منصورِ حلّاج، آن نهنگِ دریا
کز پنبهٔ تن دانهٔ جان کرد جدا
روزی که «انا الحّق» به زبان میآورد
منصور کجا بود؟ خدا بود خدا
#ابوسعید_ابوالخیر
کز پنبهٔ تن دانهٔ جان کرد جدا
روزی که «انا الحّق» به زبان میآورد
منصور کجا بود؟ خدا بود خدا
#ابوسعید_ابوالخیر
هرگاه که بینی دو سه سرگردان را
عیبِ رهِ مردان نتوان کرد آن را
تقلید دو سه مقلّدِ بیمعنی
بدنام کند راهِ جوانمردان را
#ابوسعید_ابوالخیر
عیبِ رهِ مردان نتوان کرد آن را
تقلید دو سه مقلّدِ بیمعنی
بدنام کند راهِ جوانمردان را
#ابوسعید_ابوالخیر
گر بر درِ دیر مینشانی ما را
گر در رهِ کعبه میدوانی ما را
اینها همگی لازمهٔ هستی ماست
خوش آنکه ز خویش وارهانی ما را
#ابوسعید_ابوالخیر
گر در رهِ کعبه میدوانی ما را
اینها همگی لازمهٔ هستی ماست
خوش آنکه ز خویش وارهانی ما را
#ابوسعید_ابوالخیر
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
گر کار تو نیکست به تدبیر تو نیست
ور نیز بدست هم ز تقصیر تو نیست
تسلیم و رضا پیشه کن و شاد بزی
چون نیک و بد جهان به تقدیر تو نیست
#ابوسعید_ابوالخیر
ور نیز بدست هم ز تقصیر تو نیست
تسلیم و رضا پیشه کن و شاد بزی
چون نیک و بد جهان به تقدیر تو نیست
#ابوسعید_ابوالخیر
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🍀
🕊
دل کیست که گویم از برای غم توست؟!
یا آنکه حریمِ تنْ سرایِ غم توست
لطفیست که میکند غمت با دل من
ورنه دل تنگ من چه جای غم توست؟
#ابوسعید_ابوالخیر
#سرور_پاک_نشان
🕊
دل کیست که گویم از برای غم توست؟!
یا آنکه حریمِ تنْ سرایِ غم توست
لطفیست که میکند غمت با دل من
ورنه دل تنگ من چه جای غم توست؟
#ابوسعید_ابوالخیر
#سرور_پاک_نشان
دل کیست که گویم از برای غم توست!؟
یا آنکه حریم تن سرای غم توست
لطفی ست که می کند غمت با دل من
ورنه دل تنگ من چه جای غم توست؟
#ابوسعید_ابوالخیر
یا آنکه حریم تن سرای غم توست
لطفی ست که می کند غمت با دل من
ورنه دل تنگ من چه جای غم توست؟
#ابوسعید_ابوالخیر
دیشب که دلم ز تاب هجران میسوخت
اشکم همه در دیدهٔ گریان میسوخت
میسوختم آنچنان که غیر از دل تو
بر من دل کافر و مسلمان میسوخت...
#ابوسعید_ابوالخیر
اشکم همه در دیدهٔ گریان میسوخت
میسوختم آنچنان که غیر از دل تو
بر من دل کافر و مسلمان میسوخت...
#ابوسعید_ابوالخیر
یا رب غـم آنچه غیر تو در دل ماست
بردار که بیحاصلی از حاصل ماست
الحمـد که چون تو رهنمــایی داریم
کز گمشـدگانیم که غم منزل ماست
#ابوسعید_ابوالخیر
بردار که بیحاصلی از حاصل ماست
الحمـد که چون تو رهنمــایی داریم
کز گمشـدگانیم که غم منزل ماست
#ابوسعید_ابوالخیر
《 هو 》
ای دوست ای دوست ای دوست ای دوست
جور تو از آن کشم که روی تو نکوست
مردم گویند بهشت خواهی یا دوست
ای بیخبران بهشت با دوست نکوست
حضرت #ابوسعید ابوالخیر
ای دوست ای دوست ای دوست ای دوست
جور تو از آن کشم که روی تو نکوست
مردم گویند بهشت خواهی یا دوست
ای بیخبران بهشت با دوست نکوست
حضرت #ابوسعید ابوالخیر
شیرین دهنی که از لبش جان میریخت
کفرش ز سر زلف پریشان میریخت
گر شیخ به کفر زلف او ره میبرد
خاک ره او بر سر ایمان میریخت
#ابوسعید_ابوالخیر
- رباعی شمارهٔ ۴۳
کفرش ز سر زلف پریشان میریخت
گر شیخ به کفر زلف او ره میبرد
خاک ره او بر سر ایمان میریخت
#ابوسعید_ابوالخیر
- رباعی شمارهٔ ۴۳
یارم همه نیش بر سر نیش زند
گویم که مزن ستیزه را بیش زند
چون در دل من مقام دارد شب و روز
میترسم از آنکه نیش بر خویش زند
#ابوسعید_ابوالخیر
- رباعی شمارهٔ ۲۴۳
گویم که مزن ستیزه را بیش زند
چون در دل من مقام دارد شب و روز
میترسم از آنکه نیش بر خویش زند
#ابوسعید_ابوالخیر
- رباعی شمارهٔ ۲۴۳
یارم همه نیش بر سر نیش زند
گویم که مزن ستیزه را بیش زند
چون در دل من مقام دارد شب و روز
میترسم از آنکه نیش بر خویش زند
#ابوسعید_ابوالخیر
- رباعی شمارهٔ ۲۴۳
گویم که مزن ستیزه را بیش زند
چون در دل من مقام دارد شب و روز
میترسم از آنکه نیش بر خویش زند
#ابوسعید_ابوالخیر
- رباعی شمارهٔ ۲۴۳
یک چند دویدم و قدم فرسودم
آخر بی تو پدید نامد سودم
تا دست به بیعت وفایت سودم
در خانه نشستم و فرو آسودم
#ابوسعید_ابوالخیر
- رباعی شمارهٔ ۴۳۷
آخر بی تو پدید نامد سودم
تا دست به بیعت وفایت سودم
در خانه نشستم و فرو آسودم
#ابوسعید_ابوالخیر
- رباعی شمارهٔ ۴۳۷
پرسید ز من کسیکه معشوق تو کیست
گفتم که فلان کسست مقصود تو چیست
بنشست و به هایهای بر من بگریست
کز دست چنان کسی تو چون خواهی زیست
#ابوسعید_ابوالخیر
- رباعی شمارهٔ ۱۳۰
گفتم که فلان کسست مقصود تو چیست
بنشست و به هایهای بر من بگریست
کز دست چنان کسی تو چون خواهی زیست
#ابوسعید_ابوالخیر
- رباعی شمارهٔ ۱۳۰
در کعبه اگر دل سوی غیرست ترا
طاعت همه فسق و کعبه دیرست ترا
ور دل به خدا و ساکن میکدهای
می نوش که عاقبت بخیرست ترا
#ابوسعید_ابوالخیر
- رباعی شمارهٔ ۱۸
طاعت همه فسق و کعبه دیرست ترا
ور دل به خدا و ساکن میکدهای
می نوش که عاقبت بخیرست ترا
#ابوسعید_ابوالخیر
- رباعی شمارهٔ ۱۸
نقاش رخت ز طعنها آسودست
کز هر چه تمامتر بود بنمودست
رخسار و لبت چنانکه باید بودست
گویی که کسی برزو فرمودست
#ابوسعید_ابوالخیر
- رباعی شمارهٔ ۷۹
کز هر چه تمامتر بود بنمودست
رخسار و لبت چنانکه باید بودست
گویی که کسی برزو فرمودست
#ابوسعید_ابوالخیر
- رباعی شمارهٔ ۷۹
دیشب که دلم ز تاب هجران میسوخت
اشکم همه در دیدهٔ گریان میسوخت
میسوختم آنچنان که غیر از دل تو
بر من دل کافر و مسلمان میسوخت...
#ابوسعید_ابوالخیر
اشکم همه در دیدهٔ گریان میسوخت
میسوختم آنچنان که غیر از دل تو
بر من دل کافر و مسلمان میسوخت...
#ابوسعید_ابوالخیر
گر طالب راه حق شوی ره پیداست
او راست بود با تو، تو گر باشی راست
وانگه که به اخلاص و درون صافی
او را باشی بدان که او نیز تراست
#ابوسعید_ابوالخیر
او راست بود با تو، تو گر باشی راست
وانگه که به اخلاص و درون صافی
او را باشی بدان که او نیز تراست
#ابوسعید_ابوالخیر
گر در یمنی چو با منی پیش منی
گر پیش منی چو بی منی در یمنی
من با تو چنانم ای نگار یمنی
خود در غلطم که من توام یا تو منی
#ابوسعید_ابوالخیر
گر پیش منی چو بی منی در یمنی
من با تو چنانم ای نگار یمنی
خود در غلطم که من توام یا تو منی
#ابوسعید_ابوالخیر