معرفی عارفان
1K subscribers
32.1K photos
11.6K videos
3.16K files
2.63K links
چه گفتم در وفا افزا جفا و جور افزودی
جفا کن جور کن جانا،غلط گفتم خطا کردم

فیض
Download Telegram
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
ما مست شدیم و دل جدا شد
از ما بگریخت تا کجا شد

چون دید که بند عقل بگسست
در حال دلم گریزپا شد

او جای دگر نرفته باشد
او جانب خلوت خدا شد

در خانه مجو که او هواییست
او مرغ هواست در هوا شد


#حضرت_مولانا
اگر زِ کوی تو بویی به من رساند باد 
به مژده جانِ جهان را به باد خواهم داد

اگر چه گرد برانگیختی ز هستی من 
غباری از من خاکی به دامنت مرساد

تو تا به روی من ای نور دیده در بستی 
دگر جهان در شادی بروی من نگشاد

خیال روی توام دیده می­کند پُر خون
هوای زلف توام عمر می­دهد بر باد

نه در برابر چشمی نه غایب از نظری 
نه یاد می­کنی از من، نه میروی از یاد

به جای طعنه اگر تیغ می­زند دشمن 
زِ دوست دست نداریم، هر چه بادا باد

زِ دست عشق تو جان را نمی­برد حافظ
که جان زِ محنت شیرین نمی­برد فرهاد
 
 #حضرت -حافظ


یوسفِ گم گشته بازآید به کنعان، غم مخور
کلبهٔ احزان شَوَد روزی گلستان، غم مخور

ای دل غمدیده، حالت بِه شود، دل بَد مکن
وین سرِ شوریده باز آید به سامان غم مخور

گر بهارِ عمر باشد باز بر تختِ چمن
چتر گل در سر کَشی، ای مرغِ خوشخوان غم مخور

دورِ گردون گر دو روزی بر مرادِ ما نرفت
دائماً یکسان نباشد حالِ دوران غم مخور

هان مَشو نومید چون واقِف نِه‌ای از سِرِّ غیب
باشد اندر پرده بازی‌هایِ پنهان غم مخور

ای دل اَر سیلِ فنا بنیادِ هستی بَرکَنَد
چون تو را نوح است کشتیبان، ز طوفان غم مخور

در بیابان گر به شوقِ کعبه خواهی زد قدم
سرزنش‌ها گر کُنَد خارِ مُغیلان غم مخور

گرچه منزل بس خطرناک است و مقصد بس بعید
هیچ راهی نیست، کـ‌آن را نیست پایان، غم مخور

حال ما در فُرقت جانان و اِبرامِ رقیب
جمله می‌داند خدایِ حالْ‌گردان غم مخور

حافظا در کُنجِ فقر و خلوتِ شب‌هایِ تار
تا بُوَد وِردَت دعا و درس قرآن غم مخور

#حضرت -حافظ

حیلت رها کن عاشقا؛ دیوانه شو، دیوانه شو.
و اندر دل آتش درآ؛ پروانه شو، پروانه شو.

هم خویش را بیگانه کن، هم خانه را ویرانه کن،
وآنگه بیا با عاشقان هم‌خانه شو؛ هم‌خانه شو.

رو سینه را چون سینه‌ها هفت آب شو از کینه‌ها،

#حضرت -مولانا

ساقی بده پیمانه‌ای زآن می که بی‌خویشم کند
بر حسن شورانگیز تو عاشق‌تر از پیشم کند

زان می که در شب‌های غم بارد فروغ صبحدم
غافل کند از بیش و کم فارغ ز تشویشم کند

نور سحرگاهی دهد فیضی که می‌خواهی دهد
با مسکنت شاهی دهد سلطان درویشم کند

سوزد مرا سازد مرا در آتش اندازد مرا
وز من رها سازد مرا بیگانه از خویشم کند

بستاند ای سرو سهی! سودای هستی از رهی
یغما کند اندیشه را دور از بداندیشم کند

#رهی-معیری
کمال است در نفسِ انسان سَخُن
تـو خـود را به گفتار ناقص مَکُن...

#سعدی

سخن یکی از مَحَک‌هایی است که کمال یا نقصِ انسان را نشان می‌دهد.
نحوهٔ سخن گفتن؛ واژه‌ها، عبارات و لحنِ هر کس بخشِ عمده‌ای است که شخصیّتِ او را می‌نمایاند.
یکی از دلایلی که
#حضرت_مولانا نیز بر سکوت تأکید می‌کند همین است. سکوت تمرینی است که شخص در هر زمان و موقعیّت، هر مطلبی را بر زبان نیاورد. سنجیده و آگاهانه سخن بگوید و مراقبت و مهارِ زبانِ خود را به نیکی داشته باشد.
یکی از بهترین راه‌ها برای شناختِ افراد، گوش کردن به سخنانِ آنان است. زیرا آنچه در ضمیر است دیر یا زود از طریقِ زبان بیرون می‌ریزد و درونِ شخص را عیان می کند.

آدمی مخفی ست در زیر زبان
این زبان پرده ست بر درگاه جان...

#مثنوی_معنوی
به جان جمله مستان که مستم
بگیر ای دلبر عیار دستم
مرا گفتی بدر پرده،دریدم
مرا گفتی قدح بشکن،شکستم
مرا گفتی ببر از جمله یاران
بکندم از همه،دل در تو بستم

#حضرت_مولانا
جز رغبت را افزون نمی کند"

هر چند که زن را امر کنی که «پنهان شو»
او را دغدغه ی خود را نمودن بیشتر شود و خلق را از نهان شدنِ او، رغبت به آن زن بیش گردد.
پس تو نشسته ای و رغبت را از دو طرف زیادت می کنی و می پنداری که اصلاح می کنی؟
آن خود عینِ فساد است!
اگر او را گوهری باشد که نخواهد که فعلِ بد کند، اگر منع کنی و اگر نکنی،
او بر آن طبع نیکِ خود و سرشتِ پاکِ خود خواهد رفتن.
فارغ باش و تشویش مخور!
و اگر به عکسِ این باشد،
باز همچنان بر طریقِ خود خواهد رفتن.
منع جز رغبت را افزون نمی کند!

#حضرت_مولانا: #فیه_ما_فیه
با دل گفتم ز دیگران بیش مباش
رو مرهم ریش باش چون نیش مباش

خواهی که ز هیچکس به تو بد نرسد
بدگوی و بدآموز و بداندیش مباش

#حضرت_مولانا
جانی و جهانی و جهان با تو خوش است
ور زخم زنی زخم سنان با تو خوش است

خود معدن کیمیاست خاک از کف تو
هرچند که ناخوشست آن با تو خوش است


#حضرت_مولانا
تو جانان مایی تو خاصان مایی
ز هر جا برنجی از این جا نرنجی

تویی شب فروزم تویی بخت و روزم
که امشب بخندی و فردا نرنجی


#حضرت_مولانا
#حضرت_مولانا

                هر ذره
               که بر بالا
              می‌نوشد و
                پا کوبد
خورشید ازل بیند وز عشق خدا کوبد
‌‌
جانی و جهانی و جهان با تو خوش است
ور زخم زنی زخم سنان با تو خوش است

خود معدن کیمیاست خاک از کف تو
هرچند که ناخوشست آن با تو خوش است


#حضرت_مولانا