This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
ما ساقی سرمست خرابات جهانیم
سلطان سراپردهٔ میخانهٔ جانیم
ما آب حیاتیم که از جوی وجودیم
ما گوهر روحیم که در جسم روانیم
جامیم و شرابیم به معنی و به صورت
گنجیم و طلسمیم و هویدا و نهانیم
این حرفه که معشوق خود و عاشق خویشیم
هر چیز که ما طالب آنیم همانیم
گرچه نگرانند به ما خلق جهانی
در آینهٔ خویش به خود ما نگرانیم
بی زهد توانیم که عمری به سر آریم
بی جام می عشق زمانی نتوانیم
آوازه درافتاد که ما مست خرابیم
والله به سر سید عالم که چنانیم
#حضرت شاه نعمت الله ولی
سلطان سراپردهٔ میخانهٔ جانیم
ما آب حیاتیم که از جوی وجودیم
ما گوهر روحیم که در جسم روانیم
جامیم و شرابیم به معنی و به صورت
گنجیم و طلسمیم و هویدا و نهانیم
این حرفه که معشوق خود و عاشق خویشیم
هر چیز که ما طالب آنیم همانیم
گرچه نگرانند به ما خلق جهانی
در آینهٔ خویش به خود ما نگرانیم
بی زهد توانیم که عمری به سر آریم
بی جام می عشق زمانی نتوانیم
آوازه درافتاد که ما مست خرابیم
والله به سر سید عالم که چنانیم
#حضرت شاه نعمت الله ولی
عین دریـــاییم و دریــــا عین ما
نیســـت ما را ابتــــدا و انتـــها
بر در میخـــانه مسـت افتاده ایم
خـــانهٔ ما خوشــتر از هر دو سرا
بینـــوایان خــوش نـوائی یافتند
بینـــوا شـو گــر همی خوانی نوا
گفتـــهٔ مستــــانهٔ مـا را بخوان
عاشقــانه خوش سرودی می سرا
دردمنـــدیم و دوا درد دلســـت
درد مـــا همـــدرد ما دانــد دوا
ســـر به پای خــم می افتاده ایم
بی حجــاب ای عاشــق عارف بیا
در طریقت خرقـه ای پوشیده ایم
دســـــت ما و دامـــن آل عبـا
نعمت الله ساقی و ما رند و مست
گـو بیـــا یـاری که دارد ذوق مـا
#حضرت_شاه_نعمت_الله_ولی
نیســـت ما را ابتــــدا و انتـــها
بر در میخـــانه مسـت افتاده ایم
خـــانهٔ ما خوشــتر از هر دو سرا
بینـــوایان خــوش نـوائی یافتند
بینـــوا شـو گــر همی خوانی نوا
گفتـــهٔ مستــــانهٔ مـا را بخوان
عاشقــانه خوش سرودی می سرا
دردمنـــدیم و دوا درد دلســـت
درد مـــا همـــدرد ما دانــد دوا
ســـر به پای خــم می افتاده ایم
بی حجــاب ای عاشــق عارف بیا
در طریقت خرقـه ای پوشیده ایم
دســـــت ما و دامـــن آل عبـا
نعمت الله ساقی و ما رند و مست
گـو بیـــا یـاری که دارد ذوق مـا
#حضرت_شاه_نعمت_الله_ولی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
بلبل مست است و بوی گل می بوید
دل داده به ما و دلبرش می جوید
این قول خوشی که تو ز سید شنوی
بشنو بشنو که او ز او می گوید
#حضرت_شاه_نعمت_الله_ولی_
دل داده به ما و دلبرش می جوید
این قول خوشی که تو ز سید شنوی
بشنو بشنو که او ز او می گوید
#حضرت_شاه_نعمت_الله_ولی_
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
هر که او نیک می کند یا بد
نیک و بد هرچه می کند یابد
بد مکن ای عزیز نیک اندیش
که بد و نیک می کنی با خود
عمر ضایع دریغ حاصل او
خواه یکساله گیر و خواهی صد
قیمت تو به قدر همت تو است
خواجه ارزد هر آنچه می ورزد
گر روی راه نعمت الله رو
تا ز درگاه او نگردی رد
#حضرت_شاه_نعمت_الله_ولی
ما ساقی سرمست خرابات جهانیم
سلطان سراپردهٔ میخانهٔ جانیم
ما آب حیاتیم که از جوی وجودیم
ما گوهر روحیم که در جسم روانیم
جامیم و شرابیم به معنی و به صورت
گنجیم و طلسمیم و هویدا و نهانیم
این حرفه که معشوق خود و عاشق خویشیم
هر چیز که ما طالب آنیم همانیم
گرچه نگرانند به ما خلق جهانی
در آینهٔ خویش به خود ما نگرانیم
بی زهد توانیم که عمری به سر آریم
بی جام می عشق زمانی نتوانیم
آوازه درافتاد که ما مست خرابیم
والله به سر سید عالم که چنانیم
#حضرت_شاه_نعمت_الله_ولی
سلطان سراپردهٔ میخانهٔ جانیم
ما آب حیاتیم که از جوی وجودیم
ما گوهر روحیم که در جسم روانیم
جامیم و شرابیم به معنی و به صورت
گنجیم و طلسمیم و هویدا و نهانیم
این حرفه که معشوق خود و عاشق خویشیم
هر چیز که ما طالب آنیم همانیم
گرچه نگرانند به ما خلق جهانی
در آینهٔ خویش به خود ما نگرانیم
بی زهد توانیم که عمری به سر آریم
بی جام می عشق زمانی نتوانیم
آوازه درافتاد که ما مست خرابیم
والله به سر سید عالم که چنانیم
#حضرت_شاه_نعمت_الله_ولی
دم به دم دم از ولای مرتضی باید زدن
دست دل در دامن آل عبا باید زدن
نقش حُب خاندان بر لوح جان باید نگاشت
مُهر مِهر حیدری بر دل چو ما باید زدن
دم مزن با هر که او بیگانه باشد از علی
گر نفس خواهی زدن با آشنا باید زدن
روبروی دوستان مرتضی باید نهاد
مدعی را تیغ غیرت بر قفا باید زدن
لافتی الا علی لاسیف الی ذوالفقار
این نفس را از سر صدق و صفا باید زدن
در دو عالم چارده معصوم را باید گزید
پنج نوبت بر در دولت سرا باید زدن
هر درختی کو ندارد میوهٔ حب علی
اصل و فرعش چون قلم سر تا به پا باید زدن
دوستان خاندان را دوست باید داشت دوست
بعد از آن دم از وفای مصطفی باید زدن
بر در شهر ولایت خانه ای باید گزید
خیمه در دارالسلام اولیا باید زدن
از زبان نعمت الله منقبت باید شنید
بر کف نعلین سید بوسه ها باید زدن
#حضرت_شاه_نعمت_الله_ولی
دست دل در دامن آل عبا باید زدن
نقش حُب خاندان بر لوح جان باید نگاشت
مُهر مِهر حیدری بر دل چو ما باید زدن
دم مزن با هر که او بیگانه باشد از علی
گر نفس خواهی زدن با آشنا باید زدن
روبروی دوستان مرتضی باید نهاد
مدعی را تیغ غیرت بر قفا باید زدن
لافتی الا علی لاسیف الی ذوالفقار
این نفس را از سر صدق و صفا باید زدن
در دو عالم چارده معصوم را باید گزید
پنج نوبت بر در دولت سرا باید زدن
هر درختی کو ندارد میوهٔ حب علی
اصل و فرعش چون قلم سر تا به پا باید زدن
دوستان خاندان را دوست باید داشت دوست
بعد از آن دم از وفای مصطفی باید زدن
بر در شهر ولایت خانه ای باید گزید
خیمه در دارالسلام اولیا باید زدن
از زبان نعمت الله منقبت باید شنید
بر کف نعلین سید بوسه ها باید زدن
#حضرت_شاه_نعمت_الله_ولی
عشق جانان در میان جان ماست
گنج معنی در دل ویران ماست
ما به درد دل گرفتار آمدیم
وین عجب کاین درد دل درمان ماست
هر کسی را کفر و ایمانی بود
زلف رویش کفر و هم ایمان ماست
زاهدی باری به شأن عقل تو است
عشق بازی آیتی در شأن ماست
ما به عشق او به میدان آمدیم
گوی عالم در خم چوگان ماست
از شراب ناب بی غش سرخوشیم
مستی ما از می جانان ماست
در سماع عارفان در کنج دل
زهره قوال و قمر رقصان ماست
سید خلوت سرای وحدتیم
نعمت الله از دل و جان آن ماست
#حضرت_شاه_نعمت_الله_ولی
گنج معنی در دل ویران ماست
ما به درد دل گرفتار آمدیم
وین عجب کاین درد دل درمان ماست
هر کسی را کفر و ایمانی بود
زلف رویش کفر و هم ایمان ماست
زاهدی باری به شأن عقل تو است
عشق بازی آیتی در شأن ماست
ما به عشق او به میدان آمدیم
گوی عالم در خم چوگان ماست
از شراب ناب بی غش سرخوشیم
مستی ما از می جانان ماست
در سماع عارفان در کنج دل
زهره قوال و قمر رقصان ماست
سید خلوت سرای وحدتیم
نعمت الله از دل و جان آن ماست
#حضرت_شاه_نعمت_الله_ولی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
زاهدان را نرسد غیبت رندان کردن
عیب باشد بر ما غیبت ایشان کردن
بزم ما مجلس عشق است حریفان سرمست
نتوان مجمع این قوم پریشان کردن
#حضرت_شاه_نعمت_الله_ولی
عیب باشد بر ما غیبت ایشان کردن
بزم ما مجلس عشق است حریفان سرمست
نتوان مجمع این قوم پریشان کردن
#حضرت_شاه_نعمت_الله_ولی
ما ساقی سرمست خرابات جهانیم
سلطان سراپردهٔ میخانهٔ جانیم
ما آب حیاتیم که از جوی وجودیم
ما گوهر روحیم که در جسم روانیم
جامیم و شرابیم به معنی و به صورت
گنجیم و طلسمیم و هویدا و نهانیم
این حرفه که معشوق خود و عاشق خویشیم
هر چیز که ما طالب آنیم همانیم
گرچه نگرانند به ما خلق جهانی
در آینهٔ خویش به خود ما نگرانیم
بی زهد توانیم که عمری به سر آریم
بی جام می عشق زمانی نتوانیم
آوازه درافتاد که ما مست خرابیم
والله به سر سید عالم که چنانیم
#حضرت_شاه_نعمت_الله_ولی
سلطان سراپردهٔ میخانهٔ جانیم
ما آب حیاتیم که از جوی وجودیم
ما گوهر روحیم که در جسم روانیم
جامیم و شرابیم به معنی و به صورت
گنجیم و طلسمیم و هویدا و نهانیم
این حرفه که معشوق خود و عاشق خویشیم
هر چیز که ما طالب آنیم همانیم
گرچه نگرانند به ما خلق جهانی
در آینهٔ خویش به خود ما نگرانیم
بی زهد توانیم که عمری به سر آریم
بی جام می عشق زمانی نتوانیم
آوازه درافتاد که ما مست خرابیم
والله به سر سید عالم که چنانیم
#حضرت_شاه_نعمت_الله_ولی
در سراپرده ی جان خلوت جانانه خوشست
آن چنان گنج خوشی در دل ویرانه خوشست
رند سرمست بجو زاهد مخمور بمان
عاقلی را چه کنی عاشق دیوانه خوشست
جنتی را که در او دوست نیابی سهل است
یار اگر دست دهد گوشه ی میخانه خوشست
گفتهٔ عاشق سرمست بخوان از مستان
زانکه در مجلس ما گفته ی مستانه خوشست
قدمی نه نفسی گفته ی ما را دریاب
بی تکلف بر ما صحبت رندانه خوشست
هر که درویش بود میل به شاهی نکند
دل درویش به آن همت شاهانه خوشست
نعمة الله به دست آر که سرمست خوشی است
زانکه این سید مستانه ی مردانه خوشست
#حضرت_شاه_نعمت_الله_ولی
آن چنان گنج خوشی در دل ویرانه خوشست
رند سرمست بجو زاهد مخمور بمان
عاقلی را چه کنی عاشق دیوانه خوشست
جنتی را که در او دوست نیابی سهل است
یار اگر دست دهد گوشه ی میخانه خوشست
گفتهٔ عاشق سرمست بخوان از مستان
زانکه در مجلس ما گفته ی مستانه خوشست
قدمی نه نفسی گفته ی ما را دریاب
بی تکلف بر ما صحبت رندانه خوشست
هر که درویش بود میل به شاهی نکند
دل درویش به آن همت شاهانه خوشست
نعمة الله به دست آر که سرمست خوشی است
زانکه این سید مستانه ی مردانه خوشست
#حضرت_شاه_نعمت_الله_ولی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
چیست عالم شبنمی از نهر ما
کیست آدم عارفی در شهر ما
هرکجا بکری است در دار وجود
از سر مهر آمده در مهر ما
دهر جز نقش خیالی بیش نیست
بگذر از دهر و طلب کن دهر ما
عقل زهر است ای پسر با زهر عشق
زهر بگذار و بجو پازهر ما
رحمت ما بر غضب پیشی گرفت
لطف ما مستور کرده قهر ما
غیر ما در نهر ما دیگر مجو
خود کجا غیری بود در نهر ما
نعمت الله نعمتی دارد تمام
جمع کرده این همه از بهر ما
#حضرت_شاه_نعمت_الله_ولی