🍁
تا هستم ای رفیق ندانی که کیستم
روزی سراغ وقت من آئی که نیستم
در آستان مرگ که زندان زندگیست
تهمت به خویشتن نتوان زد که زیستم
پیداست از گلاب سرشکم که من چو گل
یک روز خنده کردم و عمری گریستم
طی شد دو بیست سالم و انگار کن دویست
چون بخت و کام نیست چه سود از دویستم
گوهرشناس نیست در این شهر شهریار
من در صف خزف چه بگویم که چیستم
شهریار
تا هستم ای رفیق ندانی که کیستم
روزی سراغ وقت من آئی که نیستم
در آستان مرگ که زندان زندگیست
تهمت به خویشتن نتوان زد که زیستم
پیداست از گلاب سرشکم که من چو گل
یک روز خنده کردم و عمری گریستم
طی شد دو بیست سالم و انگار کن دویست
چون بخت و کام نیست چه سود از دویستم
گوهرشناس نیست در این شهر شهریار
من در صف خزف چه بگویم که چیستم
شهریار
شک و یقین
"... خدایا
آتش مقدس "شک" را
آنچنان در من بیفروز
تا همه ی "یقین"هایی را که در من نقش کردهاند، بسوزد.
و آنگاه، از پس تودهی این خاکستر،
لبخند مهراوه بر لبهای صبح یقینی،
شسته از هر غبار، طلوع کند..."
#علی_شریعتی
مجموعه آثار ۸ / نیایش / ص ۹۹
"... خدایا
آتش مقدس "شک" را
آنچنان در من بیفروز
تا همه ی "یقین"هایی را که در من نقش کردهاند، بسوزد.
و آنگاه، از پس تودهی این خاکستر،
لبخند مهراوه بر لبهای صبح یقینی،
شسته از هر غبار، طلوع کند..."
#علی_شریعتی
مجموعه آثار ۸ / نیایش / ص ۹۹
ساعت شش غروب دیروز است
و من
با جیب های پر از گریه
از کارخانه به خانه برمی گردم
تا دستمزد ناچیزم را
ترضیع نورسیده ی دیگر
در شیشه ی کبود پستانکش بچکانم
سخت است روزگار
و کودکان بد قلق ما هم
نا آمده
از شیر خشک نیدو و هر مارک دیگری
عشقشان می گیرد
و غیر شیره ی جان ما ، چیزی
در کام های کوچکشان
شیرین نمی نشیند
این کودکان بد قلق
ساعت شش غروب امروز است
و من
با جیب های خالی از گریه به خانه بر می گردم
با دستمال گمشده و جیبهای سوراخ
کدام سکه ایمن خواهد ماند
و این ، به خشت کاغذی افتاده
این چندمین گرسنه ی یک قطره شیر
بگذار احتضار را
از خون ناف خویش بنوشد
ساعت شش غروب فرداست
و
من
با جیبهای پر از گریه ، از گورستان
به خانه باز میگردم
و کارخانه ها همه
در اعتصاب اندوهند
#منوچهر_آتشی
#شش_غروب_فردا
#اتفاق_آخر
و من
با جیب های پر از گریه
از کارخانه به خانه برمی گردم
تا دستمزد ناچیزم را
ترضیع نورسیده ی دیگر
در شیشه ی کبود پستانکش بچکانم
سخت است روزگار
و کودکان بد قلق ما هم
نا آمده
از شیر خشک نیدو و هر مارک دیگری
عشقشان می گیرد
و غیر شیره ی جان ما ، چیزی
در کام های کوچکشان
شیرین نمی نشیند
این کودکان بد قلق
ساعت شش غروب امروز است
و من
با جیب های خالی از گریه به خانه بر می گردم
با دستمال گمشده و جیبهای سوراخ
کدام سکه ایمن خواهد ماند
و این ، به خشت کاغذی افتاده
این چندمین گرسنه ی یک قطره شیر
بگذار احتضار را
از خون ناف خویش بنوشد
ساعت شش غروب فرداست
و
من
با جیبهای پر از گریه ، از گورستان
به خانه باز میگردم
و کارخانه ها همه
در اعتصاب اندوهند
#منوچهر_آتشی
#شش_غروب_فردا
#اتفاق_آخر
Khooneye Arezoo
Moein
خونه ی آرزو
معین
هیچ دردی به بزرگی زنده بودن نیست،
هیچ باری سنگینتر از زندگی با آگاهی.
بودن، و هیچ ندانستن، و راهی نداشتن
#روبن_داریو
معین
هیچ دردی به بزرگی زنده بودن نیست،
هیچ باری سنگینتر از زندگی با آگاهی.
بودن، و هیچ ندانستن، و راهی نداشتن
#روبن_داریو
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
«گروه موسیقی سپیدار» و اجرای آثاری از #درویشخان
کاری از: بلور بنفش
«گروه سپیدار» در این برنامه آثاری از #درویشخان، نابغهی موسیقی ایران را در برنامه بلور بنفش اجرا میکند. #درویشخان، اولین کلاس آواز زنان را در ایران احداث کرد و چندین سفر به خارج از جمله به «تفلیس» داشت تا قطعاتی را برای گرامافون ضبط کند. #ابوسعید_مرضایی،نوازندهی سهتار و سرپرست گروه، ساختههای #درویشخان را بازآفرینی کرده و #هلیا_بنده با رقصهایی برگرفته از رقص دوران قاجار، گروه را همراهی میکند.
این برنامه توسط #بهزاد_بلور در یکی از دیدنیترین بناهای تاریخی تفلیس ضبط شده است.
گروه سپیدار: #ابوسعید_مرضایی ، #سحر_زیبایی، #فرشاد_صارمی، #عمران_فروزش، #معصومه_مقدسی
از بهلول پرسیدند:
زندگی آدمی به چه ماند؟
بهلول گفت:
به نردبانی دو طرفه
که از یک طرف؛سن بالا میرود
و از طرف دیگر ؛زندگی پایین می آيد...
#اندکی_تامل
زندگی آدمی به چه ماند؟
بهلول گفت:
به نردبانی دو طرفه
که از یک طرف؛سن بالا میرود
و از طرف دیگر ؛زندگی پایین می آيد...
#اندکی_تامل
"غول بی شاخ و دم"
شر و فساد غول بی شاخ و دمی است
که هیآتی هولناک دارد
و برای بیزاری از او کافی است که در او نگریست
اما همین غول زشت روی اگر بسیار دیده شود
و آدمی با چهره او مآنوس گردد
اندک اندک چنان خواهد بود
که نخست زشتی او را تحمل می کند
آنگاه عاطفه ای از رحم و دلسوزی در وی پدید می آید
و در پایان بی پروا غول را در آغوش می گیرد.
الکساندر پوپ
شر و فساد غول بی شاخ و دمی است
که هیآتی هولناک دارد
و برای بیزاری از او کافی است که در او نگریست
اما همین غول زشت روی اگر بسیار دیده شود
و آدمی با چهره او مآنوس گردد
اندک اندک چنان خواهد بود
که نخست زشتی او را تحمل می کند
آنگاه عاطفه ای از رحم و دلسوزی در وی پدید می آید
و در پایان بی پروا غول را در آغوش می گیرد.
الکساندر پوپ
چه کارهایی که میبایست بکنیم و هرگز نکردیم!
برای اینکه به ملاحظاتی پایبند بودیم،
فرصتی مناسب را انتظار میکشیدیم،
تنبلی میکردیم و برای اینکه مدام به خود میگفتیم:
«چیزی نیست، همیشه فرصت خواهیم داشت.»
زیرا نمیدانستیم هر روزی که میگذرد
بی جانشین و هر لحظه نایافتنی است.
تصمیمگیری، تلاش و عشقورزی را به وقتی دیگر وا نهاده بودیم...
#آندره_ژید
برای اینکه به ملاحظاتی پایبند بودیم،
فرصتی مناسب را انتظار میکشیدیم،
تنبلی میکردیم و برای اینکه مدام به خود میگفتیم:
«چیزی نیست، همیشه فرصت خواهیم داشت.»
زیرا نمیدانستیم هر روزی که میگذرد
بی جانشین و هر لحظه نایافتنی است.
تصمیمگیری، تلاش و عشقورزی را به وقتی دیگر وا نهاده بودیم...
#آندره_ژید
@smsu43
زویا ثابت - گفتم غمِ تو دارم...
زویا ثابت
گفتم که ماه من شو ، گفتا ؛ اگر بـرآیـد
گفتم ز مهرورزان رسم وفـا بـیـامـوز
گفتم که ماه من شو ، گفتا ؛ اگر بـرآیـد
گفتم ز مهرورزان رسم وفـا بـیـامـوز
حضرت علی ع
دنیا و آخرت را به دو چیز تشبیه کرده ببینید چه زیبا فرمودند :
دنیا و آخرت دو دشمن و دو راه کاملا جدا از هم هستند.
از اینرو دوستداران دنیا دشمنان آخرت و دوستداران آخرت دشمنان دنیا هستند ..
این دو همچون خاور و باختر هستند .
و مسافرین این دو منزل هرچه به یکی نزدیک شود از آن یکی دور میشود .
دنیا و آخرت را همانند دو زن میداند که همسران یک شوهر هستند ...
هوووو
نهجالبلاغه سخنان حضرت علی ع 🌹🌹🌹
دنیا و آخرت را به دو چیز تشبیه کرده ببینید چه زیبا فرمودند :
دنیا و آخرت دو دشمن و دو راه کاملا جدا از هم هستند.
از اینرو دوستداران دنیا دشمنان آخرت و دوستداران آخرت دشمنان دنیا هستند ..
این دو همچون خاور و باختر هستند .
و مسافرین این دو منزل هرچه به یکی نزدیک شود از آن یکی دور میشود .
دنیا و آخرت را همانند دو زن میداند که همسران یک شوهر هستند ...
هوووو
نهجالبلاغه سخنان حضرت علی ع 🌹🌹🌹
بعضی از افراد از اینکه سوالی شود و پاسخ را ندانند شرمگین میشوند و اما ببینیم مولا علی ع در این رابطه چه فرمایشی دارند ....
میفرمایند
سزا نیست وقتی از شما سخن میپرسند و شما نمیدانید ؛از گفتن واژه نمیدانم شرمگین شوید ...
درود خدا بر آن دانشمند والا مقام
علی ع
❤️
میفرمایند
سزا نیست وقتی از شما سخن میپرسند و شما نمیدانید ؛از گفتن واژه نمیدانم شرمگین شوید ...
درود خدا بر آن دانشمند والا مقام
علی ع
❤️
یکی از سخنان حضرت علی ع در نهجالبلاغه که قابل تأمل است :
میفرماید
هر دیار غریبی برای ثروتمند وطن است ......
اما فقیر در میهن خود غریب است ....
وقتی به این سخن با دقت فکر میکنیم میبینیم دنیا چگونه با خواهانش رفتار میکند
ثروتمندان در هر کجای دنیا قدم بگذارند با دنیای مادی همانگ و در هیچ جا با توجه به ظاهر زیبای دنیا غریب نخواهند بود ولی فقرا با توجه به دنیای مادی در دیار و وطن خود هم غریبانه زندگی میکنند
این سخن مولا علی ع
چقدر عمیق و بزرگ است که حال و روز خود را اگر در این قرن ببینیم هرکسی جدا از این سخن نخواهد بود ..
علی یار همه 🌹🌹❤️
و در ادامه میفرماید
کسی که دوستانش را از دست بدهد گویی در دیار غربت زندگی میکند
🌹🌹
میفرماید
هر دیار غریبی برای ثروتمند وطن است ......
اما فقیر در میهن خود غریب است ....
وقتی به این سخن با دقت فکر میکنیم میبینیم دنیا چگونه با خواهانش رفتار میکند
ثروتمندان در هر کجای دنیا قدم بگذارند با دنیای مادی همانگ و در هیچ جا با توجه به ظاهر زیبای دنیا غریب نخواهند بود ولی فقرا با توجه به دنیای مادی در دیار و وطن خود هم غریبانه زندگی میکنند
این سخن مولا علی ع
چقدر عمیق و بزرگ است که حال و روز خود را اگر در این قرن ببینیم هرکسی جدا از این سخن نخواهد بود ..
علی یار همه 🌹🌹❤️
و در ادامه میفرماید
کسی که دوستانش را از دست بدهد گویی در دیار غربت زندگی میکند
🌹🌹
به هر گامی اگر صد تیر آید از هوای او
نگردم از هوای او نگردانم یکی گامی
منم در وام عشق شاه تا گردن بحمدالله
مبارک صاحب وامی مبارک کردن وامی
زهی دریای لطف حق زهی خورشید ربانی
به هر صد قرن نبود این چه جای سال و ایامی
ز مخدومی شمس الدین تبریزی بیابد جان
خلاصه نور ایمانی صفای جان اسلامی
چه جای نور اسلام است که نورانی و روحانی
شود واله اگر پیدا شود از دفترش لامی
#مولانای_جان
نگردم از هوای او نگردانم یکی گامی
منم در وام عشق شاه تا گردن بحمدالله
مبارک صاحب وامی مبارک کردن وامی
زهی دریای لطف حق زهی خورشید ربانی
به هر صد قرن نبود این چه جای سال و ایامی
ز مخدومی شمس الدین تبریزی بیابد جان
خلاصه نور ایمانی صفای جان اسلامی
چه جای نور اسلام است که نورانی و روحانی
شود واله اگر پیدا شود از دفترش لامی
#مولانای_جان
مردم پيوسته از خدا مي خواهند:
« اين كار را بكن. اين را به من بده، آنرا به من بده. »
انگار كه خدا از خرد كافي برخوردار نيست!
تمام دعاهاي ما پند و نصيحت است و مردم هرروز بر آن پافشاري مي كنند.
مثل اين است كه خدا را به باد انتقاد مي گيرند.
« تا كي مي خواهي به حرفهايم گوش ندهي؟
من هر صبح و شب از تو
مي خواهم.. »
عبادت شكرگزاري در سكوت است. در كمال سكوت اما بسي ژرف.
عبادت فقط زماني امكانپذير است كه تو بياموزي
چگونه شادمان باشي و گرنه چيزي نخواهي داشت
كه بابت آن شكرگزاري كني.
بگذار زندگي ات با عمق و خنده همراه باشد
تا حضور شكرگزاري را در وجودت احساس كني.
و اين شكرگزاري متعلق به هيچ ديني نيست،
فقط يك شكرگزاري است.
اشو
« اين كار را بكن. اين را به من بده، آنرا به من بده. »
انگار كه خدا از خرد كافي برخوردار نيست!
تمام دعاهاي ما پند و نصيحت است و مردم هرروز بر آن پافشاري مي كنند.
مثل اين است كه خدا را به باد انتقاد مي گيرند.
« تا كي مي خواهي به حرفهايم گوش ندهي؟
من هر صبح و شب از تو
مي خواهم.. »
عبادت شكرگزاري در سكوت است. در كمال سكوت اما بسي ژرف.
عبادت فقط زماني امكانپذير است كه تو بياموزي
چگونه شادمان باشي و گرنه چيزي نخواهي داشت
كه بابت آن شكرگزاري كني.
بگذار زندگي ات با عمق و خنده همراه باشد
تا حضور شكرگزاري را در وجودت احساس كني.
و اين شكرگزاري متعلق به هيچ ديني نيست،
فقط يك شكرگزاري است.
اشو