#محمد_شمس_لنگرودی (زادهٔ ۲۶ آبان ۱۳۲۹ در لنگرود) شاعر، پژوهشگر، بازیگر و مورخ ادبی معاصر ایرانی است.
وی دیپلمِ ریاضی و لیسانسِ اقتصاد و بازرگانی دارد و مدرس دانشگاه بوده و تاریخ هنر درس میدهد.
شمس لنگرودی در سال ۱۳۲۹ در محله آسید عبدالله لنگرودمتولد شد.پدرش جعفر شمس لنگرودی به مدت ۲۵ سال امام جمعهٔ شهر لنگرود بود. وی در دبستان کورش و دبیرستانهای امیرکبیر، ملی محمدیه و خیام شهر لنگرود تحصیل کرد و در سال ۱۳۴۸ دیپلم ریاضی گرفت. علاقه پدر به شعر و کتابخوان بودن مادر سبب شد که به شعر و ادبیات علاقهمند شود و در سال ۱۳۴۶ اولین شعرش که تقلیدی از اشعار نادر نادرپور بود در هفتهنامه امید ایران چاپ شد.
در مهر ماه سال ۱۳۴۹ تحصیل در رشته اقتصاد را درمدرسه عالی بازرگانی رشت آغاز میکند. شمس جوان که در لنگرود مجبور به حفظ شان روحانی پدر بود، با حضور در فضای متساهل و فرهنگی رشت، جهان دیگری را تجربه میکند. در همین ایام در حالی که سخت تحت تأثیر زندگی و شعر بودلر بود در دبیرستانهای رشت نیز تدریس میکرد تا در بهمن ماه سال ۱۳۵۳ توانست با درجه کارشناسی اقتصاد از مدرسه عالی بازرگانی رشت فارغالتحصیل شود.
در سال ۱۳۵۴ به تهران رفت و در دبیرستان دخترانه خوارزمی مشغول به تدریس ادبیات فارسی شد ولی پس از چند ماه به دلایل سیاسی از کار اخراج شدو به رشت بازگشت. نخستین دفتر شعرش رفتار تشنگی را با هزینه شخصی در سال ۱۳۵۵ منتشر کرد. خود او معتقد است که انتشار این کتاب در واقع خداحافظی با دوره خاص فکری و زیباییشناسی و آغازی دیگر در نوع تفکر ادبی او بودهاست. در سال ۱۳۵۸ با فرزانه داوری ازدواج میکند و در همان سال از محل کارش در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان تهران که دو سال در آنجا مشغول به کار بود، اخراج میشود
در شهریور ۱۳۶۱ و به دنبال زندانی شدن برادر، دستگیرشده و در اوین زندانی میشود، سرانجام با تلاشهای پدر و وساطت و پیگیری آیت الله حسینعلی منتظری پس از حدود ۱ سال از زندان آزاد میشود. تجربه زندان تأثیر عمیقی در افکار و جهانبینی شمس لنگرودی گذاشت و تصمیم گرفت که با تمام وجود به ادبیات بپردازد.
نام شمس لنگرودی پس از انتشار مجموعههای «خاکستر و بانو» و «جشن ناپیدا» در اواسط دههٔ ۱۳۶۰ مطرح شد و پس از چاپ «قصیدهٔ لبخند چاکچاک» به شهرت رسید؛ سپس دهسالی را با سکوت در شعر میگذراند و سرانجام در سال ۱۳۷۹، مجموعه شعر «نتهایی برای بلبل چوبی» را روانه بازار کتاب میکند. این شاعر در دههٔ ۱۳۸۰ سالهای سکوت و کمکاری را جبران میکند؛ در این سالها هشت مجموعه شعر از او منتشر میشود که از آن جملهاست: «پنجاهوسه ترانهٔ عاشقانه»، «رسمکردن دستهای تو» و «شب، نقاب عمومی است». از این میان، مجموعه شعر «۲۲ مرثیه در تیرماه» از طریق رسانههای اینترنتی منتشر شدهاست.
شمس لنگرودی در سال ۱۳۸۹ در فیلم فلامینگو شماره ۱۳ به کارگردانی حمیدرضا علیقلیان در نقش یک شاعر ظاهر شد.در سال ۱۳۹۲ در فیلم پنج تا پنج به کارگردانی تارا اوتادی همراه با رضا کیانیان بازی کرد و پس از آن در سال ۱۳۹۳ در فیلم سینمایی احتمال باران اسیدی به کارگردانی بهتاش صناعیها مجدداً به ایفای نقش پرداخت
که برای بازی در این فیلم کاندیدای دریافت جایزه بهترین بازیگر نقش اول مرد در نهمین جشن انجمن منتقدان سینمای ایران شد.
در اسفندماه ۱۳۹۳، شمس لنگرودی طی نامه کوتاهی از جشنواره شعر فجر که در آن نامزد دریافت جایزه شده بود کنارهگیری کرد
وی از سال ۱۳۹۵ در درس آشنایی با ادبیات کهن ایران و جهان مشغول تدریس است.
وی دیپلمِ ریاضی و لیسانسِ اقتصاد و بازرگانی دارد و مدرس دانشگاه بوده و تاریخ هنر درس میدهد.
شمس لنگرودی در سال ۱۳۲۹ در محله آسید عبدالله لنگرودمتولد شد.پدرش جعفر شمس لنگرودی به مدت ۲۵ سال امام جمعهٔ شهر لنگرود بود. وی در دبستان کورش و دبیرستانهای امیرکبیر، ملی محمدیه و خیام شهر لنگرود تحصیل کرد و در سال ۱۳۴۸ دیپلم ریاضی گرفت. علاقه پدر به شعر و کتابخوان بودن مادر سبب شد که به شعر و ادبیات علاقهمند شود و در سال ۱۳۴۶ اولین شعرش که تقلیدی از اشعار نادر نادرپور بود در هفتهنامه امید ایران چاپ شد.
در مهر ماه سال ۱۳۴۹ تحصیل در رشته اقتصاد را درمدرسه عالی بازرگانی رشت آغاز میکند. شمس جوان که در لنگرود مجبور به حفظ شان روحانی پدر بود، با حضور در فضای متساهل و فرهنگی رشت، جهان دیگری را تجربه میکند. در همین ایام در حالی که سخت تحت تأثیر زندگی و شعر بودلر بود در دبیرستانهای رشت نیز تدریس میکرد تا در بهمن ماه سال ۱۳۵۳ توانست با درجه کارشناسی اقتصاد از مدرسه عالی بازرگانی رشت فارغالتحصیل شود.
در سال ۱۳۵۴ به تهران رفت و در دبیرستان دخترانه خوارزمی مشغول به تدریس ادبیات فارسی شد ولی پس از چند ماه به دلایل سیاسی از کار اخراج شدو به رشت بازگشت. نخستین دفتر شعرش رفتار تشنگی را با هزینه شخصی در سال ۱۳۵۵ منتشر کرد. خود او معتقد است که انتشار این کتاب در واقع خداحافظی با دوره خاص فکری و زیباییشناسی و آغازی دیگر در نوع تفکر ادبی او بودهاست. در سال ۱۳۵۸ با فرزانه داوری ازدواج میکند و در همان سال از محل کارش در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان تهران که دو سال در آنجا مشغول به کار بود، اخراج میشود
در شهریور ۱۳۶۱ و به دنبال زندانی شدن برادر، دستگیرشده و در اوین زندانی میشود، سرانجام با تلاشهای پدر و وساطت و پیگیری آیت الله حسینعلی منتظری پس از حدود ۱ سال از زندان آزاد میشود. تجربه زندان تأثیر عمیقی در افکار و جهانبینی شمس لنگرودی گذاشت و تصمیم گرفت که با تمام وجود به ادبیات بپردازد.
نام شمس لنگرودی پس از انتشار مجموعههای «خاکستر و بانو» و «جشن ناپیدا» در اواسط دههٔ ۱۳۶۰ مطرح شد و پس از چاپ «قصیدهٔ لبخند چاکچاک» به شهرت رسید؛ سپس دهسالی را با سکوت در شعر میگذراند و سرانجام در سال ۱۳۷۹، مجموعه شعر «نتهایی برای بلبل چوبی» را روانه بازار کتاب میکند. این شاعر در دههٔ ۱۳۸۰ سالهای سکوت و کمکاری را جبران میکند؛ در این سالها هشت مجموعه شعر از او منتشر میشود که از آن جملهاست: «پنجاهوسه ترانهٔ عاشقانه»، «رسمکردن دستهای تو» و «شب، نقاب عمومی است». از این میان، مجموعه شعر «۲۲ مرثیه در تیرماه» از طریق رسانههای اینترنتی منتشر شدهاست.
شمس لنگرودی در سال ۱۳۸۹ در فیلم فلامینگو شماره ۱۳ به کارگردانی حمیدرضا علیقلیان در نقش یک شاعر ظاهر شد.در سال ۱۳۹۲ در فیلم پنج تا پنج به کارگردانی تارا اوتادی همراه با رضا کیانیان بازی کرد و پس از آن در سال ۱۳۹۳ در فیلم سینمایی احتمال باران اسیدی به کارگردانی بهتاش صناعیها مجدداً به ایفای نقش پرداخت
که برای بازی در این فیلم کاندیدای دریافت جایزه بهترین بازیگر نقش اول مرد در نهمین جشن انجمن منتقدان سینمای ایران شد.
در اسفندماه ۱۳۹۳، شمس لنگرودی طی نامه کوتاهی از جشنواره شعر فجر که در آن نامزد دریافت جایزه شده بود کنارهگیری کرد
وی از سال ۱۳۹۵ در درس آشنایی با ادبیات کهن ایران و جهان مشغول تدریس است.
ماجرای مرا پایانی نبود
اگر عطر تو
از صندلی بر نمیخواست
دستم را نمی گرفت
و به خیابانم نمیبرد
#محمد_شمس_لنگرودی
اگر عطر تو
از صندلی بر نمیخواست
دستم را نمی گرفت
و به خیابانم نمیبرد
#محمد_شمس_لنگرودی
Forwarded from darya
#محمد_شمس_لنگرودی (زادهٔ ۲۶ آبان ۱۳۲۹ در لنگرود) شاعر، پژوهشگر، بازیگر و مورخ ادبی معاصر ایرانی است.
وی دیپلمِ ریاضی و لیسانسِ اقتصاد و بازرگانی دارد و مدرس دانشگاه بوده و تاریخ هنر درس میدهد.
شمس لنگرودی در سال ۱۳۲۹ در محله آسید عبدالله لنگرودمتولد شد.پدرش جعفر شمس لنگرودی به مدت ۲۵ سال امام جمعهٔ شهر لنگرود بود. وی در دبستان کورش و دبیرستانهای امیرکبیر، ملی محمدیه و خیام شهر لنگرود تحصیل کرد و در سال ۱۳۴۸ دیپلم ریاضی گرفت. علاقه پدر به شعر و کتابخوان بودن مادر سبب شد که به شعر و ادبیات علاقهمند شود و در سال ۱۳۴۶ اولین شعرش که تقلیدی از اشعار نادر نادرپور بود در هفتهنامه امید ایران چاپ شد.
در مهر ماه سال ۱۳۴۹ تحصیل در رشته اقتصاد را درمدرسه عالی بازرگانی رشت آغاز میکند. شمس جوان که در لنگرود مجبور به حفظ شان روحانی پدر بود، با حضور در فضای متساهل و فرهنگی رشت، جهان دیگری را تجربه میکند. در همین ایام در حالی که سخت تحت تأثیر زندگی و شعر بودلر بود در دبیرستانهای رشت نیز تدریس میکرد تا در بهمن ماه سال ۱۳۵۳ توانست با درجه کارشناسی اقتصاد از مدرسه عالی بازرگانی رشت فارغالتحصیل شود.
در سال ۱۳۵۴ به تهران رفت و در دبیرستان دخترانه خوارزمی مشغول به تدریس ادبیات فارسی شد ولی پس از چند ماه به دلایل سیاسی از کار اخراج شدو به رشت بازگشت. نخستین دفتر شعرش رفتار تشنگی را با هزینه شخصی در سال ۱۳۵۵ منتشر کرد. خود او معتقد است که انتشار این کتاب در واقع خداحافظی با دوره خاص فکری و زیباییشناسی و آغازی دیگر در نوع تفکر ادبی او بودهاست. در سال ۱۳۵۸ با فرزانه داوری ازدواج میکند و در همان سال از محل کارش در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان تهران که دو سال در آنجا مشغول به کار بود، اخراج میشود
در شهریور ۱۳۶۱ و به دنبال زندانی شدن برادر، دستگیرشده و در اوین زندانی میشود، سرانجام با تلاشهای پدر و وساطت و پیگیری آیت الله حسینعلی منتظری پس از حدود ۱ سال از زندان آزاد میشود. تجربه زندان تأثیر عمیقی در افکار و جهانبینی شمس لنگرودی گذاشت و تصمیم گرفت که با تمام وجود به ادبیات بپردازد.
نام شمس لنگرودی پس از انتشار مجموعههای «خاکستر و بانو» و «جشن ناپیدا» در اواسط دههٔ ۱۳۶۰ مطرح شد و پس از چاپ «قصیدهٔ لبخند چاکچاک» به شهرت رسید؛ سپس دهسالی را با سکوت در شعر میگذراند و سرانجام در سال ۱۳۷۹، مجموعه شعر «نتهایی برای بلبل چوبی» را روانه بازار کتاب میکند. این شاعر در دههٔ ۱۳۸۰ سالهای سکوت و کمکاری را جبران میکند؛ در این سالها هشت مجموعه شعر از او منتشر میشود که از آن جملهاست: «پنجاهوسه ترانهٔ عاشقانه»، «رسمکردن دستهای تو» و «شب، نقاب عمومی است». از این میان، مجموعه شعر «۲۲ مرثیه در تیرماه» از طریق رسانههای اینترنتی منتشر شدهاست.
شمس لنگرودی در سال ۱۳۸۹ در فیلم فلامینگو شماره ۱۳ به کارگردانی حمیدرضا علیقلیان در نقش یک شاعر ظاهر شد.در سال ۱۳۹۲ در فیلم پنج تا پنج به کارگردانی تارا اوتادی همراه با رضا کیانیان بازی کرد و پس از آن در سال ۱۳۹۳ در فیلم سینمایی احتمال باران اسیدی به کارگردانی بهتاش صناعیها مجدداً به ایفای نقش پرداخت
که برای بازی در این فیلم کاندیدای دریافت جایزه بهترین بازیگر نقش اول مرد در نهمین جشن انجمن منتقدان سینمای ایران شد.
در اسفندماه ۱۳۹۳، شمس لنگرودی طی نامه کوتاهی از جشنواره شعر فجر که در آن نامزد دریافت جایزه شده بود کنارهگیری کرد
وی از سال ۱۳۹۵ در درس آشنایی با ادبیات کهن ایران و جهان مشغول تدریس است.
وی دیپلمِ ریاضی و لیسانسِ اقتصاد و بازرگانی دارد و مدرس دانشگاه بوده و تاریخ هنر درس میدهد.
شمس لنگرودی در سال ۱۳۲۹ در محله آسید عبدالله لنگرودمتولد شد.پدرش جعفر شمس لنگرودی به مدت ۲۵ سال امام جمعهٔ شهر لنگرود بود. وی در دبستان کورش و دبیرستانهای امیرکبیر، ملی محمدیه و خیام شهر لنگرود تحصیل کرد و در سال ۱۳۴۸ دیپلم ریاضی گرفت. علاقه پدر به شعر و کتابخوان بودن مادر سبب شد که به شعر و ادبیات علاقهمند شود و در سال ۱۳۴۶ اولین شعرش که تقلیدی از اشعار نادر نادرپور بود در هفتهنامه امید ایران چاپ شد.
در مهر ماه سال ۱۳۴۹ تحصیل در رشته اقتصاد را درمدرسه عالی بازرگانی رشت آغاز میکند. شمس جوان که در لنگرود مجبور به حفظ شان روحانی پدر بود، با حضور در فضای متساهل و فرهنگی رشت، جهان دیگری را تجربه میکند. در همین ایام در حالی که سخت تحت تأثیر زندگی و شعر بودلر بود در دبیرستانهای رشت نیز تدریس میکرد تا در بهمن ماه سال ۱۳۵۳ توانست با درجه کارشناسی اقتصاد از مدرسه عالی بازرگانی رشت فارغالتحصیل شود.
در سال ۱۳۵۴ به تهران رفت و در دبیرستان دخترانه خوارزمی مشغول به تدریس ادبیات فارسی شد ولی پس از چند ماه به دلایل سیاسی از کار اخراج شدو به رشت بازگشت. نخستین دفتر شعرش رفتار تشنگی را با هزینه شخصی در سال ۱۳۵۵ منتشر کرد. خود او معتقد است که انتشار این کتاب در واقع خداحافظی با دوره خاص فکری و زیباییشناسی و آغازی دیگر در نوع تفکر ادبی او بودهاست. در سال ۱۳۵۸ با فرزانه داوری ازدواج میکند و در همان سال از محل کارش در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان تهران که دو سال در آنجا مشغول به کار بود، اخراج میشود
در شهریور ۱۳۶۱ و به دنبال زندانی شدن برادر، دستگیرشده و در اوین زندانی میشود، سرانجام با تلاشهای پدر و وساطت و پیگیری آیت الله حسینعلی منتظری پس از حدود ۱ سال از زندان آزاد میشود. تجربه زندان تأثیر عمیقی در افکار و جهانبینی شمس لنگرودی گذاشت و تصمیم گرفت که با تمام وجود به ادبیات بپردازد.
نام شمس لنگرودی پس از انتشار مجموعههای «خاکستر و بانو» و «جشن ناپیدا» در اواسط دههٔ ۱۳۶۰ مطرح شد و پس از چاپ «قصیدهٔ لبخند چاکچاک» به شهرت رسید؛ سپس دهسالی را با سکوت در شعر میگذراند و سرانجام در سال ۱۳۷۹، مجموعه شعر «نتهایی برای بلبل چوبی» را روانه بازار کتاب میکند. این شاعر در دههٔ ۱۳۸۰ سالهای سکوت و کمکاری را جبران میکند؛ در این سالها هشت مجموعه شعر از او منتشر میشود که از آن جملهاست: «پنجاهوسه ترانهٔ عاشقانه»، «رسمکردن دستهای تو» و «شب، نقاب عمومی است». از این میان، مجموعه شعر «۲۲ مرثیه در تیرماه» از طریق رسانههای اینترنتی منتشر شدهاست.
شمس لنگرودی در سال ۱۳۸۹ در فیلم فلامینگو شماره ۱۳ به کارگردانی حمیدرضا علیقلیان در نقش یک شاعر ظاهر شد.در سال ۱۳۹۲ در فیلم پنج تا پنج به کارگردانی تارا اوتادی همراه با رضا کیانیان بازی کرد و پس از آن در سال ۱۳۹۳ در فیلم سینمایی احتمال باران اسیدی به کارگردانی بهتاش صناعیها مجدداً به ایفای نقش پرداخت
که برای بازی در این فیلم کاندیدای دریافت جایزه بهترین بازیگر نقش اول مرد در نهمین جشن انجمن منتقدان سینمای ایران شد.
در اسفندماه ۱۳۹۳، شمس لنگرودی طی نامه کوتاهی از جشنواره شعر فجر که در آن نامزد دریافت جایزه شده بود کنارهگیری کرد
وی از سال ۱۳۹۵ در درس آشنایی با ادبیات کهن ایران و جهان مشغول تدریس است.
"آواهای کم شنیده از دیروز تا امروز"
#قسم_ اول:
#مرضیه
با اجرای:
#اسکندر_آبادی
#میترا_خلعتبری
در این قسمت به فعالیتهای هنری بانو #مرضیه پرداختهایم که بیش از یک هزار ترانه، آن هم تقریبا به همه سبکهای موسیقی ایرانی خوانده است.
مصاحبهای که در دهه ۴۰ هم با این خواننده نامآشنای موسیقی ایرانی شده است را در این برنامه خواهید شنید.
بانو مرضیه به گفته خودش از شاگردان #اسماعیل_مهرتاش، هنرمند ماندگار موسیقی و تئاتر ایران بوده و با بهرهگیری از امتیازات اجرای موسیقی در نمایشنامهها، توانمندی خود را در اجراهای کاملا گوناگون نشان داده و ثبت کرده است. نام و کار خانم مرضیه چنان آشناست که کمتر میتوان سخن تازهای دربارهاش گفت.
اشرفالسادات مرتضایی در نخستین روز فروردین سال ۱۳۰۳ در تهران زاده شد و با این که از خانوادهای مذهبی بود اما پدر و مادرش مانع هنرش نشدند.
مرضیه در مصاحبهای درباره خود گفته بود: "در زمانی که خانوادههای ایرانی به ندرت فرزندان دخترشان را برای تحصیل علم میفرستادند، پدر من با وجود اینکه یک فرد روحانی بود، مرا تشویق به آموزش تحصیلات کرد."
او فعالیتهای هنری خود را با نقشآفرینی در نمایشنامه "خسرو وشیرین" اثر و اجرای اسماعیل مهرتاش در بیست سالگی آغاز کرد.
۲۴ ساله بود که وارد رادیو شد و از آن پس پیوسته در رادیو برنامه داشت و برای کار در رادیو نام هنری #مرضیه را برگزید.
این نام را بیشتر به این دلیل به او دادند که بیگمان شناساننده ترانههای تصنیفساز دوره مشروطه یعنی #علی_اکبر_شیدا بود.
در برنامه امشب "آواهای کم شنیده از دیروز تا امروز" صحبتهای بسیار جالب خانم مرضیه در مورد #شیدا را بشنوید.
این مصاحبه در دهه ۴۰ از سوی #محمود_خوشنام با خانم مرضیه انجام گرفته است و در آن، این خواننده پرآوازه آهنگی از شیدا را که برای معشوقهاش که او هم مرضیه نام داشت را میخواند.
با آغاز انقلاب اسلامی، مرضیه ۱۸ سال مجبور به سکوت شد و تنها زمانی توانست دوباره بخواند که ایران را ترک کرد.
مرضیه در پاریس با پشتیبانی #محمد_شمس، آهنگ آرای پرکار و پربار ایرانی، ترانههای پیشیناش را با تنظیم برای ارکسترهای سمفونی اجرا کرد و ترانههای تازهای هم ارائه داد.
مرضیه سالهای پایانی عمرش را هم در پاریس گذراند و در روز ۲۱ مهرماه سال ۱۳۸۹ در سن ۸۶ سالگی بر اثر بیماری سرطان در بیمارستان آمریکاییها در شهر پاریس درگذشت.
قطعهای که در این پادکست برای شما انتخاب کردهایم، از گلهای رنگارنگ شماره ۱۳۴ گرفته شده که بانو مرضیه همراه با #بنان اجرا کرده است.
#قسم_ اول:
#مرضیه
با اجرای:
#اسکندر_آبادی
#میترا_خلعتبری
در این قسمت به فعالیتهای هنری بانو #مرضیه پرداختهایم که بیش از یک هزار ترانه، آن هم تقریبا به همه سبکهای موسیقی ایرانی خوانده است.
مصاحبهای که در دهه ۴۰ هم با این خواننده نامآشنای موسیقی ایرانی شده است را در این برنامه خواهید شنید.
بانو مرضیه به گفته خودش از شاگردان #اسماعیل_مهرتاش، هنرمند ماندگار موسیقی و تئاتر ایران بوده و با بهرهگیری از امتیازات اجرای موسیقی در نمایشنامهها، توانمندی خود را در اجراهای کاملا گوناگون نشان داده و ثبت کرده است. نام و کار خانم مرضیه چنان آشناست که کمتر میتوان سخن تازهای دربارهاش گفت.
اشرفالسادات مرتضایی در نخستین روز فروردین سال ۱۳۰۳ در تهران زاده شد و با این که از خانوادهای مذهبی بود اما پدر و مادرش مانع هنرش نشدند.
مرضیه در مصاحبهای درباره خود گفته بود: "در زمانی که خانوادههای ایرانی به ندرت فرزندان دخترشان را برای تحصیل علم میفرستادند، پدر من با وجود اینکه یک فرد روحانی بود، مرا تشویق به آموزش تحصیلات کرد."
او فعالیتهای هنری خود را با نقشآفرینی در نمایشنامه "خسرو وشیرین" اثر و اجرای اسماعیل مهرتاش در بیست سالگی آغاز کرد.
۲۴ ساله بود که وارد رادیو شد و از آن پس پیوسته در رادیو برنامه داشت و برای کار در رادیو نام هنری #مرضیه را برگزید.
این نام را بیشتر به این دلیل به او دادند که بیگمان شناساننده ترانههای تصنیفساز دوره مشروطه یعنی #علی_اکبر_شیدا بود.
در برنامه امشب "آواهای کم شنیده از دیروز تا امروز" صحبتهای بسیار جالب خانم مرضیه در مورد #شیدا را بشنوید.
این مصاحبه در دهه ۴۰ از سوی #محمود_خوشنام با خانم مرضیه انجام گرفته است و در آن، این خواننده پرآوازه آهنگی از شیدا را که برای معشوقهاش که او هم مرضیه نام داشت را میخواند.
با آغاز انقلاب اسلامی، مرضیه ۱۸ سال مجبور به سکوت شد و تنها زمانی توانست دوباره بخواند که ایران را ترک کرد.
مرضیه در پاریس با پشتیبانی #محمد_شمس، آهنگ آرای پرکار و پربار ایرانی، ترانههای پیشیناش را با تنظیم برای ارکسترهای سمفونی اجرا کرد و ترانههای تازهای هم ارائه داد.
مرضیه سالهای پایانی عمرش را هم در پاریس گذراند و در روز ۲۱ مهرماه سال ۱۳۸۹ در سن ۸۶ سالگی بر اثر بیماری سرطان در بیمارستان آمریکاییها در شهر پاریس درگذشت.
قطعهای که در این پادکست برای شما انتخاب کردهایم، از گلهای رنگارنگ شماره ۱۳۴ گرفته شده که بانو مرضیه همراه با #بنان اجرا کرده است.
Telegram
attach 📎
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
قطعه《در میان گل ها》
خواننده: بانو #مرضیه
اهنگساز: #همایون_خرم
رهبر ارکستر: #محمد_شمس
میگذرم تنها از میان گلها
گه به گلستانها گه به کوه و صحرا
تازه گلی سر راهم گیرد و با من گوید
محرم راز تو کو خار رهی به تمنا
دامن من بگرفته کان گل ناز تو کو
راز عشق مرا گل در گوش صبا گفت و غمم بفزود
آنگه در همه جا راز درد من و قصه عشق تو بود
#بیژن_ترقی
یکی از زیباترین تصنیف های تاریخ موسیقی ایران ،
تصنیف "در میان گل ها" ساخته مهندس همایون خرم با شعری از استاد بیژن ترقی به خوانندگی بانو مرضیه در آواز بیات اصفهان است.
این چنین تصانیف تحت شرایط خاص فرهنگی دهه سی تا پنجاه شمسی به وجود آمدند و بعد از آن کمتر چنین آثار بی عیب و نقصی در موسیقی اصیل ساخته شد که هم از نظر فنی و موسیقایی قوی باشند و هم برای طیف وسیعی از مخاطبین جذاب باشند...
خواننده: بانو #مرضیه
اهنگساز: #همایون_خرم
رهبر ارکستر: #محمد_شمس
میگذرم تنها از میان گلها
گه به گلستانها گه به کوه و صحرا
تازه گلی سر راهم گیرد و با من گوید
محرم راز تو کو خار رهی به تمنا
دامن من بگرفته کان گل ناز تو کو
راز عشق مرا گل در گوش صبا گفت و غمم بفزود
آنگه در همه جا راز درد من و قصه عشق تو بود
#بیژن_ترقی
یکی از زیباترین تصنیف های تاریخ موسیقی ایران ،
تصنیف "در میان گل ها" ساخته مهندس همایون خرم با شعری از استاد بیژن ترقی به خوانندگی بانو مرضیه در آواز بیات اصفهان است.
این چنین تصانیف تحت شرایط خاص فرهنگی دهه سی تا پنجاه شمسی به وجود آمدند و بعد از آن کمتر چنین آثار بی عیب و نقصی در موسیقی اصیل ساخته شد که هم از نظر فنی و موسیقایی قوی باشند و هم برای طیف وسیعی از مخاطبین جذاب باشند...
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
ترانه مینای شکسته
ساخته استاد فرهیخته بی بدیل
آهنگساز بی همتا مهندس #همایون_خرم
شعر ترانه از مرد دنیای ترانه سرای جاودان نام #معینی_کرمانشاهی
با صدای #بانو_مرضیه موسیقی کلاسیک با آوای منحصر بفرد و نمکین خود این شاهکار را در سپهر موسیقی ایران جاودان کرده است
(اجرای که مشاهده میکنید در آلبرت هال لندن در دهه ۱۹۹۰ میلادی به رهبری استاد #محمد_شمس میباشد)
ساخته استاد فرهیخته بی بدیل
آهنگساز بی همتا مهندس #همایون_خرم
شعر ترانه از مرد دنیای ترانه سرای جاودان نام #معینی_کرمانشاهی
با صدای #بانو_مرضیه موسیقی کلاسیک با آوای منحصر بفرد و نمکین خود این شاهکار را در سپهر موسیقی ایران جاودان کرده است
(اجرای که مشاهده میکنید در آلبرت هال لندن در دهه ۱۹۹۰ میلادی به رهبری استاد #محمد_شمس میباشد)
خود گنه کاریم و از دنیا شکایت میکنیم
غافل از خود، دیگری را هم قضاوت میکنیم
کودکی جان می دهد از درد فقر و ما هنوز
چشم می بندیم و هرشب خواب راحت میکنیم
عمر کوتاه است و دنیا فانی و با این وجود
ما به این دنیای فانی زود عادت میکنیم
ما که بردیم آبرو از عشق، پس دیگر چرا
عشق را با واژه هامان بی شرافت میکنیم؟
کاش پاسخ داشت این پرسش که ما در زندگی
با همیم اما چرا احساس غربت میکنیم؟
من به این مصرع یقین دارم که روزی میرسد
سوره ای از عشق را با هم قرائت میکنیم
#محمد_شمس
#از_شیخ_بهایی_نیست❌
#این_شعر_در_فضای_مجازی_به_نام_شیخ_بهایی_منتشر_شده
غافل از خود، دیگری را هم قضاوت میکنیم
کودکی جان می دهد از درد فقر و ما هنوز
چشم می بندیم و هرشب خواب راحت میکنیم
عمر کوتاه است و دنیا فانی و با این وجود
ما به این دنیای فانی زود عادت میکنیم
ما که بردیم آبرو از عشق، پس دیگر چرا
عشق را با واژه هامان بی شرافت میکنیم؟
کاش پاسخ داشت این پرسش که ما در زندگی
با همیم اما چرا احساس غربت میکنیم؟
من به این مصرع یقین دارم که روزی میرسد
سوره ای از عشق را با هم قرائت میکنیم
#محمد_شمس
#از_شیخ_بهایی_نیست❌
#این_شعر_در_فضای_مجازی_به_نام_شیخ_بهایی_منتشر_شده