گِل مخور، گِل را مَځَر، گِل را مجو
زانکه گِل خوارست دایم زرد رُو
نه گِل بخور، نه گِل بخر، نه گِل بخواه، زیرا کسی که گِل می خورد هماره رویی زرد دارد.
گِل :کنایه از غذای نفسانی و طعام شهوانی است.
دل بخور تا دایماً باشی جوان
از تجلّی چهره ات چون اَرغَوان
دل بخور، یعنی غذای روحی تناول کن تا هماره جوان و با نشاط بمانی و از تجلّيات الهی، چهره و رخساره ات مانند گُلِ ارغوان باشد.
یارب این بخشش، نه حدِ کارِ ماست
لطفِ تو، لطفِ خَفی را خود، سزاست
پروردگارا این عطای والای تو فراتر از اعمال ناچیز ماست، یعنی ما شایسته عطایای واسعه تو نیستیم.
دست گیر از دستِ ما، ما را بخر
پرده را بردار و، پرده ما مَدَر
ما را دستگیری کن و ما را از دست خودمان رهایی ده، یعنی ما را از دست نفس امّاره و وجود مادیّ خودمان نجات بخش، حجابی را که میان ما و تو است رفع کن و پرده آبروی ما را مدران و رسوايمان مساز.
باز خَر، ما را ازین نفسِ پلید
کاردش تا استخوانِ ما رسید
ما را از دست این نفسِ پلید بخر که کاردِ نَفس به استخوان ما رسیده و جان ما را به لب آورده است.
شرح مثنوی
زانکه گِل خوارست دایم زرد رُو
نه گِل بخور، نه گِل بخر، نه گِل بخواه، زیرا کسی که گِل می خورد هماره رویی زرد دارد.
گِل :کنایه از غذای نفسانی و طعام شهوانی است.
دل بخور تا دایماً باشی جوان
از تجلّی چهره ات چون اَرغَوان
دل بخور، یعنی غذای روحی تناول کن تا هماره جوان و با نشاط بمانی و از تجلّيات الهی، چهره و رخساره ات مانند گُلِ ارغوان باشد.
یارب این بخشش، نه حدِ کارِ ماست
لطفِ تو، لطفِ خَفی را خود، سزاست
پروردگارا این عطای والای تو فراتر از اعمال ناچیز ماست، یعنی ما شایسته عطایای واسعه تو نیستیم.
دست گیر از دستِ ما، ما را بخر
پرده را بردار و، پرده ما مَدَر
ما را دستگیری کن و ما را از دست خودمان رهایی ده، یعنی ما را از دست نفس امّاره و وجود مادیّ خودمان نجات بخش، حجابی را که میان ما و تو است رفع کن و پرده آبروی ما را مدران و رسوايمان مساز.
باز خَر، ما را ازین نفسِ پلید
کاردش تا استخوانِ ما رسید
ما را از دست این نفسِ پلید بخر که کاردِ نَفس به استخوان ما رسیده و جان ما را به لب آورده است.
شرح مثنوی
و مالک دینار را گفتند چگونه ای؟ گفت، «چگونه باشد کس که عمرش می کاهد و گناهش می افزاید». و حکیمی را گفتند چگونه ای؟ گفت، «چنان که روزی خدای تعالی می خورم و فرمان دشمن وی ابلیس می برم.» و محمد واسع را گفتند چگونه ای؟ گفت، «چگونه باشد کسی که هر روز به آخرت نزدیکتر می شود و بر گناه دلیرتر می باشد.» و حامد لفاف را گفتند چگونه ای؟ گفت، «چگونه بود حال کسی که به سفر دراز می شود و زاد ندارد و به گوری تاریک می شود و مونس ندارد و بر پادشاه عادل می شود و حجت ندارد.»
کیمیای سعادت «غزالی»
کیمیای سعادت «غزالی»
دیدی که یار چون ز دل ما خبر نداشت
ما را شکار کرد و بیفکند و برنداشت
ما بیخبر شدیم که دیدیم حسن او
او خود ز حال بیخبر ما خبر نداشت
#خاقانی
ما را شکار کرد و بیفکند و برنداشت
ما بیخبر شدیم که دیدیم حسن او
او خود ز حال بیخبر ما خبر نداشت
#خاقانی
اگر پشهای عاشقِ باد آید چه گویی؟
هرگز وصال میانِ ایشان تواند بود؟ هیهات!
گفت: چه بُوَد؟ گفت: در من نرسی!
در من نرسی تا نشوی یک با من
کاندر رهِ عشق یا تو گُنجی یا من
نامههای عینالقضات همدانی
هرگز وصال میانِ ایشان تواند بود؟ هیهات!
گفت: چه بُوَد؟ گفت: در من نرسی!
در من نرسی تا نشوی یک با من
کاندر رهِ عشق یا تو گُنجی یا من
نامههای عینالقضات همدانی
بـیـــــــــــدل
میشود اسرار دل
روشن ز تحریک زبان
میدهد این برگ،
بوی غنچهٔ اندیشه را
میشود اسرار دل
روشن ز تحریک زبان
میدهد این برگ،
بوی غنچهٔ اندیشه را
عروس جهان گرچه در حد حسن است
ز حد میبرد شیوه بیوفایی
دل خستهٔ من گرش همتی هست
نخواهد ز سنگیندلان مومیایی
می صوفیافکن کجا میفروشند
که در تابم از دست زهد ریایی
رفیقان چنان عهد صحبت شکستند
که گویی نبودهست خود آشنایی
#حضرت_حافظ
ز حد میبرد شیوه بیوفایی
دل خستهٔ من گرش همتی هست
نخواهد ز سنگیندلان مومیایی
می صوفیافکن کجا میفروشند
که در تابم از دست زهد ریایی
رفیقان چنان عهد صحبت شکستند
که گویی نبودهست خود آشنایی
#حضرت_حافظ
مرا گر تو بگذاری ای نفس طامع
بسی پادشایی کنم در گدایی
بیاموزمت کیمیای سعادت
ز همصحبت بد جدایی جدایی
مکن حافظ از جور دوران شکایت
چه دانی تو ای بنده، کارِ خدایی
#حضرت_حافظ
بسی پادشایی کنم در گدایی
بیاموزمت کیمیای سعادت
ز همصحبت بد جدایی جدایی
مکن حافظ از جور دوران شکایت
چه دانی تو ای بنده، کارِ خدایی
#حضرت_حافظ
ما را نگاهى از تو تمام است اگر كنى !
#سعدى
به نام خدای همه
#سعدى
به نام خدای همه
هر روز خودت را تایید کن، به خودت بگو که من هر کاری را با موفقیت به پایان می رسانم ، من پیروز و برنده زندگی خویش هستم، با خودت مهربان باش، نیروی درونت را تشویق کن به شاد بودن و اشتیاق داشتن به زندگی.
احساس ایجاد شده بواسطه تشویق و تاییدت سطح ارتعاشت را بالا می برد و شما در مدار عزت نفس بالا ، موفقیت و شادی قرار خواهید گرفت و در نهایت با اتفاقاتی روبرو می شوید که هم جنس فرکانس شماست.
بنابراین امروز به خودت امید بده، از خودت تشکر کن که اندیشه هایت مثبت و در جهت خوشبختی جریان دارد، تاثیر کلام شما بر سلولهای بدنت معجزه می کند...
🌺🌺🌺
یارمهربانم
درود
بامداد اولین روز هفته ات نیکو
🌺🌺🌺
زندگی جیره مختصری است
مثل یک فنجان چای
و کنارش عشق است
مثل یک حبه قند
زندگی را با عشق
نوش جان باید کرد
امروزت پراز عشق
🌺🌺🌺
شاد باشی
احساس ایجاد شده بواسطه تشویق و تاییدت سطح ارتعاشت را بالا می برد و شما در مدار عزت نفس بالا ، موفقیت و شادی قرار خواهید گرفت و در نهایت با اتفاقاتی روبرو می شوید که هم جنس فرکانس شماست.
بنابراین امروز به خودت امید بده، از خودت تشکر کن که اندیشه هایت مثبت و در جهت خوشبختی جریان دارد، تاثیر کلام شما بر سلولهای بدنت معجزه می کند...
🌺🌺🌺
یارمهربانم
درود
بامداد اولین روز هفته ات نیکو
🌺🌺🌺
زندگی جیره مختصری است
مثل یک فنجان چای
و کنارش عشق است
مثل یک حبه قند
زندگی را با عشق
نوش جان باید کرد
امروزت پراز عشق
🌺🌺🌺
شاد باشی
.
آید وصال و هجر غم انگیز بگذرد
ساقی بیار باده که این نیز بگذرد
ای دل به سردمهری دوران صبور باش
کز پی رسد بهار چو پائیز بگذرد
#رهی_معیری
آید وصال و هجر غم انگیز بگذرد
ساقی بیار باده که این نیز بگذرد
ای دل به سردمهری دوران صبور باش
کز پی رسد بهار چو پائیز بگذرد
#رهی_معیری
۲ تیر زادروز سارا نائینی
(زاده ۲ تیر ۱۳۶۰ شیراز) خواننده و معلم آواز
در کنسرتها بهعنوان خواننده تکخوان و همخوان حضور داشته است و با علیرضا عصار، محمد اصفهانی و همایون شجریان تجربه همکاری دارد.
وی موسیقی را از مادرش «حوروش خلیلی»، که خواننده و مدرس آواز ایرانی است، به ارث برده است و نخستین کنسرتش را به صورت خصوصی در سال ۱۳۷۸ به اجرا گذاشت. او به پلاک ۵۲ میگوید که هنگام اولین اجرا ۱۸ سال داشته است. وی که در امریکا به تدریس موسیقی مشغول شده، فارغالتحصیل دوره کاردانی در رشته گرافیک از دانشکده دکتر شریعتی تهران است. او قهرمان ژیمناستیک دختران ایران بود، اما پس از سقوط از پشتبام، بر اثر آسیب واردشده به ستون فقراتش مجبور به پایاندادن فعالیتهای ژیمناستیک شد.
کنسرتهای او مورد توجه مردم و مطبوعات قرار گرفت و خواندن او توسط وزارت ارشاد، حتی بهعنوان همخوان، ممنوع شد. او پس از اینکه مجوز خوانندگی، از جمله همخوانی را دریافت نکرد، از ایران خارج شد. وی همچنین مربی آواز تارا صلاحی، خواننده جدید گروه بزرگ (زدبازی سابق) است.
آثار:
همخوانی آهنگهای «حس خوب» و «نه» با صدای فرزاد فرزین.
همخوانی در آلبوم موسیقی ایستگاه اول «گروه واران».
همخوانی در آلبوم موسیقی «گروه راما». همخوانی در آلبوم موسیقی «به دادم برس».
همخوانی در آلبوم موسیقی «گروه پیکولو» (که هرگز موفق نشد وارد بازار شود).
همخوانی در آلبوم موسیقی «زندگی عروسکی».
همخوانی در آلبوم موسیقی «گروه جم».
همخوانی در آلبوم موسیقی «هیشکی منو دوست نداره».
همخوانی در کنسرت با «علیرضا عصار»
همخوانی در کنسرت با «محمد اصفهانی».
همخوانی در کنسرت با «احسان خواجه امیری».
همخوانی در کنسرت با «برادران خواجه نوری».
کنسرت خصوصی در جزیره کیش ۱۳۷۹.
کنسرت خصوصی در منزل سفیر پاکستان ۱۳۸۱.
کنسرت خصوصی در سفارت یونان ۱۳۸۳.
کنسرت به همراه «رضا روحانی» ماه مارس و آوریل ۲۰۱۳ در ساکرامنتو و سنفرانسیسکو در ایالت کالیفرنیا.
تک خوانی آهنگ دل یار.
همخوانی با یاس (خواننده) در آهنگ زهی عشق.
(زاده ۲ تیر ۱۳۶۰ شیراز) خواننده و معلم آواز
در کنسرتها بهعنوان خواننده تکخوان و همخوان حضور داشته است و با علیرضا عصار، محمد اصفهانی و همایون شجریان تجربه همکاری دارد.
وی موسیقی را از مادرش «حوروش خلیلی»، که خواننده و مدرس آواز ایرانی است، به ارث برده است و نخستین کنسرتش را به صورت خصوصی در سال ۱۳۷۸ به اجرا گذاشت. او به پلاک ۵۲ میگوید که هنگام اولین اجرا ۱۸ سال داشته است. وی که در امریکا به تدریس موسیقی مشغول شده، فارغالتحصیل دوره کاردانی در رشته گرافیک از دانشکده دکتر شریعتی تهران است. او قهرمان ژیمناستیک دختران ایران بود، اما پس از سقوط از پشتبام، بر اثر آسیب واردشده به ستون فقراتش مجبور به پایاندادن فعالیتهای ژیمناستیک شد.
کنسرتهای او مورد توجه مردم و مطبوعات قرار گرفت و خواندن او توسط وزارت ارشاد، حتی بهعنوان همخوان، ممنوع شد. او پس از اینکه مجوز خوانندگی، از جمله همخوانی را دریافت نکرد، از ایران خارج شد. وی همچنین مربی آواز تارا صلاحی، خواننده جدید گروه بزرگ (زدبازی سابق) است.
آثار:
همخوانی آهنگهای «حس خوب» و «نه» با صدای فرزاد فرزین.
همخوانی در آلبوم موسیقی ایستگاه اول «گروه واران».
همخوانی در آلبوم موسیقی «گروه راما». همخوانی در آلبوم موسیقی «به دادم برس».
همخوانی در آلبوم موسیقی «گروه پیکولو» (که هرگز موفق نشد وارد بازار شود).
همخوانی در آلبوم موسیقی «زندگی عروسکی».
همخوانی در آلبوم موسیقی «گروه جم».
همخوانی در آلبوم موسیقی «هیشکی منو دوست نداره».
همخوانی در کنسرت با «علیرضا عصار»
همخوانی در کنسرت با «محمد اصفهانی».
همخوانی در کنسرت با «احسان خواجه امیری».
همخوانی در کنسرت با «برادران خواجه نوری».
کنسرت خصوصی در جزیره کیش ۱۳۷۹.
کنسرت خصوصی در منزل سفیر پاکستان ۱۳۸۱.
کنسرت خصوصی در سفارت یونان ۱۳۸۳.
کنسرت به همراه «رضا روحانی» ماه مارس و آوریل ۲۰۱۳ در ساکرامنتو و سنفرانسیسکو در ایالت کالیفرنیا.
تک خوانی آهنگ دل یار.
همخوانی با یاس (خواننده) در آهنگ زهی عشق.
۲ تیر زادروز صمد بهرنگی
(زاده ۲ تیر ۱۳۱۸ تبریز -- درگذشته ۹ شهریور ۱۳۴۷ ارسباران) نویسنده و مترجم
از خانوادهای تهیدست بود و پس از تحصیلات دبیرستان، در سال ۱۳۳۶ از دانشسرای مقدماتی پسران تبریز فارغالتحصیل شد.
وی از مهر همان سال آموزگار شد و تا پایان عمرکوتاهش، در آذرشهر، ماماغان، قندجهان، گوگان و آخیرجان در استان آذربایجان شرقی که آن زمان روستا بودند تدریس کرد.
در مهر ۱۳۳۷ برای ادامه تحصیل در رشته زبان و ادبیات انگلیسی به دوره شبانه دانشکده ادبیات دانشگاه تبریز رفت و همزمان با آموزگاری، تحصیلش را تا خرداد ۱۳۴۱ و دریافت گواهینامه ادامه داد.
در ۱۹ سالگی اولین داستانش با نام عادت را نوشت و یک سال بعد داستان تلخون که برگرفته از داستانهای آذربایجان بود با نام مستعار «ص. قارانقوش» در کتاب هفته منتشر شد و این روند "بینام" تا ۱۳۴۲ و داستانهای دیگر ادامه یافت.
بعدها از او مقالاتی در روزنامه «مهد آزادی» توفیق و ... با امضاهای متعدد و نامهای مستعار فراوان از جمله داریوش نواب مرغی، چنگیز مرآتی، بابک، افشین پرویزی و باتمیش و ... به چاپ رسید.
وی ترجمههایی نیز از انگلیسی و ترکی استانبولی بهفارسی و از فارسی به آذری (از جمله ترجمه شعرهایی از اخوان ثالث، شاملو، فروغ فرخزاد و نیمایوشیج) انجام داد. تحقیقاتی نیز در جمعآوری فولکلور آذربایجان و نیز در مسائل تربیتی از او منتشر شدهاست.
او در سال ۱۳۴۱ بهجرم بیان سخنهای ناخوشایند در دفتر دبیرستان و بین دبیران، اخراج و به دبستان انتقال یافت.
در سال ۱۳۴۲ کتاب الفبای آذری برای مدارس آذربایجان را نوشت که این کتاب به پیشنهاد جلال آلاحمد برای چاپ به کمیته پیکار جهانی با بیسوادی فرستاده شد، اما او با تغییراتی که قرار بود آن کمیته در کتاب ایجاد کند با قاطعیت مخالفت کرد و کتاب را پس گرفت.
سال ۱۳۴۳ بهخاطر چاپ کتاب «پاره پاره» بهمدت ۶ ماه از کار تعلیق شد و در این سال با نام مستعار افشین پرویزی کتاب انشاء ساده را برای کودکان دبستانی نوشت. در آبان همین سال حکم تعلیق وی لغو شد و بهسر کلاس بازگشت. سالهای میانی دهه ۴۰ مصادف بود با دستگیری تعدادی از نزدیکانش که موجب شرکت او در اعتصابات دانشجویی شد.
او در شیوه آموزشی و مضمون قصههای خود تلاش میکرد روح اعتراض بهحکومت را در دانش آموزان پرورش دهد.
وی در رود ارس و در ساحل روستای شامگوالیک غرق شد و پیکرش را در چند کیلومتری محل غرق شدنش از آب گرفتند.
جلال آلاحمد اين مرگ را به ساواك نسبت داد كه بعد آن را شايعهسازى دانست.
حدود یک ماه قبل از مرگش، کتاب ماهی سیاه کوچولو از سوی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان چاپ شد و مورد اقبال مردم ایران و جهان قرارگرفت.
آرامگاه وی در گورستان امامیه تبریز لست.
(زاده ۲ تیر ۱۳۱۸ تبریز -- درگذشته ۹ شهریور ۱۳۴۷ ارسباران) نویسنده و مترجم
از خانوادهای تهیدست بود و پس از تحصیلات دبیرستان، در سال ۱۳۳۶ از دانشسرای مقدماتی پسران تبریز فارغالتحصیل شد.
وی از مهر همان سال آموزگار شد و تا پایان عمرکوتاهش، در آذرشهر، ماماغان، قندجهان، گوگان و آخیرجان در استان آذربایجان شرقی که آن زمان روستا بودند تدریس کرد.
در مهر ۱۳۳۷ برای ادامه تحصیل در رشته زبان و ادبیات انگلیسی به دوره شبانه دانشکده ادبیات دانشگاه تبریز رفت و همزمان با آموزگاری، تحصیلش را تا خرداد ۱۳۴۱ و دریافت گواهینامه ادامه داد.
در ۱۹ سالگی اولین داستانش با نام عادت را نوشت و یک سال بعد داستان تلخون که برگرفته از داستانهای آذربایجان بود با نام مستعار «ص. قارانقوش» در کتاب هفته منتشر شد و این روند "بینام" تا ۱۳۴۲ و داستانهای دیگر ادامه یافت.
بعدها از او مقالاتی در روزنامه «مهد آزادی» توفیق و ... با امضاهای متعدد و نامهای مستعار فراوان از جمله داریوش نواب مرغی، چنگیز مرآتی، بابک، افشین پرویزی و باتمیش و ... به چاپ رسید.
وی ترجمههایی نیز از انگلیسی و ترکی استانبولی بهفارسی و از فارسی به آذری (از جمله ترجمه شعرهایی از اخوان ثالث، شاملو، فروغ فرخزاد و نیمایوشیج) انجام داد. تحقیقاتی نیز در جمعآوری فولکلور آذربایجان و نیز در مسائل تربیتی از او منتشر شدهاست.
او در سال ۱۳۴۱ بهجرم بیان سخنهای ناخوشایند در دفتر دبیرستان و بین دبیران، اخراج و به دبستان انتقال یافت.
در سال ۱۳۴۲ کتاب الفبای آذری برای مدارس آذربایجان را نوشت که این کتاب به پیشنهاد جلال آلاحمد برای چاپ به کمیته پیکار جهانی با بیسوادی فرستاده شد، اما او با تغییراتی که قرار بود آن کمیته در کتاب ایجاد کند با قاطعیت مخالفت کرد و کتاب را پس گرفت.
سال ۱۳۴۳ بهخاطر چاپ کتاب «پاره پاره» بهمدت ۶ ماه از کار تعلیق شد و در این سال با نام مستعار افشین پرویزی کتاب انشاء ساده را برای کودکان دبستانی نوشت. در آبان همین سال حکم تعلیق وی لغو شد و بهسر کلاس بازگشت. سالهای میانی دهه ۴۰ مصادف بود با دستگیری تعدادی از نزدیکانش که موجب شرکت او در اعتصابات دانشجویی شد.
او در شیوه آموزشی و مضمون قصههای خود تلاش میکرد روح اعتراض بهحکومت را در دانش آموزان پرورش دهد.
وی در رود ارس و در ساحل روستای شامگوالیک غرق شد و پیکرش را در چند کیلومتری محل غرق شدنش از آب گرفتند.
جلال آلاحمد اين مرگ را به ساواك نسبت داد كه بعد آن را شايعهسازى دانست.
حدود یک ماه قبل از مرگش، کتاب ماهی سیاه کوچولو از سوی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان چاپ شد و مورد اقبال مردم ایران و جهان قرارگرفت.
آرامگاه وی در گورستان امامیه تبریز لست.
۲ تیر زادروز غلامحسین غریبگرکانی
(زاده ۲ تیر ۱۳۰۲ تهران -- درگذشته ۲۳ آذر ۱۳۸۳ تهران) شاعر، نویسنده، موسیقیدان و نوازنده کلارینت
یکى از بهترین فارغالتحصیلان هنرستان عالى موسیقى و یکی از بنیانگذاران نهضت هنری خروسجنگی و اولین نوازنده ساز بادی در ارکستر سمفونیک تهران بود. وی که در این ارکستر عضویت داشت، نواختن کلارینت را زیرنظر نوازندگان چک فراگرفت.
در سال ۱۳۳۵ براى ادامه تحصیل و مطالعه بیشتر و تخصصی کلارینت و سازهاى بادى به کشورهاى ایتالیا، آلمان و فرانسه سفر کرد و پس از بازگشت به ایران، با سمت معاونت هنرستان عالى موسیقى فعالیتش را آغاز کرد. او در سال ١٣٣۹ بهسمت ریاست کنسرواتوار موسیقی تهران "هنرستان عالی موسیقی" برگزیده شد و مدت سیزده سال در این سمت، نوازندگان سازهای بادی بسیاری را تربیت کرد.
وی از دوستان نزدیک نیمایوشیج بود و اولین داستان او بهنام ساربان در سال ۱۳۲۷ با ویرایش نیمایوشیج منتشر شد. غریب، به همراه جلیل ضیاپور، حسن شیروانی و بعدها هوشنگ ایرانی، پیشروترین نهضت هنری به نام خروس جنگی را تأسیس کردند که در تاریخ هنر ایران بسیار تأثیرگذار بوده است.
پسر او سیاوش، آهنگساز و مدرس گیتار کلاسیک و دخترانش چیستا و کرشمه، نوازنده و مدرس پیانو هستند.
(زاده ۲ تیر ۱۳۰۲ تهران -- درگذشته ۲۳ آذر ۱۳۸۳ تهران) شاعر، نویسنده، موسیقیدان و نوازنده کلارینت
یکى از بهترین فارغالتحصیلان هنرستان عالى موسیقى و یکی از بنیانگذاران نهضت هنری خروسجنگی و اولین نوازنده ساز بادی در ارکستر سمفونیک تهران بود. وی که در این ارکستر عضویت داشت، نواختن کلارینت را زیرنظر نوازندگان چک فراگرفت.
در سال ۱۳۳۵ براى ادامه تحصیل و مطالعه بیشتر و تخصصی کلارینت و سازهاى بادى به کشورهاى ایتالیا، آلمان و فرانسه سفر کرد و پس از بازگشت به ایران، با سمت معاونت هنرستان عالى موسیقى فعالیتش را آغاز کرد. او در سال ١٣٣۹ بهسمت ریاست کنسرواتوار موسیقی تهران "هنرستان عالی موسیقی" برگزیده شد و مدت سیزده سال در این سمت، نوازندگان سازهای بادی بسیاری را تربیت کرد.
وی از دوستان نزدیک نیمایوشیج بود و اولین داستان او بهنام ساربان در سال ۱۳۲۷ با ویرایش نیمایوشیج منتشر شد. غریب، به همراه جلیل ضیاپور، حسن شیروانی و بعدها هوشنگ ایرانی، پیشروترین نهضت هنری به نام خروس جنگی را تأسیس کردند که در تاریخ هنر ایران بسیار تأثیرگذار بوده است.
پسر او سیاوش، آهنگساز و مدرس گیتار کلاسیک و دخترانش چیستا و کرشمه، نوازنده و مدرس پیانو هستند.