معرفی عارفان
1.26K subscribers
35.4K photos
13.1K videos
3.25K files
2.81K links
چه گفتم در وفا افزا جفا و جور افزودی
جفا کن جور کن جانا،غلط گفتم خطا کردم

فیض
Download Telegram
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
‌ ‌ ‌
نظم‌: #سعدی - #بوستان - باب اول در #عدل و #تدبیر و رأی
خوانش: #باران_نیکراه

. مگو جاهی از سلطنت بیش نیست
که ایمن‌تر از ملک درویش نیست

سبکبار مردم سبک‌تر روند
حق این است و صاحبدلان بشنوند

تهیدست تشویش نانی خورد
جهانبان به قدر جهانی خورد

گدا را چو حاصل شود نان شام
چنان خوش بخسبد که سلطان شام

غم و شادمانی به سر می‌رود
به مرگ این دو از سر به در می‌رود

چهح آن را که بر سر نهادند تاج
چه آن را که بر گردن آمد خراج

اگر سرفرازی به کیوان بر است
وگر تنگدستی به زندان در است

چو خیل اجل بر سر هر دو تاخت
نمی شاید از یکدگرشان شناخت!
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
با من از روشنی حرف می‌زنی
و انسان
که خویشاوند همه خداهاست...!

قلم: #شاملو
خوانش: #باران_نیکراه
زیرصدا: #شاملوی_بزرگ
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
.
به گنجشک گفتند بنویس:
"عقابی پرید!"

شعر: #عرفان_نظرآهاری
اجرا: #باران_نیکراه
موسیقی متن: #کارن_همایونفر
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#دکلمه

درگیر تو بودم که نمازم به قضا رفت
در من غزلی درد کشید و سرِ زا رفت!
سجاده گشودم که بخوانم غزلم را
سمتی که تویی عقربه قبله نما رفت!
در بین غزل نام تو را داد زدم ، داد
آنگونه که تا آن سر این کوچه صدا رفت!
بیرون زدم از خانه یکی پشت سرم گفت
این وقت شب این شاعر دیوانه کجا رفت !
من بودم و زاهد به دوراهی که رسیدیم
من سمت شما آمدم او سمت خدا رفت!‍
با شانه شبی راهی زلفت شدم اما ...
من گم شدم و شانه پی کشف طلا رفت!
در محفل شعر آمدم و رفتم و ... گفتند
ناخوانده چرا آمد و ناخوانده چرا رفت !
میخواست بکوشد به فراموشی ات این شعر
سوزاندمش آنگونه که دودش به هوا رفت ...!!!

#محمد_سلمانی
🎙#بارا‌ن_نیکراه
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#دکلمه
...

حافظا روز اجل گر به کف آری جامی
یک سر از کوی خرابات برندت به بهشت

🎙
#باران_نیکراه
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM

پرده‌پرده آنقدر
از هم دریدم خویش را   
تا که تصویری ورای خویش
دیدم خویش را

خویشِ خویشِ من هم اینک
از درِ صلح آمدست
بس که گوش از غیر بستم
تا شنیدم، خویش را...!



#معینی_کرمانشاهی
#باران_نیکراه
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#باران_نیکراه

‎‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎ ‌‌‎‌‌‌
‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎ ‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
به گنجشک گفتند بنویس:
"عقابی پرید!"

شعر: #عرفان_نظرآهاری
اجرا: #باران_نیکراه
موسیقی متن: #کارن_همایونفر