معرفی عارفان
1.26K subscribers
34.3K photos
12.4K videos
3.22K files
2.77K links
چه گفتم در وفا افزا جفا و جور افزودی
جفا کن جور کن جانا،غلط گفتم خطا کردم

فیض
Download Telegram
در دلم عشق تو چون شمع به خلوتگه راز
در سرم شور تو چون باده به میناست هنوز

#ابوالحسن_ورزی
هرکه در سینه دلی داشت به دلداری داد

دل نفرین‌شده‌ی ماست که تنهاست هنوز


#ابوالحسن_ورزی
هایده آمد اما
بانو هایده

آمد اما در نگاهش آن نوازشها نبود
چشم خواب آلوده اش را مستی رویا نبود

نقش عشق و آرزو از چهره ی دل شسته بود
عکس شیدایی، در آن آیینه ی سیما نبود

لب همان لب بود اما بوسه اش گرمی نداشت
دل همان دل بود، اما مست و بی پروا نبود

در دل بیزار خود جز بیم رسوایی نداشت
گرچه روزی همنشین جز با من رسوا نبود

در نگاه سرد او غوغای دل خاموش بود
برق چشمش را، نشان از آتش سودا نبود

دیدم، آن چشم درخشان را ولی در آن صدف
گوهر اشکی که من میخواستم پیدا نبود

بر لب لرزان من، فریاد دل خاموش بود
آخر آن تنها امید جان من تنها نبود

جز من و او دیگری هم بود اما ای دریغ
آگه از درد دلم زان عشق جانفرسا نبود

#ابوالحسن_ورزی
هایده آمد اما
بانو هایده

آمد اما در نگاهش آن نوازشها نبود
چشم خواب آلوده اش را مستی رویا نبود

نقش عشق و آرزو از چهره ی دل شسته بود
عکس شیدایی، در آن آیینه ی سیما نبود

لب همان لب بود اما بوسه اش گرمی نداشت
دل همان دل بود، اما مست و بی پروا نبود

در دل بیزار خود جز بیم رسوایی نداشت
گرچه روزی همنشین جز با من رسوا نبود

در نگاه سرد او غوغای دل خاموش بود
برق چشمش را، نشان از آتش سودا نبود

دیدم، آن چشم درخشان را ولی در آن صدف
گوهر اشکی که من میخواستم پیدا نبود

بر لب لرزان من، فریاد دل خاموش بود
آخر آن تنها امید جان من تنها نبود

جز من و او دیگری هم بود اما ای دریغ
آگه از درد دلم زان عشق جانفرسا نبود

#ابوالحسن_ورزی
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
«گلهای رنگارنگ برنامه شماره ۱۰۳»

جز یاد تو دل به هرچه بستیم توبه
بی ذکر تو هر جای نشستیم توبه
در حضرت تو،توبه شکستیم توبه
زین توبه که صدر بار شکستیم توبه

#سنایی

شدم از عشق تو شیدا کجایی؟
به جان می جویند جانا کجایی؟
همی پویم به بویت گرد عالم
همی جویم تو را هر جا کجایی؟
چوآنجا که تویی از جمله پنهان
ز که پرسم که داند؟تا کجایی؟...

#فخرالدین_عراقی

رفتی از این دیار وندادی خبر مرا
نشنیدی از کسی که چه آمد به سر مرا
گفتم که سر به دامن آسودگی نهم
آسوده کی گذاشت دل دربدر مرا
رفتم برون زخلوت او همچو آه سرد
آن درد که همچون اشک فکند از نظر مرا
با یک شرر به دامن صد لاله میزنم
این داغ آتشین که بود بر جگر مرا
ای کاش راه عمر به پایان رسیده بود
روزی که دیده بود در آن رهگذر مرا
قانع شدم به تلخی دشنام از لبش
قسمت نشد به خانه قضا این قدر مرا

#ابوالحسن_ورزی

تنها تویی،تنها تویی در خلوت تنهاییم
تنها تو می خواهی مرا با این همه رسواییم
ای یار بی همتای من،سرمایه ی سودای من
گر بی تو مانم،وای من،وای از دل سوداییم...

#منصوره_اتابکی (زهره)
صدا #استادبنان
نوازندگان:
#عبادی
#کسایی
#خالدی
#ورزنده
#همدانیان
گوینده #روشنک
مایه #دشتی
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
#بزم_بهار_عاشقان۳

آمد اما در نگاهش آن نوازشها نبود
چشم خواب آلوده اش را مستی رویا نبود
نقش عشق و آرزو از چهره ی دل شسته بود
عکس شیدایی در آن آیینه ی سیما نبود
لب همان لب بود اما بوسه اش گرمی نداشت
دل همان دل بود ،اما مست و بی پروا نبود
در دل بیزار خود جز بیم رسوایی نداشت
گرچه روزی همنشین جز با من رسوا نبود...

#ابوالحسن_ورزی

عقرب زلف کجت با قمر قرینه
تا قمر در عقربه کار ما چنینه
کیه کیه در میزنه من دلم می لرزه
درو با لنگر میزنم من دلم می لرزه
ای پری بیا در کنار ما جان خسته را مرنجان
از برم مرو خصم جان مشو تا فدای تو کنم جان
نرگس مست تو وبخت من خرابه
بخت من از تو و چشم تو از شرابه...


خوانندگان:
#بانومهستی
#ستار
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
#بزم_بهار_عاشقان۳

آمد اما در نگاهش آن نوازشها نبود
چشم خواب آلوده اش را مستی رویا نبود
نقش عشق و آرزو از چهره ی دل شسته بود
عکس شیدایی در آن آیینه ی سیما نبود
لب همان لب بود اما بوسه اش گرمی نداشت
دل همان دل بود ،اما مست و بی پروا نبود
در دل بیزار خود جز بیم رسوایی نداشت
گرچه روزی همنشین جز با من رسوا نبود...

#ابوالحسن_ورزی

عقرب زلف کجت با قمر قرینه
تا قمر در عقربه کار ما چنینه
کیه کیه در میزنه من دلم می لرزه
درو با لنگر میزنم من دلم می لرزه
ای پری بیا در کنار ما جان خسته را مرنجان
از برم مرو خصم جان مشو تا فدای تو کنم جان
نرگس مست تو وبخت من خرابه
بخت من از تو و چشم تو از شرابه...


خوانندگان:
#بانومهستی
#ستار
عشق، کو تا گم کنم در دامن مهتاب ها
این شبان تیره را با این پریشان خواب ها

تا در امواج حوادث گوهری آرم به دست
غرق کردم زندگانی را در این گرداب ها

سردی گور است در آن دل که نور عشق نیست
عاقلان گرمی نمی جویند ازین سرداب ها

در هوای آنکه آرد تاب غم های ترا
رشتۀ جان را به دست عشق دادم تاب ها

عشق آمد تا به جوش آرد دل افسرده را
باد توفان ها برانگیزاند از مرداب ها

با رفیقان ریایی زندگی کردن خطاست
شمع راه کس نمی گردند این شبتاب ها

کج دلان را بهره از هستی همان تاریکی است
در دل این تیره جانان گر دمد مهتاب ها

گریه ها کردم ولیکن سوز عشق از دل نرفت
هرگز این آتش نگردد سرد با این آب ها

تا در این دریا نترسانند از توفان مرا
غوطه ور گشتم چو ماهی در دل غرقاب ها

نور حق را از درون روشن خود باز جو
تا به کی چون شمع خواهی سوخت در محراب ها؟

#ابوالحسن_ورزی
DelAhangaan
پروین _ چرا نسوزم
⫸ خواننده: #پروین

چرا نسوزم ...
شعر #ابوالحسن_ورزی
آهنگ #همایون_خرم

به دامن شبها تا سحرم
ستاره بارد از چشم ترم
چون نقش رخت
نمی‌شود دور از نظرم
DelAhangaan
دلکش _ افسانه حیات
⫸ خواننده : #دلکش

افسانه حیات ...

اجرای ارکستر وفادار
دستگاه #ماهور
شعر : #ابوالحسن_ورزی

ندانم ماجرای زندگانی