معرفی عارفان
1.25K subscribers
34.9K photos
12.8K videos
3.24K files
2.79K links
چه گفتم در وفا افزا جفا و جور افزودی
جفا کن جور کن جانا،غلط گفتم خطا کردم

فیض
Download Telegram
چون قهر الهی امتحان تو کند
حصن تو نهنگ جان‌ستان تو کند

وآنجا که کرم نگاهبان تو کند
از کام نهنگ حصن جان تو کند

#خاقانی
- رباعی شمارهٔ ۱۰۰
عارف که ز سر معرفت آگاهست
بیخود ز خودست و با خدا همراهست

نفی خود و اثبات وجود حق کن
این معنی لا اله الا اللهست

#ابوسعید_البوالخیر
- رباعی شمارهٔ ۱۲۵
حکمت

چون سلیمان به سرزمین موران رسید، با مورچه ها سخن گفت، و از جمله مور از او پرسید: «ای سلیمان! از عطایا که خدا تو را داد یکی بگوی. گفت: باد مَرکب من ساخته.
-گفت: ای سلیمان دانی که این چه معنی دارد؟ یعنی هر چه تو را دادم از این مُلکتِ دنیا همچون باد است، در آید و نپاید و برود!»
(کشف الاسرار میبدی).



خواجه حافظ راست:
گره به باد مزن گرچه بر مُراد رَوَد
که این سخن به مَثَل مور با سلیمان گفت
به مهلتی که سپهرت دهد ز راه مرو
تو را که گفت که این زال تَرک دستان گفت
مُلک توحیدمان تو داده‌ای
بی‌سابقۀ خدمت و بی‌لاحقۀ طاعت،
تاج زرّین "پوَلَقَدْ کَرَمْنَا"* بر فرق ما نهاده‌ای،
به ناشکری ما و به تقصیری ما
به تاراج قهر از سر ما برمگیر.

#مجالس_سبعه_مولانا مجلس پنجم

بخشی از آیۀ ۷۰ سورۀ اسراء: ما فرزندان آدم را گرامی داشتیم.
در سِرّ ، به چشمم ، چشمِ تو ،

گوید به‌وقتِ خشمِ تو ،


پنهان ، حدیثی ،

کو شود ، از آتشِ پنهانِ من ،




گوید : قوی کن دل ،،، مَرَم ،

از خشم و نازِ آن صنم ،


اول‌قدح ، دُردی بخور ،

وآنگه ، ببین پایانِ من ،


* مَرَم = رَم نکن ، فرار نکن ، عقب‌نشینی نکن




بر هر گُلی ، خاری بُوَد ،

بر گنج هم ، ماری بُوَد ،


شیرین ، مرادِ تو بُوَد ،

تلخی و صبرت ، آنِ من ،




گفتم : چو خواهی رنجِ من ،

آن رنج ، باشد گنجِ من ،


من ، بوهریره آمدم ،

رنج و غمت ، انبانِ من ،



#مولانا
تماشا می‌کند هر دَم ، دلم در باغِ رخسارش ،

به کامِ دل ، همی نوشَد ،،، میِ لعلِ شِکَربارش ،



دلی دارم ، مسلمانان ،،، چو زلفِ یار ، سودایی ،

همه ، در بندِ آن باشد ،،، که گردد گِردِ رخسارش ،



چه خوش باشد دل ، آن لحظه! ،،، که در باغِ جمالِ او ،

گهی ، گُل چینَد از رویَش ،،، گهی ، شِکَّر ، ز گفتارش ،



گهی ، در پایِ او ، غلتان ،،، چو زلفِ بی‌قرارِ او ،

گه‌ ، از خالِ لبش ، سرمست ،،، همچون چشمِ خونخوارش ،



از آن خوشتر ، تماشایی توانَد بود؟ ، در عالم؟ ،

که بیند دیدهٔ عاشق ،،، به خلوت ، رویِ دلدارش؟ ،



چنان سرمست شد جانم ، ز جامِ عشقِ جانانم ،

که تا روزِ قیامت ، هم ،،، نخواهی یافت هشیارش ،



بهار و باغ و گلزارِ عراقی ،،، رویِ جانان است ،

ز صد خُلدِ بَرین ، خوشتر ،،، بهار و باغ و گلزارش ،



 
غزل شمارهٔ ۱۳۹
عراقی " دیوان اشعار " غزلیات
@Baran_yas
Chang_Mohsen Chavoshi
همه هست آرزویم که ببینم از تو رویی
چه زیان تو را که من هم برسم به آرزویی

به کسی جمال خود را ننموده ای و بینم
همه جا به هر زبانی بود از تو گفتگویی

همه خوشدل این كه مطرب بزند به تار، چنگى
من از آن خوشم كه چنگى بزنم به تارمویی



فصیح الزمان شیرازی
مولانا گاه به مرحله‌ای می‌رسد که باید آن را "بوطیقای خاموشی" نامید؛ یعنی آنجا که زبان از ادای وظیفۀ خویش بازمی‌ماند.
... مولانا به جستجوی زبانِ سکوت است؛ زبانی که در آنجا مخاطبان نه رومی‌اند و نه ترکی و نه نشابوری و به همین دلیل می‌گوید باید از "حرف و صوت" عبور کرد و به "منطقِ جان" رسید:

سخن چو تیر و زبان چون کمانِ خوارزمی است/ که دیر و دور دهد دست، وای از این دوری! / ز حرف و صوت بباید شدن به منطقِ جان/ اگر غِفار نباشد، بس است مغفوری/ کز آن طرف شنوااند، بی زبان، دل‌ها/ نه رومی است و نه ترکیّ و نی نشابوری

دکتر شفیعی کدکنی، مقدمه ی غزلیات شمس تبریز، ص۱۰
Havaye Shiraz
Mazyar Fallahi
آن‌که نشنیده‌ست
هرگز بوی عشق،
گو به شیراز آی و
خاک ما بِبوی . . .

#سعدی
#پانزدهم_اردیبهشت
#روز_شیراز
Hamzaad
Dariush
معرفی شهرهای ایران عزیزمون ♥️

https://t.me/+uOLgvKNg65Q5ZjVk
کس نیست کزو بسوی تو راهی نیست
بی‌مستی او سنگ و گل و کاهی نیست

یک ذرّه ز ذرات جهان نتوان یافت
کاندر دل او ز مهر تو ماهی نیست

«شمس مغربی»
مردان همه در سماع و نی پیدا نیست
مستان همه ظاهرند و می پیدا نیست

صد قافله پیشتر درین ره رفتند
وین طرفه که هیچگونه‌ای پیدا نیست

«شمس مغربی»
با آنکه دو کون سر به سر هستی اوست
انسان ز چه مغز گشت عالم ز چه پوست

زین است که او مردمک چشم وی است
باز آن که بود آینه چهره اوست

«شمس مغربی»
بت گفت به بت‌پرست کای عابد ما
دانی ز چه روی گشته‌ای ساجد ما

بر ما به جمال خود تجلی کرده است
آن کس که ز تست ناظر و شاهد ما

«شمس مغربی»
الهی
تو را سپاس میگويیم
از اينکہ دوباره خورشيد مهرت
ازپشت پرده ی
تاريکی و ظلمت طلوع کرد
و جلوه ی صبح را
بر دنيای کائنات گستراند

به نام خدای همه
#یک حبه نور

[یا أَیُّهَا الْإِنْسانُ ما غَرَّکَ بِرَبِّکَ الْکَرِیمِ"]

اى انسان چه چیز تو را در برابر پروردگار كريمت مغرور كرده است؟!


[سوره انفطار | ایه۶]
اگر، در زندگی نگاهت به داشته هایت باشد ،بیشتر خواهی داشت.
اما اگر مدام به نداشته هایت فکر کنی،
هیچ وقت هیچ چیز برایت کافی نخواهد بود
فکرت رو ترمیم کن...
يك فكر مثبت در روز
ميتواند كل روزت را تغيير دهد
و خالق اين فكر مثبت تو هستی
و نه هيچ كس ديگر ،
منتظر نباش كسی بيايد و
فكر مثبت را در جعبه ذهن تو بگذارد

🌺🌺🌺

یارمهربانم
درود
پگاه یکشنبه ات نیکو

🌺🌺🌺

خورشید هر روز یـاد آور
این نکته است که ما هم
میتوانیم از اعماق تــاریکی
طلوع کنیم و بدرخشیم.
امروز می تـونه همون روزی باشه که
یک تصمیم جسورانـه میگیرید
و این تصمیم خیلی چیزها رو بهتر می کنه.
امروزت درخشان چون خورشید

🌺🌺🌺

شاد باشی