معرفی عارفان
1.23K subscribers
33.8K photos
12.3K videos
3.21K files
2.76K links
چه گفتم در وفا افزا جفا و جور افزودی
جفا کن جور کن جانا،غلط گفتم خطا کردم

فیض
Download Telegram
این مردمان را حق است که با سخن من اِلفٌ ندارند ، سخنم به وجه کبریا می آید .


#شمس_تبريزى
جماعتی مسلمان برونانِ کافراندرون، مرا دعوت کردند. عذرها گفتم. می‌رفتم در کلیسیا، کافران بودندی دوستانِ من، کافربرون، مسلمان اندرون. گفتمی: چیزی بیارید تا بخورم، ایشان به هزار سپاس بیاوردندی و با من افطار کردندی و خوردندی و همچنان روزه دار بودندی.

#شمس_تبريزى
كسی می خواستم از جنس خود كه او را قبله سازم، و روی بدو آرم كه از خود ملول شده بودم - تا تو چه فهم كنی از اين سخن
كه می گويم كه از خود ملول شده بودم؟-اكنون چون قبله ساختم، آنچه من می گويم فهم كند و دريابد.

#شمس_تبريزى
آنجا شیخی بود، مرا نصیحت آغاز کرد، که با خلق با قدر حوصله‌ی ایشان سخن گوی.
و به قدر صفا و اتحادِ ایشان ناز کن.
گفتم:
راست می‌گویی، ولیکن نمی‌توانم گفتن جوابِ تو، چو نصیحت کردی و تو را حوصله‌ی این جواب نمی‌بینم!.

#شمس_تبريزى
شرافت نوعی پایبندی به اخلاق است وقتی هیچکس نه آن پایبندی را می‌بیند، نه می‌فهمد. وقتی نه پاداشی در کار است و نه سپاسی.
خوب بودن نوعی پایداری است برای انسان ماندن. نوعی پای فشردن است برای ایستادن در قامت انسانیت.

شریف بودن در نهان، شکفتن گلی است پشت سنگی، دور از دست، دور از چشم. جایی که نه تماشایی هست و نه تحسینی.

شریف باش همچون گلی در غربت کوه ها.
شریف باش نه به خاطر دیگران که برای خودت.

من "هرگز بد نينديشم"
چه انديشد خاطرى كه پاك شوداز ديو و وسوسه خود هرگز ديو در ان دل نيامده است
پيوسته در او "فرشته بوده باشد"...

#شمس تبريزى
گفت: می دانم كه بد است اما نمی توانم؛ با دل بر نمی آيم. اين چگونه سخن باشد؟
می دانم كه اين دريا غرق كننده است خود را در می اندازم، يا اين آتش سوزنده است، يا اين چاهی ست صدگز، يا اين سوراخ مار است، يا اين زهر هلاهل است، يا اين بيابان مهلك است، می دانم و می روم!
مرو چون مي دانی! پس نمی داني! چگونه دانش باشد؟
اين عقل بود؟
چگونه اين را دانش و عقل شايد گفتن؟

#شمس تبريزى
كسی كه ما را ديد يا مسلمانِ مسلمان شود، يا ملحدِ ملحد.
زيرا چون بر معنی ما وقوف نيابد، همين ظاهر ما بيند و درين عبادات ظاهر تقصيری بيند، و همت او بلند شده باشد، و پندارد كه او را اين عبادات حاجت نمانده است، و از عبادات كه مخلص عالميان است دور افتد.

#شمس_تبريزى
مولانا گفته: خرقه نيست قاعده ی من؛ خرقه ی من صحبت است و آنچه تو از من حاصل كنی خرقه ی من آن است.
چون وقت آن آيد من خرقه ی تو بر سر نهم و تو خرقه ی من.

#شمس_تبريزى
عالم خدا بس بزرگ و فراخ است، تو در حقّه ای کردی که همین است که عقل من ادراک می کند. پس کار کسی که خالق عقل است در عقل محصور کردی. آن نبی نيست كه تو تصور كرده ای . آن نبّيِ توست، نه نبّیِ خدا. نقش خود خواندی، نقش یار بخوان. ورق خود خواندی، ورق یار بخوان.


#شمس تبريزى
«در اين ايام می بايد عبادت كردن، كه خداوند می نگرد در بندگان خويش، در اين ايام و ايام های ديگر در بندگان چنان نمی نگرد و چنان نبيند.»
اين مردمان چنين می گويند.

#شمس_تبريزى