معرفی عارفان
1.27K subscribers
34.3K photos
12.5K videos
3.22K files
2.78K links
چه گفتم در وفا افزا جفا و جور افزودی
جفا کن جور کن جانا،غلط گفتم خطا کردم

فیض
Download Telegram
Forwarded from Soheyla
در همین غزل چه #واژه ها و #ترکیب‌هایی هست که در #غزل_حافظ نیز یافت می‌شود:

🔅💢شرح پریشانی. از سر هر دو جهان برخیزد. رقص کنان برخیزد. سرو روان و....💢🔅
#محمدعلی_سپانلو پژوهشی ارزشمند در باره‌ی این شاعر دارد که بخشی از آن را در اینجا می‌‌آورم تا با زندگی و کارهای این شاعر بزرگ بیشتر آشنا شویم:

#خانم_پروین_دولت_آبادی در کتاب کوچک شان «#منظورخردمند» آن گاه که پرسش و پاسخ های شاعرانه میان #حافظ و #جهان_ملک_خاتون شاعره هم عصرش را مقابله می کند، #راه_هیجان_انگیزی برای رسوخ به برخی از جنبه های مبهم زندگی حافظ را به ما نشان می دهد؛

وقتی ببینیم که مصرع معروفی چون 🌀💢«یوسف گم گشته باز آید به کنعان غم مخور» در اصل متعلق به #جهان_ملک_خاتون است یا چندین مصرع دیگر که حافظ فقط در آن دستکاری استادانه کرده💠♻️

ارزش آن راه پیشنهادی را بیشتر درمی یابیم. من خود پیش از آشنایی با اثر خانم دولت آبادی

هنگام مطالعه کتاب «#تاریخ_ادبیات» بزرگ دکتر #صفا به شخصیت این #بانوی_شاعره_ایرانی که #هفت_قرن پیش #دیوانی حاوی بیش از #ده_هزاربیت_شعر به یادگار نهاده کنجکاو شده بودم.سال ها پیش در بخش نسخه های خطی #کتابخانه_ملی_پاریس موفق شدم چند ساعتی زیر نظر مراقبان تنها نسخه موجود دیوان جهان ملک خاتون را تورق کنم و بعدها خیال چاپش را داشتم تا آنکه زنده یاد #دکترزرین_کوب مرا آگاه کرد که یکی از دانشجویان او در کار تصحیح و چاپ همین دیوان است؛ اما در این فاصله من نیز به سهم خود نکات دیگری یافتم.🔰🔰

#جهان_خاتون_ازحافظ_مسن_تراست

، در ایام جوانی با هم ماجراها داشته اند، سپس به مدتی طولانی از هم جدا شده اند. بعدها جهان خاتون که خود ملک زاده شیراز است،

به عقد ازدواج وزیر کهنسال همان شهر درمی آید. لابد شهرت حافظ باعث می شود که با فرستادن غزل هایی از پایبندی خود به عشق دیرین یاد کند، اما حافظ رنجیده خاطر است و سرخورده و شاید این همه گفت وگو را «آیین درویشی» نمی داند.

پاسخ های حافظ دال بر آن است که دوره هیجان های جوانی سپری شده، سن و سالی از او گذشته و دیگر به دلبستگی های این جهانی توجهی ندارد. در بسیاری از موارد هنگامی که حافظ از جهان پیر و بی بنیاد یا بی وفا سخن می گوید اشاره او به «جهان» یعنی #تخلص_جهان_خاتون_است.

در آن مدت که دیوان دو شاعر را با هم مقابله می کردم، ده ها غزل دیگر یافتم که در #اثرخانم_دولت_آبادی به آنها اشاره #نشده بود.

فضل تقدم با او بود اما من نیز نکته ها کشف کردم. با کلید شعرهای جهان خاتون درمی یابیم که مثلاً «سرو راست» در شعر حافظ نه تنها یک درخت بلکه موجود زنده ای است به نام #رقیب.

از آنجا که شعر جهان خاتون صریح تر و واقع گراتر است در روشنایی آن شماری از اسرار غزل های حافظ از خفا بیرون می آید.

کشف دیگر اینکه در دیوان شاعره چندین شعر عاشقانه و بعد مرثیه ای برای «جوانبخت» نامی آمده است.

دکتر صفا یادآوری می کند که تنها جوانبختی که می شناسیم دختر شوهر جهان خاتون بوده است و نتیجه می گیرد که احتمالاً یک جوانبخت مردانه نیز وجود دارد، اما به نظر من دکتر صفا متوجه عشق های حرمسرا نبوده است به ویژه که تلمیحات جهان خاتون یکسر «مردانه» است. ♻️♻️♻️
@sonati444telegram
بانوی ایرانی_همای
#بانوی_ایرانی


پرده بردار از رخ ای بانوی ایرانی،وای از این معشوقه بازیهای پنهانی
پریشان کن سر زلف سیاهت،گیسوانت را رها کن در پریشانی
وای اگر چشمان مستت واکنی،زلف پنهان گشته را پیدا کنی
عاشقان را واله و رسوا کنی،خود این نمیدانی
بانوی ایرانی...

بس که زیبایی،فریماهی،سزاوار تماشایی
امان از نامسلمانی...
تو خود سرشار از ایمانی،تو خود سرشار از ایمانی
بانوی ایرانی...
تو آن مهرآفرین پاکی،که خود جانباز این خاکی
که گر همراه من باشی،ندارم هرگز از اهریمنان باکی
تو خود سرباز میدانی،تو ای بانوی ایرانی

#همای
... ای دیار روشنم ...

ای دیار روشنم، شد تیره چون شب، روزگارت
کو چراغی، جز تنم، کاتش زنم در شام تارت

ماه کو؟ خورشید کو؟ بهرام و ناهیدت کجا شد؟
چشمِ روشن کو که فانوسش دهم در رهگذارت؟

آبرویت را چه پیش آمد که این بی آبرویان
می گشایند آب در گنجینه های افتخارت

شیرزن، شیرش حرامِ کام نامردان کودن
کز بلاشان نیست ایمن گورِ مردان دیارت

می فروشند آن چه داری: کوهِ ساکن، رودِ جاری...
می ربایند آهوانِ خانگی را از کنارت

بهترین دُردانگانت، رهزنان را شد غنیمت
دُرجِ عصمت مانده بی دُردانگان شاهوارت.

شب که بر بالین نهم سر، آتش انگیزم ز بستر
با گدازِ سوز و سازِ مادرانِ داغدارت

در غمِ یارانِ بندی آهوی سر در کمندم
بند بگشا، ای خدا! تا شکر بگزارد شکارت

مدعی را گو چه سازی مُهر از گِل در نمازت
سجده بر مسکوکِ زر پُرسودتر آید به کارت.

ای زن، ای من، بر کمر دستی بزن، برخیز از جا
جان به کف داری_ همین بس بهره از دار و ندارت...

آذر ۸۴
#بانوی_غزل
#سیمین_بهبهانی
☆☆☆

زنهار

دوران عشق و شور گذشت / ای دل هوای یار مکن
بر دوش عشق‌های کهن / اندوه نو سوار مکن!

می‌دانمت که پیر نِه‌ای / آرام و گوشه‌گیر نه‌ای
امّا مرا به پیرسری / از عشق شرمسار مکن.

خواهی هوای یار کنم، / در پاش گل نثار کنم؟
جز برگِ زرد نیست مرا / پاییز را بهار مکن.

افزون تپیدنت ز چه روست، / چابک دویدنت ز چه روست؟
پای شتاب نیست مرا / از دستِ من فرار مکن.

گیرم کسی ربود تو را / من بازجویمت به کجا؟
بیزارم از جدال، مرا / درگیر کارزار مکن!
.
.
گوید دلم که: لاف مزن! / با من دم از خِلاف مزن!
تو کیستی که دم بزنی؟ / دعوی به اختیار مکن!

در عشق، ناخدات منم / در خامشی صدات منم
ای مبتلا! بلات منم / ما را به کم شمار مکن.
.
.
گویم: نه کم‌تر از تو منم / در کار عاشقی کُهنم
آهوی بیشه‌ی سخنم / تعجیل در شکار مکن.

یاری که دوست داشتمش / با خاک واگذاشتمش
اکنون مرا که آنِ وِیَم / با غیر واگذار مکن!

تیغی به حکم پاس تنم / جا کرده خوش به پیرهنم
در مرگ خود مکوش و مرا، / ملزم به انتخار مکن!...


#بانوی_غزل
#سیمین_بهبهانی
از جلد دوم مجموعه‌ی اشعار
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
☆☆☆

راز درون پرده ز رندان مست پرس
کاین حال نیست زاهد عالی مقام را

#حافظ

* #بانوی نور وعشق #ایران_درّودی