معرفی عارفان
1.15K subscribers
32.9K photos
11.9K videos
3.18K files
2.71K links
چه گفتم در وفا افزا جفا و جور افزودی
جفا کن جور کن جانا،غلط گفتم خطا کردم

فیض
Download Telegram
ز سخن ملول گشتی که کسی‌ات نیست محرم
سبک آیینه ی بیان را تو بگیر و در نمد کن
غزل 1987
چه قدر سخت است برای کسی که سخنی برای گفتن دارد ولی محرمی و گوشی درخور در کار نباشد تا با وی هم کلامی کند و یا سخن وی را به گوش جان بشنود. امّا خردمندان هرچند که سختی این امر را تحمّل می کنند ولی در نبود محرمی قابل و یا گوشی شنوا و باورمند تدبیر آن است که آینه ی صیقلی را در نمد کنند تا آسیبی به آن نرسد؛ و لذا سخن که دردهان بماند هم در امان است و هم در زمان ضرورت به کار می آید و در جای مناسب خود قرار می گیرد. «جستارهایی در سخن و سکوت»
وقتي انسان از ياد خدا غفلت ورزد و دچار نسيان شود، اگر خداوند به دل او غمي وارد کند که او را از خود به درآورده و بسوي خدايش رهنمون گردد، در اينجا غم به موجب عتاب و تنها براي ادب کردن و يادآوري و نشان دادن مهر خدا به بنده مي‌باشد:

اي‌دل، چون عتاب ‌و غم ‌هست‌ نشان‌ مهر او
ترک عتاب اگر کند دانک بود ز تو بري،

دیوان شمس

چون تو وردي ترک کردي در روش
بر تو قبض آيد از رنج و تبش

آن ادب کردن بود يعني مکن
هيچ تحويلي از آن عهد کهن

مثنوی معنوی
جهان بی ما بسی بوده‌ست و باشد

برادر جز نکونامی میَندوز‌...

#سعدی
دلگیر نیستم که دل از دست داده‌ام

دلجوییِ حبیب به صد دل برابرست...

#صائب
Mohammad_Reza_Shajarian-Tasnife_Jane_Jahan
@lovingtone
رشک برم کاش قبا بودمی
چونک در آغوش قبا بوده‌ای

#استاد #محمدرضا_شجریان
#مولانا
فاش می‌گویم و از گفته خود دلشادم
بنـده عشقم و از هر دو جهــان آزادم

طایر گلشن قدسم چه دهم شرح فراق
که در این دامگه حـادثه چون افتــادم

من ملک بودم و فردوس برین جایم بود
آدم آورد در این دیـــر خــــراب آبادم

سایه طوبی و دلجویی حور و لب حوض
به هــــوای سر کوی تو برفت از یادم

#حافظ
تا سر زلف تو در دست نسیم افتادست
دل سودازده از غصه دو نیم افتادست

دل من در هوس روی تو ای مونس جان
خاک راهیست که در دست نسیم افتادست

#حافظ
چو پی کبوتر دل به هوا شدم چو بازان
چه همای ماند و عنقا که برابرم نیامد

برو ای تن پریشان تو وان دل پشیمان
که ز هر دو تا نرستم دل دیگرم نیامد

# مولانای_جان
عجب لطف بهاری تو،عجب میرشکاری تو
دران غمزه چه داری تو؟به زیرلب چه می‌خوانی؟

عجب حلوای قندی تو، امیر بی‌گزندی تو
عجب ماه بلندی تو، که گردون را بگردانی

#حضرت_مولانا
شیر شنیده‌ای ولی صورتش ندیده ای. نام شیر شنیدن دیگر بود و صورت او را دیدن دیگر.

#نامه_ها #جلد_دوم #نامه_هفتاد_نهم
به زبان ملوث به الوان گناه قرآن نتوان خواند و به گوش ملوث به هزار هزار معصیت قرآن نتوان شنید.

#نامه_ها #جلد_دوم #نامه_هفتاد_نهم
تو که "ولا یغتب بعضکم بعضا" خوانی و غیبت کنی ندانی که از این آیت جز لعنت نصیب تو نیست؟ "و لا تجسسوا" خوانی و تجسس کنی این چون بود؟

#نامه_ها #جلد_دوم #نامه_هفتاد_نهم
"شام هجران تو تشریف به هرجا ببرد      
در پس و پیش هزاران شـب #یـلدا ببرد

"چنین درد که وحشی به دعا می‌طلبد
بایدش کشت اگر نام مداوا ببرد"
#وحشی_بافقی
"ای لعل لبت به دلنوازی مشهور
وی روی خوشت به ترکتازی مشهور

با زلف تو قصه‌ایست ما را مشکل
همچون شب #یلدا به درازی مشهور"
#عبید_زاکانی
"مهرهٔ مهر چو از حقه مینا بنمود
ماه من طلعت صبح از شب #یلدا بنمود"

شاهد مهوش طبعش بشکر گفتاری
ای بسا شور که از لعل شکر خا بنمود
#خواجوی_کرمانی
الست گفت حق و جان‌ها بلی گفتند



و گفت: علامت تواضع آن است كه سخن حق قبول كنی از هر كه گويد.
آن کِه دَر باغِ دِلَم ریشِه فُرو بُردِه زِ نو

گَرچِه نوخیز نَهالیست،سَراپا ثَمَر اَست


#وحشی_بافقی
آدم به ایمان و مسایلی از این قبیل روی می‌آورد که از تداوم برخوردار شود؛ آخر نمی‌شود که در خلاء زندگی کرد. اینجاست که زن و فرزند، شغل و مسئولیت، علت سگ‌دو زدن‌های آدمی را توجیه می‌کند.



#هرمان_هسه
📔گرترود
هرگز نه از دزدان بترسیم، نه از آدمکشان. این‌ها خطرات بیرونی‌اند، خطرات کوچکند. از خودمان بترسیم. دزدان واقعی، پیش‌داوری‌های ما هستند؛ آدم‌کشان واقعی نادرستی‌های ما هستند. مهالک بزرگ در درون مایند. چه اهمیت دارد آنچه سرهای ما را، یا کیسه‌ی پولمان را تهدید می‌کند! نیندیشیم جز در آنچه که روحمان را تهدید می‌کند.

ویکتورهوگو
انسان
داریوش
🎧 انسان

داریـــــوش
شخصی از مولانا عضدالدین پرسید:
چطور است که در زمان خلفا مردم دعوی خدایی و پیغمبری بسیار می‌کردند و اکنون نمی‌کنند.
گفت: مردم این روزگار را چندان ظلم و گرسنگی پیش آمده است که نه از خدایشان به یاد می‌آید و نه از پیغمبر....

عبید زاکانی