معرفی عارفان
1.26K subscribers
35.3K photos
13.1K videos
3.25K files
2.81K links
چه گفتم در وفا افزا جفا و جور افزودی
جفا کن جور کن جانا،غلط گفتم خطا کردم

فیض
Download Telegram
.
و گفت: عبودیّت ترک مشغله هاست ، و مشغول بودن بدانچه اصلِ فراغت است.

#تذکرة_الأولیاء
#ذکر_جنید_بغدادی
تفاوت "تعالی قلب" و "جمود قلب"


و گفتند: "فرق میان دل مؤمن و منافق چیست؟"
گفت: "دل مؤمن در ساعتی هفتاد بار بگردد ،
و دل منافق هفتاد سال بر یک حال بماند."

#تذکرة_الأولیاء
#ذکر_جنید_بغدادی
دلم از کار جهان گرفته است.
آمده‌ام تا مرا بخواهی.
که دلم بر هیچ‌کس قرار نمی‌گیرد اِلّا به تو.

#‏ذکر جنید بغدادی
نقلست که گفت:
یک روز دلم گم شده بود
گفتم الهی دل من باز ده
ندائی شنیدم که یا جنید ما دل بدان ربوده‌ایم تا با ما بمانی
تو بازمی‌خواهی که با غیر مابمانی.

#عطار
#تذکرة_الاولیاء
#ذکر_جنید_بغدادی
نقلست که گفت:
یک روز دلم گم شده بود
گفتم الهی دل من باز ده
ندائی شنیدم که یا جنید ما دل بدان ربوده‌ایم تا با ما بمانی
تو بازمی‌خواهی که با غیر مابمانی.

#عطار
#تذکرة_الاولیاء
#ذکر_جنید_بغدادی
نقلست که گفت:
یک روز دلم گم شده بود
گفتم الهی دل من باز ده
ندائی شنیدم که یا جنید ما دل بدان ربوده‌ایم تا با ما بمانی
تو بازمی‌خواهی که با غیر مابمانی.

#عطار
#تذکرة_الاولیاء
#ذکر_جنید_بغدادی
نقلست که گفت: یک روز دلم گم شده بود
گفتم الهی دل من باز ده ندائی شنیدم که
یا جنید ما دل بدان ربوده‌ایم تا با ما بمانی
تو بازمی‌خواهی که با غیر مابمانی.

#عطار
#تذکرة_الاولیاء
#ذکر_جنید_بغدادی
هو
و گفت:
خواطر چهار است
خاطری است از حق که بنده را
دعـوت کـنـد بـه "انتباه".
و خاطری است از فرشته که
بنده را دعوت کند به طاعت.
و خـاطری است از نفس که دعوت کند
به آرایش و تنعّمِ در دنیا
و خاطری است از شیطان که دعوت کند
به حقد و حسد و عداوت.


#تذکرةالاولیاءعطارنیشابوری
#ذکر جنید بغدادی
نقلست که گفت:
یک روز دلم گم شده بود
گفتم الهی دل من باز ده
ندائی شنیدم که یا جنید ما دل بدان ربوده‌ایم تا با ما بمانی
تو بازمی‌خواهی که با غیر مابمانی.

#عطار
#تذکرة_الاولیاء
#ذکر_جنید_بغدادی
نقل است که سيدی بود که او را ناصری گفتندی . قصد حج کرد.

چون به بغداد رسيد، به زيارت جنيد رفت و سلام کرد،
جنيد پرسيد که : «سيد از کجاست؟».

گفت: «از گيلان ».

گفت: «از فرزندان کيستی؟».

گفت: «از فرزندان اميرالمؤمنين علی ».

گفت: «پدر تو دو شمشير می زد، يکی با کافران و يکی با نفس، ای سيد که فرزند اويی از اين دو کدام را کار فرمايی؟».

سيد چون اين بشنيد، بسيار بگريست و پيش جنيد می غلطيد. گفت: «ای شيخ! حج من اينجا بود. مرا به خدای ره نمای ».

گفت: «اين سينه تو حرم خاص خدا است. تا توانی هيچ نامحرم را در حرم خاص راه مده »


#ذکر_جنید_بغدادی
#عطار
نقلست که گفت:
یک روز دلم گم شده بود
گفتم الهی دل من باز ده
ندائی شنیدم که یا جنید ما دل بدان ربوده‌ایم تا با ما بمانی
تو بازمی‌خواهی که با غیر مابمانی.

#عطار
#تذکرة_الاولیاء
#ذکر_جنید_بغدادی