معرفی عارفان
1.26K subscribers
35K photos
12.9K videos
3.24K files
2.8K links
چه گفتم در وفا افزا جفا و جور افزودی
جفا کن جور کن جانا،غلط گفتم خطا کردم

فیض
Download Telegram
بی نسیمِ عشق ناید برگِ سبزی در سماع
از ادای رقص دانستم که سرو آزاد نیست.

#سنجر_کاشی
امروز به آزادی من رشک برد سرو
آن رفت که چون فاخته طوقم به گلو بود

#سنجر_کاشی
عاشقم و شهره به یکرنگی‌ام
ساده‌ام و منکرِ نیرنگی‌ام

همّت خود را چو به میزان زدم
چرخ نشایست به پاسنگی‌ام

مار مپندار چو من تلخ‌کام
مور نبودست به دلتنگی‌ام

روز‌، سری زیرِ پَر آرَم ولی
مرغ نخسبد ز شب‌آهنگی‌ام

روزم از او تیره و من چون پلنگ
شب‌ها با اخترِ خود جنگی‌ام

هست گلم خارِ مغیلان عشق
قهقهه‌ی کبک زند لنگی‌ام

هندویِ آن تُرکِ ستمکاره‌ام
«سنجر» اگر رومی اگر زنگی‌ام

#سنجر کاشانی
معرفی عارفان
خونابه ی انار.pdf
ما غیوران از هجوم بوالهوس خواهیم مرد


شعله‌ایم اما ز انبوهیِ خس خواهیم مرد



#سنجر_کاشانی
شیوهٔ سخن #سنجر در شاعری همان سبک روزگار صفوی است که از اوائل قرن دهم آغاز شد و در قرن یازدهم در روزگار کلیم و صائب به اوج کمال خود رسید و تا نیمهٔ اول سدهٔ دوازدهم در ایران ادامه یافت و به سبک هندی شهرت دارد. برخی از ادیبان و شاعران به آن سبک «سپاهانی» یا «اصفهانی» میگویند.
سنجر در قصیده، به سخن بعضی از استادان متقدم چون: انوری، رشید وطواط،
خاقانی، و در غزل بیشتر به حافظ توجه داشت. در توجه خود به حافظ میگوید:

سنجر از تربت حافظ مددی میطلبد
که هم آوازهٔ شیراز کند کاشان را
بر تو ای غنچهٔ خندان، دهنی ساخته‌اند
هست یارب دهنی یا سخنی ساخته‌اند؟

#سنجر_کاشی

محضِ حرف است که او را دهنی ساخته‌اند
در میان نیست دهانی، سخنی ساخته‌اند.

#صائب
احتراز از قفس و دام، کبوتر می‌کرد
ساده غافل ز کمین‌گاه که شهبازی هست
ای کبوتر خبرت کردم و رفتم، هش دار!
باز در دست شه و در پیِ اندازی هست
آسمان را نشکافی و زمین را نکَنی
در پسِ پرده‌ی ما یابی اگر رازی هست

#سنجر_کاشانی

#تابلوی_نقاشی
اثر: Adolph Menzel

#بریده غزلی_از سنجر کاشانی

حال
دلم ز چاک گریبان قیاس کن
بتْوان شنید بوی گل از کوچه باغها

دان
م که آفتاب نیاید برون به شب
از دیده چند در رهت آرم چراغها

خون
ین ز زخمِ خار، پر و بال بلبلان
در پای گلبن است گل افشانِ زاغها

#سنجر_کاشانی
.

در این سراب نسازد زمانه سیرابت
مگر به گریه لبِ خشک تَر توانی کرد...

#سنجر_کاشانی
.
تا مهر تو نآمد
نگشودیم درِ دل
آری
درِ دل
بر همه‌کس وا نتوان کرد

#سنجر_کاشانی
ایمای دوستیِ تو مانَد به‌آن‌‌که من
اظهارِ این کنم که دلم مایلِ تو نیست.

#سنجر_کاشانی
رمضان آمد و من توبهٔ پارینه شکستم
موسمِ کوزه‌پرستان شد و من کاسه‌پرستم

روزه بودم همهٔ سال چه شعبان و چه شوّال
در شبِ غُرّهٔ ماهِ رمضان توبه شکستم

شیخِ محروم، سحَر خورده و لب بسته به روزه
منِ بی‌باکْ صبوحی‌زدهٔ بیخود و مستم

محتسب کیست که جامِ میَم از دست بگیرد؟
غیرِ ساقی که تواند؟ که هم او داد به دستم

زاهد از نیک و بدِ غیر چه سود و چه زیانت؟
نیستم روزه، تو را چیست؟ همان گیر که هستم

سرگرانیِ تو ای شیخ به سنجر چه رسانَد؟
که به یک جامْ کُلَه‌گوشهٔ جمشید شکستم.

#سنجر_کاشان