ذکر ابراهیم خواص
نقل است که وقتی با مردی در بیابان می رفت. آواز غریدن شیر بخاست. مرید را رنگ از روی بشد. درخیت بجست و بر آنجا شد و همی لرزید.
خواص همچنان ساکن سجاده بیفکند و در نماز اِستاد. شیر فرا رسید دانست که توقيع خاص دارد. چشم در او نهاد. تا روز نظاره می کرد و خواص به کار مشغول، پس چنان از آنجا برفت. پشه ای او را بگزید. فریاد در گرفت. مرید گفت: خواجه عجب کاری است. دوش از شیر نمی ترسیدی، امروز از پشه ای فریاد می کنی گفت: زیرا که دوش مرا از من ربوده بودند و امروز به خودم باز داده اند.
#تذکرة_الاولیاء
#گنجينه_شیخ_عطار
نقل است که وقتی با مردی در بیابان می رفت. آواز غریدن شیر بخاست. مرید را رنگ از روی بشد. درخیت بجست و بر آنجا شد و همی لرزید.
خواص همچنان ساکن سجاده بیفکند و در نماز اِستاد. شیر فرا رسید دانست که توقيع خاص دارد. چشم در او نهاد. تا روز نظاره می کرد و خواص به کار مشغول، پس چنان از آنجا برفت. پشه ای او را بگزید. فریاد در گرفت. مرید گفت: خواجه عجب کاری است. دوش از شیر نمی ترسیدی، امروز از پشه ای فریاد می کنی گفت: زیرا که دوش مرا از من ربوده بودند و امروز به خودم باز داده اند.
#تذکرة_الاولیاء
#گنجينه_شیخ_عطار
Telegram
attach 📎
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
☀️ذکر ابراهیم خواص☀️
نقل است که وقتی با مردی در بیابان می رفت. آواز غریدن شیر بخاست. مرید را رنگ از روی بشد. درخیت بجست و بر آنجا شد و همی لرزید.
خواص همچنان ساکن سجاده بیفکند و در نماز اِستاد. شیر فرا رسید دانست که توقيع خاص دارد. چشم در او نهاد. تا روز نظاره می کرد و خواص به کار مشغول، پس چنان از آنجا برفت. پشه ای او را بگزید. فریاد در گرفت. مرید گفت: خواجه عجب کاری است. دوش از شیر نمی ترسیدی، امروز از پشه ای فریاد می کنی گفت: زیرا که دوش مرا از من ربوده بودند و امروز به خودم باز داده اند.
#تذکرة_الاولیاء
#گنجينه_شیخ_عطار
نقل است که وقتی با مردی در بیابان می رفت. آواز غریدن شیر بخاست. مرید را رنگ از روی بشد. درخیت بجست و بر آنجا شد و همی لرزید.
خواص همچنان ساکن سجاده بیفکند و در نماز اِستاد. شیر فرا رسید دانست که توقيع خاص دارد. چشم در او نهاد. تا روز نظاره می کرد و خواص به کار مشغول، پس چنان از آنجا برفت. پشه ای او را بگزید. فریاد در گرفت. مرید گفت: خواجه عجب کاری است. دوش از شیر نمی ترسیدی، امروز از پشه ای فریاد می کنی گفت: زیرا که دوش مرا از من ربوده بودند و امروز به خودم باز داده اند.
#تذکرة_الاولیاء
#گنجينه_شیخ_عطار
پس گفت :
دل من بهتر از هزار دنیا و آخرت است .
زیرا که دنیا سرای محنت ؛
وآخرت سرای نعمت؛
و دل سرای معرفت.
#تذکرة_الاولیا
#گنجينه_شیخ_عطار
ذکر شیخ ابوبکر شبلی
دل من بهتر از هزار دنیا و آخرت است .
زیرا که دنیا سرای محنت ؛
وآخرت سرای نعمت؛
و دل سرای معرفت.
#تذکرة_الاولیا
#گنجينه_شیخ_عطار
ذکر شیخ ابوبکر شبلی