معرفی عارفان
1.26K subscribers
35.3K photos
13.1K videos
3.25K files
2.81K links
چه گفتم در وفا افزا جفا و جور افزودی
جفا کن جور کن جانا،غلط گفتم خطا کردم

فیض
Download Telegram
اول و آخر تویی ما در میان
هیچ هیچی که نیاید در بیان

#مثنوی_شریف
#صبر

حضرت مولانا بارها تاکید فرموده اند که صبر بر ناملایمات ، و صبوری در مقابل نااهلان باعث روشنی و جلایِ عقل و روح و دل می‌شود:

صبر با نااهل ، اهلان را جلی ست
صبر صافی می کند هر جا دلی ست

#مثنوی_شریف
ای گرفتار “یجوز” و “لا یجوز”
دیده را از خویشتن بینی بدوز

#مثنوی_شریف
شاد از وی شو مشو از غیر وی
او بهارست و دگرها ماه دی

هر چه غیر اوست استدراج تست
گرچه تخت و ملکتست و تاج تست

شاد از غم شو که غم دام لقاست
اندرین ره سوی پستی ارتقاست

دفتر سوم
#مثنوی_شریف
شاد از وی شو مشو از غیر وی
او بهارست و دگرها ماه دی

هر چه غیر اوست استدراج تست
گرچه تخت و ملکتست و تاج تست

شاد از غم شو که غم دام لقاست
اندرین ره سوی پستی ارتقاست

دفتر سوم
#مثنوی_شریف
انسانِ بدخوی در دستِ دشمنی اسیر است که اگر بر فلک رَوَد از خویِ بد خویش در امان نمی باشد. #سعدی

#حفظی

نی به چین است ایمن و نی در خُتَن
آن که خصمِ اوست سایه ی خویشتن

#مثنوی_شریف
نردبانهاییست پنهان در جهان
پایه پایه تا عنان آسمان

هر گره را نردبانی دیگرست
هر روش را آسمانی دیگرست

هر یکی از حال دیگر بی‌خبر
ملک با پهنا و بی‌پایان و سر

این در آن حیران که او از چیست خوش
وآن درین خیره که حیرت چیستش

صحن ارض الله واسع آمده
هر درختی از زمینی سر زده

بر درختان شکر گویان برگ و شاخ
که زهی ملک و زهی عرصهٔ فراخ

بلبلان گرد شکوفهٔ پر گره
که از آنچ می‌خوری ما را بده

#مثنوی_شریف_دفتر_پنجم
#حضرت_مولانا
کی فرستادی دمی بر آسمان
نیکی ای کز پی نیامد مثل آن ؟

#مثنوی_شریف
کی فرستادی دمی بر آسمان
نیکی ای کز پی نیامد مثل آن ؟

#مثنوی_شریف
ديدن درويشى جماعت مشايخ را در خواب، و درخواست كردن روزى حلال بى‌مشغول شدن به كسب و از عبادت ماندن، و ارشاد ايشان او را، و ميوۀ تلخ و ترش كوهى بر وى شيرين شدن، به داد آن مشايخ.

آن یکی درویش گفت اندر سمر
خضریان را من بدیدم خواب در

گفتم ایشان را که روزی حلال
از کجا نوشم که نبود آن وبال

مر مرا سوی کهستان راندند
میوه‌ها زان بیشه می‌افشاندند

که خدا شیرین بکرد آن میوه را
در دهان تو به همتهای ما

هین بخور پاک و حلال و بی‌حساب
بی صداع و نقل و بالا و نشیب

پس مرا زان رزق نطقی رو نمود
ذوق گفت من خردها می‌ربود

گفتم این فتنه‌ست ای رب جهان
بخششی ده از همه خلقان نهان

شد سخن از من دل خوش یافتم
چون انار از ذوق می‌بشکافتم

گفتم ار چیزی نباشد در بهشت
غیر این شادی که دارم در سرشت

هیچ نعمت آرزو ناید دگر
زین نپردازم به حور و نیشکر

مانده بود از کسب یک دو حبه‌ام
دوخته در آستین جبه‌ام

#مثنوی شریف
#کنوز العرفان قزوینی