This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
گفت
علتی داریم ، از درون سینه!
که همه طبیبان عالم
از درمانِ آن عاجزند
و مرهم جراحت
وصال دوست است
از همان جا که رسد درد
همان جاست دوا
#مولانا
علتی داریم ، از درون سینه!
که همه طبیبان عالم
از درمانِ آن عاجزند
و مرهم جراحت
وصال دوست است
از همان جا که رسد درد
همان جاست دوا
#مولانا
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
اندر طلب دوست همی بشتابم
عمرم به کران رسید و من در خوابم
گیرم که وصال دوست در خواهم یافت
این عمر گذشته را کجا دریابم
#مولانا
غزل ۱۱۵۳
عمرم به کران رسید و من در خوابم
گیرم که وصال دوست در خواهم یافت
این عمر گذشته را کجا دریابم
#مولانا
غزل ۱۱۵۳
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
این دهان بستی دهانی باز شد
تا خورنده لقمههای راز شد
لب فروبند از طعام و از شراب
سوی خوان آسمانی کن شتاب
گر تو این انبان ز نان خالی کنی
پر ز گوهرهای اجلالی کنی
طفل جان از شیر شیطان باز کن
بعد از آنش با ملک انباز کن
چند خوردی چرب و شیرین از طعام؟
امتحان کن چند روزی در صیام
چند شبها خواب را گشتی اسیر؟
یک شبی بیدار شو دولت بگیر
#مولانا مثنوی
تا خورنده لقمههای راز شد
لب فروبند از طعام و از شراب
سوی خوان آسمانی کن شتاب
گر تو این انبان ز نان خالی کنی
پر ز گوهرهای اجلالی کنی
طفل جان از شیر شیطان باز کن
بعد از آنش با ملک انباز کن
چند خوردی چرب و شیرین از طعام؟
امتحان کن چند روزی در صیام
چند شبها خواب را گشتی اسیر؟
یک شبی بیدار شو دولت بگیر
#مولانا مثنوی
ای درِ ما را ،،، زده ،
شمعِ سرایی ،،، درآ ،
خانهی دل ،،، آنِ توست ،
خانهخدایی ،،، درآ ،
#مولانا
#خانهخدایی = صاحبخانه هستی
شمعِ سرایی ،،، درآ ،
خانهی دل ،،، آنِ توست ،
خانهخدایی ،،، درآ ،
#مولانا
#خانهخدایی = صاحبخانه هستی
✨
یک جرعه ز جام تو تمامست تمام
جز عشق تو در دلم کدامست کدام
در عشق تو خون دل حلالست حلال
آسودگی و عشق حرامست حرام
#مولانا
یک جرعه ز جام تو تمامست تمام
جز عشق تو در دلم کدامست کدام
در عشق تو خون دل حلالست حلال
آسودگی و عشق حرامست حرام
#مولانا
ای نور دل و دیده و جانم،چونی؟
وی آرزوی هر دو جهانم چونی؟
من بی لب لعل تو چنانم که مپرس
تو بی رخ زرد من ندانم چونی...
#مولانا
وی آرزوی هر دو جهانم چونی؟
من بی لب لعل تو چنانم که مپرس
تو بی رخ زرد من ندانم چونی...
#مولانا
.
دزدکی از مارگیری مار برد
ز ابلهی آن را غنیمت میشمرد
وا رهید آن مارگیر از زخم مار
مار کشت آن دزد او را زار زار
مارگیرش دید پس بشناختش
گفت از جان مار من پرداختش
در دعا میخواستی جانم ازو
کش بیابم مار بستانم ازو
شکر حق را کان دعا مردود شد
من زیان پنداشتم آن سود شد
بس دعاها کان زیانست و هلاک
وز کرم مینشنود یزدان پاک
#مولانا مثنوی دفتر دوم
دزدکی از مارگیری مار برد
ز ابلهی آن را غنیمت میشمرد
وا رهید آن مارگیر از زخم مار
مار کشت آن دزد او را زار زار
مارگیرش دید پس بشناختش
گفت از جان مار من پرداختش
در دعا میخواستی جانم ازو
کش بیابم مار بستانم ازو
شکر حق را کان دعا مردود شد
من زیان پنداشتم آن سود شد
بس دعاها کان زیانست و هلاک
وز کرم مینشنود یزدان پاک
#مولانا مثنوی دفتر دوم
حیلههای تیره ، اندر داوری ،
پیشِ بینایان ، چرا می آوری؟ ،
( هرچه ) هرچ ، در دل داری از مکر و رموز ،
پیشِ ما ، رسوا و ،،، پیدا ، همچو روز ،
گر ، بپوشیمش ،،، ز بندهپروری ،
تو ، چرا بیروئی ،،، از حد میبَری؟ ،
آدما ، تو نیستی کور ، از نظر ،
لیک ، اذا جاءالقضا ، عمیالبصر ،
عمرها باید ،،، بهنادر ، گاه گاه ،
تا ، که بینا ،،، از قضا ، افتد به چاه ،
کور را ،،، خود این قضا ، همراهِ اوست ،
که ، مر ، او را ،،، اوفتادن ، طبع و خوست ،
#مولانا
پیشِ بینایان ، چرا می آوری؟ ،
( هرچه ) هرچ ، در دل داری از مکر و رموز ،
پیشِ ما ، رسوا و ،،، پیدا ، همچو روز ،
گر ، بپوشیمش ،،، ز بندهپروری ،
تو ، چرا بیروئی ،،، از حد میبَری؟ ،
آدما ، تو نیستی کور ، از نظر ،
لیک ، اذا جاءالقضا ، عمیالبصر ،
عمرها باید ،،، بهنادر ، گاه گاه ،
تا ، که بینا ،،، از قضا ، افتد به چاه ،
کور را ،،، خود این قضا ، همراهِ اوست ،
که ، مر ، او را ،،، اوفتادن ، طبع و خوست ،
#مولانا
اگر تو مست ِ وصالی رخِ تو تُرُش چراست
برونِ شیشه ز حال درون شیشه گواست
خم شراب میان هزار خم دگر
به کف و تَف و به جوش و به غلغله پیداست
#مولانا
اگر تو مست ِ وصالی رخِ تو تُرُش چراست
برونِ شیشه ز حال درون شیشه گواست
خم شراب میان هزار خم دگر
به کف و تَف و به جوش و به غلغله پیداست
#مولانا
غزل 162 مولانا
شکیلا
تو مرا جان و جهانی چه کنم جان و جهان را
تو مرا گنج روانی چه کنم سود و زیان را
ز همه خلق رمیدم ز همه بازرهیدم
نه نهانم نه بدیدم چه کنم کون و مکان را
چو من اندر تک جویم چه روم آب چه جویم
چه توان گفت چه گویم صفت این جوی روان را
#مولانا
#شکیلا
تو مرا گنج روانی چه کنم سود و زیان را
ز همه خلق رمیدم ز همه بازرهیدم
نه نهانم نه بدیدم چه کنم کون و مکان را
چو من اندر تک جویم چه روم آب چه جویم
چه توان گفت چه گویم صفت این جوی روان را
#مولانا
#شکیلا
مست و خوشی ،،، باده کجا خوردهای؟
این مهِ نو چیست؟ ،، که آوردهای؟ ،
میشِکُفَد از نظرت ، باغِ دل ،
ای که بهارِ دلِ افسردهای ،
میکندت لابه و دریوزه ،،، جان ،
جان بِبَر آنجا ،، که دلم بُردهای ،
#جان_ببر_آنجا_که_دلم_بردهای
#مولانا
این مهِ نو چیست؟ ،، که آوردهای؟ ،
میشِکُفَد از نظرت ، باغِ دل ،
ای که بهارِ دلِ افسردهای ،
میکندت لابه و دریوزه ،،، جان ،
جان بِبَر آنجا ،، که دلم بُردهای ،
#جان_ببر_آنجا_که_دلم_بردهای
#مولانا
گوش را ، اکنون ز غفلت پاک کن ،
استماعِ هجرِ آن غمناک ، کن ،
آن ، زکاتی دان که غمگین را دهی ،
گوش را ، چون پیش دستانش نهی ،
#این را ، یک کارِ خیر و زکات بِدان ،،، وقتی که به دردِ دلِ یک آدمِ دردمند گوش میدهی .
بشنوی غمهایِ رنجورانِ دل ،
فاقهٔ جانِ شریف ، از آب و گِل ،
خانهٔ پُر دود دارد ، پُر فنی ،
مر وِرا ، بگشا ز اصغا ، روزنی ،
#اصغا = گوش دادن
#ز اصغا = با گوش دادن
گوشِ تو ، او را چو راهِ دَم شود ،
دودِ تلخ ، از خانهٔ او ، کم شود ،
غمگساری کن تو با ما ، ای رَوی ،
گر ، به سویِ ربّ اعلی ، میروی ،
#مولانا
استماعِ هجرِ آن غمناک ، کن ،
آن ، زکاتی دان که غمگین را دهی ،
گوش را ، چون پیش دستانش نهی ،
#این را ، یک کارِ خیر و زکات بِدان ،،، وقتی که به دردِ دلِ یک آدمِ دردمند گوش میدهی .
بشنوی غمهایِ رنجورانِ دل ،
فاقهٔ جانِ شریف ، از آب و گِل ،
خانهٔ پُر دود دارد ، پُر فنی ،
مر وِرا ، بگشا ز اصغا ، روزنی ،
#اصغا = گوش دادن
#ز اصغا = با گوش دادن
گوشِ تو ، او را چو راهِ دَم شود ،
دودِ تلخ ، از خانهٔ او ، کم شود ،
غمگساری کن تو با ما ، ای رَوی ،
گر ، به سویِ ربّ اعلی ، میروی ،
#مولانا
گرما ،،، نه همه تنورِ سوزان ، باشد ،
ناگه ز دَرَم درآی ،،، گرم ، آن باشد ،
چون وعده دهی ، نیابی ،،، سرد ، آن باشد ،
سرما ،،، نه همه سردِ زمستان ، باشد ،
#مولانا
ناگه ز دَرَم درآی ،،، گرم ، آن باشد ،
چون وعده دهی ، نیابی ،،، سرد ، آن باشد ،
سرما ،،، نه همه سردِ زمستان ، باشد ،
#مولانا
گر هیچ ترا میل سوی ماست بگو
ورنه که رهی عاشق و تنهاست بگو
گر هیچ مرا در دل تو جاست بگو
گر هست بگو نیست بگو راست بگ
#مولانا
ورنه که رهی عاشق و تنهاست بگو
گر هیچ مرا در دل تو جاست بگو
گر هست بگو نیست بگو راست بگ
#مولانا
سرگشته دلا به دوست از جان راهست
ای گمشده آشکار و پنهان راهست
گر شش جهتت بسته شود باک مدار
کز قعر نهادت سوی جانان راهست
#مولانا
ای گمشده آشکار و پنهان راهست
گر شش جهتت بسته شود باک مدار
کز قعر نهادت سوی جانان راهست
#مولانا
صبح است و صبوح است بر این بام برآییم
از ثور گریزیم و به برج قمر آییم
پیکار نجوییم و ز اغیار نگوییم
هنگام وصال است بدان خوش صور آییم
روی تو گلستان و لب تو شکرستان
در سایه این هر دو همه گل شکر آییم
خورشید رخ خوب تو چون تیغ کشیدهست
شاید که به پیش تو چو مه شب سپر آییم.
#مولانا
از ثور گریزیم و به برج قمر آییم
پیکار نجوییم و ز اغیار نگوییم
هنگام وصال است بدان خوش صور آییم
روی تو گلستان و لب تو شکرستان
در سایه این هر دو همه گل شکر آییم
خورشید رخ خوب تو چون تیغ کشیدهست
شاید که به پیش تو چو مه شب سپر آییم.
#مولانا