@Adabvaavayparsi
یاحقی ، اجرای خصوصی ۱
موسیقی ایرانی
#قطعه باد صبا
اجرا در دستگاه #ماهور
#ویولن : #پرویز_یاحقی
#تار : #جلیل_شهناز
#تنبک : #جهانگیر_ملک
#اجرای_خصوصی ۱
تقدیم به دوستان🌺🌺
#قطعه باد صبا
اجرا در دستگاه #ماهور
#ویولن : #پرویز_یاحقی
#تار : #جلیل_شهناز
#تنبک : #جهانگیر_ملک
#اجرای_خصوصی ۱
تقدیم به دوستان🌺🌺
GT-121
Mohammad Reza Shajarian
گلهای تازه 121( ماهور)
آوازمحمدرضاشجریان
همکاری:اساتید
حسن کسایی #جلیل شهناز و امیر ناصر افتتاح
مطلع اواز:
انان که خاک را به نظر کیمیا کنند
گوینده:فخری نیکزاد
کلام:حافظ
آوازمحمدرضاشجریان
همکاری:اساتید
حسن کسایی #جلیل شهناز و امیر ناصر افتتاح
مطلع اواز:
انان که خاک را به نظر کیمیا کنند
گوینده:فخری نیکزاد
کلام:حافظ
آوازی در #بیات_اصفهان که شعرش را #صائب گفته و به غایت زیباست و زخمه بهشتی #جلیل_شهناز، آواز استاد #عبدالوهاب_شهیدی را همراهی می کند.این آواز زیبا حدود ۴۷سال قدمت دارد.بی گمان موسیقی آوازی ایران وامدار #استادعبدالوهاب_شهیدی است.
گویندگی شعرها را بانو #فخری_نیکزاد به عهده دارند.
چندان که بهارست و خزان است درین باغ
چشم و دل شبنم نگران است درین باغ
پیداست ز دامن به میان بر زدن گل
کآماده پرواز خزان است درین باغ
صد رنگ سخن درلب هر برگ گلی هست
فریاد که گوش تو گران است درین باغ
هر گل که سر از پیرهن غنچه برآرد
برغفلت ما خنده زنان است درین باغ
غم گرد دل مردم آزاده نگردد
پیوسته از آن سرو جوان است در این باغ
خاموش شد از خجلت گفتار تو صائب
سوسن که سراپای زبان است درین باغ
گویندگی شعرها را بانو #فخری_نیکزاد به عهده دارند.
چندان که بهارست و خزان است درین باغ
چشم و دل شبنم نگران است درین باغ
پیداست ز دامن به میان بر زدن گل
کآماده پرواز خزان است درین باغ
صد رنگ سخن درلب هر برگ گلی هست
فریاد که گوش تو گران است درین باغ
هر گل که سر از پیرهن غنچه برآرد
برغفلت ما خنده زنان است درین باغ
غم گرد دل مردم آزاده نگردد
پیوسته از آن سرو جوان است در این باغ
خاموش شد از خجلت گفتار تو صائب
سوسن که سراپای زبان است درین باغ
Telegram
attach 📎
@sher_o_asal
#محمدرضاشجریان...برگ سبز 245
خوش می روی به تنها تن ها فدای جانت
مدهوش می گذاری یاران مهربانت
#حضرت_سعدی
#محمدرضا_شجریان
#همایون_خرم
#جلیل_شهناز
#احمد_عبادی
مدهوش می گذاری یاران مهربانت
#حضرت_سعدی
#محمدرضا_شجریان
#همایون_خرم
#جلیل_شهناز
#احمد_عبادی
@Adabvaavayparsi
شجریان ، تصنیف عشق گریزان
#تصنیف عشق گریزان
خواننده : استاد #شجریان
اجرا در دستگاه #شور
آهنگ #حبیب_الله_صالحی
#ویولن : #پرویز_یاحقی
#تار : #جلیل_شهناز
اشعار : #ابتهاج ، #سعدی
خواننده : استاد #شجریان
اجرا در دستگاه #شور
آهنگ #حبیب_الله_صالحی
#ویولن : #پرویز_یاحقی
#تار : #جلیل_شهناز
اشعار : #ابتهاج ، #سعدی
#استادفرهنگ_شریف
از پسِ آن مکاتبِ تعریفکنندهی موسیقی، آن هنرستانها، کلاسها و همنوازیها، و آن پایههای محکم نسل و عصر سازندهای که با علینقی وزیری و ابوالحسن صبا و شاگردانشان شکل گرفت و همهی ارکان موسیقی ایرانی را تحتتأثیر قرار داد، نسلی از نوازندگان سرزد که نیاز به تغییر ذائقه و رعایت تناسب با روزمرگیِ دوران تجدّد را حس میکردند. «شریف» اگر چه از دو برادر، عبدالحسین و علیاکبر شهنازی، پسران یکی از مهمترین و مکتبدارترین تارنوازان قرن پیش، #میرزاحسینقلی، درس گرفت امّا در خلوت خانگیاش در شهرری شیوههای خودش در مجالست با تار را پیریخت؛ هرچند بیتأمل به شیوههای ردیفی و قطعههای سخت وزیری هم نبود. در دوازدهسالگی در برابر #پرویز_محمود، در تالار فرهنگ ساز نواخت و به رادیو راه پیدا کرد. با «پرویز یاحقی» هشتساله در ارکستر #حسین_یاحقی همنشین شد، و پس از چندی #بیژن_ترقی چهاردهساله به آنها پیوست. اولین کنسرتشان در ۱۳۳۲(۲۲سالگیاش) در «تماشاخانهی تهران»، خیابان استانبول، برگزار شد.
بعدها در برنامهی «گلها» با تلقی نویی که از نوازندگی ایجاد کرده بود، یکی از محبوبترین نوازندههای عصر خود شد. ابتکارات او در بعضی تکنیکها و صداسازیها بیان احساسات گستردهتری با تار را پدید آورد که پیش از او کمتر کسی به آنها دست پیدا کرده بود؛ #لطفالله_مجد و #جلیل_شهناز گشایندگان این راه بودند اما شریف جوی نغمهها و بیان شخصی خود را جاری کرد. زمانه، بگیر رخ برتافتن و پشت کردن به گنجهای نهان، بگیر بخل و تنگ دیدن بازیهای دنیا، پای او را، همنشینان و همقطارانش را اول از رادیو و سپس از حضورش، بُرید و بُرید و ناامید کرد تا نامنزل مهاجرت. پس از برچیده شدن بساط احساسات پیرامون استعدادهای نویافتهی دههی پنجاه، در دههی هفتاد، آرامآرام، #فرهنگ_شریف بیشتر از پیش شنیده شد و وقتی که، بعد از بعد، به وطن بازگشت، این خوابآلودهی از این دنده به آن دنده خواب رونده، سلیقهْ دیگر کرده بود و قدرش را میدانست. #هوشنگ_ظریف، پرسابقهترین آموزگار تار، به شیوهی او دلبسته بود و از کارهایش دفتری فراهم آورد. پیش از مرگش در کهنسالی، خانه روشن کرد و نواخت هرچند به وقت مرگ، تحسر آن سالها که از دست رفتند با خودش و شیفتگان سازش همراه بود.
از پسِ آن مکاتبِ تعریفکنندهی موسیقی، آن هنرستانها، کلاسها و همنوازیها، و آن پایههای محکم نسل و عصر سازندهای که با علینقی وزیری و ابوالحسن صبا و شاگردانشان شکل گرفت و همهی ارکان موسیقی ایرانی را تحتتأثیر قرار داد، نسلی از نوازندگان سرزد که نیاز به تغییر ذائقه و رعایت تناسب با روزمرگیِ دوران تجدّد را حس میکردند. «شریف» اگر چه از دو برادر، عبدالحسین و علیاکبر شهنازی، پسران یکی از مهمترین و مکتبدارترین تارنوازان قرن پیش، #میرزاحسینقلی، درس گرفت امّا در خلوت خانگیاش در شهرری شیوههای خودش در مجالست با تار را پیریخت؛ هرچند بیتأمل به شیوههای ردیفی و قطعههای سخت وزیری هم نبود. در دوازدهسالگی در برابر #پرویز_محمود، در تالار فرهنگ ساز نواخت و به رادیو راه پیدا کرد. با «پرویز یاحقی» هشتساله در ارکستر #حسین_یاحقی همنشین شد، و پس از چندی #بیژن_ترقی چهاردهساله به آنها پیوست. اولین کنسرتشان در ۱۳۳۲(۲۲سالگیاش) در «تماشاخانهی تهران»، خیابان استانبول، برگزار شد.
بعدها در برنامهی «گلها» با تلقی نویی که از نوازندگی ایجاد کرده بود، یکی از محبوبترین نوازندههای عصر خود شد. ابتکارات او در بعضی تکنیکها و صداسازیها بیان احساسات گستردهتری با تار را پدید آورد که پیش از او کمتر کسی به آنها دست پیدا کرده بود؛ #لطفالله_مجد و #جلیل_شهناز گشایندگان این راه بودند اما شریف جوی نغمهها و بیان شخصی خود را جاری کرد. زمانه، بگیر رخ برتافتن و پشت کردن به گنجهای نهان، بگیر بخل و تنگ دیدن بازیهای دنیا، پای او را، همنشینان و همقطارانش را اول از رادیو و سپس از حضورش، بُرید و بُرید و ناامید کرد تا نامنزل مهاجرت. پس از برچیده شدن بساط احساسات پیرامون استعدادهای نویافتهی دههی پنجاه، در دههی هفتاد، آرامآرام، #فرهنگ_شریف بیشتر از پیش شنیده شد و وقتی که، بعد از بعد، به وطن بازگشت، این خوابآلودهی از این دنده به آن دنده خواب رونده، سلیقهْ دیگر کرده بود و قدرش را میدانست. #هوشنگ_ظریف، پرسابقهترین آموزگار تار، به شیوهی او دلبسته بود و از کارهایش دفتری فراهم آورد. پیش از مرگش در کهنسالی، خانه روشن کرد و نواخت هرچند به وقت مرگ، تحسر آن سالها که از دست رفتند با خودش و شیفتگان سازش همراه بود.