معرفی عارفان
1.26K subscribers
35K photos
12.9K videos
3.24K files
2.8K links
چه گفتم در وفا افزا جفا و جور افزودی
جفا کن جور کن جانا،غلط گفتم خطا کردم

فیض
Download Telegram
📎 #شاعران_بزرگ_پارسی_گوی (۵) 📎
#قرن_چهارم و #نیمه_اول_قرن_پنجم هجری

#ابوشکور_بلخی

او بی‌تردید از شاعران #بزرگ و #استاد قرن چهارم است. با این‌حال نامش را در هیچیک از مآخذ نیاورده و به ذکر #کنیه‌ی او اکتفا کرده‌اند. از احوال وی در آغاز حیات اطلاعی نداریم و تنها معلوم است که از موطن خود #بلخ به #بخارا #مهاجرت کرده و در آنجا زندگی را به #مداحی امرا و رجال می‌گذرانیده است.
از #آثار او ابیات پراکنده‌ای در دست است که بعضی از آن‌ها بازمانده‌های #قصاید اوست. #اثر_مهمش #منظومه‌ای بوده به #بحر_متقارب مرسوم به « #آفرین_نامه » که به سال ۳۳۶ هجری به اتمام رسید. این اثر نشان می‌دهد که گوینده به #اندرز و #بیان_حِکم و #امثال در شعر خود توجهی خاص می‌کرد.
شعر بوشکور در آفرین‌نامه #روان و خالی از #صعوبت و #اشکال بوده است. وی علاوه بر آفرین‌نامه دو مثنوی دیگر نیز داشته که از آنها نیز ابیات پراکنده‌یی در دست داریم. و همچنین بازمانده‌هایی از قصاید و #قطعات و #رباعی نیز موجود است.

این ابیات از آفرین‌نامه‌ی اوست:

خردمند گوید خرد پادشاست
که بر خاص و بر عام فرمان‌رواست

خرد را تن آدمی لشکر است
همه شهوت و آرزو چاکر است

جهان را به دانش توان یافتن
به دانش بود رشتن و بافتن

و

زدن مرد را چوب بر تار خویش
به از باز گشتن ز گفتار خویش

ز دانا شنیدم که پیمان‌شکن
زن جاف‌جاف است، بل کم ز زن

و

بدان کوش تا زود دانا شوی
چو دانا شدی زود والا شوی

نه داناتر آنکس که والاتر است
که والاتر آنکس که داناتر است

نبینی به شاهان که بر تختگاه
ز دانندگان باز جویند راه

اگرچه بمانند دیر و دراز
به دانا بودشان همیشه نیاز

نگهبان گنجی تو از دشمنان
و دانش نگهبان تو جاودان

به دانش شود مرد پرهیزکار
چنین گفت آن بخرد هوشیار

که دانش ز تنگی پناه آورد
چو بیراه گردی به راه آورد


📚 #تاریخ_ادبیات_ایران؛ دکتر #ذبیح_الله_صفا؛ جلد اول
💠۲۶ آذر سالروز درگذشت #مولانا

#جلال_‌الدین_محمد_بلخی معروف به #مولوی و #مولانا و #رومی متولد ‎۶ربیع‌الاول ۶۰۴، #بلخ یا #وخش از مشهورترین شاعران #ایرانی_‌تبار پارسی‌گوی است.

او در دوران حیات به القاب #جلال‌الدین، #خداوندگار و #مولانا خداوندگار نامیده می‌شد. در قرن‌های بعد (ظاهراً از قرن ۹) القاب #مولوی، #مولانا، #مولوی_رومی و #ملای_رومی برای وی به کار رفته‌ است. خاموش و خَموش و خامُش همچنین #شمس و #شمس_تبریزی تخلص هایی ست که از سروده های او به دست می آید.
در زمان تصنیف آثارش (همچون مثنوی) در #قونیه در دیار #روم_شرقی (به اصطلاح آن روزگاران) می‌زیست.اگر چه كارهاى هنرى فرهنگى هميشه
جهانى است و با این كه آثار #جلال_الدين_بلخى به زبان فارسى منظوم شده ليكن مردم #عثمانى ديروز و #تركيه امروز ، او را از خود مى دانند. اگرچه مجموعه آثار او به همه جهانيان تعلق دارد زيرا در یكى از سايت هاى وزارت خارجه #امريكا مثنوى او را بعد از يكى دو اثر، پر تيراژ ترين كتاب در سراسر ايالت متحده به شمار می آورد.
بیشتر اشعار #مولوی با زبان #فارسی به رشته نگارش درآمده است. پنجاه بیت از مجموعه سروده های وی به زبان های #ترکی و چند بیت نیز به زبان #یونانی که در #قونیه رواج داشته به رشته نظم کشیده شده است.
آرایه #ملمع همانند صنایع دیگر ادبی در آثار ایشان به فراوانی دیده می شود که این خود در آن روزگار مرسوم بوده است.
پارسی گو گرچه تازی خوشتر است
عشق را خود صد زبان دیگر است
پسر مولانا بنا به اعتراف خودش چندان به زبانهای ترکی و یونانی مسلط نبوده است:
بگذر از گفت ترکی و رومی
که از این اصطلاح محرومی
گوی از پارسی و از تازی
که در این دو چه خوش همی خوش تازی
آثار #مولانا به علاوه مناطق #فارسی_زبان, تاثیر فراوانی در #هند و #پاکستان و #ترکیه و #آسیای_میانه گذاشته است. همچنین سروده هایش تأثیر فراوانی در #ادب_و_فرهنگ_ترکی نیز داشته‌ است.
دلیل این امر آن است که اکثر جانشینان او که در طریق #مولویه_سلوک می کردند از شهر #قونیه برخاسته بودند. آرامگاه وی نیز در #قونیه، مطاف اهل دل به شمار می آید.
ای بسا هندو و ترک همزبان
وی بسا دو ترک چون بیگانگان
باید بگویم برخی از محققان از جمله دکتر #عبدالحسین_زرین_‌کوب برآن‌اند که در دوران #مولوی، زبان مردم کوچه و بازار #قونیه، زبان #فارسی بوده‌ است. #جلال_الدین_همایی در این رابطه به این بیت پسر مولانا اشاره میکند.
فارسی گو که جمله دریابند
گرچه زین غافل اند و در خوابند
درگذشت #مولانا :
#مولانا، پس از مدت‌ها بیماری در غروب یکشنبه ۵ جمادی الآخر ۶۷۲ هجری قمری درگذشت.
در آن روز سیل پرخروش مردم، پیر و جوان، مسلمان و گبر، مسیحی و یهودی همگی در این ماتم شرکت داشتند.
#افلاکی می‌گوید: «بسی مستکبران و منکران که آن روز، زنّار بریدند و ایمان آوردند.» و ۴۰ شبانه روز این عزا و سوگ بر پا بود:
بعد چل روز سوی خانه شدند
همه مشغول این فسانه شدند
روز و شب بود گفتشان همه این
که شد آن گنج زیر خاک دفین