معرفی عارفان
1.26K subscribers
34.9K photos
12.8K videos
3.24K files
2.8K links
چه گفتم در وفا افزا جفا و جور افزودی
جفا کن جور کن جانا،غلط گفتم خطا کردم

فیض
Download Telegram
📎 #برای_یادگیری (۱) 📎

اکثر صاحب‌نظران #ادبیات، #شعر را سخنی #موزون و #قافیه_دار گفته‌اند و منطقیان نیز گرچه معتقدند که شعر سخنی #خیال_انگیز است امّا وجود #وزن و یا وزن و #قافیه را برای شعر ضروری دانسته‌اند، حتی #خواجه_نصیرالدین_طوسی وزن را به دلیل خیال‌انگیز بودن از #فصول_ذاتی_شعر می‌شمرد. اصولا شعر همیشه و نزد همه‌ی مردم موزون بوده و تنها در #سده_ی_اخیر، #اشعار_بی_وزن هم گفته شده است. اشعار بی‌وزن گرچه خیال‌انگیز باشند امّا #شور و #افسون #اشعار_موزون را ندارند.

📚 از کتاب قافیه و عروض پیش‌دانشگاهی
📎 #برای_یادگیری (۲) 📎

منظور از #خیال_انگیز ی شعر
اگر بگویید «خورشید طلوع کرد» تنها خبر از طلوع خورشید داده‌اید امّا اگر بگویید «گل خورشید شکفت» علاوه بر دادن خبر، سخن شما #خیال_انگیز و #موزون و زیباست. چون شما #پیوند_نهانی زیبایی میان خورشید و گل را یافته و خورشید را به گل #تشبیه کرده‌اید.
این سخن موزون نیز هست زیرا بخش(#هجا)های آن با نظمی کنار هم نشسته‌اند و اگر می‌گفتید «گل خورشید شکفته شد» این سخن تنها خیال‌انگیز بود امّا از نعمت #وزن بهره‌ای نداشت.
وزن به شعر، زیبایی سحرانگیزی می‌بخشد و آن را #شورانگیز می‌سازد. اگر وزن شعری را برهم بزنیم خواهیم دید که تا چه میزان از #زیبایی و #تأثیر آن در نفوس کاسته می‌شود.
آشنایی با وزن شعر برای همه خوب است به‌ویژه کسانی که با شعر و شاعری سر و کار دارند، زیرا #اوزان_شعر_فارسی از نظر #خوش_آهنگی و زیبایی و #کثرت و #تنوع و #نظم در جهان #بی_نظیر است.
#قافیه نیز به زیبایی و خوش‌آهنگی شعر می‌افزاید و گوش را نوازش می‌دهد و شادی‌آورست.

📚 از کتاب قافیه و عروض پیش‌دانشگاهی
Forwarded from Soheyla
این شاعر خوش ذوق و قریحه شاهزاده خانمی است به نام «جهان ملک خاتون» که در قرن هشتم در شیراز می زیسته است. جهان ملک خاتون شاعری شاهزاده و اصیل از خاندان اینجو است و با شاعران مشهوری چون حافظ و عبید معاصر و معاشر بوده است. جهان ملک زنی ظریف و خوش ذوق و سخت شیفتۀ شعر و شاعری بود و بویژه در سرودن غزل مهارتی یافته بود و در شعر جهان تخلّص می کرد. وی دختر شاه مسعود اینجو -برادر بزرگ شاه شیخ ابواسحاق- و زن امین الدین جهرمی -ندیم شاه شیخ ابواسحاق- بود. ▫️◽️▫️🖌

بی شک جهان در عهد حکومت پدر و بعد از کشته شدن او تحت حمایت عموی خود شاه شیخ ابواسحاق مانند یک شاهزاده خانم تربیت شده و با دانش و ادب آن زمان تا آنجا که آموختن آنها برای یک زن مقدور و جایز بوده آشنا شده، و در محافل پرشوری که بخصوص در درگاه عمویش رونقی داشته حضور یافته است. پس از کشته شدن عمویش (ابواسحاق) به فرمان مبارزالدین دوران تاریک و ریاکارانۀ #محتسب را تحمل کرد. اما با سپری شدن دوران محتسب زندگی دوباره برای جهان ملک همچون حافظ شوق انگیز و امیدبخش می شود و او نیز به شاه شجاع امید می بندد و مدایح فراوانی دربارۀ او می سراید. تاریخ تولد و وفات جهان ملک روشن نیست، اما می توان گفت که وی بعد از سال ۷۲۵ ولادت یافته و تا سال ۷۸۴ زندگی کرده است.🖋♻️

♦️شعر جهان ملک خاتون:♦️

#جهان در حد خود شاعری توانا و از شاعران بزرگ و متعدد قرن هشتم است که شهرت حافظ نام آنان را تحت الشعاع قرار داده است. #دیوان_او مشتمل بر #پانزده_هزاربیت است.🔸🔹♦️

مهارت جهان بیشتر در سرودن #غزل است #ودرشیوه_غزل_سرایی_به_سعدی_نظرداشته_وفصاحت_سخنش_به_فصاحت_درخشان_سعدی_بسیارنزدیک_شده_است.

جهان ملک از ارادت خود به سعدی چنین یاد کرده است:

🔸💢به رسم تضمین این بیت دلکش آوردم / ز شعر شیخ که جانم به طبع دارد دوست

ز دست دشمنم ای دوستان شکایت نیست / شکایتم همه از دوستان دشمن خوست💢🔸

شعر #جهان_فصیح_ودرحوزه_خودآگاه_است،

اما او به شیوۀ معاصران خود بویژه #حافظِ توجه داشته و همچنان که در غزلهای فراوانی به استقبال غزلهای سعدی رفته، در دیوان او غزلهایی هست که ارتباط و مصاحبت او را با حافظ آشکار می کند.

برای نمونه،غزلی مشهور از حافظ با مطع:

💢یوسف گمگشته بازآید به کنعان غم مخور / کلبۀ احزان شود روزی گلستان غم مخور💢

🔹🔶با غزلی از جهان ملک با مطع:🔶🔹

🔆💢ای دل ار سرگشته ای از جور دوران غم مخور / باشد احوال جهان افتان وخیزان غم مخور💢🔆

نه تنها در #وزن و #ردیف و #قافیه، بلکه در #مفهوم و #مضمون نیز بسیار به هم شبیه هستند.

این شباهتها بگونه ای است که نمیتوان آن را به تصادف حمل کرد و بی تردید می توان گفت که یکی از این دو شاعر از شعر دیگری استقبال کرده است ولی به یقین نمی توان تصریح کرد که حافظ به استقبال شعر جهان رفته یا جهان به استقبال شعر حافظ آمده است.♻️

البته باید گفت غزلهای حافظ عرفانی و سنگینتر از غزلهای جهان است. سراسر #غزلهای_حافظ دارای ایهام است، اما #غزلهای_جهان_ملک #فصیح و روانتر است. شاید بتوان گفت تشابه شعر جهان و حافظ بیشتر #ظاهری است تا #محتوایی، اما این تشابه در مقایسۀ شعر #جهان و #سعدی بیشتر #محتوایی و #درونی است تا #ظاهری.

نمونه هایی از صنایع ادبی در غزلیات جهان ملک:

#تشبیه: شمع جمعی تو و پروانۀ رخسار تو دل / نیست در مجلس ما بی رخ تو نور و صفا

در آن زلفین پیچاپیچ یارم / دل مسکین چو مرغی پایبند است

#جناس: سرو روان به قدش نسبت نمی توان کرد / کردن چرا که ما را هم روح و هم روان است

دُرد دَردت تا به کی نوشیم ما / سرّ عشقت تا به کی پوشیم ما

#نغمه_حروف: صنما، سنگ دلا، سروقدا، مه رویا / دلبرا، حوروشا، لاله رخا، گل بویا

ای طبیب من چو دردم را تو درمانی بگو / کز چه رو آخر تو را پروای این رنجور نیست

#تکرار: ای شده غم یار من، من شده ام یار غم / غم شده غمخوار من، من شده غمخوار غم

گر فتد بر چشم من چشم تو ای چشم و چراغ / چشمه های خون دل بینی ز چشم من روان

#مبالغه: بار عشقی که ز هجران تو بر جان من است / بر دل کوه نهی کوه به آواز آید

#ایهام: گرچه از کار جهان چشم وفا نتوان داشت / در جهان یار وفادار جهان است جهان🖌
Forwarded from ~zفیضی~
#اصلاحیه

#اشعارجعلی

✳️ مطلبی از دکتر اسماعیل امینی در باب انتساب جعلی شعری به « قیصر امین پور »

می‌گوید :

برایم پیام آمده است:

« شعر زیبایی از  قیصر ‌امین پور عزیز :

( گاهی گمان نمی‌کنی ولی خوب می‌شود/ 
گاهی نمی‌شود، که نمی‌شود، که نمی‌شود.../ گاهی بساط عیش خودش جور می‌شود/ گاهی دگر تهیه به دستور می‌شود.../ گه جور می‌شود خود آن بی‌مقدمه/ گه با دو صد مقدمه ناجور می‌شود.../ گاهی هزار دوره دعا بی‌اجابت است/ گاهی نگفته قرعه به نام تو می‌شود...» )

می نویسم، دوستِ عزیز!
این شعر، متعلق به مرحوم #قیصر _امین‌پور نیست.

جواب می‌دهند : مطمئنید؟

جواب می‌دهم : بله؛ صد درصد.

چند دقیقه‌ای خبری از صاحب پیام نیست.

بعد دوباره پیدایش می‌شود،

این بار با توپِ پُر و خشمگین از اینکه فکر می‌کند در گروهِ « شاعران نمی‌دانم چی چی» پیشِ چشمِ همه ، بی‌سوادی‌اش را
به رُخ کشیده‌ام. می‌نویسد:

« ولی من مطمئنم که این شعر از #قیصر _امین‌پور است»

می‌پرسم، از کجا مطمئنید؟؟

و همان طور که انتظار دارم، تنها مرجع و سَنَدِ ایشان ، برای استنادِ این شعر به #قیصر ، تعداد بالایِ پاسخ‌هایِ گوگل است.

هرچه می‌گویم همه مجموعه‌های #قیصر همگی منتشر شده و به جای جست‌وجو در گوگل می‌توانید به جست‌وجو در کتاب‌هایِ شاعر بپردازید، فایده‌ای ندارد!

حتی استدلال‌های مُفَصَل درباره‌یِ مشکلاتِ این « مثلاً شعر» ابتدایی اَعَم از مشکلاتِ #وزن و به خصوص #قافیه توضیح می‌دهم،

دوستان حاضر نیستند از انتسابِ شعر به #قیصر که شعرهایش به لحاظِ استواری در لوازمِ فنّی و زبانیِ شعر، کم‌نظیر است کوتاه بیایند.

تازه وقتی که از سماجتِ من به تنگ می‌آیند و خودشان می‌فهمند که به هرحال شاعری با اندازه و بزرگیِ #قیصر می‌دانسته است که کلماتی مانند ( خوب و جور ) با هم قافیه نمی‌شوند!
با این جمله‌ی مُشَعشَعانِه سر و تَهِ قضیه را هم می‌آورند که :
«به هرحال از هرکسی هست، زیباست و حرفِ دل است»

و این به هرحال از هرکسی که هست،
یعنی اینکه برای ما این شاعر و آن شاعر فرقی نمی‌کند !! ( دقیقا حماقت )

چون ما وسیله‌ای بی اختیار برای کپی کردنِ هر متنی از گوگل و اشتراک‌گذاری آن در گروه‌های مختلف هستیم و ما که یک کلمه شعر و داستان نخوانده‌ایم،

برای‌ِمان چه اهمیتی دارد که #قیصر _امین‌پور اینها را نوشته است یا #دختربچه‌ای_هفده‌ساله در فلان شهرستان؛

سطحِ سلیقه و سوادِ ما همین است.
ما تعهدی نسبت به ادبیات و شاعران نداریم ما فقط هدف‌ِمان لذت بردن است.
حالا حقوقِ شاعران زیرپا گذاشته میشه یا نه به ما ربطی پیدا نمی‌کنه !!

#فاجعه‌بار این است که این اتفاق در گروه‌هایی روی می‌دهد که اسم و عنوانِ شعر و ادبیات را هم یدک می‌کشند.

این ماجرایِ تکراری و پایان پذیر فقط ثابت می‌کند، حتی کسانی که مدعیِ شعر و ادبیات هستند، نیز نه تنها آثارِ بسیاری از #بزرگان_شعر_معاصر را نخوانده‌اند بلکه سطحِ بینش و سوادِشان از حد و حدودِ «جست و جوی گوگلی» فراتر نرفته است.

به راستی باید برای بیماریِ هولناک « فقرِ معرفت» در ادبیات‌ِ امروزِ ایران نگران بود‼️