #شباهنگام
ترا من چشم در راهم...
#ایرج_بسطامی
#حسین_پرنیا
#رقص_آشفته (گلپونه ها)
#نیما_یوشیج
Telegram
attach 📎
ترا من چشم در راهم
شباهنگام
که می گیرند در شاخ « تلاجن» سایه ها رنگ سیاهی
وزان دل خستگانت راست اندوهی فراهم
ترا من چشم در راهم.
شباهنگام
در آندم که بر جا دره ها چون مرده ماران خفتگانند
در آن نوبت که بندد دست نیلوفر به پای سرو کوهی دام
گرم یاد آوری یا نه
من از یادت نمیکاهم
ترا من چشم در راهم
#نیما_یوشیج
تصنیف #شباهنگام
ترا من چشم در راهم...
#ایرج_بسطامی
#حسین_پرنیا
#رقص_آشفته (گلپونه ها)
#نیما_یوشیج
ترا من چشم در راهم
شباهنگام
که می گیرند در شاخ « تلاجن» سایه ها رنگ سیاهی
وزان دل خستگانت راست اندوهی فراهم
ترا من چشم در راهم.
شباهنگام
در آندم که بر جا دره ها چون مرده ماران خفتگانند
در آن نوبت که بندد دست نیلوفر به پای سرو کوهی دام
گرم یاد آوری یا نه
من از یادت نمیکاهم
ترا من چشم در راهم
#نیما_یوشیج
تصنیف #شباهنگام
ترا من چشم در راهم...
#ایرج_بسطامی
#حسین_پرنیا
#رقص_آشفته (گلپونه ها)
#نیما_یوشیج
Telegram
attach 📎
چون خداخواهدکه پوشدعیب کس
کم زند در عیب معیوبان نفس
#مثنوی_مولانا
اگر خداوند بخواهد عیب کسی را بپوشاند,
دهان او را در بیان عیب دیگر معیوبان می بندد
تا به جای اینکه به جست و جوی عیب دیگران باشد,
افکار و رفتار خودش را در ترازوی قضاوت قرار دهد و سعی در برطرف کردن نقاط ضعف خود داشته باشد.
با این حساب اصلا فرصت نمی کند ببیند بقیه چه عیبی دارند
چون حواسش به حالات و اوضاع خویش معطوف است.
کم زند در عیب معیوبان نفس
#مثنوی_مولانا
اگر خداوند بخواهد عیب کسی را بپوشاند,
دهان او را در بیان عیب دیگر معیوبان می بندد
تا به جای اینکه به جست و جوی عیب دیگران باشد,
افکار و رفتار خودش را در ترازوی قضاوت قرار دهد و سعی در برطرف کردن نقاط ضعف خود داشته باشد.
با این حساب اصلا فرصت نمی کند ببیند بقیه چه عیبی دارند
چون حواسش به حالات و اوضاع خویش معطوف است.
این آتش غم که بر جگر می کشمش
بگداخت مرا ز بس که بر می کشمش
ماننده شمعم که مرا آتش عشق
در پای آورد و من بسر می کشمش
خلاق المعانی
کمالالدین اسماعیل
بگداخت مرا ز بس که بر می کشمش
ماننده شمعم که مرا آتش عشق
در پای آورد و من بسر می کشمش
خلاق المعانی
کمالالدین اسماعیل
GT-080
Abdolvahab Shahidi/Sima Bina
#گلهای_تازه
برنامه شماره : 80
خوانندگان :
#سیما_بینا
#شهیدی
تصنیف :
اي فسانه فسانه فسانه اي خدنگ ترا من نشانه ( نیما_یوشیج )
آواز : اي فسانه فسانه فسانه اي خدنگ ترا من نشانه ( نیمایوشیج )
آهنگ : معروفی با تنظیم فریدون_شهبازیان
دستگاه/مایه : افشاری
اشعار متن : نیمایوشیج
نوازندگان : شهیدی
صدا بردار : اميني - جهانفرد
سال : 1352
گوینده : آذر پژوهش
برنامه شماره : 80
خوانندگان :
#سیما_بینا
#شهیدی
تصنیف :
اي فسانه فسانه فسانه اي خدنگ ترا من نشانه ( نیما_یوشیج )
آواز : اي فسانه فسانه فسانه اي خدنگ ترا من نشانه ( نیمایوشیج )
آهنگ : معروفی با تنظیم فریدون_شهبازیان
دستگاه/مایه : افشاری
اشعار متن : نیمایوشیج
نوازندگان : شهیدی
صدا بردار : اميني - جهانفرد
سال : 1352
گوینده : آذر پژوهش
خانه ام ابری ست،
یکسره روی زمین ابری ست با آن.
از فراز گردنه، خرُد و خراب و مست
باد می پیچد،
یکسره دنیا خراب از اوست
و حواس من !
آی نی زن که ترا آوای نی برده ست دور از ره کجائی؟
خانه ام ابری ست، امّا
ابربارانش گرفته ست.
در خیال روزهای روشنم کز دست رفتندم
من به روی آفتابم
می برم در ساحت دریا نظاره.
و همه دنیا خراب و خرُد از بادست
و به ره، نی زن که دائم می نوازد نی، دراین دنیاي ابراندود،
راه خود را دارد اندر پیش.
#نیما_یوشیج
یکسره روی زمین ابری ست با آن.
از فراز گردنه، خرُد و خراب و مست
باد می پیچد،
یکسره دنیا خراب از اوست
و حواس من !
آی نی زن که ترا آوای نی برده ست دور از ره کجائی؟
خانه ام ابری ست، امّا
ابربارانش گرفته ست.
در خیال روزهای روشنم کز دست رفتندم
من به روی آفتابم
می برم در ساحت دریا نظاره.
و همه دنیا خراب و خرُد از بادست
و به ره، نی زن که دائم می نوازد نی، دراین دنیاي ابراندود،
راه خود را دارد اندر پیش.
#نیما_یوشیج
ترا من چشم در راهم
شباهنگام
که می گیرند در شاخ « تلاجن» سایه ها رنگ سیاهی
وزان دل خستگانت راست اندوهی فراهم
ترا من چشم در راهم.
شباهنگام
در آندم که بر جا دره ها چون مرده ماران خفتگانند
در آن نوبت که بندد دست نیلوفر به پای سرو کوهی دام
گرم یاد آوری یا نه
من از یادت نمیکاهم
ترا من چشم در راهم
#نیما_یوشیج
تصنیف #شباهنگام
ترا من چشم در راهم...
#ایرج_بسطامی
#حسین_پرنیا
#رقص_آشفته (گلپونه ها)
#نیما_یوشیج
ترا من چشم در راهم
شباهنگام
که می گیرند در شاخ « تلاجن» سایه ها رنگ سیاهی
وزان دل خستگانت راست اندوهی فراهم
ترا من چشم در راهم.
شباهنگام
در آندم که بر جا دره ها چون مرده ماران خفتگانند
در آن نوبت که بندد دست نیلوفر به پای سرو کوهی دام
گرم یاد آوری یا نه
من از یادت نمیکاهم
ترا من چشم در راهم
#نیما_یوشیج
تصنیف #شباهنگام
ترا من چشم در راهم...
#ایرج_بسطامی
#حسین_پرنیا
#رقص_آشفته (گلپونه ها)
#نیما_یوشیج
Telegram
attach 📎
معرفی عارفان pinned «کتاب عارفان کس به نشان نمی رسد...تیرِ خطاست زندگی...! https://t.me/khomq https://t.me/khomq»
Marzieh - Shabo Saghi
Telegram : @Delavaaz
ترانه قدیمی و بسیار شنیدنی از مرضیه بنام «شب و ساقی»
۲۱ آبان سالروز درگذشت هاراطون داویدیان
( زاده ۲ اسفند ۱۳۰۳ تهران – درگذشته ۲۱ آبان ۱۳۸۸ تهران) از بنیانگذاران روانپزشکی در ایران و استاد روانپزشکی دانشگاه تهران
هاراطون (هارمیک) داویدیان، تحصیلات ابتدایی را در دبستان کوشش و تحصیلات متوسطه را در کالج البرز یا دبیرستان البرز، به پایان رسانید و سپس برای ادامه تحصیل در رشته پزشکی به دانشگاه علوم پزشکی تهران رفت و در سال ۱۳۲۷ فارغالتحصیل شد. پس از طی دوره دکتری پزشکی و گذراندن خدمت نظام وظیفه، در ۱۱ امرداد ماه سال ۱۳۲۹ به دستیاری بخش تازه تاسیس بیماریهای روانی، وابسته به دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران انتخاب شد و خدمات دانشگاهی خود را از آن تاریخ آغاز کرد. هاراطون داویدیان به درخواست خودش در سال ۱۳۲۹ به دستیاری بخش بیماریهای روانی، وابسته به دانشکده پزشکی انتخاب شد و به همکاری با دکتر چهرازی و سپس دکتر ناصری در بیمارستان روزبه پرداخت. در سال ۱۳۳۴ با کسب موفقیت در امتحانات انتخاب رئیس درمانگاهی بیماریهای روانی، به منظور ادامه تحصیل عازم لندن شد و در سال ۱۳۳۷ دیپلم تخصصی بیماریهای روانی را از دانشگاه لندن (D.P.M) دریافت کرد.
وی پس از بازگشت به میهن و شروع خدمات دانشگاهی، مدارج مختلف آموزش، دانشیاری، تصدی بخش و ریاست بخش روانی را یکی پس از دیگری طی کرد و در سال ۱۳۴۷ مقام استادی رشته بیماریهای روانی دانشکده پزشکی دانشگاه تهران را کسب کرد. دکتر داویدیان در سال ۱۳۷۰ پس از ۴۲ سال خدمت دانشگاهی به افتخار بازنشستگی نائل آمد و در سال ۱۳۷۷ عضو افتخاری فرهنگستان علوم پزشکی شد.
نامبرده دارای تالیفات منحصر به فرد در روانپزشکی و مطالعات بالینی است و تأثیر زیادی بر زبان روانپزشکی نوین ایران داشته است و دارد و یکی از اولین و معدود مولفانی است که در سطح بینالمللی مطرح بوده است. او سالها تدریس دروس دوره تخصص روانپزشکی به دانشجویان پزشکی در سطوح مقدماتی و پیشرفته را به عهده داشته است. وی در سال ۱۳۸۸ پس از درگذشت لون داویدیان برادرزاده اش که از روانپزشکان و ادامه دهنده راه وی بود، پس از طی دوره اندوه و بیماری (۱۲ نوامبر ۲۰۰۹) درگذشت.
۲۱ آبان سالروز درگذشت هاراطون داویدیان
( زاده ۲ اسفند ۱۳۰۳ تهران – درگذشته ۲۱ آبان ۱۳۸۸ تهران) از بنیانگذاران روانپزشکی در ایران و استاد روانپزشکی دانشگاه تهران
هاراطون (هارمیک) داویدیان، تحصیلات ابتدایی را در دبستان کوشش و تحصیلات متوسطه را در کالج البرز یا دبیرستان البرز، به پایان رسانید و سپس برای ادامه تحصیل در رشته پزشکی به دانشگاه علوم پزشکی تهران رفت و در سال ۱۳۲۷ فارغالتحصیل شد. پس از طی دوره دکتری پزشکی و گذراندن خدمت نظام وظیفه، در ۱۱ امرداد ماه سال ۱۳۲۹ به دستیاری بخش تازه تاسیس بیماریهای روانی، وابسته به دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران انتخاب شد و خدمات دانشگاهی خود را از آن تاریخ آغاز کرد. هاراطون داویدیان به درخواست خودش در سال ۱۳۲۹ به دستیاری بخش بیماریهای روانی، وابسته به دانشکده پزشکی انتخاب شد و به همکاری با دکتر چهرازی و سپس دکتر ناصری در بیمارستان روزبه پرداخت. در سال ۱۳۳۴ با کسب موفقیت در امتحانات انتخاب رئیس درمانگاهی بیماریهای روانی، به منظور ادامه تحصیل عازم لندن شد و در سال ۱۳۳۷ دیپلم تخصصی بیماریهای روانی را از دانشگاه لندن (D.P.M) دریافت کرد.
وی پس از بازگشت به میهن و شروع خدمات دانشگاهی، مدارج مختلف آموزش، دانشیاری، تصدی بخش و ریاست بخش روانی را یکی پس از دیگری طی کرد و در سال ۱۳۴۷ مقام استادی رشته بیماریهای روانی دانشکده پزشکی دانشگاه تهران را کسب کرد. دکتر داویدیان در سال ۱۳۷۰ پس از ۴۲ سال خدمت دانشگاهی به افتخار بازنشستگی نائل آمد و در سال ۱۳۷۷ عضو افتخاری فرهنگستان علوم پزشکی شد.
نامبرده دارای تالیفات منحصر به فرد در روانپزشکی و مطالعات بالینی است و تأثیر زیادی بر زبان روانپزشکی نوین ایران داشته است و دارد و یکی از اولین و معدود مولفانی است که در سطح بینالمللی مطرح بوده است. او سالها تدریس دروس دوره تخصص روانپزشکی به دانشجویان پزشکی در سطوح مقدماتی و پیشرفته را به عهده داشته است. وی در سال ۱۳۸۸ پس از درگذشت لون داویدیان برادرزاده اش که از روانپزشکان و ادامه دهنده راه وی بود، پس از طی دوره اندوه و بیماری (۱۲ نوامبر ۲۰۰۹) درگذشت.
۲۱ آبان سالروز درگذشت بیژن مفید
( زاده ۲۲ خرداد ۱۳۱۴ تهران -- درگذشته ۲۱ آبان ۱۳۶۳ لسآنجلس) نمایشنامهنویس و کارگردان
بیژن مفید تا به حال ۹ نمایشنامه و آثاری دیگر از نوشتههایش به روی صحنه آمده و بیش از ۱۵۰ نمایشنامه رادیویی و تلویزیونی توسط او ترجمه و کارگردانی شدهاست. شهر قصه معروفترین اثر بیژن مفید است.
او فرزند غلامحسین مفید و قدسیه فریور و برادر بهمن مفید، اردوان مفید، هومن مفید، و هنگامه مفید است.
نمایشنامهها :
نمایشنامههایی از بیژن مفید که در طول زندگی وی به صورت نوار کاست ضبط و منتشر شدند:
شهر قصه
۲۱ آبان سالروز درگذشت بیژن مفید
( زاده ۲۲ خرداد ۱۳۱۴ تهران -- درگذشته ۲۱ آبان ۱۳۶۳ لسآنجلس) نمایشنامهنویس و کارگردان
بیژن مفید تا به حال ۹ نمایشنامه و آثاری دیگر از نوشتههایش به روی صحنه آمده و بیش از ۱۵۰ نمایشنامه رادیویی و تلویزیونی توسط او ترجمه و کارگردانی شدهاست. شهر قصه معروفترین اثر بیژن مفید است.
او فرزند غلامحسین مفید و قدسیه فریور و برادر بهمن مفید، اردوان مفید، هومن مفید، و هنگامه مفید است.
نمایشنامهها :
نمایشنامههایی از بیژن مفید که در طول زندگی وی به صورت نوار کاست ضبط و منتشر شدند:
شهر قصه
پس هر که خواهد در راه درویشی و سلوک، کسی شود و به درگاه الهی بار یابد و از ذوق مشارب مردان و شرب مقامات ایشان خبر یابد.
باید که آستین همت از دنیای دنی برنوردد و به چشم حقارت و خسارت در آن نگاه کند.
و دامن خدمت بر میان جان بندد و عاشق وار پای بر سر نفس نهد
و هرچه از هوی و شهوات در او جمع شده، از او بستاند
و دست بر کار و دل بر یار و مولا نهد.
و اگر هزار تیر بلا بر جان وی زنند، از سر آن کوی برنخیزد و روی برنگرداند.
نورالدین عبدالرحمن اسفراینی
کاشف الاسرار
باید که آستین همت از دنیای دنی برنوردد و به چشم حقارت و خسارت در آن نگاه کند.
و دامن خدمت بر میان جان بندد و عاشق وار پای بر سر نفس نهد
و هرچه از هوی و شهوات در او جمع شده، از او بستاند
و دست بر کار و دل بر یار و مولا نهد.
و اگر هزار تیر بلا بر جان وی زنند، از سر آن کوی برنخیزد و روی برنگرداند.
نورالدین عبدالرحمن اسفراینی
کاشف الاسرار
یا رب ز کرم دری برویم بگشا
راهی که درو نجات باشد بنما
مستغنیم از هر دو جهان کن به کرم
جز یاد تو هر چه هست بر از دل ما
ابوسعید ابوالخیر
راهی که درو نجات باشد بنما
مستغنیم از هر دو جهان کن به کرم
جز یاد تو هر چه هست بر از دل ما
ابوسعید ابوالخیر