معرفی عارفان
1.26K subscribers
35.3K photos
13.1K videos
3.25K files
2.81K links
چه گفتم در وفا افزا جفا و جور افزودی
جفا کن جور کن جانا،غلط گفتم خطا کردم

فیض
Download Telegram
گر سبزه و باغ خشک گردد
ما از تو چریم ما چه دانیم

گلزار اگر همه بریزد
گل از تو بریم ما چه دانیم

گر چرخ هزار مه نماید
در تو نگریم ما چه دانیم

مولانــــا
آن کس که ز جان خود نترسد
از کشتن نیک و بد نترسد

وان کس که بدید حسن یوسف
از حاسد و از حسد نترسد

مولانــــا
Track 11
پیش درآمد همایون
ساخته: استاد علی اکبر شهنازی
تنظیم: استاد فرامرز پایور


یکی از زیباترین ملودیهای جاودانه در همایون
ما را زِ دل چه جای شکایت که ما بلا

از دل ندیده‌ایم؛ که از دیده دیده‌ایم!

ابن حسام خوسفی
VID-20220723-WA0034.mp4
4.6 MB
‏فیلم از طرف Fariba
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
به شعر #حافظ شیراز می‌رقصند و می‌نازند

سیه چشمان کشمیری و ترکان سمرقندی
به اقبالِ حضورت صد گلستان عیش در چنگم
مشو غایب ‌که چون آیینه از رُخ می‌پَرد رنگم

شدم پیر و نی‌ام مَحرم نوای ناله‌یِ دردی
محبت ‌، کاش بنوازد طفیلِ پیکرِ چنگم

به رنگِ سایه از خود غافلم لیک اینقدر دانم
که‌ گر پنهان شوم نورم و گر پیدا همین رنگم

ز خاکِ آستانت چشم بی‌نم می‌روم امّا
دلی دارم که خواهد آب گردید آخر از ننگم

به بیکاری نفسها سوختم با دل سیه کردم
ز دودِ شمع آخر سُرمه‌دان شد کلبه‌یِ تنگم

حَیا را کرده‌ام قُفلِ در دُکانِ رُسوایی
به رنگِ غنچه پنهانست جیبِ پاره در چنگم

جنونِ نازنینی دارم از لیلای بیرنگی
که تا گل می‌کند یادش پری هم می‌زند سنگم

ز قانونِ نَفس جستم رموزِ پرده‌ی هستی
همین آواز می‌آید که بسیار است آهنگم

خوشا روزی‌ که نقاشِ نگارستانِ اِستغنا
کشد تصویرِ من چندانکه بیرون آرَد از رنگم

به صرصر داده‌اند آیینه‌ی نازِ غبارِ من
شهِ فرمانرو آزادی‌ام اینست اورنگم

به ناهنجاری از خود رفتنم صورت نمی‌بندد
پَرِ طاووسم و پرگار دارد گردشِ رنگم

ببینم تا کجا منزل‌ کند سعیِ ضعیفِ من
به این یک آبله دل چون نفس عمریست می‌لنگم

دهد منشورِ شهرت نام را نقشِ نگین بیدل
پر پرواز گردد گر در آید پای در سنگم


بیدل دهلوی
.

در زیر ابر ساغر خورشید شد نهان
روز قدح کشیدن و عیش نهانی است

ساقی بیا و جامِ میِ مشکبو بیار
این دم که باد صبح به عنبر فشانی است





وحشی_بافقی
در دایره قسمت
ما نقطه تسلیمیم؛

لطف آنچه" تو" اندیشی

حکم آنچه " تو" فرمایی...

حافظ
از بلبل سرمست نوایی شنوم
وز باد سماع دلربایی شنوم
در آبْ همه خیال یاری بینم
وز گل همه بوی آشنایی شنوم

#رباعی_مولانا
او عمر عزیزی است از او چاره نداری
او جان جهان آمد و تو نقش جهانی

بر صورت سنگین بزند روح پذیر
حیف است کز این روح تو محروم بمانی

او کان عقیق آمد و سرمایه کان‌ها
در کان عقیق آی چه دربند دکانی

#مولانــــا
گر هیچ مرا در دلِ تو جاست، بگو..

گر هست بگو،
نیست بگو،
راست بگو...



مولانا
از جوی خوشاب دوست آبی خوردم
خوش کردم و خوش خوردم و خوش آوردم

خود را بر جوش آسیابی کردم
تا آب حیات میرود میگردم

#مولانــــا
دروصل هم زعشق تو اےڪَل درآتشم
عاشق نمۍشوےڪه ببینی چه میڪشم


با عقل آب عشق به یڪ جو نمۍرود
بیــچاره مــن ڪه ســاخته از آب و آتشم

#شهریار
به‌روز وصل چه دل بسته‌ای؟ که مثل دوخط
به هم رسیدن ما نقطه‌ی جدایی ماست...

#فاضل_نظری
آن‌چه رحم از دل بَرَد تأثیرِ فریادِ من است
وآن‌چه نسیان آورَد، خاصیتِ یادِ من است

#نظیری_نیشابوری
روزی که ذره ذره شود استخوانِ من
باشد هنوز در دلِ تنگم هوایِ تو

#اميرخسرو_دهلوى
ای قدم ننهاده هرگز از دلِ تنگم برون
حیرتی دارم که چون در هر دلی جا کرده‌ای؟

#قیدی_شیرازی
.

توبه کردم که قلم دست نگیرم اما
هاتفی گفت که این بیت شنیدن دارد

وخدا خواست که یعقوب نبیند یک عمر
شهر بی یار مگر ارزش دیدن دارد




شهریار
نخواهم بُدَن زنده بی روی او

جهانم نَیَرزَد به یک موی او


فردوسی