معرفی عارفان
1.25K subscribers
35.6K photos
13.2K videos
3.25K files
2.82K links
چه گفتم در وفا افزا جفا و جور افزودی
جفا کن جور کن جانا،غلط گفتم خطا کردم

فیض
Download Telegram
در آستانه‌ی زایش.
در عمق شب،
خورشیدی در حال جنبیدن.

بانگ جهان نو چارستون کیهان می‌لرزاند:
مقاومت در برابر آنچه در پیش است بیهوده است‌!

درد از هزار سو،
مگر پای رفتن بایستاند.
نه، در جدال درد و رفتن،
اگر با درد رفتن،
ایستادن نه.

حلمی | کتاب اخگران

#بانگ_جهان_نو
#ایستادن_نه
اصلاحیه


مستي ما مستي از هر جـام نیست 
مست گشتن کار هر بـد نـام نیست 

ما ز جـام دوست، مستي مي کنیم
خویش را فـارغ ز هستي مي کنیم

مي، پلیـــدی را ز سر بیـرون کند
عشق را در جـام دل، افزون کند

چون که ما مستیم و از هستي تهي
کي شود هستي، به مستي منتهي؟

مست، یعني: عاشقي بي قید و بند
فـــارغ از بود و نبود و چون و چند؟

چون و چند از ابلهـــي آید میـــان
در طریق عاشقي کي مي‌تـــوان؟

مست بود و فکـــر هستي داشتن
کـــوه غـــم را از میان ، برداشتن

کــي بُــوَد کـــار حساب و هندسه؟
کــي چنین درسي بود در مدرسه؟

عاشقي را خود جهــان دیگــریست
منطق عاشق همــان پیغمــبریست

عشق بر عاشق دهـــد ، دستور را
عقـــل، کي فهمـد چنین منظور را

تا نگـــردی عاشق از این ماجـــرا
کـــي تواني کرد درک نکته هـــا؟

فهـم عاقل را به عاشق، راه نیست
هرچه گویم باز میگویي که چیست؟

بایـــد اول ، تـــرک هشیاری کني
عشق را در خویشتن جاری کني

هر زمان گشتي تو مست جام عشق
خویش را انــداختـــي در دام عشق

آن زمان شاید بدانـــي عشق چیست
چون کني درک یکـــي را از دویست

جعلی

این شعر از مولانا نیست

شاعر سید محمد رضا شمس
رفتم به کلیسیای ترسا و یهود

دیدم همه با یاد تو در گفت و شنود

با یاد وصال تو به بت‌خانه شدم

تسبیح بتان زمزمه‌ی ذکر تو بود


ابوسعید ابوالخیر
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
ای تکیه‌گاه و پناهِ
غمگین‌ترین لحظه‌های
پرعصمت و پرشکوهِ
تنهایی و خلوت من
ای شط شیرین پرشوکت من

#مهدی_اخوان_ثالث
#با_صدای_فروغ_فرخزاد
زندگی نبايد هميشه شما را محصور كند و شكست دهد، زندگی نبايد به معنای زنده ماندن باشد بلكه بايد به معنای زندگی كردن باشد،
شرايط و موقعيت‌ها ممكن است به ناچار از كنترل شما خارج شوند اما لحظاتی كه احساس غرق شدن و شكست می‌كنيد بايد كوتاه و زودگذر باشند، نبايد كل وجود و هستی شما را فرا بگيرند، زندگی باارزشی که به شما بخشيده شده مثل يك كشتی‌ست كه درحال عبور از اقيانوس است و شما بايد ناخدای آن باشيد .

#ریچل_هالیس
زمانی که شما از کاری که انجام می‌دهید نفرت دارید. از محیط اطرافتان گله مند هستید. بر اتفاقاتی که می‌افتد، یا افتاده است نفرین می‌کنید. یا موقعی که گفت و گوی درونی شما شامل بایدها و نبایدها باشد، شامل، سرزنش کردن و متهم کردن پس شما با آنچه هست مشاجره می‌کنید.
با آنچه پیش آمده جدل می‌کنید. ‌شما زندگی را به دشمنــی بدل می‌کنید و.. زندگی می‌گویــد: "جنگ چیزی ست که تو می‌خواهی پس بیا تا بجنگیم." واقعیتِ بیرونی که همیشه بازتابی از وضعیت درونی شما است، به صورت یک دشمن تجربه می‌شود.

#اکهارت_تل
تا نهان سازم از تو بار دگر
راز این خاطر پریشان را
می‌کشم بر نگاه نازآلود
نرم و سنگین حجاب مژگان را

دل گرفتار خواهشی جانسوز
از خدا راه چاره می‌جویم
پارساوار در برابر تو
سخن از زهد و توبه می‌گویم

آه، هرگز گمان مبر که دلم
با زبانم رفیق و همراهست
هرچه گفتم دروغ بود، دروغ
کی ترا گفتم آنچه دلخواهست



- فروغ فرخزاد
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
شبی آرام
محفلی گرم
رویایی شیرین
فردایی روشن
آرزوی من برای تک تک شما همراهان جان🌹
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
شعر فتح باغ
صدای زنده یاد فروغ فرخ زاد

وقتی در آسمان
دروغ وزیدن می‌گیرد
دیگر چگونه می‌شود
به سوره‌های رسولانِ سرشکسته
پناه آورد؟

فروغ_فرخزاد
خدایا :
سرآغاز صبحم رابا
یاد ونام تو میگشایم
پنجره های قلبم
راخالصانه وعاشقانه
بسویت بازمیکنم
تا نسیم رحمتت به آن بوزد
و نوری ازمحبت وعشق
تو به قلبم به ارمغان بیاورد
یک حبه نور

وَلَا تَكُونُوا كَالَّذِينَ نَسُوا اللَّهَ فَأَنْسَاهُمْ أَنْفُسَهُمْ ۚ أُولَٰئِكَ هُمُ الْفَاسِقُونَ
لَا يَسْتَوِي أَصْحَابُ النَّارِ وَأَصْحَابُ الْجَنَّةِ ۚ أَصْحَابُ الْجَنَّةِ هُمُ الْفَائِزُونَ

و همچون کسانی نباشید که خدا را فراموش کردند و خدا نیز آنها را به «خود فراموشی» گرفتار کرد، آنها فاسقانند.
هرگز اهل جهنم و اهل بهشت با هم یکسان نیستند، اهل بهشت به حقیقت سعادتمندان عالمند.

#سوره_حشر_آیات_۱۹_۲۰
امروزم بوی آرامش می دهد…!
بارانی که نم نم گونه هایت را ببوسد قدم زدن کنار کسانی که دوستشان داری دیدن دنیایی که خورشیدش هر صبح به تو سلام بدهد
ستاره هایش که به تو چشمک بزنند و بگویند ؛ خودت را برای فردای بهتر آماده کن و مهم تر از همه خدایی که هر روز حالت را از تو می پرسد
من امروز زیباتر ازهر روز نفس می کشم! زیباتر از همیشه می بینم !
من امروز بهتر ازهمیشه زندگی می کنم!
من احساسم را،امروزم و خدایم را بیش از همه دوست دارم

🌺🌺🌺

یار مهربانم
درود
بامداد پنجشنبه ات نیکو

🌺🌺🌺

الهى،،،
اندیشه ای خلاق،
دیده ای بینا،
گوشی شنوا،
زبانی شاكر،
ذهني آرام،
قلبي متواضع،
روحي بيدار،
دست هایی بخشنده،
پاهایی استوار در راهت،
تنی سالم،
و سينه اي پر از عشق و دلدادگی،
و سبد سبد روزی حلال و بركت و فراواني برای من و دوستانم عطا فرما.
آمین

🌺🌺🌺

شاد باشی
این بار تیر مرگ به افسونت ایستاد
وقتی که چشم های تو ،فرمان ایست داد
بوی کدام برگ غنیمت شنیده بود
این باد فتنه دست به غارت که می گشاد
شیرازه ی امید ،که از هم گسسته شد
یک برگ نیمسوز به دست من اوفتاد
نامت سیاه مشق ورقپاره ی من است
هم رو سفید دفتر سودا از این سواد
تا کی هوای من به سرت افتد و مرا
با جامه های کاغذی ام آوری به یاد
در بی نهایت است که شاید به هم رسند
یکروز این دو خط موازی در امتداد
تا خویش را دوباره ببینم هر اینه
چشم تو باد و اینه ی دیگرم مباد
بر جای جای دشنه ی او بوسه می دهم
هیچم اگر چه عشق جز این زخم ها نداد
غمگین در آستانه ی کولاک مانده ام
تا کی بدل به نعره شود مویه های باد

#حسین_منزوی
#غزل_شماره_۷۰


۹ دی ماه یکی از روزهای جشن دیگان

جشن دیگان در روزهای دوم و نهم و هفدهم ماه دی در تقویم رسمی كشور از جشن‌هایی است كه به مناسبت همنام شدن روز و ماه در تقویم ایرانیان برگزار می‌شد.
ایرانیان قدیم، گذشته از جشن‌هایی كه به مناسبت‌های گوناگون برگزار می‌كردند، همنام شدن روز و ماه را هم در هر ماه جشن می‌گرفتند.
اما دیماه با ماه های دیگر تفاوتهایی دارد. از یك سو، «دی» نام هیچ یك از امشاسپندان یا ایزدان آیین زرتشت نیست، در حالی كه دیگر ماه‌های سال و بیشتر روزهای ماه با نام این نیروهای مینوی نامگذاری شده‌اند كه هنوز هم این نام‌ها در تقویم ایرانی باقی است.
دی از چنان اهمیتی برخوردار بوده كه سه روز در هر ماه را به نام خود اختصاص داده است.
دی درحقیقت صفت خدای یگانه و بزرگ در آیین زرتشت، اهورامزدا است. دی از صورت پهلوی «دَی» و اوستایی «دَذوَه» به معنی آفریننده است. در سراسر ادبیات زرتشتی، اهورامزدا با صفت دادار یا آفریننده نامیده شده، زرتشت هم در گاهان او را «آفریننده زندگی» می‌خواند.
با این توضیح، سردترین ماه سال به نام خدای بزرگ نامگذاری شده بود تا در گذراندن سرمای سخت یاری‌ بخش مردمان باشد. در كتاب پهلوی (بندهشن) نیز آمده كه در این ماه، زمستان به بیشترین سردی به ایرانویچ رسد.
ماه سی روزه زرتشتی به چهار بخش می‌شده است كه در آغاز نخستین بخش نام اهورامزدا و در آغاز سه بخش دیگر نام «دی»، صفت اهورامزدا قرار داشته است و این چیزی شبیه به تقسیم ماه به هفته سامی است.
در ماه دی، در هر سه این روزها جشن دیگان در ستایش و نیایش خدای بزرگ برگزار می شد، سه جشن نیایشی در سردترین ماه سال.
مطابق تقویم رسمی كشور، این سه جشن دیگان به روزهای دوم و نهم و هفدهم دی ماه موكول می‌شود. علت آن كه همه ماه‌های زرتشتی سی روزه هستند، در حالی كه در تقویم رسمی كشور، شش ماه، سی و یك روزه داریم. این شش روز اختلاف سبب شده كه هشتم دی زرتشتی با دوم دی تقویم رسمی مطابق شود و به همین ترتیب بنا بر كتاب پهلوی بُندهشن (= آغاز آفرینش) این چهار روز ماه كه به نام هورمزد و سه دی است،‌ یكی بر نام، یكی بر گاه، یكی بر دین و یكی بر زمان دلالت می‌كنند كه همیشه بوده‌اند.
همچنین در همین كتاب آمده است كه هر گلی از آنِ یكی از آنان است: «مورد و یاسمن هرمزد را خویش است، با درنگ دی به آذر را، كاردَك دی به مهر را، شنبلید دی به دین را.»
اما بسیاری از دانشمندان از این كه «دی» نخستین ماه سال نبوده است، اظهار شگفتی كرده‌اند. به نظر بسیاری از آنان، از جمله ماركوارت، دانشمند آلمانی، در اصل چنین نبوده و انتظار می‌رود كه اهورامزدا جای برجسته‌ای را در سال تقبّل كند، یا در آغاز "چنان كه در مورد روزهای ماه چنین است" یا در وسط.
گایگر دیگر دانشمند آلمانی معتقد است ماه دی در آغاز یا زمانی در دوره ساسانیان است. مصادف با اعتدال بهاری بوده است و به همین دلیل در این ماه جشن دیگان برگزار می شده است. «آرتور کریستن سن» ،دانشمند دانمارکی، از مجموع نظریاتی که در خصوص تقویم ایرانی ارائه شده، نتیجه می‌گیرد كه ایرانیان دو تقویم سالیانه داشته‌اند.
یكی سال عامه كه از انقلاب تابستانی آغاز می‌شده و نخستین ماه آن فروردین بوده و دی، یعنی ماه دهم، از اعتدال بهاری شروع می‌شده است و یكی سال دینی كه مانند سال بابلیان از اعتدال بهاری آغاز می‌شده و در نتیجه، نخستین ماه آن دی یعنی ماه آفریدگار و اول دی، یعنی خرم روز، روز اول آن بوده است. ماه دی در هر دو تقویم نخستین ماه سال بوده. بعدها با تلفیق دو تقویم، تقویم جدیدی به دست آمد كه سال در آن از اول فروردین آغاز می‌شد و مانند سال عامه، این تاریخ با اعتدال بهاری برابر به‌شمار می‌آمد، به طوری كه آغاز نجومی سال دینی حفظ می‌شد.
زاهدی مهمان پادشاه شد.
چون به طعام بنشستند، کمتر از آن خورد که ارادت او بود و چون به نماز برخاستند بیش از آن کرد که عادت او.
تا ظن صلاحیت در حق او زیادت کنند !
چون به مقام خویش آمد، سفره خواست تا تناولی کند.
پسری صاحب فراست داشت.
گفت: ای پدر باری به مجلس سلطان در طعام نخوردی؟
گفت: در نظر ایشان چیزی نخوردم که بکار آید. گفت: نماز را هم قضا کن که چیزی نکردی که بکار آید !

گلستان سعدی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
 پنجشنبه ها،
دلتنگی جور دیگری است

دلتنگ کسانی می شوی؛
که نبودنشان عمیق تر
از بودن خیلی هاست...

باید بنشبنی گوشه ای
و با نداشته هایت خلوت کنی،

و بین اشک و لبخندهایت
جای خالی آنها را
به آغوش بکشی...

به یاد عزیزان آسمانیمان
بخوانیم فاتحه و صلوات
اگر رفیق شفیقی درست پیمان باش
حریف خانه و گرمابه و گلستان باش

شکنج زلف پریشان به دست باد مده
مگو که خاطر عشاق گو پریشان باش

گرت هواست که با خضر همنشین باشی
نهان ز چشم سکندر چو آب حیوان باش

زبور عشق نوازی نه کار هر مرغیست
بیا و نوگل این بلبل غزل خوان باش

طریق خدمت و آیین بندگی کردن
خدای را که رها کن به ما و سلطان باش

دگر به صید حرم تیغ برمکش زنهار
وز آن که با دل ما کرده‌ای پشیمان باش

تو شمع انجمنی یکزبان و یکدل شو
خیال و کوشش پروانه بین و خندان باش

کمال دلبری و حسن در نظربازیست
به شیوه نظر از نادران دوران باش

خموش حافظ و از جور یار ناله مکن
تو را که گفت که در روی خوب حیران باش

 
#حضرت_حافظ
این خانه قشنگ است ولی خانهٔ من نیست
این خاک چه زیباست ولی خاک وطن نیست
آن دختر چشم‌آبی گیسویْ‌طلایی
طناز و سیه‌چشم چو معشوقهٔ من نیست
آن کشور نو، آن وطن دانش و صنعت
هرگز به دل‌انگیزی ایران کهن نیست
در مشهد و یزد و قم و سمنان و لرستان
لطفی‌ست که در کلگری و نیس و پکن نیست
در دامن بحر خزر و ساحل گیلان
موجی‌ست که در ساحل دریای عدن نیست
در پیکر گُل‌های دلاویز شمیران
عطری‌ست که در نافهٔ آهوی ختن نیست
آواره‌ام و خسته و سرگشته و حیران
هرجا که روم هیچ‌کجا خانهٔ من نیست
آوارگی و خانه‌به‌دوشی چه بلایی‌ست
دردی‌ست که همتاش در این دیر کهن نیست
من بهرِ که خوانم غزل سعدی و حافظ
در شهر غریبی که در او فهمِ سخن نیست؟هرکس که زند طعنه به ایرانی و ایران
بی‌شبهه که مغزش به سر و روح به تن نیست
پاریس قشنگ است ولی نیست چو تهران
لندن به دلاویزیِ شیراز کهن نیست
هرچند که سرسبز بُوَد دامنهٔ آلپ
چون دامن البرز پُر از چین‌وشکن نیست
این کوه بلند است ولی نیست دماوند
این رود چه زیباست ولی رود تجن نیست
این شهر عظیم است ولی شهرِ غریب است
این خانه قشنگ است ولی خانهٔ من نیست

#خسرو_فرشیدورد
#سالمرگ
غمگین مباش
یك روز صبح از خواب برمی‌خیزی
ستاره‌ها را از گیسوانت پایین می‌ریزی
ماه را درون صندوقچه‌ی اتاقت می‌گذاری
از چشمانت رد شب را بیرون كن

امروز صبح دیگری‌ست
به لبهایت گل‌های سرخ بزن
گردنبندی از مرواریدهای دریا
ناخن‌هایت را به رنگ دلم رنگ كن

امروز صبح دیگری‌ست
مطمئن باش من عاشق تو خواهم ماند
تا باز شب بیاید و كهكشان راه شیری
درون وجودت حلول كند!


#نزار_قبانی
.
درج عطا شد پدید
غره دریا رسید
صبح سعادت دمید
صبح چه نور خداست


#مولانا