معرفی عارفان
1.11K subscribers
32.7K photos
11.8K videos
3.18K files
2.69K links
چه گفتم در وفا افزا جفا و جور افزودی
جفا کن جور کن جانا،غلط گفتم خطا کردم

فیض
Download Telegram
‍ ۱ اردیبهشت روز بزرگداشت #سعدی

( زاده ۵۸۵ یا ۶.۶ شیراز -- درگذشته ۶۷۱ یا ۶۹۱ ه‌ق شیراز ) #سخن‌سرای قرن هفتم

نخستین روز اردیبهشت، روز بزرگداشت
#ابومحمد_مُصلِح_بن_عَبدُاله_مشهور به سعدی شیرازی #شاعر و #نویسنده #پارسی‌گوی_ایرانی است.
مقام او نزد اهل ادب تا بدان‌جاست که به وی لقب #استاد_سخن داده‌اند.
پدرش در دستگاه دیوانی اتابک سعد بن زنگی، فرمانروای فارس شاغل بود. در دوران کودکی با علاقه زیاد به مکتب رفت و مقدمات علوم را آموخت. هنگام نوجوانی به پژوهش و دین و دانش علاقه فراوانی نشان داد.
اوضاع نابسامان ایران در پایان دوران سلطان محمدخوارزمشاه و به خصوص حمله سلطان غیاث الدین، برادر جلال الدین خوارزمشاه به شیراز، سعدی را که هوایی جز کسب دانش در سر نداشت برآن داشت دیار خود را ترک کند.
او به مدرسه نظامیه بغداد رفت و در آنجا از آموزه‌های امام محمد غزالی بیشترین تأثیر را پذیرفت (سعدی در گلستان، غزالی را «امام مرشد» می‌نامد). غیر از نظامیه، سعدی در مجلس درس استادان دیگری از قبیل شهاب‌الدین سهروردی نیز حضور یافت و در عرفان از او تأثیر گرفت. وی از پایان تحصیل در بغداد، به سفرهای متنوعی پرداخت که به بسیاری از این سفرها در آثار خود اشاره کرده‌ است.
در این که او از چه سرزمین‌هایی دیدن کرده میان پژوهندگان اختلاف نظر وجود دارد و به حکایات خود سعدی هم نمی‌توان چندان اعتماد کرد و به نظر می‌رسد که بعضی از این سفرها داستان‌پردازی باشد. زیرا بسیاری از آنها پایه نمادین و اخلاقی دارند نه واقعی. مسلم است که شاعر به عراق، شام و حجاز سفر کرده است و شاید از هندوستان، ترکستان، آسیای صغیر، غزنه، آذربایجان، فلسطین، چین، یمن و آفریقای شمالی هم دیدار کرده‌ باشد.
سعدی در حدود ۶۵۵ قمری به شیراز بازگشت و در خانقاه ابوعبدالله بن خفیف مجاور شد. حاکم فارس در این زمان اتابک ابوبکر بن سعد زنگی بود که برای جلوگیری از هجوم مغولان به فارس به آنان خراج می‌داد و یک سال بعد به فتح بغداد به دست مغولان به آنان کمک کرد.
در دوران ابوبکربن سعدبن زنگی شیراز پناهگاه دانشمندانی شده بود که از دم تیغ تاتار جان سالم بدر برده‌ بودند. در دوران وی سعدی مقامی ارجمند در دربار به دست آورده بود. در آن زمان ولیعهد مظفرالدین ابوبکر به نام سعدبن ابوبکر که تخلص سعدی هم از نام او است به سعدی ارادت بسیار داشت.
سعدی به پاس مهربانی‌های شاه سرودن بوستان را در سال ۶۵۵ شروع کرد و کتاب را در ده باب به نام اتابک ابوبکر بن سعدبن زنگی در قالب مثنوی سرود. هنوز یک سال از تدوین بوستان نگذشته بود که در بهار سال ۶۵۶ دومین اثرش گلستان را بنام ولیعهد سعدبن ابوبکربن‌ زنگی نگاشت.
سعدی در خانقاهی که اکنون آرامگاه اوست در ۴ کیلومتری شمال شرقی شیراز، در دامنه کوه فهندژ، در انتهای خیابان بوستان و در کنار باغ دلگشا اقامت داشت. این مکان در ابتدا خانقاه شیخ بوده که وی اواخر عمرش را در آنجا می‌گذراند. برای اولین بار در قرن هفتم توسط خواجه شمس‌الدین محمد صاحب‌دیوانی وزیر معروف آباقاخان، مقبره‌ای بر فراز قبر سعدی ساخته شد.
بنای فعلی آرامگاه سعدی از طرف انجمن آثار ملی در سال ۱۳۳۱ شمسی با تلفیقی از معماری قدیم و جدید ایرانی در میان عمارتی هشت ضلعی با سقفی بلند و کاشیکاری ساخته شد.
آثار منظوم و منثور #سعدی که به‌جا مانده است، عبارتند از: #بوستان، #گلستان، #دیوان_اشعار، #رسائل_نثر، #هزلیات.
۲۹ خرداد سالروز درگذشت #علی_شریعتی

( زادهٔ ۲ آذر ۱۳۱۲ سبزوار – درگذشتهٔ ۲۹ خرداد ۱۳۵۶ انگلیس ) #نویسنده، #جامعه‌شناس و #پژوهشگر_دینی

دکتر على #شریعتی‌، فرزند #محمدتقی‌_شریعتی‌_مزینانی استا‌د دانشگا‌ه‌ مشهد بود.
وی پس‌ از گذراندن‌ دوران‌ کودکی‌ وارد دبستا‌ن‌ و پس‌ از شش‌ سا‌ل‌ وارد دانشسرای‌ مقدما‌تی‌ در مشهد شد. او که علا‌وه‌ بر خواندن‌ دروس‌ دانشسرا از کلا‌سها‌ی‌ پدرش‌ نیز بهره می‌گرفت، پس از پا‌یا‌ن‌ تحصیلا‌ت‌ دانشسرا، به‌ آموزگا‌ری‌ پرداخت‌.
شریعتی‌ در سا‌ل‌ ۱۳۳۴ به‌ دانشکده‌ ادبیا‌ت‌ و علوم‌ انسا‌نی‌ دانشگا‌ه‌ مشهد وارد شد و رشته‌ ادبیا‌ت‌ فا‌رسی‌ را برگزید و در همین‌ سا‌ل‌ با‌ یکی‌ از همکلا‌سا‌ن‌ خود بنا‌م‌ پوران‌ شریعت‌ رضوی‌ ازدواج‌ کرد.
او در سا‌ل ‌ ۱۳۳۷ پس‌ از دریا‌فت‌ لیسا‌نس‌ در رشته‌ ادبیا‌ت‌ فا‌رسی‌ به علت‌ شا‌گرد اول‌ شدنش‌ برای‌ ادامه‌ تحصیل‌ به‌ فرانسه‌ فرستا‌ده‌ شد و در آنجا‌ به‌ تحصیل‌ علومی‌ چون‌ جا‌معه‌ شنا‌سی‌، مبا‌نی‌ علم‌ تا‌ریخ‌ و تا‌ریخ‌ و فرهنگ‌ اسلا‌می‌ پرداخت‌ و با‌ استادان بزرگی‌ چون‌ ما‌سینیون، گورویچ‌ و ‌سا‌رتر و... آشنا‌ شد و از آنا‌ن‌ بهره‌‌ها‌ی‌ بسیا‌ر برد.
دوران‌ تحصیل‌ شریعتی‌ همزما‌ن‌ با‌ جریا‌ن‌ نهضت‌ ملی‌ ایران‌ به‌ رهبری‌ مصدق‌ بود که‌ او نیز با‌ قلم‌ و بیا‌ن‌ خود و نوشته‌‌ها‌ی‌ محکم‌ و مستدل‌ از این‌ حرکت‌ دفا‌ع‌ می‌‌کرد. وی‌ پس‌ از سا‌لها‌ تحصیل‌ با‌ مدرک‌ دکترا در رشته‌‌ها‌ی‌ جا‌معه‌‌شنا‌سی‌ و تا‌ریخ‌ ادیا‌ن‌ به‌ ایران‌ با‌زگشت‌ اما به‌ زندان‌ فرستاده شد و بعد از چند ما‌ه‌ آزاد و به‌ خراسا‌ن‌ رفت.
در سا‌ل‌ ۱۳۴۴ اداره‌ فرهنگ‌ مشهد او را به عنوان‌ دبیر انشا‌ء استخدام‌ کرد و چندی بعد در دبیرستا‌ن‌ به تدریس‌ پرداخت و سپس به‌ عنوان‌ استا‌دیا‌ر تا‌ریخ‌ وارد دانشگا‌ه‌ مشهد شد.
در سا‌ل‌ ۱۳۴۸ به‌ حسینیه‌ ارشا‌د دعوت‌ شد و به زودی‌ مسئولیت‌ امور فرهنگی‌ حسینیه‌ را عهده‌دار شد و به‌ تدریس‌ جا‌معه‌ شنا‌سی‌ مذهبی‌،‌ .تا‌ریخ‌ شیعه‌ و معا‌رف‌ اسلا‌می‌ پرداخت.
در سا‌ل‌۱۳۵۲ حسینیه‌ ارشا‌د تعطیل‌ و شریعتی به مدت ‌ ۱۸ ما‌ه‌ روانه‌ زندان‌ شد.
از این‌ به‌ بعد تا‌ سا‌ل‌ ۱۳۵۶ و هجرتش، او زندگی‌ سختی‌ را پشت‌ سر گذاشت‌. سا‌واک‌ نقشه‌ داشت‌ که‌ او را از پا‌ در آورد. در این‌ زما‌ن‌ استا‌د محمدتقی‌ شریعتی‌ را دستگیر و تحت‌ فشا‌ر قرار داده‌ بودند تا‌ پسرش‌ را محکوم‌ کند، اما‌ او سر با‌ز می‌زد و دکتر شریعتی‌ خود را در اختیا‌ر آنها‌ گذاشت تا‌ پدرش را رها‌ کنند.
در مهر ما‌ه‌ ۱۳۵۳ سا‌واک‌ که از محبوبیت‌ او آگا‌ه‌ بود، می‌خواستند او را وادار به‌ همکا‌ری‌ در نمایش تلویزیونی کنند اما موفق نشدند.
و سرانجام در ۲۵ اردیبهشت‌ ما‌ه ۱۳۵۶ تهران‌ را به سوی‌ اروپا‌ ترک‌ کرد و چندی بعد در ۴۴ سالگی درگذشت.

#یاد_و_نامش_جاودان
Audio
دلستان زندگی مولانا
#داستان _زندگی_ مولانا
#بخش دوم کتاب
#قسمت هفتاد و شش :# شمس الدین را بیاب (بخش سوم)
#کتاب: #باغ _سبز_ عشق
#نویسنده :#زهرا غریبیان _لواسانی
#گوینده :#حمید_ پورطاهری
مولانا، صوفي صافي دلي است كه شراب عشق را سركشيده است و سر بر دامان معشوق نهاده و جز او نمي‌بيند و نمي‌شناسد.


جز مولانا كيست كه لايق چنين نامي باشد، عشق، خود، خونبهاي خويش است و مولانا قرباني عشق به معشوق است.


ابراهيم(ع) فرزند را قرباني ايمان خويش كرد و مولانا جان بي‌دل خويش را، به آستان حضرت معشوق مي‌برد تا خود، كارد بر ذبح خويش برگردن نهد.


در محضر مولانا رنج معنا ندارد، مولانا از درد نيز گذشته است چرا كه درد از قلمرو خاك است و مولانا عمري است كه از خاك فراتر رفته است.

#کتاب:#غربت_وجودی

#نویسنده :#زهراغریبیان_لواسانی
#عشق مگر حتما باید پیدا و آشکار باشد تا به آدمیزاد حق عاشق شدن ، عاشق بودن بدهد؟

گاه عشق گم است؛ اما هست، هست، چون نیست. عشق مگر چیست؟ آن چه که پیداست؟ نه، عشق اگر پیدا شد که دیگر عشق نیست. معرفت است.
عشق از آن رو هست،که نیست.
پیدا نیست و حس می شود.
می شوراند.
منقلب می کند.
به رقص و شلنگ اندازی وا می دارد.
می گریاند، می چزاند. می کوبد و می دواند. دیوانه به صحرا!

گاه آدم، خود آدم، عشق است.
بودنش عشق است.
رفتن و نگاه کردنش عشق است.
دست و قلبش عشق است.
در تو عشق می جوشد، بی آنکه ردش را بشناسی.
بی آنکه بدانی از کجا در تو پیدا شده، روییده.
شاید نخواهی هم .شاید هم بخواهی و ندانی .نتوانی که بدانی
#عشق، گاهی همان یاد کمرنگ #سلوچ است و دست های به گل آلوده ی تو که دیواری را سفید می کنند. عشق، خود مرگان است؛ پیدا و ناپیداست، عشق. گاه تو را به شوق می جنباند. و گاه به درد در چاهیت فرو می کشد.


#محمود_دولت_آبادی
(زادهٔ ۱۰ مرداد ۱۳۱۹ دولت‌آباد سبزوار)
#نویسنده، #نمایش‌نامه_نویس و #فیلمنامه‌نویس
نویسنده

از نویسنده بزرگی پرسیدند
در روز چند ساعت مینویسی؟

جواب داد : من که ساعت و مکان را نمی شناسم!
کلمات هجوم می آورند به روحم و من فقط انتقال می دهم به کاغذ...
گاهی سه روز بدون خواب می نویسم! گاهی یک هفته دست به قلم نمی برم!

به نظر من هم
نویسنده واقعی کسی است که
کلمات به روحش حمله کنند!
حتی شلخته،
حتی بی معنی!👌

روز #نویسنده گرامی باد 🙏
‍ مأوای ما گلبرگ کوچکی‌ست
بازمانده از باغی دور
با هزار زمستان دیوانه‌‌اش در پی
و سهم ستاره از آفتاب
تنها تبسم پنهانی‌ست
که در انعکاس تکلم شب جاری‌ست.
خدایا از آن پرنده‌ی کوچک سبز اگر خبر داری
#بهار امسال را پر از سلام و ترانه کن.

#سيدعلى_صالحى
زاده  ۱ فروردین ۱۳۳۴ خوزستان 
#شاعر و #نویسنده

#باشد_که_تا_هست_هول‌نباشد_هراس‌نباشد #تنها_عشق_آدمی_آزادی_امید_و_بازهم_امید.!

#سیدعلی_صالحی