معرفی عارفان
1.26K subscribers
35.3K photos
13.1K videos
3.25K files
2.81K links
چه گفتم در وفا افزا جفا و جور افزودی
جفا کن جور کن جانا،غلط گفتم خطا کردم

فیض
Download Telegram
عالم بر مثالِ کوه است.
هر چه گویی از خیر و شر، از کوه همان شنوی.
و اگر گمان بری که من خوب گفتم و کوه زشت جواب داد
محال باشد که بلبل در کوه بانگ کند، از کوه بانگ زاغ آید ، یا از بانگ آدمی، بانگ خر ...

#مولانا
#فیه‌ما‌فیه
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
حکایت می آورند که حق تعالی می فرماید که:
ای بندهء من!
حاجت تو را در حالت دعا و ناله زود برآوردمی، اما در اجابت جهت آن تاخیر می افتد تا بسیار بنالی که آواز و نالهء تو مرا خوش می آید.
مثلاً، دو گدا بر در شخصی آمدند؛ یکی مطلوب و محبوب است و آن دیگر بسیار مبغوض است.
خداوندِ خانه گوید به غلام که زود، بی تٵخیر، به آن مبغوض نان پاره بده تا از در ما زود آواره شود؛
و آن دیگر را که محبوب است وعده دهد که هنوز نان نپخته اند، صبر کن تا نان برسد.

#فیه‌ما‌فیه
#مولانا
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
حکایت می آورند که حق تعالی می فرماید که:
ای بندهء من!
حاجت تو را در حالت دعا و ناله زود برآوردمی، اما در اجابت جهت آن تاخیر می افتد تا بسیار بنالی که آواز و نالهء تو مرا خوش می آید.
مثلاً، دو گدا بر در شخصی آمدند؛ یکی مطلوب و محبوب است و آن دیگر بسیار مبغوض است.
خداوندِ خانه گوید به غلام که زود، بی تٵخیر، به آن مبغوض نان پاره بده تا از در ما زود آواره شود؛
و آن دیگر را که محبوب است وعده دهد که هنوز نان نپخته اند، صبر کن تا نان برسد.

#فیه‌ما‌فیه
#مولانا
خاصیت آینگی :

آينه جان نيست الا روی يار
روی آن ياری كه باشد زان ديار
گفتم ای دل آينه كلی بجو
رو به دريا نه، كار برنايد به جو
ديده تو چون دلم را ديده شد
اين دل ناديده غرق ديده شد
آينه كلی تو را ديدم ابد
ديدم اندر چشم تو من نقش خود

(#مثنوی، #دفتر_دوم)

می‌گوید : آینه‌ی جان، روی یار است.
یاری که نه از جنس جهان که از تبارِ جان است.
#مولانا می‌گوید دیده‌ی تو دیده‌ی دل من شد.
انگار با چشم تو و در چشم تو، دل خود را تماشا می‌کنم.
تو را آینه یافتم و نقش خود را در چشم تو دیدم.

مولانا می‌گوید نه تنها معشوق، آینه‌ی جان توست،
که جهان، سرتاسر آینه‌ای است برای تماشای نقش و رنگ خویشتنت:

«عالم همچون آينه است، نقش خود را در او می‌بينی»

(#فیه‌مافیه)

عارفان می‌گفتند در خدا، در قرآن، و در دیگران،
در پی شناسایی خود باشید. آنها را چون آینه بینگارید.

#عین‌القضات می‌ گوید :

شعر نیز چون آینه‌ است و هر کس در آن شاهد احوال خویش است:

«جوانمردا! این شعرها را چون آینه می‌دان؛
آخر دانی که آینه را نیست صورتی در خود.
اما هر که نگر کند، صورت خود تواند دیدن.
همچنین می‌دان که شعر را در خود هیچ معنایی نیست.
اما هر کسی از او آن تواند دیدن که نقد روزگار و کمال کار اوست.»

(نامه‌های #عین‌القضات، جلد یک)

#مولانا می‌ گوید : «یار آیینه»‌ است
و برای اینکه به دیدار آینه بروید،
لازم است شما هم آینه باشید:
«هر که نه چون آینه گشتست ندید آینه را»

آینه‌ام آینه‌ام مرد مقالات نه‌ام
دیده شود حال من ار چشم شود گوش شما
عالم بر مثالِ کوه است
هر چه گویی از خیر و شر
از کوه همان شنوی
و اگر گمان بری که من خوب گفتم
و کوه زشت جواب داد، محال باشد
که بلبل در کوه بانگ کند
از کوه بانگ زاغ آید
یا از بانگ آدمی، بانگ خر

#مولانا
#فیه‌ما‌فیه
ای نسخهٔ نامهٔ الهی که تویی
وی آینهٔ جمال شاهی که تویی
بیرون ز تو نیست هرچه در عالم هست
در خود بطلب هر آنچه خواهی که تویی

🍀🍀

در طلب هرآنچه خواهیم، دست‌به‌دامان حضرت شمس و مولانا شده‌ایم.
حلقه زده‌ایم و حلقه بر در ایشان می‌زنیم تا از این دایره‌ی حیرت به وادی طرب برسیم.
بادا که باشید، باشد که باشیم.



خیالات انسان همانند چادرند و در چادر کسی پنهان است. هر گاه که خیالات از میان برخیزند و حقایق روی نماید، قیامت انسان ظهور می کند. آدمی اسطرلاب حق است، چون او را حق‌تعالی به خود عالم و دانا کرده است.
#فیه‌مافیه
شَرف هر عاشقی بِقَدر معشوق اوست!
معشوقِ هر که لطیف‌تر و ظریف‌تر و شریف جوهرتر
عاشق او عزیزتر...

#فیه‌مافیه
آن‌ها که استثنا می‌کنند(ان‌ شاء الله می‌گویند)، عاشقانند.
زیرا که عاشق خود را مختار و برکار نبیند.
معشوق برکار داند.


#حضرت_مولانا
#فیه‌مافیه
حکایت

می آورند که حق تعالی می فرماید که:
ای بندهء من!
حاجت تو را در حالت دعا و ناله زود برآوردمی، اما در اجابت جهت آن تاخیر می افتد تا بسیار بنالی که آواز و نالهء تو مرا خوش می آید.
مثلاً، دو گدا بر در شخصی آمدند؛ یکی مطلوب و محبوب است و آن دیگر بسیار مبغوض است.
خداوندِ خانه گوید به غلام که زود، بی تٵخیر، به آن مبغوض نان پاره بده تا از در ما زود آواره شود؛
و آن دیگر را که محبوب است وعده دهد که هنوز نان نپخته اند، صبر کن تا نان برسد.

#فیه‌ما‌فیه
ما را با آن كس كه اتصال باشد
دم به دم با وى در سخنيم
و يگانه و متصليم
به خموشى و غيبت و در حضور!

#فیه‌مافیه
#مولانــــا
عالم بر مثالِ کوه است.
هر چه گویی از خیر و شر، از کوه همان شنوی.
و اگر گمان بری که من خوب گفتم و کوه زشت جواب داد، محال باشد
که بلبل در کوه بانگ کند، از کوه بانگ زاغ آید،
یا از بانگ آدمی، بانگ خر ...

#مولانا
#فیه‌ما‌فیه
عالم بر مثالِ کوه است.
هر چه گویی از خیر و شر، از کوه همان شنوی.
و اگر گمان بری که من خوب گفتم و کوه زشت جواب داد، محال باشد
که بلبل در کوه بانگ کند، از کوه بانگ زاغ آید،
یا از بانگ آدمی، بانگ خر ...

#مولانا
#فیه‌ما‌فیه


شَرف هر عاشقی بِقَدر معشوق اوست. معشوقِ هر که لطیف‌‌تر و ظریف‌‌تر و شریفْ جوهرتر، عاشق او عزیزتر.

#فیه‌مافیه
شیری، در پی آهویی کرد.
آهو از وی می‌گریخت.
دو هستی بود: یکی شیر و یکی هستیِ آهو؛ اما چون شیر به او رسید و در زیر پنجهٔ او قهر شد؛ و از هیبتِ شیر، بی‌هوش و بی‌خود شد؛ در پیش شیر افتاد.
این ساعت هستی شیر ماند تنها. هستیِ آهو محو شد و نماند.


#مولانا
📚 #فیه‌مافیه
حکایت می آورند که حق تعالی می فرماید که:
ای بندهء من!
حاجت تو را در حالت دعا و ناله زود برآوردمی، اما در اجابت جهت آن تاخیر می افتد تا بسیار بنالی که آواز و نالهء تو مرا خوش می آید.
مثلاً، دو گدا بر در شخصی آمدند؛ یکی مطلوب و محبوب است و آن دیگر بسیار مبغوض است.
خداوندِ خانه گوید به غلام که زود، بی تٵخیر، به آن مبغوض نان پاره بده تا از در ما زود آواره شود؛
و آن دیگر را که محبوب است وعده دهد که هنوز نان نپخته اند، صبر کن تا نان برسد.

#فیه‌ما‌فیه
#مولانا
حکایت می آورند که حق تعالی می فرماید که:
ای بندهء من!
حاجت تو را در حالت دعا و ناله زود برآوردمی، اما در اجابت جهت آن تاخیر می افتد تا بسیار بنالی که آواز و نالهء تو مرا خوش می آید.
مثلاً، دو گدا بر در شخصی آمدند؛ یکی مطلوب و محبوب است و آن دیگر بسیار مبغوض است.
خداوندِ خانه گوید به غلام که زود، بی تٵخیر، به آن مبغوض نان پاره بده تا از در ما زود آواره شود؛
و آن دیگر را که محبوب است وعده دهد که هنوز نان نپخته اند، صبر کن تا نان برسد.

#فیه‌ما‌فیه
#مولانا
حکایت می آورند که حق تعالی می فرماید که:
ای بندهء من!
حاجت تو را در حالت دعا و ناله زود برآوردمی، اما در اجابت جهت آن تاخیر می افتد تا بسیار بنالی که آواز و نالهء تو مرا خوش می آید.
مثلاً، دو گدا بر در شخصی آمدند؛ یکی مطلوب و محبوب است و آن دیگر بسیار مبغوض است.
خداوندِ خانه گوید به غلام که زود، بی تٵخیر، به آن مبغوض نان پاره بده تا از در ما زود آواره شود؛
و آن دیگر را که محبوب است وعده دهد که هنوز نان نپخته اند، صبر کن تا نان برسد.

#فیه‌ما‌فیه
#مولانا