معرفی عارفان
1.26K subscribers
35.1K photos
13K videos
3.25K files
2.81K links
چه گفتم در وفا افزا جفا و جور افزودی
جفا کن جور کن جانا،غلط گفتم خطا کردم

فیض
Download Telegram
To Beman
Diyar Project
سوگنامه ای برای آخرین بیتی که #سایه سرود ...





با من بی‌کس تنها شده یارا #تو_بمان
همه رفتند ازین خانه خدارا تو بمان

من بی برگ خزان دیده دگر رفتنی‌ام
تو همه بارو بری تازه بهارا تو بمان

داغ و درد است همه نش و نگار دل من
بنگر این نقش به خون شسته نگارا تو بمان

زین بیابان گذری نیست سواران را لیک
دال ما خوش به فریبی‌ست غبارا تو بمان

هر دم از حلقه‌ی عشاق پریشانی رفت
به سر زلف بتان سلسله دارا تو بمان



سوگنامه #هوشنگ_ابتهاج
با صدای حسین پیرحیاتی
کانال هایده و مهستی
@Hayedeh_Mahasti
ترانهٔ شنیدنیِ #تو_که_نیستی
با صدای بانو #هایده
ترانه سرا ؛ #لیلا_کسری
آهنگساز ؛ #فرید_زلاند
تنظیم ؛ #آندرانیک
یکی مرا پرسید که ابلیس کیست؟
گفتم: #تو ، که ما این ساعت غرق ادریسیم.
اگر ابلیس نیستی، تو هم چرا غرق ادریس نیستی؟
تو را چه پروای ابلیس است؟

اگر گفتی: جبرئیل کیست؟
گفتمی: تو

#شمس_تبريزى
اگر می توانستم یک بار دیگر به دنیا بیایم،
کمتر حرف می زدم و بیشتر گوش می کردم.
دوستانم را برای صرف غذا به خانه ام دعوت می کردم
حتی اگر فرش خانه ام کثیف و لکه دار و یا کاناپه ام ساییده و فرسوده شده بود.
درسالن پذیرایی ام، ذرت بوداده می خوردم
و اگر کسی می خواست که آتش شومینه را روشن کند، نگران کثیفی خانه ام نمی شدم.
پای صحبت های پدربزرگم می نشستم تا خاطرات جوانی اش را برایم تعریف کند
و در یک شب زیبای تابستانی، پنجره های اتاق را نمی بستم تا آرایش موهایم به هم نخورد.
شمع هایی که به شکل گل رز هستند و مدت ها روی میز جا خوش کرده اند را روشن میکردم و به نور زیبای آنها خیره می شدم.
با فرزندانم بر روی چمن می نشستم بدون آنکه نگران لکه های سبزی شوم که بر روی لباسم نقش می بندند.
با تماشای تلویزیون کمتر اشک می ریختم و قهقهه خنده سر می دادم
و با دیدن زندگی، بیشتر می خندیدم.
هر وقت که احساس کسالت می کردم،
در رختخواب می ماندم و از اینکه آن روز را کار نکردم، فکر نمی کردم که دنیا به آخر رسیده است.
اگر شانس یک بار زندگی دوباره به من داده می شد،
هر دقیقه ی آنرا متوقف می کردم،
آن را به دقت می دیدم،
به آن حیات می دادم
و هرگز آنرا پس نمی دادم..

اگر یک بار دیگر به دنیا می آمدم...


#کتاب #تو_تویی
#ارما_بومبک
یکی مرا پرسید که ابلیس کیست؟
گفتم: #تو ، که ما این ساعت غرق ادریسیم.
اگر ابلیس نیستی، تو هم چرا غرق ادریس نیستی؟
تو را چه پروای ابلیس است؟

اگر گفتی: جبرئیل کیست؟
گفتمی: تو

#شمس_تبريزى
یکی مرا پرسید که ابلیس کیست؟
گفتم: #تو ، که ما این ساعت غرق ادریسیم.
اگر ابلیس نیستی، تو هم چرا غرق ادریس نیستی؟
تو را چه پروای ابلیس است؟

اگر گفتی: جبرئیل کیست؟
گفتمی: تو

#شمس_تبريزى
#بی تو متروکه و
بی رهگذرست کلبه #من...

با #تو آباد شود کلبه ، به ویرانه قسم! ............

#مولانا
#حضرت_سعدی

هرگز اندر همه عالم
نشناسم غم و شادی
مگر آن وقت که
شادی خور و غمخوار #تو باشم
اگر قلبم

صدف باشد

میان آن

#تو پنهانی...


#مولانا
بجز غوغای #عشق تو درون دل نمی‌یابم
بجز سودای وصل #تو میان جان نمی‌دانم

چه آرم بر در وصلت؟ که #دل لایق نمی‌افتد
چه بازم در ره #عشقت؟ که جان شایان نمی‌دانم . . .

#عراقی
.

      ای جان جان جانم...
    #تو_جان_جان_جانی...

بیرون ز جان جان چیست...
    #آنی_و_بیش_از_آنی...

      #عطار_نیشابوری
اصلاحیه

در تمنای غزل در پی
تفسیر #توام

مست با خاطر #تو بسته به
زنجیر #توام

در شب عشق، که عشاق
به هم آمیزند

من کنار غم #تو خیره به
تصویر #توام ...!


جعلی

از مولانا نیست

شاعر هادی جعفری منفرد



.