بادهام ، صاف است و ، مطرب ، صاف و ، ساقی ، صافِ صاف ،
با سه صافِ اینچنین ، کس در نیاید در مَصاف ،
گفت مشاطه که : زلفش بافتم ، حُسنش فزود ،
زلفِ او از پُر دلی ، در تاب شد ، گفتا : مَباف! ،
#مشاطه = آرایشگر
ما ازین غمها نمینالیم ، ای جان و جهان ،
غم ، چو سیلِ لاابالی ، جانِ ما ، چون کوهِ قاف ،
گر ، ترا فرصت بُوَد ، اندر میانِ عاشقان ،
خویشتن را بازیابی ، در میانِ لام و کاف ،
یک سخن بشنو ، اگر در راهِ دین ، داری دلی ،
چون ، یکی باشد همه ، پس از چه باشد اختلاف؟ ،
زاهدا ، ما را چه ترسانی؟ ،،، چو خود ترسیدهای ،
آخِر این شمشیرِ چوبین ، چند داری در غلاف؟ ،
گر بگویم حالِ قاسم چیست در هجرانِ دوست ،
غرقِ خونِ دل شود ، این کوهِ سنگین تا به ناف ،
#قاسم_انوار
با سه صافِ اینچنین ، کس در نیاید در مَصاف ،
گفت مشاطه که : زلفش بافتم ، حُسنش فزود ،
زلفِ او از پُر دلی ، در تاب شد ، گفتا : مَباف! ،
#مشاطه = آرایشگر
ما ازین غمها نمینالیم ، ای جان و جهان ،
غم ، چو سیلِ لاابالی ، جانِ ما ، چون کوهِ قاف ،
گر ، ترا فرصت بُوَد ، اندر میانِ عاشقان ،
خویشتن را بازیابی ، در میانِ لام و کاف ،
یک سخن بشنو ، اگر در راهِ دین ، داری دلی ،
چون ، یکی باشد همه ، پس از چه باشد اختلاف؟ ،
زاهدا ، ما را چه ترسانی؟ ،،، چو خود ترسیدهای ،
آخِر این شمشیرِ چوبین ، چند داری در غلاف؟ ،
گر بگویم حالِ قاسم چیست در هجرانِ دوست ،
غرقِ خونِ دل شود ، این کوهِ سنگین تا به ناف ،
#قاسم_انوار